قاسم صرافان در گفتگو با خبرنگار مهر، شاهنامه فردوسی را یکی از آثار فاخر در زمینه حماسه عنوان کرد که تمامی جنبههای این فرهنگ را در خود جای داده است، اذعان کرد: علاوه بر اینکه روح حماسه را در شاهنامه میبینیم میتوانیم این فرهنگ را در میان شعر شعرای دیگر جست و جو کرد که در سالهای اخیر از آن استقبال زیادی شده است. بهطور مثال وقتی یکی از خوانندههای کشورمان برای ایران و دفاع از غرور ملی، شعری را میخواند مردم آن آهنگ را تائید کرده و حمایتشان را اعلام میکنند.
صرافان با بیان اینکه هر کاری میتواند با برنامهریزی، تمرکز در انجام آن کار را بالا ببرد، گفت: اگر ما هم با برنامهریزی بر روی فرهنگ حماسه تمرکز کنیم مسلما جنبههای مغفول حماسه و نیازهای جامعه در جهت استفاده از این فرهنگ هم مشخص میشود. این روال اگر وجود داشته باشد به طبع حماسه هم مورد توجه اهالی ادب قرار میگیرد و از این راه میشود شعرا را ترغیب کرد تا با دیدی جدید به حماسهسرایی روی بیاورند.
وی افزود: این روزها فضای هنری ما از حماسهنگری دور مانده است؛ چراکه هنرمندان ما بیشتر در فضای عاطفی و احساسی فعالیت میکنند. در این فاصله باید بگوییم که حماسه فقط در حوزه جنگ و رشادتهای این چنینی خلاصه نمیشود؛ بلکه شور، نشاط، غرور ملی و اشاره به فرهنگهای مختلف کشور بخشی از فرهنگ حماسه است که نباید از آنها غفلت کنیم.
نویسنده کتاب «هـ دو چشم» جریانسازی را یکی از عوامل رشد دهنده حماسه در جامعه خواند و تاکید کرد: دستگاههای فرهنگی کشورمان باید با جریانسازی گرایش و علاقه مردم به فرهنگ حماسه را بالا ببرند. به طور مثال وقتی سرودهای و یا قطعهای موسیقی در حوزه حماسه تهیه میشود، این وظیفه دستگاههای فرهنگی خصوصا وزارت ارشاد است که از این سرودهها حمایت کند که در قالب نماهنگها و محصولات فرهنگی در اختیار مردم قرار بگیرد.
صرافان با بیان اینکه در جامعه نیاز به تقویت اعتماد به نفس مردم داریم، اذعان کرد: ادبیات حماسی میتواند در این زمینه کارگر شود؛ چنانکه در قرآن هم حماسهنگری وجود دارد و خداوند با بیان این جملات که شما بلندمرتبهاید و کمتر از دیگران نیستید، مسلمانان را به حس و شور حماسی دعوت میکند تا اعتماد به نفسشان تقویت شود.
وی نمونه بارز تاثیرگذاری حماسهخوانی و حماسهسرایی را در دوران دفاع مقدس عنوان کرد و گفت: در آن دوره مداحان کشور برای تهییج و بالا بردن روحیه رزمندگان از حماسهخوانی و حماسهسرایی استفاده میکردند تا در مقابل دشمن که از انواع ادوات جنگی بهره میبرد، رزمندکان بتوانند ایستادگی کنند.
صرافان در پاسخ به این سوال که چرا بعد از فردوسی کسی را نداریم که بتواند در حوزه حماسی فعالیت کند، تشریح کرد: یکی از دلایل این اتفاق آن است که مردم به نمونههای مشابه یک اثر توجه چندانی نمیکنند. فردوسی در زمان خودش کارش را به نحو مطلوب انجام داده است و در این زمان ما نیاز به باز تعریف فرهنگ حماسه داریم تا بتوانیم با آثاری جدید این فرهنگی غنی را به مردم نشان دهیم. این در حالی است که بانگری در تعریف فرهنگ حماسه به شکل فردی به نتیجه نمیرسد؛ بلکه نیاز به کار جمعی و گروهی دارد که اهالی ادب در این زمینه باید حضور موثر پیدا کنند.
خالق مجموعه شعرهای «اتفاق» با اعلام اینکه بسیاری از نهادها با عناوین حماسی و فرهنگی در حال فعالیت هستند و کار چندانی در این زمینه انجام نمیدهند، تصریح کرد: همان طور که گفتم باید از فعالیتهای فرهنگی حمایت شود تا بتوان به جایگاه واقعی این فرهنگ دست پیدا کرد. در این مسیر افراد بسیاری هستند که بدون داشتن و نام و نشان چندانی مشغول به فعالیت هستند و فکر میکنم حتی بدون مطرح شدن نام این افراد میتوانیم آثار آنها را در جامعه منتشر و تبلیغ کنیم.
صرافان برگزاری جشنواره و کنگرهها را عاملی برای ترغیب مردم به سمت فرهنگ حماسه خواند و گفت: با اینکه کسی در حوزه فرهنگ حماسه ما را حمایت نمیکند، اما بر این باور هستم که کنگرهها و همایشها تاثیر زیادی در افکار و اذهان مردم خواهد داشت و برگزاری مراسمهایی به این شکل میتواند جریانسازی کند. جشنوارهایی که برای تبلیغ تفکر امام رضا و یا فرهنگ دفاع مقدس برگزار میشوند نمونههایی از این دست هستند که با انتشار و عرضه حجم بسیار زیاد آثار فرهنگی، قدمهای مهمی در حوزه خود برداشتهاند.