احمد میدری، معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به آسیبشناسی نهادهای کشور از دولت، مجلس و قوه قضاییه گرفته تا دانشگاه و رسانه پرداخته و به توصیف کژکارکردیهای این نهادها که وضعیت فعلی را رقم زدهاند، میپردازد.
اهم این گفتگو را در ادامه بخوانید:
*متأسفانه قدرت و صدا در جامعه به طور نامتوازنی توزیع شده است. انجمنهای صنفی متعددی مانند پزشکان، وکلا، پیمانکاران و... وجود دارد چون اینها پول دارند، پس تشکلسازی میکنند و قدرت لابیگری خود را بالا میبرند ولی فقرا از چنین امکانی محروم هستند.
*رسانههای حکومتی مثل صداوسیما، به هیچ وجه از حکومت انتقاد نمیکنند. امکان ندارد در صداوسیما نقدی درباره شورای نگهبان یا قوه قضاییه ببینید. رسانههای دولتی مثل روزنامه ایران هم با وجود همه مشکلات و اشکالاتی که در کار دولت و دستگاههای اجرایی هست، نقدی به دولت وارد نمیکنند. خب مردم حرف دلشان را در این رسانهها نمیبینند. رسانههای بخش خصوصی هم که پولمحور شدهاند، لذا ضریب تأثیرگذاری رسانههای ما به نفع رسانههای بیگانه، شدیداً کاهش یافته است.
*همین ناآرامیهای دی ماه را ببینید. تمام رسانههای رسمی و داخلی ما به تقبیح این رویداد و دفاع از حکومت پرداختند اما نتوانستیم فضای رسانههای مجازی را مدیریت کنیم. پوشش تمام رسانههای حکومتی، دولتی، چپ و راست را با هم در نظر بگیرید. متوجه میشویم که اینها بخش اعظمی از مردم را از دست دادهاند و بنابراین تأثیر چندانی ندارند.
*با فیلترهای سخت شورای نگهبان و نداشتن حزب در کشور، مجلس بسیار فردی شده است. مجلس ما نه حزبی است نه نهادی و نمیتواند کارکردهای واقعی پارلمان را اجرا کند و صدای اکثریت جامعه را منعکس و خواستههای آنها را اجرایی کند. نمایندگی کردن فقط این نیست که من نماینده بخواهم برای فقرا کار کنم. قطعاً همه چنین نیتی دارند.
*یأس حاکم در کشور فقط محصول رسانهها و جریانهای مخالف دولت نیست. روشنفکران ما هم در این قضیه مقصرند و مشغول تولید یأس در کشور هستند که مال امروز هم نیست.
*رسانهها باید به شدت انتقاد کنند ولی باید متوجه باشند که نقد با پمپاژ یأس متفاوت است. نامش را من گذاشتهام «انتقاد امیدبخش»، به این معنا که عموم مشکلات ما در ایران به خاطر «تعارض منافع» است و باید اینها را نقد کرد. در هر بخش یک گروه قدرت دارد و اجازه نمیدهد اقدام مثبت به نفع کل کشور انجام شود، اینجا رسانه باید علیه این گروهها که همه جا هم هستند، وارد عمل شود.
*به نظر من برخلاف این باور که معجزه اقتصادی حاصل ارتباط با خارج از مرزهاست، معجزه جایی است که بتوانیم تعارض منافع را نشان دهیم و این تعارض را به سمت هماهنگی منافع پیش ببریم.
*تمام بخشهای اقتصادی و اجتماعی از نیروهای امنیتی و نظامی گرفته تا نظام بانکی و حتی نظام آموزش و پرورش، حافظ منافع کشور هستند و در همه جای دنیا قصد رشد دارند. باید ضمن تکریم آنها، به ایشان یادآور شد که حق ورود در عرصه اقتصاد ندارند، همانگونه که مقام معظم رهبری در فرمان اخیر خود به وزیر دفاع اعلام کرد.
*بانکها خوبند، به شرط آنکه زیر نظارت قانون و بانک مرکزی عمل کنند. پزشکان خوبند اما یا باید در مراکز دولتی کار کنند یا در بخش خصوصی. در آموزش و پرورش، مدیر دولتی نباید حق تأسیس مدرسه خصوصی داشته باشد. متأسفانه در تمام ادارات دولتی یک ناندانی درست کردهایم. فرد هم شاغل در دستگاه دولتی است و همزمان کارشناس رسمی میشود و در بخش خصوصی کار میکند. همه اینها تعارض منافع است.
*اصولاً ما نمیتوانیم حرکتهای اصلاحی کوچک را در جامعه ببینیم. خرابیهای کوچک را هم نمیتوانیم ببینیم. اگر از دولت روحانی برای برجام حمایت شد، به این دلیل بود که گمان میرفت این اقدام انقلاب بزرگی است و حلال همه مشکلات است. البته رابطه با کشورها مهم است اما در کنار آن باید دهها کار دیگر انجام شود. فکر میکنم تلقی روشنفکران این است که دفاع از دولت یا اقدامات اصلاحی دولتی، به مثابه تملقگویی است. قوه قضاییه در این میان نقش اساسی دارد. باید قوه قضاییه نقد شود. بخشی از مشکلات ما به این قوه برمیگردد. با یک سیستم ناکارآمد قضایی، نمیتوان مشکل بیکاری را حل کرد چون یک پای هر فعالیت اقتصادی در دادگاه است. دادگاه ناسالم باشد، چرخ اقتصاد نمیچرخد. برای همین امیدوارم این زلزله سیاسی یعنی ناآرامیهای دی ماه 96، همه را بیدار کند. واقعاً امیدوارم که سیستم به سمت اصلاح حرکت کند.
27215