ماهان شبکه ایرانیان

فرشته پرستی عرب‌های جاهلی(۳)

گستره ی فرشته پرستی   بیشتر نویسندگان معتقدند دامنه فرشته پرستی محدود به قبایل خاصی از عرب های جزیره العرب بوده است

فرشته پرستی عرب‌های جاهلی(3)

گستره ی فرشته پرستی
 

بیشتر نویسندگان معتقدند دامنه فرشته پرستی محدود به قبایل خاصی از عرب های جزیره العرب بوده است. از جمله صابئین، که بیشتر یا تمام مفسران از عامه و خاصه به فرشته پرستی آنها اشاره کرده اند.(1) برخی نیز تنها، فرقه ای از صابئین را فرشته پرست دانسته اند.(2)
همچنین، «بنومُلیح» از قبیله بنوخزاعه نیز چنین عقیده ای داشته اند.(3) همین ها بودند که در حقیقت جن را می پرستیدند به گمان اینکه جنیان نزد آنها ظاهر می شوند و می پنداشتند آنها همان فرشتگان و دختران الهی اند(4) یا اینکه آنها در واقع جن و فرشته را از یک جنس می دانستند و تصور می کردند که فرشتگان نیز صنف برتری از جنیان اند.(5) از برخی حنفا(یعنی پیروان دین حنیف ابراهیم) و همچنین از قبیله قریش نیز در زمره کسانی یاد شده اند که فرشتگان را به عنوان دختران خداوند می پرستیدند.(6)
چنان که در آیه(ولایامرکم ان تتخذوا الملائکه و النبیین اربابا...)(آل عمران:80)، «لایامرکم» به معنای نهی آمده است، به این معنا که پیامبر(ص) قریش را از عبادت ملائکه نهی می‌کرد.(7)
همچنین هنگامی که این آیه نازل شد: (انکم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم)(انبیا:98)؛ شما با معبودهایتان اهل جهنم هستید. کفار مکه ناراحت شدند و به محاجه با پیامبر برخاستند و گفتند اگر حرف شما درست باشد پس باید فرشتگان نیز اهل جهنم باشند؛ چرا که ما آنها را نیز می پرستیم، و در پاسخ آیات بعدی نازل شد: (ان الذین سبقت لهم منا الحسنی اولئک عنها مبعدون لایسمعون حسیسها وهم فی مااشتهت انفسهم خالدون)(انبیا:101-102)(8) همچنین نقل شده است پس از فتح مکه وقتی پیامبر (ص)وارد کعبه شد تا بت ها را از بین ببرد، تمثال هایی از فرشتگان را نیز در کنار سایر معبودها دید.(9)
برخی نیز بدون نام بردن از قبیله خاص، عرب های آن زمان را به چند گروه تقسیم کرده اند که فقط فرقه ای از آنها فرشته را به عنوان دختران خداوند می پرستیده اند.(10) در مواردی نیز از فرشته پرستان به اهل شرک تعبیر شده است(11)اما کمتر کسی به گسترده بودن این نوع پرستش میان تمام عرب ها تصریح کرده است، و تنها در تفسیر آیه مذکور(ولایامرکم ان تتخذوا الملائکه و النبیین ارباباً...)برخی گفته اند علت اینکه از میان معبودهای آنان، تنها نام پیامبران و فرشتگان آمده، این است که بسیاری از مردم آنها را می پرستیدند.(12)
البته خطابات قرآنی نیز درباره فرشته پرستی عام و نوع برخورد قرآن با این تفکر نیز بسیار جدی و کوبنده است. از این رو، محدود کردن این عقیده به قبیله خاصی مشکل است. ضمن آنکه مخاطب اصلی و مستقیم آیات قرآن در عصر نزول وحی، نوع شرک موجود در جزیره العرب و آن هم بیشتر در میان مردم مکه و مدینه و مناطق نزدیک به آن بوده است، پس نمی توان این نوع شرک را تنها به صابئین اختصاص داد؛ زیرا صابئین بیشتر در نقاط دوردست آن زمان همانند عراق و جاهای دیگر ساکن بوده اند.(13)آنان عقاید خود را نیز تا حد امکان ابراز نمی کردند؛ از همین رو پی بردن به اعتقادات اصلی صابئین بسیار مشکل است.(14) ضمن آنکه درباره معتقدات صابئین احتمالات دیگری، غیر از فرشته پرستی، نیز مطرح است، ازجمله اینکه آنها ستاره پرست(15) یا فرقه ای از مسیحیان بوده اند(16) دراین صورت، ممکن است فرشته پرستی آنها در حقیقت به همان اعتقاد مسیحیان به تقدیس روح القدس اشاره داشته باشد.(17)
مهم تر آنکه در تفسیر تمام یا بیشتر آیات مربوط به مشرکان، فرشتگان از اولین و بارزترین مصداق شرک آنان شمرده شده است. همه اینها شاهد روشنی است براینکه
فرشته پرستی درمیان مشرکان جزیره العرب و حداقل در میان بسیاری از آنها به صورت گسترده مطرح بوده است وگرنه قرآن نیز این همه گسترده از آن نام نمی برد و به مبارزه با آن نمی پرداخت؛ زیرا در شیوه تبلیغی قرآن، انحرافاتی که مردم با آن زیاد درگیر نیستند یا از آن شناختی ندارند، کمتر مطرح می گردد و بیشتر موضوعاتی طرح می شود که فرهنگ درست جامعه را تهدید کند و از انحرافات فکری و رفتاری جدی به شمار رود. براین اساس، بعید نیست که فرشته پرستی میان آنان امر شایعی بوده باشد.

موضع قرآن کریم درباره فرشته پرستی عرب های جاهلی
 

اندیشه تقدیس و پرستش فرشتگان به عنوان فرزندان خداوند در آیات متعددی از قرآن کریم نکوهش شده است. از جمله در آیه ای ضمن نکوهش اعتقاد نادرست مشرکان در مورد فرشتگان و پیامبران، می فرماید: (ولایامرکم ان تتخذوا الملائکه و النبیین ارباباً ایامرکم بالکفر بعد اذ انتم مسلمون)(آل عمران:80) هرگز[خدا یا پیامبر] به شما دستور نمی دهد که فرشتگان و پیامبران را خدایان خود قرار دهید، چگونه ممکن است شما را پس از آنکه اسلام را پذیرفته اید، به کفر بخواند؟!
پیامبری که نهایت تلاشش در جهت سوق دادن اندیشه های مردم از خلق به حق است و می خواهد رضایت خالق را کسب کند، چگونه ممکن است مردم را از طاعت حق به سوی خود و بندگان دیگر خداوند سوق دهد؟!(18)
درشأن نزول آیه مذکور نقل شده است وقتی پیامبر(ص) اهل کتاب را به اسلام فراخواند، بزرگانی از مسیحیان نجران از پیامبر (ص)پرسیدند آیا از ما می خواهی با پذیرش اسلام تو را خدای مان قرار دهیم و بپرستیم، همان گونه که مسیح را می پرستیم؟ پیامبر(ص) فرمود: معاذالله من برای چنین هدفی مبعوث نشده ام.(19) در نقل دیگر آمده است شخصی به آن بزرگوار عرض کرد: همان گونه که ما تسلیم همدیگر می شویم، تسلیم شما نیز می شویم و اسلام می آوریم، آیا دراین صورت اجازه نداریم برای شما سجده نماییم؟ حضرت فرمودند: سجده تنها از آن خداوند است، ولی پیامبرتان را اکرام کنید و حقش را بشناسید.(20) همچنان که حضرت به مردم فرمود، مرا بالاتر از جایگاهم قرار ندهید، خداوند پیش از آنکه مرا به پیامبری برگزیند بنده مطیعش قرار داد.(21) همین طور مردم را نهی می کرد از اینکه بردگان خود را عبد و امه خطاب کنند یا بردگانشان آنان را رب و ارباب خود بدانند، بلکه در عوض بگویند: «فتای و فتانی، وسیدی»(22)
خداوند تعالی در این آیه مبارکه، ضمن نابجا دانستن پرسش اهل کتاب و تقاضای نادرست برخی دیگر، هرگونه درخواست تقدیس و پرستش غیرخداوند را از سوی پیامبران خود رد می کند و پرستش فرشتگان در نزد مشرکان و تقدیس در حد الوهیت پیامبران در نزد اهل کتاب را مساوی با کفر می داند.
در نتیجه همان گونه که پیامبر آنان را از پرستش خود نهی می کرد و اجازه نمی داد یکدیگر را رب و عبد خطاب کنند، از پرستش مخلوقات دیگری همانند فرشته نیز آنها را باز می داشت و در رد توجیهات نادرست مشرکان می فرمود: (قل ان کان للرحمن ولد فانا اول العابدین)(زخرف: 81) به مشرکان بگو اگر خداوند رحمان فرزند می داشت من پیش از دیگران به پرستش او می پرداختم. چرا که پیامبران الهی مطیع ترین بندگان خداوند هستند و اگر واقعاً فرشتگان باید به عنوان فرزندان خداوند پرستش شوند، پس سفیران الهی حتماً زودتر از دیگران از قضیه باخبرمی شدند و به پرستش و احترام آنان می پرداختند.
درحالی که آنها علم قطعی دارند که این نسبت ها خلاف واقع است و این خود دلیل روشنی بر بی اساس بودن اعتقادات شماست.(23)
همچنین در خصوص بی پایه دانستن رابطه نسبی فرشتگان با خداوند، در آیاتی خطاب به پیامبر آمده است: «ازمشرکان بپرس که آیا خداوند فرزندان دختر دارد و شما فرزندان پسر دارید؟ یا آن وقت که ما فرشتگان را آفریدیم آنها حاضر بودند و دیدند که ما آنها را به صورت زن آفریدیم؟ بدان که اینان از جهل خود بر خداوند دروغ می بندند و می گویند خداوند دارای فرزند است، در حالی که قطعاً آنان دروغ می گویند. آیا خداوند دختران را برپسران برگزید؟ چرا این گونه جاهلانه حکم می کنید. آیا باز متذکر نمی شوید؟! یا آنکه برای تأیید نظر خود دلیل روشنی دارید؟ اگر راست می گویید آن دلیل و برهانتان را بیاورید.»(24)
درموارد دیگر خطاب به مشرکان می فرماید:
- (افاصفاکم ربکم بالبنین واتخذ من الملائکه اناثاً انکم لتقولون قولاً عظیماً)(اسرا:40) آیا خداوند برای شما فرزندان پسر رابرگزید و فرشتگان را دختران خویش قرار داد؟! حقیقتاً این رأی و گفتار شما درباره خداوند افترا و گناه بزرگی است.
- (الکم الذکر و له الانثی تلک اذا قشمه ضیزی)(نجم: 21-22)؛آیا شما را پسر و خدا را دختر است؟ این تقسیم غیرعادلانه است.
- (لوارادالله ان یتخذ ولدا لاصطفی مما یخلق ما یشاء سبحانه هوالله الواحد القهار)(زمر:4)؛ اگر خدا می خواست فرزندی اختیار کند، یقیناً هر که را از مخلوقاتش می خواست می توانست برگزیند. و نیازی نبود که شما فرزند خدا را به دلخواه خود- آن هم به اعتقاد شما از میان موجودات ضعیف و حقیر- برگزینید.
ولی «چگونه ممکن است خداوند فرزند داشته باشد و حال آنکه برای او جفتی نیست و همه چیز را او آفریده است...»(25)
و در آیات دیگر می فرماید: «مشرکان برای خداوند از میان بندگان[همانند فرشتگان] کسانی را جز وجود او قرار دادند...آیا خداوند ازمخلوقات خود دختران را برای خود برگزید و امتیاز پسر داشتن را به شما داد و حال آنکه هرگاه به یکی از مشرکان، بشارت تولد دختری را که به خداوند نسبت داده اند بدهند، و به او خبر دهند که همسرش برایش دختر آورده است، ‌ صورتش[ازخشم] سیاه می شود، در حالی که[بسیار تلاش می کند] خشم خود را فرو ببرد. آیا کسی که زیب و زیور پرورده می شود[زنان دختران] و در خصومت از حفظ حقوق خود عاجز است [چنین کسی شایسته فرزندی خداست]؟»(26)
این آیات و‌آیات دیگری مشابه آن، به سنت جاهلانه حاکم بر‌آن عصر اشاره دارد که جنس زن را پست و بی ارزش می دانستند و تولد دختر مایه ننگ خانواده بود تا اندازه ای که وقتی از به دنیا آمدن دختری با خبر می شدند آثار خشم برصورت و عرق شرم بر پیشانی شان آشکار می گردید ودرصدد برمی آمدن به هر نحو ممکن این موجود نامیمون را با زنده به گور کردن از میان خود بردارند.(27) با وجود داشتن چنین طرز فکری درباره جنس مؤنث، فرشتگان را که موجودات مقدس می دانستند، دختران خدا قرار داده بودند و آنها را می پرستیدند.
قرآن کریم از راه جدال احسن، بی پایه بودن اعتقاد آنها را در همین نکته می داند که اگر دختر داشتن عیب است، در قدم اول در حق خداوند باید منتفی باشد و اگر عیب نیست پس چرا خودتان از آنها نفرت دارید؟! پس با اعتقاد به اینکه پسر برتر از دختر است و دختر هیچ ارزشی ندارد،
عادلانه نیست که شما پسران را به دلخواه برای خودتان برگزینید و دختران را از آن خداوند بدانید.(28) قطعاً این سخنان شما از روی درک و فهم قطعی نیست، بلکه حتی گمان کافی نیز ندارید و صرفاً از هوا و هوس خود پیروی و تصور می کنید خداوند فرزند دختر دارد.(29)
با این بیان، ضمن آنکه از خداوند تعالی نفی ولد می شود، نامیمون بودن دختر در نزد آنها نیز سنت جاهلانه و اعتقاد بی پایه و فاقد دلیل معتبر شناخته می شود.

نتیجه گیری
 

اعراب جاهلی نسبت به فرشتگان الهی اعتقادات مشرکانه ای داشتند، از جمله اینکه:
1. مشرکان عصرجاهلیت فرشتگان را دختران خدا می دانستند و معتقد بودند دختران حاصل ازدواج واقعی خداوند تعالی با جنیان است؛ از همین رو آنان را شایسته تقدیس می دانستند و به عنوان شریکان خداوند در خلق و تدبیر عالم و وسیله رسیدن به سعادت مادی و معنوی به پرستش آنها رو آورده بودند وبا عبادت آنها شفاعت و قرب الهی را آرزو می کردند.
2. در آن زمان تنها مشرکان به قداست الوهی فرشتگان معتقد نبودند، بلکه پیروان برخی ادیان، ازجمله مسیحیان نیز به وجود روح القدس به عنوان یکی از اقنوم های سه گانه مورد ستایش و پرستش اعتقاد داشتند.
3. در قرآن نیز از جهات گوناگون بر بی پایه بودن این عقیده اشاره شده است و نه تنها التزام به پرستش فرشتگان، بلکه هر نوع تقدیس غلوآمیز و در حد پرستش مخلوقات برتر الهی همانند فرشتگان و پیامبران، مساوی با کفر دانسته شده است.

پی نوشت ها :
 

*کارشناس ارشد دین شناسی، مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی(قدس سره).
1- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج3، ص277؛ ابی بکر عبدالرزاق، صنعانی، المصنف، ج6، ص124.
2-ر.ک: محمودآلوسی، روح المعانی، ج13، ص25.
3- ر.ک:‌علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب نزول الایات، ص206؛ ابن جوزی، همان، ج5، ص271؛ محمودآلوسی، روح المعانی، ج18، ص385.
4- ر.ک: محمدبن احمد قرطبی، تفسیر قرطبی، ج14، ص309.
5- ر.ک:‌جوادعلی، همان، ج6، ص709- 710؛ محمدبن جریر طبری، ‌همان، ج15، ص72.
6- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج3، ص277؛ ابن هشام، سیره النبی، ج1، ص197؛ علی بن ابراهیم قمی، همان، ج1، ص310.
7- ر.ک: ابن حیان، تفسیر بحر المحیط، ج3، ص298؛ فخر رازی، همان، ج4، ص274.
8- نیز، ر.ک: محمدبن جریر طبری، همان، ج17، ص127-128؛ ابن هشام، همان، ج1، ص240؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج2، ص53.
9- ر.ک: ابن هشام، همان، ج4، ص870.
10- ر.ک: ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج2، ص238.
11- ر.ک: ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج9، ص167.
12- ر.ک:‌سیدمحمدطنطاوی، الوسیط، ج1، ص657.
13- ر.ک: ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج1، ص286؛ ج3، ص156.
14- ر.ک: سیدمحمدطنطاوی، همان، ج9، ص1323.
15- ر.ک:‌خطاب رعینی، مواهب الجلیل، تحقیق زکریا عمیرات، ج4، ص313.
16- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبائی، همان، ج3، ص277.
17- ر.ک:همان.
18- ر.ک: فخر رازی، همان، ج4، ص274.
19- ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، همان، ج1، ص302- 303؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج1، ص158؛ همو، تفسیر اصفی، ج1، ص350؛ میرزا محمد مشهدی، تفسیر کنزالدقائق، ج2، ص136.
20- ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج1، ص290.
21- ر.ک: میرزا محمدمشهدی، همان، ص137.
22- ر.ک: محمدبن احمد قرطبی، همان، ج4، ص124.
23- ر.ک:‌سید قطب، همان، ج6، ص368.
24- صافات: 149-157.
25- انعام:101.
26- رخرف: 15-18.
27- ر.ک: نحل:58-59.
28- ر.ک: نجم: 21؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج12، ص277.
29- نجم:28؛ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج19، ص40.
 

منابع:
- آلوسی، سیدمحمود، تفسیر آلوسی، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ـــ، روح المعانی، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن تیمیه، مجموع فتاوی، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن جوزی، ابوالفرج، زادالمسیر، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن حزم، الاحکام فی اصول القرآن، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن حیان، تفسیر بحرالمحیط، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن عادل، تفسیر اللباب، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن کثیر، ابوالفداء، البدایه و النهایه، بیروت داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
- ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیرالقرآن العظیم، ط. الثانیه، بی جا، دارالطیبه، 1420ق.
- ـــ، السیره النبویه، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابن هشام، سیره النبی، نرم افزار المکتبه الشامله.
- ابو حاتم، تفسیر القرآن العظیم، نرم افزار المکتبه الشامله.
- بارینگتون وارد، سیمون و دیگران، مقدمه ای بر شناخت مسیحیت، ترجمه همایون همتی، تهران، نقش جهان، 1379.
- بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ط. الرابعه، بی جا، دارالطیبه، 1417ق.
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، نرم افزار المکتبه الشامله.
- خازن، علی، لباب التأویل فی معانی التنزیل، نرم افزار المکتبه الشامله.
- رازی، فخر، مفاتیح الغیب، نرم افزار المکتبه الشامله.
- رعینی، حطاب، مواهب الجلیل، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1416ق.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، تهران، آفتاب، 1373.
- زیبایی نژاد، محمد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران، سروش1382.
- شایگان، داریوش، ادیان و مکتب های فلسفی هند، چ3، تهران، مرکز ایرانی مطالعه فرهنگ ها، 1362.
- شوکانی، محمدبن علی، فتح القدیر، نرم افزار المکتبه الشامله.
- صنعانی، ابی بکر عبدالرزاق، المصنف، بی جا، المجلس العلمی، بی تا.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، بی تا.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، اعلمی، 1415ق.
- طبری، محمدبن جریر، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، 1415ق.
- طنطاوی، سیدمحمد، الوسیط، نرم افزار المکتبه الشامله.
- طوسی، محمدبن حسن، التبیان، تهران، مکتب الاعلام الاسلامی، 1409ق.
- علوی، میرسیداحمد، مصقل صفا در نقد کلام مسیحیت، قم، امیر، 1415ق.
- علی، جواد، المفصل فی تاریخ الغرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم، 1976م.
- قرطبی، احمدبن محمد، تفسیر قرطبی، نرم افزار المکتبه الشامله.
- قطب، سیدمحمد، فی ظلال القرآن، نرم افزار المکتبه الشامله.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرقمی، ط. الثالثه، قم، دارالکتب، 1404ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر اصفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378.
- ـــ، تفسیر صافی، چ2، تهران، مکتبه الصدر، 1416ق.
- ماجه، علی بن، حاشیه السندی، نرم افزار المکتبه الشامله.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چ2، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
- مشهدی، میرزا محمد، تفسیر کنزالدقائق، قم، جامعه مدرسین، 1407ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1387.
- واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب نزول الایات، نرم افزارالمکتبه الشامله.
- یوسفی، غروی، محمدهادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417ق.
منبع:نشریه معرفت، شماره 156
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان