اساتید، همراهان و شاگردان برجسته
در دوران تحصیل علاوه بر بهره مندی از محضر آیت الله زند کرمانی رحمت الله علیه حجت الاسلام راشد و آیت الله الهی قمشه ای در تهران و می توان از یاران همراه ایشان در مبارزات سیاسی از حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی مسؤول دفتر مقام معظم رهبری، شهید باهنر و استاد شهید مطهری یاد کرد.
ایشان استادی بسیاری از بزرگان را به عهده داشته اند و در بارور نمودن شخصیت آنان نقش بسزای ایفا نمودند از جمله زنده یاد دکتر مهدی اسحاقیان که مبارزی بصیر و با درایت در مبارزات سیاسی قبل و بعد از انقلاب به شمار می آمد و نیز مهندس شهید سید مهران حریرچیان که در پرتو بهره مندی از حاج آقا امین به مرحله ای رسید که در جایگاه استادی اخلاق به اوج معرفت یعنی کمال و شهادت نائل آمد. سردار دکتر رضا کرمی نیا (کرم سیچانی)، دکتر فیروز اصلانی، سردار فرج الله مرادیان و بساری از انقلابیون که اکنون در مراتب مختلف نظام مشغول به خدمتند از محضر حاج آقا بهره وافر برده اند و از شاگردان ایشان به شمار می آیند.
وقتی معلم بر شاگرد می بالد
شهید سید مهران حریرچیان که خود از اساتید اخلاق و عارفان زمان خویش بود از جمله شاگردان پرورش یافته در کلاس معرفت دانشمند فرزانه حضرت حجت الاسلام والمسلمین امین به شمار می آمد. نوشته زیر هرچند به تجلیل از این شهید والامقام می پردازد اما بدون تردید غبطه ی استاد بر شاگردی که خود گوی سبقت استادی از دیگران ربوده است نشان از معرفت والای این مجاهد فی سبیل الله دارد که:
بسی گفتند و گفتیم از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
متن سخنان حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا رضا امین رحمت الله علیه به مناسبت یکمین سالگرد شهید سید مهران حریرچیان
همچو اولیای الهی، در بین مردم مخفی بود!
برای من صحبت کردن در مورد شهید حریرچیان سخت است، چون سالهای قدیم از دوران دبیرستان با ایشان مأنوس بودم. در دبیرستان من معلم شان بودم و در آنجا از شاگردان نمونه بود. جلسات خصوصی هم داشتیم. در آن جلسات ایشان خیلی سؤال می کرد و همین باعث شد که در صدد برآیم که اشکالاتشان را رفع کنم. ایشان مرتب نماز جماعت می آمد و از کسانی بود که دائماً در مسجد و نماز جماعت شرکت می کرد. از صفات روحی ایشان این بود که ایشان در بین افراد خیلی مشخص نبود و به اصطلاح بی سر و صدا وارد مسجد می شد و گوشه ای می نشست و نمازش را می خواند. فقط در جلساتی که برگزار می شد، بیشتر سؤال می کرد. همانطور که در روایات داریم که اولیاءخدا در بین بندگان مخفی هستند، ایشان مصداق این روایت بود و اکنون متاسفیم که چرا، از محضر ایشان بهره نبرده ایم. ایشان خیلی متواضع و افتاده بود و اظهار اطاعت نمی کرد و این اکنون برای خیلی ها اسباب غصه شده است که ای کاش از ایشان بیشتر استفاده کرده بودیم.
