ماهان شبکه ایرانیان

یادداشت/

بمبی که هرگز منفجر نشد

بمب روایتگر داستانی است که در اواخر جنگ اتفاق می‌افتد و محدود به دو یا سه لوکشن خانه، خیابان و مدرسه می‌شود.

بمبی که هرگز منفجر نشدگروه فرهنگی خبرگزاری میزان-چند روزی است که جشنواره فجر 96 آغاز به کار کرده است. هر فیلمی که اکران می‌شود به نحوی حیرت انگیز است. بعضی به خاطر خوش‌ساختی و بعضی به خاطر ضعف بسیار دهان حیرت اهالی سینما و بینندگان خاص سینمای ایران را باز کرده اند.


فیلم بمب با نویسندگی و کارگردانی پیمان معادی، بازیگر فیلم‌های تحسین شده درباره الی، ابد و یک روز و چند فیلم خارجی با اسم جدیدش به نام "بمب، یک عاشقانه" به روی پرده رفت. پیمان معادی علت این تغییر نام را زیبایی نام انگلیسی این اثر عنوان کرد. The bomb: a. love story؛ بمب روایتگر داستانی است که در اواخر جنگ اتفاق می‌افتد و محدود به دو یا سه لوکشن خانه، خیابان و مدرسه می‌شود.


روایتی شاعرانه که انگار جنگ نقش نخ تسبیح را برای فیلم معادی بازی می‌کند. کمتر کسی قبل از دیدن فیلم فکرش را می‌کند که حضور این اجماع از عوامل به نام تولید این اثر، چنین خروجی را به بار بیاورد. پیمان معادی معلم به اتفاق همسرش لیلا حاتمی، سیامک انصاری کمدین، حبیب رضایی با چهره متفاوت و ... محمود کلاری فیلم بردار و النی کاریندرو یونانی، سازنده موسیقی متن بمب یک عاشقانه که آثار بنامی، چون دشت گریان 2004، ابدیت و یک روز 1998 همه و همه باعث نمی‌شوند که شاهد اثر چشمگیری باشیم.


بروم، یا بمانم... آیا قرار است بهتر شود؟ این سوالی که مخاطبان تا نیمه‌هایی از فیلم از خود می‌پرسند. دیدن این اتفاقات بدون ایماژ که شاید فقط و فقط بر روی کاغذ به نظر زیبا می‌آمده، برای هر مخاطبی خسته کننده است. یک فیلم نامه ضعیف به مدد یک کارگردانی قوی، بدل به یک فیلم متوسط رو به خوب خواهد شد. اما فیلمنانه متوسط بمب به مدد کارگردانی ضعیف پیمان معادی دچار یک نمایش ضعیف ناهمگون ازعوامل ساخت فیلم تا خود فیلم که در خروجی آن شاهد اثری قد خموده باشیم.


گا‌ها با خودمان می‌اندیشیم که اصلا آیا معادی کارگردان، آن دوران را دیده است، یا برایش تعریف کرده اند. خشونت طنز گونه داخل مدرسه با بازی سیامک انصاری مجموعه آثارمهران مدیری، حبیب رضایی و صداپیشه فامیل دور در کلاه قرمزی، حتی ذره‌ای از خشونت آن دوران وآن نسل را به تصویر نمی‌کشد. انگار معادی خاطراتی را شنیده، اما درک درستی از به تصویر کشیدن آن نداشته است.


بمب یک عاشقانه حتی پایش را از یک طرح چند خطی فراتر نمی‌گذارد. اولین پلان یک فیلم به مخاطبش می‌گوید که با چطور فیلمی روبروست. سکانس اول فیلم صرفا برای عنوان‌بندی آغازین طراحی شده و علی رقم طراحی صحنه نسبتا خوب و نورپردازی عالی، تصاویر چشم نواز و سیالش می‌خواهد به مخاطب بگوید که ما فیلمی را روایت می‌کنیم که برای دوران جنگ است. البته اگر حذف شود هم تاثیری بر روند کند فیلم نخواهد داشت. فیلم شاعرانه نیست وفقط فیلمساز به سیمای شاعرانه و کیارستمی گونه علاقه داشته است، تا جایی که در پلان‌های آغازین فیلم شاهد پوستری از فیلم خانه دوست کجاست عباس کیارستمی هستیم که ابراز علاقه معادی به شاعر سینمای ایران است.


خورده پیرنگ‌های فیلم که هر کدام انگار از یک عکس خوب گرته برداری شده و تلاش می‌کند که آن دوران را برای مخاطب جوانتر متصور شود هم با طراحی بد کارگردانی در نمی‌آید که چفت هم شوند تا روایتگر یک داستان شاعرانه باشند. معادی بیشتر سعی می‌کند که خاطره گویی کند، البته با چند فریم عکس، مثلا سال 66 است و ما تازه داریم چسب به شیشه‌ها می‌زنیم، یا در مدارس سنگر می‌سازیم، یا تازه شعار مرگ بر فلانی به دیوار مدرسه می‌نویسیم. اصلا ما در صف نفت بودیم یا در زنبیل نان می‌گرفتیم که البته در طراحی این تصاویر خاطره انگیز هم فیلم دچار مشکل است.


مثلا در یک جا مردم در حال نفت گرفتن هستند و در جایی دیگر در زمان بمباران و خاموشی، پیمان معادی چراغ گاز دیواری که به گاز شهری متصل است را روشن می‌کند. الله اعلم... شاید آن دوران گاز در خانه‌ها بوده، ولی ما نداشته ایم.


تقابل عشق پسر بچه به یک دختر که در پناهگاه او را می‌بیند، تا زندگی سرد پیمان معادی به واسطه شکی که به عشق راستین زنش نسبت به خود دارد و قرار است با نامه عاشقانه پسر داستان که برای دختر که در امتحان هندسه لو می‌رود، طرحی شود برای آشتی بین معادی و زنش، همه یا به صورت دیالوگ عنوان شده، یا تصویر‌هایی با کارگردانی بسیار ضعیف کارگردان مقفول مانده یا کمکی به درک بهتر فیلم نمی‌کند.


در کل نه با یک فیلم شسته رفته طرفیم و نه بازی‌هایی در حد و اندازه‌ی اسامی بازیگران آن. حتی تصاویر چشم نواز محمود کلاری و موسیقی النی کاریندرو هم به شاعرانگی فیلم معادی کمک نمی‌کند. معادی بازیگری خوش ذوق است، اما در کارگردانی این فیلم موفق نبوده است. با رغم تلاش همه دوستان معادی که حتی مدیر فیلم برداریش هم جلوی دوبین خودش می‌رود تا دست به دست هم داده و فیلمی فاخر را تهیه ببیند هم سرانجام موفقی ندارد. شب را در خانه دوست مستند سازی به سر می‌بردیم. او پای تدوین بود. صبح با صدای "در نیومد دیگه" او از خواب بیدار شدیم.


حالا سوال این است که آیا پیمان معادی در پایان تدوین فیلم این جمله "در نیومد دیگه" را چند بار در ذهنش مرور کرده است. فیلم خود را ضد جنگ معرفی می‌کند، این در حالی است که ما هشت سال دفاع کردیم نه جنگ.


رضا مهاجر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان