چگونه در مورد کلیدواژهها تحقیق کنیم؟
امروز در یوکن میخوایم در مورد کلید واژه ها صحبت کنیم .هرکسی درنهایت روش و فرایند خودش رو برای تحقیق در مورد کلیدواژهها پیدا میکنه اما مهمترین قسمت در رابطه با بررسی کلیدواژهها اینه که خودتون و تجارتتون رو فراموش کنین و از دید مشتریها به قضیه نگاه کنید.
این فرایند معمولاً با ایده پردازی و جواب دادن به چند سؤال اساسی شروع میشه. این مرحله از منظر سازمانی خیلی مهمه چون شما رو مجبور میکنه مجدداً سطوح مختلف کسب و کارتون رو بررسی کنین.
با جواب دادن به این سؤال این فرآیند رو شروع کنین: شما چه خدماتی رو ارائه میکنین؟ تا جایی که میتونین جامع جواب بدین و همهٔ کلمات و عبارتها رو لیست کنین؛ اما مطمئن بشین که از دید مشتریها این کار رو انجام میدین.
از اونجایی که افراد زیادی در حوزه کسبوکار ما کار میکنن، ما باید راه متنوعی رو برای ارائهٔ خدمات و محصولاتمون داشته باشیم. برای مثال به وبسایت تخفیف بلیتهای هواپیما دقت کنین. ممکنه که وسوسه بشین کلیدواژههایی مثل «سفر هوایی برتر» یا «تخفیف بلیت بوئینگ» رو انتخاب کنین، اما با بررسی بیشتر میبینین که هیچکس در دنیا این کلمات رو جستوجو نکرده.
اگرچه این کلمات برای شما قابل مهه، اما مشتریهای شما دنبال پرواز ارزونن. حالا ابزاری رو بررسی میکنیم که کلیدواژههای مشابه رو پیدا و پیشنهاد می کنه. این ابزار به شما کمک می کنه بهطور قابلملاحظهای لیست کلیدواژه هاتون رو گسترش بدید.
بعدازاینکه لیست کلیدواژههای احتمالی رو کامل کردید باید اطلاعات آماریِ کلمات انتخاب شده رو هم بررسی کنین و ببینین که میزان تقاضا و جستجوی هر عبارت چقدره.
بعد از بررسی کلیدواژهها حتماً به این نتیجه میرسین که در کنار کلیدواژههایی که روزانه هزاران بار جستوجو میشن کلیدواژههایی هم هستن که بهندرت جستوجو میشن. کلیدواژههای با جستجوی کمتر معمولاً کلیدواژههایی توصیفی هستن، اما مسئله مهمی که باید بهش توجه بشه اینه که کلیدواژههای توصیفی معمولاً طولانیترن و درنتیجه این کلیدواژهها راحتتر در لیست نتایج گوگل قرار ظاهر میشن.
کلیدواژههای طولانیتر در فرآیند سئو خیلی مفیدن. اونها به ما این امکان رو میدن که از کلیدواژههایی که کمتر رقابتین و بیشتر به اهداف کسبوکاری ما مربوطن استفاده کنیم. درحالیکه هر واژه ممکنه بهتنهایی حجم جستوجوی زیادی نداشته باشه، اما عبارتها که ترکیبی از کلیدواژهها هستن حجم جستوجوی قابلتوجهی دارن.
برای مثال اگه من قاب آیفون (iPhone) میفروختم احتمالاً برای شروع به کلیدواژهٔ «قاب آیفون» یه نگاهی مینداختم. قاب آیفون زیاد در موتورهای جستوجو تایپ میشه و خیلی هم رقابتیه و احتمالاً خیلی سخته که برای اون در رتبهبندی گوگل قرار بگیرم؛ اما ممکنه که من به کلیدواژهٔ طولانیتری مثل «قاب آبی آیفون 5s» هم توجه کنم.
این کلیدواژه خیلی مرتبط تره و از طرف دیگه کمتر هم رقابتیه و در رتبهبندی هم سادهتر ظاهر میشه؛ اما قسمت جالب کار اینجاست که شما می تونین صدها یا حتی هزاران مورد از این کلیدواژههای طولانی رو پیدا کنین که در کنار هم حتی میتونن نسبت به کلیدواژه رقابتیه «قاب آیفون» هم ترافیک بیشتری رو به وجود بیارن.
نکته مهم دیگه شناسایی موضوعات برای گروهی کردن کلیدواژههاییه که تا حالا انتخاب کردید؛ فرآیندی که بهعنوان فرآیند «دستهبندیِ کلیدواژهها» شناخته میشه.
برگردیم به مثال «قاب آبی آیفون». ممکنه بخوایم گروهی رو بسازیم که در مورد «قابهای آبی آیفون» باشه و همهٔ مدلهای مختلف آیفون رو هم شامل بشه. از طرف دیگه میتونیم این دستهبندی رو بجای مدلهای مختلف گوشی برای رنگهای مختلف هم داشته باشیم.
نمیشه گفت کدوم روش دستهبندی بهتره اما واضحه که شما باید روشی رو انتخاب کنین که برای شما نتیجهٔ بهتری داره و به کمک اون میتونین کلیدواژهها رو بهتر مدیریت کنین.
هرکسی به یه شکلی جستوجو میکنه و هر چه بیشتر و بیشتر تحقیق کنین دادههای بیشتری رو به دست میارین. تعصب نداشته باشین، خودتون رو جای مشتریهاتون قرار بدین و مطمئن بشین که وقتی عملکرد کلید واژههاتون رو در طول زمان ارزیابی میکنین همهٔ جوانب رو در نظر گرفتین.