خطبه نهم:
... أیها النّاس سَبعَ مَصائِبَ عظام ـ نعوذ بالله منها ـ : عالمٌ زَلَّ، و عاِبدٌ مَلَّ، و مُؤمِنٌ خَلَّ، وَ مُؤتَمنٌ غَلََّ وَ... . (1) این خطبه هم در کتابهای متعددی همچون: تنبیه الخواطر، بحارالأنوار، مستدرک الوسائل، غررالحکم و تمام نهج البلاغه ی ، به صورت ناقص نقل گردیده است. (2) همچنین، در بعضی از منابع به ناقص بودن و جمعه بودنش، هیچ اشارهای نشده است. از جمله آن موارد، کتاب عوالیالآلی است. مؤلّف این کتاب از قول راوی این خطبه، در قالب روایتی چنین مینویسد که: حضرت از هفت مصیبت به خداوند، پناه بردهاند و سپس، در ادامه گفتارشان، فقره اول این خطبه را نقل کردهاند. (3)
خطبه دهم:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی جَعَلَ الْحَمْدَ مِنْ غَیرِ حاجَه ی ٍ مِنْهُ الی حامِدیهِ، طَریقاً مِنْ طُرُقِ الْأِعْتِرافِ بِرُبُوبِیتِهِ، وَ سَبَباً... . (4)
این خطبه یکی از خطبههای مهم امام علی علیه السلام است؛ چرا که در منابع چنین نقل شده که در یکی از سالها روز جمعه مصادف با روز غدیر خم بوده و حضرت خطبه غرّایی را ایراد فرمودهاند. البته آن چه که از حافظه راویان این خطبه نقل شده، تنها بخشی از محفوظات راویان خطبه است، نه تمام خطبه. (5) با توجه به هم زمانی روز جمعه و غدیر، محدثان اسلامی توجه ویژهای را به این خطبه داشتهاند. نتیجه این که، این خطبه در منابع متعددی ذکر گردیده است، که به عنوان نمونه به مواردی اشاره میکنیم:
1. شیخ طوسی رحمه الله چنین نوشته است: عن جماعه ی عن أبی محمد هارون بن موسی التلعکبری عن أبی الحسن علی بن احمد الخراسانی الحاجب عن سعید بن هارون أبی عمر المروزی عن الفیاض بن محمد بن عمر الطرسوسی عن علی الرضا عن أبیه عن جعفر الصادق عن محمد الباقر عن علی السجاد عن الحسین الشهید عن علی علیه السلام. (6)
2. سید بن طاووس رحمه الله هم، با ذکر نام چند راوی، این خطبه را از شیخ طوسی رحمه الله چنین نقل کردهاند : عن حسین بن احمد السواری و عماد الدین أسعد بن عبد القاهر الإصفهانی بإسنادهما عن أبی جعفر محمد بن محمد الحسن الطوسی... (7)
3. مؤلّف کتاب تحف العقول هم، به جهت بیان فضایل و بزرگی اهل بیت علیهم السلام و بیان جایگاه آن بزرگواران، فقراتی از این خطبه را، در مقدمه کتاب خویش نقل نمودهاند. (8)
خطبه یازدهم:
الْحَمْدُ لِلَّهِ ذِی الْقُدْرَه ی ِ وَ السُّلْطَانِ وَ الرَّأْفَه ی ِ وَ الِامْتِنَانِ أَحْمَدُهُ عَلَی تَتَابُعِ النِّعَمِ وَ أَعُوذُ بِهِ مِنَ... . (9) این خطبه را شیخ طوسی رحمه الله از حضرت امام محمد باقر علیه السلام به روایت جابر نقل کردهاند. (10) همچنین،مصباح کفعمی هم به همان کیفیت شیخ طوسی رحمه الله، ولی با اندکی اختلاف در الفاظ، این خطبه را یکی از خطبههای امام علی علیه السلام دانستهاند. (11)
خطبه دوازدهم:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَزیزِ الْجَبَّارِ، الْحَلیمِ الْغَفَّارِ، الْواحِدِ الْقَهَّارِ، الْکَبیرِ الْمُتَعالِ ... . (12)مرحوم کاشفالغطا در کتاب خود بدون اشاره به نام روات؛ این خطبه را منسوب به امام علی علیه السلام دانستهاند. (13) همچنین، این خطبه در کتاب نهج البلاغه ی الثانی نیز، به همین کیفیت ذکر شده است. (14)
خطبه سیزدهم:
... دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَه ی ٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَه ی ٌ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا یسْلَمُ نُزَّالُهَا أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَه ی ٌ وَ تَارَاتٌ ... . (15) این خطبه در شماره دویست و هفت کتاب نهج البلاغه ی جزء خطبههای امام علی علیه السلام به حساب آمده است. همچنین، در کتاب حیاه ی الصحابه ی ، به نقل از کتاب صفه ی الصفوه ی ، راجع به بخشی از این خطبه، چنین میخوانیم: ابن عساکر از عبدالله بن صالح العجلی و او هم از پدرش چنین نقل کرده که امام علی علیه السلام در یکی از خطبههای جمعه چنین خطبه خواندند. (16) و در ادامه با عبارت «اخرجه الدینوری» ، سند دیگر این خطبه را کتاب الامامه ی و السیاسه ی و هو المعروف بتاریخ الخلافه، اثر ابن قتیبه دینوری، دانستهاند. (17)
خطبه چهاردهم:
اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذی نَصَرَ وَلِیهُ، وَ خَذَلَ عَدُوَّهُ، وَ أَعَزَّ الصَّادِقَ الْمُحِقَّ، وَ أَذَلَّ الْکَاذِبَ الْمُبْطِلَ.... (18)
1. ابن کثیر بدون ذکر نام روات، این خطبه را منسوب به امام علی علیه السلام دانسته و متذکر شده که این خطبه از جمله خطبههای اباالحسن علیه السلام است که جامع خیر و ناهی شّر است. همچنین، در ادامه چنین نوشته که «دینوری» و «ابن عساکر»، این خطبه را دو خطبه مجزا دانستهاند، ولی خود چنین اعتقادی ندارد. (19)
2. بخشهایی از این خطبه در کتاب نهجالبلاغه ی در خطبه چهل و دو به عنوان یک خطبه به حساب آمده است.
3. قسمتهایی از این خطبه را نصر بن مزاحم، در کتاب وقعه ی صفین از عمربن سعد الأسعدی عن الحارث بن الحضیره ی عن عبد الرحمان بن عبید بن أبی الکنود و غیره نقل کردهاند. و اشاره نمودهاند که حضرت علی علیه السلام پس از جنگ جمل، در سال 36 هجری قمری و در دوازدهم ماه رجب، وارد شهر کوفه گردیده و در مسجد جامع این شهر، خطبهای طولانی ایراد فرمودهاند. (20)
4. شیخ مفید رحمه الله هم به دو طریق قسمتهایی از این خطبه را در کتاب الأمالی ذکر فرمودهاند. البته مرحوم شیخ، هیچ اشارهای به جمعه بودن این خطبه، نکردهاند. طرق نقل شیخ مفید رحمه الله چنین است: الف: حدثنا الشیخ الجلیل المفید أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان أید الله تمکینه قال أخبرنی أبو بکر محمد بن عمر الجعابی قال حدثنا محمد بن الولید قال حدثنا غندر محمد قال حدثنا شعبه ی عن سلمه ی بن کهیل عن أبی الطفیل عامر بن واثله ی الکنانی رحمه الله قال سمعت أمیر المؤمنین علیه السلام یقول ... . (21)
ب: عن علی بن مهزیار عن عاصم عن فضیل الرسان عن یحیی بن عقیل قال قال علی علیه السلام .... (22)
خطبه پانزدهم:
أَیهَا الناس، اِحفِظوُا عَنّی خَمساً، فَلَو شَدَدتُّم إلَیها المَطایا حَتی تُنضُوها لَم تَظفرُوا بِمِثلِها: إلا... . (23) این خطبه در کتاب العقد الفرید بدون ذکراسامی روات، نقل گردیده است. (24) همچنین، مؤلّف کتاب مصباح البلاغه ی در اول خطبه چنین نوشتهاند:
العقد الفرید للمالکی، ایضاً قال و خطب علی علیه السلام، ... (25) ، بدین معنا که مؤلّف این کتاب نیز، مصدر اصلی این خطبه را، کتاب العقد الفرید دانستهاند.
همچنین، شیخ صدوق و سید رضی رحمه الله هم، فقط با ذکر قسمت نخست این خطبه، این را به امام علی علیه السلام نسبت دادهاند. (26) و نهایت این که محدث نوری رحمه الله هم، فقره اول این خطبه را به عنوان یک حدیث از جعفریات نقل کرده است. (27) لازم به ذکر است که، بعضی از محدثین گرامی، این خطبه را نیز مانند بعضی از خطبههای دیگر، تقطیع نمودهاند و تنها به ذکر بخش اول این خطبه بسنده کردهاند، که نقل شیخ صدوق و محدث نوری، از جمله آنهاست.
خطبه شانزدهم:
أَیهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَه ی ُ أَبْدَانهم، الْمُخْتَلِفَه ی ُ أَهْوَاؤُهُمْ، کَلَامُکُمْ یوهِی الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُکُمْ... (28)
این خطبه در شماره بیست و نه کتاب نهجالبلاغه ی ، ذکر گردیده و سند این خطبه را مرحوم حسینی چنین ذکر کردهاند: هذه الخطبه ی من خطبه علیه السلام المعروفه ی ، رواها کثیر من العلماء قبل الشریف الرضی منهم : أبو عثمان الجاحظ فی البیان و التبیین، ج 1، ص 170 و ابن قتیبه ی فی الامامه ی و السیاسه ی ، ج 1، ص 150 و ابن عبدربه فی العقدالفرید، ج 4، ص 71 و البلاذری فی أنساب الأشراف فی ترجمه ی علی علیه السلام، ص 380 و رواها القاضی النعمان فی دعائم الإسلام ج 1، ص 391 قال: روینا عنه (یعنی علیاً) صلوات الله علیه، أنه خطب الناس یوم الجمعه ی ، فحمد الله و اثنی علیه ثم قال: ... . (29)
اما در رابطه با زمان صدور این خطبه، چنین میخوانیم: پس از آن که ضحاک بن قیس از طرف معاویه در سال سی و هشت هجری، به کاروان حجاج بیت الله، حمله کرد و اموال آنان را به غارت برد، حضرت چنین فرمودهاند. (30)
خطبه هفدهم:
أوُصیکُم عِبادَ الله و َنَفسی بِتَقْوَی الله و لُزُومِ طاعَتِهِ، وَ تَقدیمِ العَمَلِ، وَ تَرْک الأمَلِ، فَإنَهُ مَن... . (31) این خطبه در کتاب العقد الفرید بدون ذکر نام روات یا راوی، نقل شده است. (32) همچنین، در کتاب مصباح البلاغه ی نیز، به نقل از کتاب العقد الفرید، این خطبه به امام علی علیه السلام، نسبت داده شده است. (33) و نهایت این که در کتاب نهج السعاده ی علاوه بر سند کتاب العقد الفرید، سند دیگری نیز به نقل از باعونی از کتاب جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب علیه السلام نقل گردیده است. (34)
3 ـ 3. مؤلّفههای مهم خطبهها و میزان تکرارشان
یکی از محورهایی که کمتر مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته، پژوهش در رابطه با مؤلّفههای مهم و به تبع آن، محتوای خطبههای حضرت علی علیه السلام است. مؤلّفههای خطبهها و همچنین محتوای خطبههای حضرت در روز جمعه، به یک معنا بیانگر دیدگاههای آن حضرت نسبت به مسائل جاری کشور اسلامی بوده، که از مسند امامت جمعه صادر گشته است. اکثر مسائلی که در دوران زمامداری حضرت پیش آمده، مشکلات فرهنگی و سیاسی جامعه اسلامی بوده است و در این زمینه، حضرت با رویکرد به جامعه شناختی جامعه اسلامی، برای حل مشکلات و برطرف ساختن معضلات به وجود آمده، موضوعاتی را در بعضی خطبهها به صورت مکرر و موکد، بیان داشتهاند. از این جهت است که با مطالعه خطبهها، به مؤلّفههایی برخورد میکنیم که بیش از دیگر مؤلّفهها نمود پیدا کردهاند. البته ناگفته نماند که منظور از مؤلّفههای مهم، بیان مطالبی است که حضرت یا به طور دائم در خطبهها به بیان آنها پرداختهاند ـ به نوعی که جزء اولویتها به حساب میآمد است ـ و یا بیان مؤلّفههایی است که حضرت در یک خطبه مستقل به طور مبسوطی به آنها پرداختهاند. مؤلّفههای مهم خطبهها، عبارتند از: خدا، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، امامت، فرایض دینی، غدیر، دنیا، مرگ و قیامت، تقوا، نفاق، قرآن، اعیاد اسلامی و دعا. به طور اجمال، مباحث مربوط به این بخش را، میتوان چنین خلاصه کرد: اول : در تمام خطبههای کامل، شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سفارش به تقوا، زهد و دنیاگریزی و دعا در حق مسلمانان، جزء ارکان خطبهها به حساب آمدهاند، چرا که بیشترین موضوعی که در خطبهها تکرار گردیده و جزء مشترکات همه خطبهها گردیدهاند، همین موارد یاد شده است.
دوم : پرهیز از دنیاپرستی و آلودهنشدن به آن و داشتن زندگی زاهدانه، اولین مؤلّفهای است که بیشترین حجم مطالب را به خود اختصاص داده؛ چرا که این مؤلّفه، چهل و دو بار در خطبههای جمعه و عیدین تکرار گردیده است. سوم:سفارش به تقوای الهی، دومین مؤلّفه بعد از دنیاست که بیشترین حجم مطالب را به خود اختصاص داده است. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که، گرچه عین کلمه تقوا، بیش از ده مورد هم نیست، ولی با در نظر گرفتن مترادفات این کلمه، میتوان چنین ادعا نمود که حجم مطالب این مؤلّفه، بعد از دنیا در ردیف دوم است. چهارم : سومین حجم مطالب، مربوط به مؤلّفه مرگ و قیامت است که بخش قابل توجهی از مطالب خطبهها را به خود اختصاص داده است.
پی نوشت:
*کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
** عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
1. نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج3، ص228.
2. تنبیه الخواطر، ص470؛ بحارالانوار، ج93، ص376؛ مستدرک الوسایل، باب60، کتاب صلاه، ص378؛ غرر الحکم، ج2، ص813؛ تمام نهج البلاغه، ص550.
3. و فی بعض الاحادیث عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «... عالمٌ زَلَّ، و عابِدٌ مَلَّ، و مُؤمِنٌ خَلَّ، وَ مُؤتَمنٌ غَلَّ وَ غَنّی اقَلَّ، وَ عَزیزٌ ذَلَّ، وَ فَقیرٌ اعتلَّ...»(ابن ابی الجمهور الاحسایی، عوالی اللآلی، ج1، ص93).
4. نهج البلاغه الثانی، ص28.
5. «و قد اتّفق الغدیر و الجمعه، فصعد علیه السّلم المنبر علی خمس ساعات من نهار ذلک الیوم فحمد الله حمداً لم یسمع بمثله، و اثنی علیه ثناء لم یتوجّه بمثله غیره، فکان ممّا حفظ من ذلک...»(مستدرک نهج البلاغه، ص7؛ تمام نهج البلاغه، ص28).
6. مصباح المجتهد، ص752.
7. اقبال الاعمال، ج2، ص254.
8. تحف العقول، ص1.
9. مصباخ البلاغه فی مشکاه الصیاغه، ج2، ص669.
10. عَنْ جَابِرٍ عَنْ ابِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ خَطَبَ امیرُالْمُؤْمِنینَ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَ جُمُعَهٍ فَقَالَ...(مصباح المجتهد، ص342-344).
11. جنه الامانی واقیه و جنه الایمان الباقیه، ص716.
12. نهج البلاغه الثانی، ص50.
13. مستدرک نهج البلاغه، ص54.
14. نهج البلاغه الثانی، ص50.
15. نهج البلاغه، خطبه 217.
16. حیاه الصحابه، ج4، ص286-288.
17. همان.
18. نهج البلاغه الثانی، ص115.
19. البدایه و النهایه، ج7، ص30.
20. قال نصر بن مزاحم التمیمی قال: عمر بن سعد بن ابی الصید الاسدی، عن الحارث بن حصیره، عن عبد الرحمن بن عبید بن ابی الکنود و غیره، قالوا: لما قدم علی بن ابی طالب من البصره الی الکوفه یوم الاثنین لاثنتی عشره لیله مضت من رجب سنه ست و ثلاثین، و قد اعز الله نصره، و اظهره علی عدوه، و معه اشراف الناس و اهل البصره، استقبله اهل الکوفه و فیهم قراؤهم و اشرافهم، فدعوا له بالبرکه، و قالوا: یا امیرالمؤمنین این تنزل ا تنزل القصر فقال: لا، و لکنی انزل الرحبه، فنزلها، و اقبل حتی دخل المسجد الاعظم فصلی فیه رکعتین... (پیکار صفین، ص15).
21. الامالی(مفید)، ص280.
22. همان.
23. العقد الفرید، ج4، ص80-81.
24. همان.
25. مصباح البلاغه، ج2، ص360. از عبارت «ایضاً چنین استفاده می شود که این خطبه را دیگر محدثان نیز نقل کرده اند و مؤلّف مصباح البلاغه هم آنها را دیده است».
26. عن علی بن ابی طالب علیه السلام : «خسمه لو رحلتهم فیهن المطایا لم یقدروا علی مثلهن لا یخاف عبد الا ذنبه و لا یرجو الا ربه و لا یستحیی الجاهل اذا سئل عما لا یعلم ان یقول لا اعلم و لا یستحیی احدکم اذا لم یعلم ان یتعلم و الصبر من الایمان بمنزله الراس من الجسد و لا ایمان لمن لا صبر له»(صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص46؛ نهج البلاغه، حکمت 82).
27. الجعفریات: باسناده عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عن جده علی بن الحسین، عن ابیه، علی بن ابی طالب علیه السلام، قال: «خمس لو شدت الیها المطایا حتی ینضین لکان یسیرا: لا یرجو العبد الا ربه، و لا یخاف الا ذنبه، و لا یستحی الجاهل ان یتعلم، و ال یستحی العالم اذا سئل عما لا یعلم ان یقول: الله اعلم، الخامسه الصبر و منزله الصبر من الایمان، کمنزله الراس من الجسد» (نوری، مستدرک الوسائل، ج8، ص467).
28. نهج البلاغه، خطبه 29.
29. مصادر نهج البلاغه و اسانید، ج1، ص423.
30. همان.
31. العقد الفرید، ج4، ص69.
32. همان.
33. مصباح البلاغه، ج1، ص75.
34. نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج3، ص128.
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 56