ماهان شبکه ایرانیان

سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در برخورد با ناهنجاری ها(۳)

خوش خلقی و رأفت در سیره پیامبر   حالت و گفتار هر کس در اولین لحظه برخوردش با مخاطبان، آینه ای است که درون وی را نشان می دهد

سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در برخورد با ناهنجاری ها(3)

خوش خلقی و رأفت در سیره پیامبر
 

حالت و گفتار هر کس در اولین لحظه برخوردش با مخاطبان، آینه ای است که درون وی را نشان می دهد. سلام گفتن و دست دادن و مصافحه کردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است. از خلق و خوی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله این بود که با هر کس برخورد می کرد، آغاز به سلام می نمود.
پیامبر با دشمنان خود نیز با رفتار خوش برخورد می کرد چه رسد به دوستان و مؤمنان و با همین رفتار خوش، تعداد زیادی را به دور خود جمع کرد تا جایی که خداوند می فماید:«اگر تو با اخلاق تند و غضبناک با مردم رفتار می کردی، مردم از تو دور و بر تو پراکنده می شدند». (1 )
پیامبر هیچگاه به خاطر جسارت های شخصی که به وی می شد، قصاص نمی کرد بلکه با برخورد نیک و کریمانه، افراد را به اشتباه خودشان متوجه می نمود.
انس بن مالک می گوید: در خدمت حضرت رسول بود. آن حضرت عبایی را که حاشیه و کنار آن غلیظ و زبر بود، پوشیده بود . ناگاه عربی بیابانی، نزدیک آمد و عبای آن حضرت را گرفت و به شدت کشید؛ به نحوی که حاشیه عبا در گردن آن حضرت اثر کرد.
مرد عرب گفت: ای محمد! این دو شتر را از مالی که نزد توست پر کن؛ زیرا که آن مال خداست، نه مال تو و نه مال پدرت!
حضرت در جواب او سکوت نمود، آنگاه فرمود: مال، مال خداست و من، بنده خدا هستم. سپس فرمود: آیا تو را قصاص کنم؟ مرد گفت: نه!
حضرت فرمود: چرا؟
مرد گفت: زیرا شیوه و خلق تو آن است که بدی را به بدی مکافات نمی کنی!
حضرت خندید و امر فرمود که بر یک شترش جو، بار کردند و بر شتر دیگرش خرما! (2)
پیامبر اکرم اشتباه هیچ کس را به رویش نمی آورد و با اخلاق نیکویش همه را مجذوب و شیفته خود می ساخت.

عفو و گذشت از لغزش دیگران
 

این که انسان از خطاهای دیگران درگذرد، عذرخواهی افراد را بپذیرد، کسی را بر لغزش هایش سرزنش و ملامت نکند، خواسته کسی را رد نکند، به سخن چینی و ذکر معایب دیگران گوش ندهد، دست و دل باز و اهل جود و کرم باشد و ... ، همه نشانه هایی از روح با عظمت و اخلاق کریمانه و بزرگوارانه است و همه آنچه یاد شد، در رسول خدا جلوه گر بود و در باره آنها احادیث متعددی نقل شده است.
به نقل حضرت امیر: «رسول خدا از همه مردم، بخشنده تر و در معاشرت، بزرگوارتر بود». و در حدیث دیگر است که: عذر خواهی کسی را که معذرت می طلبید، قبول می کرد. هرگز بدی را با بدی پاسخ نمی گفت، بلکه از بدی های مردم در می گذشت و آنان را می بخشید.
انس بن مالک نقل می کند: من هشت (نه) سال خدمتگذاری پیامبر خدا را انجام داده ام و هرگز نشد که یک بار به من بفرماید که چرا چنین کردی و بر من عیب جویی و یا ملامت و سرزنش کند!
دوست داشت که دلی سرشار از صفا و محبت نسبت به یاران داشته باشد و از این که در حضور او بدی ها و لغزش های دیگران را مطرح ساخته، و او را دل چرکین و نارحت نسبت به اصحابش کنند، منع می کرد و می فرمود، هیچ کدام از شما درباره یکی از اصحابم چیزی به من نگویید و به گوشم نرسانید؛ زیرا من دوست دارم هر گاه از نزد شما بیرون می آیم، سینه و دلم نسبت به اصحابم، سلیم و بی غل و غش باشد.
روشن است که شنیدن معایب دیگران، خاطر انسان را مکدر کرده، صفای دل را می برد.

برخورد با متکبران
 

پیامبر اکرم بیشتر با فقرا همنشین بود تا اغنیا؛ به طوری که در ابتدای بعثت وقتی دشمنان آن حضرت می خواستند پیامبر را مسخره بکنند، می گفتند: محمد، کسی است که با فقرا رفت و آمد دارد و نشست و برخاست می کند!
پیامبر در قول و عمل، این مسأله را به مسلمانان متذکر می شد و از کارهای متکبرانه بعضی افراد که از نشستن با فقرا ابا داشتند، بر حذر می داشت و نهی می کرد.
یکی از مسلمانان ثروتمند، با لباس تمیز و گران قیمت به محضر رسول خدا آمد و در کنار حضرتش نشست، سپس فقیری با لباس کهنه وارد شد و کنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت. مرد ثروتمند، لباس خود را جمع کرد و خویش را به کناری کشید تا از فقیر فاصله بگیرد پیامبر صلی الله علیه و آله از این رفتار متکبرانه، سخت ناراحت شد و به او فرمود:
آیا ترسیدی چیزی از فقرش به تو سرایت کند؟
-خیر ای رسول خدا!
-آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد؟
-خیر.
-ترسیدی لباس تو را کثیف نماید؟
-خیر ای پیامبر خدا!
-پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را کنار کشیدی؟
-من همدی (شیطان و نفس اماره) دارم که فریبم می دهد و نمی گذارد واقعیت ها را ببینم. او هر کار زشتی را زیبا جلوه می دهد و هر زیبایی را زشت. این عمل زشت که از من سر زد، یکی از فریب های اوست. من اعتراف می کنم که اشتباه کرد. اکنون حاضرم برای جبران این رفتار ناپسندم، نصف سرمایه خود را رایگان به این فقیر مسلمان بدهم.
پیامبر به مرد فقیر فرمود: آیا این بخشش را می پذیری؟
فقیر گفت: نه یا رسول الله!
ثروتمند پرسید: چرا؟!
فقیر گفت: زیرا می ترسم من نیز مانند تو، متکبر و خود پسند شوم و رفتارم نادرست و دور از عقل و منطق گردد. (3)

مبارزه با سنت های خرافی
 

پیامبر صلی الله علیه و آله با هر گونه سنت خرافی مبارزه و مردم را از آن نهی می کرد و سنت اسلامی را جایگزین سنت های غلط جاهلی می کرد و می فرمود:«هر کس از سنت من دوری گزیند، از من نیست».
به رسول خدا خبر دادند که سه تن از جوانان شهر، منزوی شده اند؛ زیرا یک آیه عذاب آمده و اینها ترسیده اند. آن سه، شهر را رها کرده و به بیابان رفته و در آنجا مشغول عبادت هستند و هر کدام «نذری» کرده اند.
یکی، نذر کرده که زن نگیرد و با زن نیز تماس نداشته باشد. دیگری، نذر کرده که غذای لذیذ نخورد و سومی، نذر کرده که در اجتماع زندگی نکند.
پیامبر صلی الله علیه و آله در غیر وقت همیشگی به مسجد آمد و در رفتن به مسجد به اندازه ای عجله کرد که عبا از دوش مبارکش افتاد؛ یک طرف عبا روی دوش حضرت بود و طرف دیگر روی زمین کشیده می شد. حضرت به بلال فرمود: اذان بگو! بلال اذان گفت و مردم، کار و کسب را تعطیل کردند و به مسجد آمدند تا ببینند چه شده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله روی همان پله اول منبر ایستاد و فرمود: «من که پیغمبر شما هستم، ازدواج نموده ام، غذای لذیذ می خورم و در دل جامعه و با مردم زندگی می کنم. هر کس از سنت من دوری گزیند، از من نیست». ( 4)
پیامبر صلی الله علیه و آله با روش های گوناگون مردم را از کار زشت نهی و به امور نیک تشویق می کرد.
ابن عباس می گوید: هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را می دید و وی توجه حضرت را به خود جلب می کرد، می پرسید: آیا او شغل و حرفه ای دارد؟ اگر می گفتند: نه، می فرمود: از چشم من افتاد. وقتی از ایشان سوال می کردند: چرا؟ حضرت می فرمود:
«به خاطر اینکه اگر انسان خدا شناس، شغلی نداشته باشد، دین خدا را وسیله دنیای خود قرار می دهد و از دین خود می خورد».(5)

مراعات حال دیگران
 

رسول خدا صلی الله علیه و آله مظهر رأفت الهی و نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم بود. این رأفت و رحمت، در موارد بسیاری از رفتار و سیره اش متجلی بود، حتی در نماز و خطبه و سخنرانی.
به فرموده امام علی علیه السلام :«[در نماز جماعت و جمعه] در عین حالی که نمازش را تمام و کامل می خواند، نمازش از همه سبک تر و خطبه اش از همه کوتاه تر بود و حرف های بیهوده و بی ثمر درسخنانش نبود».
گاهی که در نماز جماعت، صدای گریه کودکان به گوش می رسید، نماز را سریع تر می خواند و به پایان می برد تا مادر آن کودک به فرزندش برسد.
رسول خدا با آن که اغلب، نمازهای مغرب و عشا را با فاصله می خواند، ولی گاهی در سفرها یا در شب های بارانی یا گاهی که کاری فوری داشت، مغرب را دیر می خواند و بین دو نماز(ظهر و عصر، مغرب و عشا)جمع می کرد و می فرمود: «هرکه رحم نکند، به او رحم نمی شود».

در یک کلام
 

در بررسی سیره عملی پیامبر و برخورد آن حضرت با افرادی که مرتکب ناهنجاری ها در جامعه می شدند، باید گفت: با توجه به وظیفه اصلی پیامبران- مبنی بر هدایت جامعه به سوی سعادت و کمال و ابلاغ پیام الهی- اصل اساسی حاکم بر رفتار آنها به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، اصل رحمت، محبت و شفقت بود؛ یعنی هدف اصلی آن حضرت، جذب مردم به سوی خدا و دین اسلام بود. وقتی هدف چنین باشد، رفتار نیز در راستای آن خواهد بود. آنچه بیشتر در رفتار نبوی بروز داشت و جلوه می نمود، مدارا با مخالفان بود؛ یعنی تا آنجا که ممکن بود، پیامبر مدارا می نمود و از خطاها چشم پوشی می کرد. اما وقتی مخالفان، اساس دعوت پیامبر و اصول تغییر ناپذیر دین را هدف قرار می دادند و به اقدامات عملی(فتنه گری، آشوب و محاربه) دست می زدند، دیگر «مدارا و مسامحه» جایی نداشت و پیامبر چاره ای جز برخورد همراه با خشونت نداشت و این نوع برخورد، همواره در راستای حفظ دین و هدایت مردم و برقراری امنیت جامعه صورت می گرفت.
آن حضرت در مبارزه با ناهنجاری های اخلاقی و معنوی، هیچ گاه به وسائل و روش های غیر مشروع دست نمی زد، و برای تبلیغ اسلام از کارهای خلاف و ضد دین استفاده نمی کرد؛ زیرا معتقد بود که «هدف، وسیله را توجیه نمی کند» و هر چه قدر هدف عالی باشد، وسایل رسیدن به آن هدف نیز باید صحیح و مشروع باشد.

پی نوشت ها :
 

1. آل عمران/159.
2. منازل الآخره، شیخ عباس قمی، ص100، جهان آرا، چ2، 1378ش.
3. داستان های بحارالانوار، محمود ناصری، ج1، ص22و23، دار الثقلین، 1378ش.
4. عوامل کنترل غرایز در زندگی، حسین مظاهری، ص61، ذکر، چ5، 1369ش.
5. داستان های بحارالانوار، ج1، ص24.
 

منبع: فرهنگ کوثر 81
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان