این هفته تصمیم گرفتیم تغییراتی در مطالب معرفی فیلم ایجاد کنیم و با لیست جدیدی نسبت به هفتههای گذشته در خدمت شما هستیم. ابتدا سراغ یک فیلم جنجالی از استیون اسپیلبرگ میرویم که با اینکه از نظر منتقدان یکی از فیلمهای برتر او به شمار میرود، اما نتوانست به فروش چندانی در باکس آفیس برسد. سپس یک فیلم پرستاره از دوران جنگ سرد و اوایل دههی هفتاد را داریم که برای طرفداران این حال و هوا میتواند یک موهبت بزرگ باشد. در ادامه به فیلمی از آن هاتووی میرسیم که بدون سر و صدای خاصی آمد و رفت اما ایدهی عجیبش تا مدتها ذهنتان را درگیر میکند. در انتها نیز یک انیمیشن مستند تکاندهنده در مورد حادثهی تیراندازی در دانشگاه تگزاس را خواهیم داشت که هم سبک و سیاق طراحیاش و هم موضوع حساسی که روی آن دست گذاشته، آن را به تجربهای متفاوت تبدیل میکند. در بیست و یکمین هفتهی معرفی فیلم با ما همراه باشید.
Munich
استیون اسپیلبرگ در دوران کار پرثمر خود آثاری به جا گذاشته که در تاریخ سینما ماندگار شدند و در کنار آنها، فیلمهایی دارد که شاید کمتر اسمشان به گوشمان خورده باشد. فیلم «مونیخ» یکی از ساختههای اسپیلبرگ است که به دستهی دوم تعلق میگیرد. مونیخ که ساختهی مشترک آمریکا و کانادا به شمار میرود، در سال 2005 روی پردههای سینما رفت و یک فیلم تاریخی/درام/سیاسی/تریلر به شمار میرود. مونیخ که به قلم تونی کوشنر، نویسندهی نامزد اسکار فیلمنامهی «لینکلن» نوشته شده، در مورد کشتار ورزشکاران در المپیک 1972 مونیخ در آلمان غربی است که از روی کتابی به نام «انتقام» اقتباس شده است. اریک بانا، بازیگر نقش بروس بنر در فیلم هالک 2003 و دنیل کریگ از بازیگران اصلی این فیلم هستند. فیلم مونیخ در مالتا، کشوری در اروپای جنوبی، بوداپست، پاریس و نیویورک فیلمبرداری شده و 70 میلیون دلار خرج ساخت آن شده است که البته نتوانست در گیشه عملکرد خوبی داشته باشد و به فروش 130 میلیون دلاری بسنده کرد.
با این حال فیلم Munich نامزد پنج اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامهی اقتباسی شد و روزنامهی نیویورک تایمز به تازگی آن را در لیست بهترین فیلمهای قرن 21، در جایگاه شانزدهم قرار داده است. راجر ایبرت به مونیخ در لیست بهترین فیلمهای خودش از سال 2005 رتبهی سوم را داد و آن را تلاشی از سوی اسپیلبرگ برای مطرح کردن مسائل حساس و صحبت کردن در مورد آنها دانست. جیمز براردینلی مونیخ را بهترین فیلم سال خود لقب داد و از آن به عنوان یک اثر کنجکاو همراه با پرداخت عالی کاراکترهایش نام برد که در تمام طول فیلم شما را به سمت خودش میکشاند. جالب است بدانید که موسیقی فیلم توسط جان ویلیامز ساخته شده که در آن سال نامزدی اسکار و گرمی را نیز کسب کرد، اما در مراسم گرمی این موسیقی فیلم «خاطرات یک گیشا»، اثر دیگر ویلیامز بود که جایزه را دریافت کرد.
Tinker Tailor Soldier Spy
زیرژانر جاسوسی در سینما هیچوقت تکراری نمیشود و همیشه میتوان فیلمهایی پیدا کرد که با قوانین رایج این زیرژانر، کارهایی کردهاند که نه تنها به ورطهی تکرار نیوفتادهاند بلکه آن را چند قدمی هم جلوتر بردهاند. فیلم Tinker Tailor Soldier Spy از هانس کریستین توماس آلفردسون سوئدی که در سال 2011 روانهی پردههای سینما شد، یکی از نمونههای بسیار خوب زیرژانر جاسوسی است. فیلم از روی رمانی به همین نام اقتباس شده و ماجرای دنبال کردن یک جاسوس دوجانبهی شوروی در سازمان جاسوسی بریتانیا را در اویل دههی هفتاد لندن تعریف میکند. در این فیلم پرستاره گری اولدمن، کالین فرث، تام هاردی و بندیکت کامبربچ ایفای نقش کردهاند که اولدمن توانست نامزدی اسکار را برای نقشآفرینی خود دریافت کند. فیلم جایزهی بهترین اثر بریتانیایی را در بفتا دریافت کرد و تقریبا چهار برابر بودجهی 20 میلیون دلاریاش فروش کرد. کتابی که منبع اقتباس آلفردسون بوده در همان دههی هفتاد به یک سریال کوتاه در شبکهی بیبیسی تبدیل شده که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد.
فیلم Tinker Tailor Soldier Spy در وبسایت راتن تومیتوز میانگین نقد 7.8 را ثبت کرده در خلاصهی نقد آن آمده است: «پازل پیچیدهای از اضطراب، پارانویا و جاسوسی که تکههای آن با مهارت بینظیر آلفردسون کنار یکدیگر قرار گرفته است.» منتقدان همچنین از فیلمنامهی ساختاریافتهی فیلم نیز تعریف کرده و تبدیل یک رمان پیچیده به فیلمی را که اجزایش به خوبی کنار یکدیگر قرار میگیرند از نقاط مثبت آن دانستهاند. پیتر تراورس منقتد سرشناس رولینگ استونز، فیلم را به راحتی یکی از بهترین فیلمهای آن سال دانسته و نحوهی به تصویر کشیدن بنمایههای تنهایی و افسردگی در فیلم را تحسین کرده است.
Colossal
یکی از فیلمهای عجیب و غریب سال گذشته، همین «غولآسا» بود و با وجود اینکه تقریبا کسی از اکران آن خبردار نشد و فقط 4 میلیون دلار فروش کرد، اما آنقدر اثر خوشساختی است که حتما باید برایش جایی بین لیست فیلمهایتان پیدا کند. فیلم Colossal اثری علمیتخیلی با چاشنی طنز تلخ است که توسط ناچو ویگالوندوی اسپانیایی ساخته شده و آن هاتووی و جیسون سودیکیس (بازیگر Horrible Bossed 2 و Downsizing) را به عنوان بازیگرهای اصلیاش دارد. داستان از این قرار است که گلوریا با بازی هاتووی، نویسندهی بیکار جوانی است که متوجه میشود میتواند کنترل هیولای غولپیکری را به دست بگیرد که دنیا را بهم ریخته است. «غولآسا» تماما در ونکوور با بودجهی 15 میلیونی فیلمبرداری شده و اولین بار در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد. فیلم برخلاف صفحات مجلههای سینمایی، در گیشه عملکرد خوبی نداشت و تنها 4 میلیون دلار فروخت اما منتقدین آن را تحویل گرفتند.
امتیاز فیلم Colossal در متاکریتیک 70 از 36 نقد است و 80 درصد نقدهای آن در راتن تومیتوز، نقدهای مثبت هستند. در خلاصهی نقدهای این سایت آمده با اینکه ایدهی فیلم شاید در ابتدا بسیار عجیب به نظر برسد و نتوانید با فیلم ارتباط برقرار کنید، اما اگر به آن فرصت دهید طریقهی پیادهسازی آن ایده که با تغییر قوانین ژانر علمی تخیلی همراه است به اضافهی عملرد بسیار خوبی هاتووی،ِ نظرتان را عوض میکند و ارزش صبر کردن را دارد. منتقد وبسایت راجر ایبرت میگوید بازیگران فیلم عملکرد بسیار خوبی دارند و فیلم در هر لحظه میداند چه میخواهد بگوید. منتقد IGN از «غولآسا» به عنوان اثری کاملا اوریجینال و منحصر به فرد یاد میکند که قوانین را به بازی میگیرد.
Tower
این هفته برای قسمت انیمیشن اثری را در نظر گرفتیم که شاید نمونهاش را کمتر جایی دیده باشید. انیمیشن مستند «برج» سال گذشته توسط کیث میتلند ساخته شده و همهی منتقدان را انگشت به دهان گذاشته است. این انیمیشن 82 دقیقهای در مورد تیراندازی سال 1966 در دانشگاه تگزاس است. در آگوست آن سال چارلز ویتمن سوار آسانسور برج دانشگاه تگزاس در شهر آوستین شد و به روی دانشجویان تیر اندازی کرد. او دانشگاه نزدیک یک ساعت و نیم تحت کنترل داشت و درنهایت این حادثه 16 کشته و نزدیک 40 زخمی برجا گذاشت. در انیمیشن Tower از عکسهای واقعی به عنوان پسزمینه استفاده شده با تکنیک روتوسکوپیک، به صورتی که روی تصاویر واقعی طراحی میکنند این انیمیشن ساخته شده است. 70 هزار دلار از بودجهی فیلم از وبسایت Indiegogo و کمکهای نقدی 330 نفر به دست آمده است.
اگه بنا به نظر منتقدان باشد، Tower یک شاهکار تمام عیار است. صد در صد نقدهای راتن تومیتوز این انیمیشن مثبت بوده و در متاکریتیک هم از 22 نقد، میانگین 92 را ثبت کرده است. منتقدان نحوهی روایت داستان انیمیشن و دست گذاشتن روی یکی از بخشهای تاریک تاریخ آمریکا و نوع نگاه تازهی آن به این حادثه را از جمله نقاط قوت آن برشمردند. «برج» یکی از بهترین مستندهایی است که تا به حال ساخته شده و تمرکز آن روی جنبهی انسانی حادثه و هیجان لحظه به لحظهاش همراه با تکنیک تصویری آن، تجربهای کاملا منحصر به فرد خلق میکند.