در اسلام می گویند انسان باید ابتدا عالم شود، بعد عاقل و سپس عالم شود و هر سه صفت در ایشان متجلی بود. ایشان سعی می کرد معارف اسلامی را همان طور که قرآن و روایات می گوید، درک کند. ایشان مقید بود مطالعه کند و اسلام را خوب بشناسد. مسئله ی دوم عاقل شدن است و مرحله سوم عامل شدن. اگر این سه چیز در کسی وجود داشته باشد یک مسلمان کامل است و اینها را واقعاً در ایشان می شد دید. بسیار باعث تأسف است که چنین جوانی از دستمان رفت. شبی که خبر دادند ایشان از دنیا رفته، من بسیار تأسف خوردم و باورم نمی شد. در منزل هم به ملاقاتشان رفته بودم، ایشان خیلی شاکر خدا بود، هیچ وقت اظهار ناراحتی نمی کرد. با اینکه شیمی درمانی می کرد و توانایی نداشت، می گفت: هرچه تقدیر الهی باشد. برادر ایشان می گفت: تا شب آخر شهید حریرچیان همین حرف را می زد. حضرت امام حسین علیه السلام لحظه ی آخر که به خیمه ها آمدند، ده مطلب را به اهل بیت متذکر شدند و یک جمله آن این بود که «و لا تشکوا» یعنی شکایت نکنید. این صدمه ها را که می خورید اگر شکایت کردید از قدر و ارزشتان کم می شود. در دو مورد است که انسان باید مراقب باشد. اول در شدت سرور و دوم در شدت ناخوشی و ایشان خیلی خدا را شاکر بود.
من به عنوان یک دوست عزیز به ایشان نگاه می کردم. ایشان خیلی اظهار وجود نمی کرد و متواضع و بسیار آرام بود. انگار که موجی در درونش بود ولی اظهار نمی کرد و ما به عنوان دو برادر مسلمان بودیم.
خحداون در قرآن فرموده اگر کسی ایمان آورد و به اسلام عمل نمود، خدا محبتش را در دل مردم قرار می دهد و نمونه ی بارز آن امام حسین علیه السلام بود که خداوند محبت ایشان را جوری به دل شیعیان نشانده که هیچ وقت سرد نمی شود و همیشه گرم است. شهید حریرچیان نیز نمونه ای از ایمان و عمل صالح بود و به همین جهت محبتش در دل مردم نشسته است. ایشان علاقه ی عجیبی به امام خمینی (ره) داشت و در بحران سخت اول انقلاب، ایشان عکس امام را همین جا زده بود و به سختی مقاومت می کرد و بالطبع از این جهت از سوی مخالفان ناراحتی هایی را هم می کشید، اما بسیار آرام بود و خم به ابرو نیاورد.
من واقعاً وقتی یاد ایشان می افتم متأثر می شوم و اشکم سرازیر می شود. توانایی صحبت درباره ایشان را ندارم و غبطه می خورم که چرا چنین جوانانی... خوب نباید به خداوند چرا گفت. ما راضی به رضای خدا هستیم، اما او نمونه بود و جوانان باید از علم و آگاهی و آداب او بهره ببرند. رفتنش برای من مایه ی تأثر شده است.
امیدوارم ان شاءالله همه ی ما مانند ایشان باشیم. حضرت امیر علیه السلام می فرمایند: جوری باشید که وقتی از میان مردم رفتید آنان برای شما گریه کنند نه این که شاد شوند. برخی ها وقتی از دنیا می روند، مردم شادند و در بعضی ها؛ مانند این شهید بزرگوار، هنگام مرگ خودشان شادند اما مردم اندوهگین و این باید سرمشق و برای بقیه نمونه باشد.
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا امین
یادی از زنده یاد دکتر مهدی اسحاقیان
معلم اندیشمند و متفکر متدیّن مرحوم دکتر مهدی اسحاقیان در 15 مرداد سال 1335 در اصفهان به دنیا آمد. هوش سرشار و روح جستجوگر و شور جوانی اش او را به محضر جلسات روشنفکرانه حجت الاسلام والمسلمین امین کشانید و فعالیت های سیاسی و اجتماعی و مبارزات انقلابی اش از مسجد احمدیه با سخنان حاج آقا امین آغاز گردید.
در سال 1354 وارد تربیت معلم شد و به سخنان سیاسی اش در محفل دانشجویان و گزارش فردی ساواک به نام صمصامی( که پس از انقلاب به خارج از کشور گریخت) چندین بار دستگیر و در یک مرحله 45 روز در زندان مورد شکنجه وحشیانه افراد ساواک قرار گرفت.
حجت الاسلام والمسلمین امین که قابلیت های فراوانی در او مشاهده کرده بود به ایشان توصیه فرمودند نسبت به حفظ نهج البلاغه اقدام نماید و این رهنمود در رشد و بالندگی دکتر اسحاقیان تأثیر بسزایی داشت چنانکه تا سمت معاونت مدیر کل و مسؤول امور تربیتی ناحیه ی3 آموزش و پرورش ارتقاء یافت. در جریانات گروهک های ضد انقلاب کتب التقاطی منافقین و مارکسیست ها را مورد نقد قرار می داد و با تشکیل میز گرد با مدعیان حامی خلق به بحث و مناظره می پرداخت و با این روش نسبت به روشنگری نسل جوان و جلوگیری از انحراف جوانان نقش بسزایی داشت. بسیار اهل مطالعه و تحقیق بود چنانکه همسر مکرمه ایشان نقل می کند:
یک سال در ایام نوروز از من تقاضا کردند اجازه دهید امسال را فقط به دو بازدید از خانواده پدر و مادرمان اکتفا کنیم تا فرصت داشته باشم کتابی را در خصوص مدیریت بنگارم و در طی تعطیلات نوروز بیش از چند هزار صفحه کتب مختلف را مطالعه و مورد تحلیل قرار داد که نتیجه آن فعالیت مطالعاتی کتابی سیصد صفحه ای شد.
وی پژوهش و مطالعه را بر امور اجرایی ترجیح می داد بنابراین تا سال 1372 موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد مدیریت گردید و در سال 1380 به ادامه ی تحصیل در مقطع دکترای مدیریت دانشگاه اصفهان همت گماشت. پله های ترقی و پیشرفت او را به مرحله ی مکاشفه و معرفت رسانیده بود اما دریغ که در بهمن 1382 ناگهان شمع فروزان او به خاموشی گرایید و به دیار باقی شتافت.
از این استاد نظریه پرداز کتابهایی چون فلسفه مدیریت آموزشی، آشنایی با مدیریت و رهبری اسلامی زمینه ی مدیریت آموزشی، می خواهم پژوهشگر شوم و آثار متعدد دیگر به یادگار مانده است. روحش شاد.
احمد شعبانی
دوران نوجوانی، دوران نشاط و شادابی
از کودکی روحیه ی شادابی داشت. از دوران دبستان تا دبیرستان با چند نفر از بچه های محل معاشرت داشتیم. گاه دسته جمعی به کوه صفه( خاجیک) می رفتیم و صبحانه را آنجا می خوردیم و گاهی تا ظهر آنجا می ماندیم، ناهار تناول می کردیم، به خانه برمی گشتیم. در کوه صفه هر کس از هر دری سخنی می گفت و مزاحی، حاج آقا رضا امین بیشتر از ما اهل شعر بود اغلب اشعار مرحوم پدرش را قرائت می کرد. در مزاح هایش کسی را نگران نمی کرد. همراهی با او برایمان بسیار شیرین و دلنشین بود.
محمد عباد سیچانی
امین پایدار
مجاهد خستگی ناپذیر زنده یاد حاج احمد پایدار در سالهای آخر عمرش در دهه اول ماه رجب محفل روضه ای را برپا کرده بود و در انتخاب سخنرانان روضه خوانی اش عنصر بصیرت و مجاهدت و حمایت از ولایت را مد نظر داشت از این رو چندین شب از روضه را به سخنرانی حاج آقا امین اختصاص داده بود زیرا می دانست اهداف روشنفکرانه و سیاسی او را به خوبی تأمین می کنند و دغدغه دینی و انقلابی ایشان با دیدگاههای سیاسی او همتراز است و او را در حمایت از ولایت فردی امین می دانستند.
جدیت در تبلیغ دین
از ویژگی های شخصیت گرانقدر حاج آقا امین می توان به جدیت و پشتکار ایشان در تبلیغ دین اشاره نمود نواحی خوش ایشان در شب های ماه مبارک رمضان در آن دوران که رادیو آنچنان گسترش نداشت مومنان محل را برای سحر و شب زنده داری به مسجد فرا می خواند. و با سوز مناجات ایشان بود که رمضان برایمان خاطره انگیز می شد.
حاج آقا صبوری از اعضای هیئت امنای مسجد احمدیه
منبع: ویژه نامه امین انقلاب، امین مردم