تاریخ ادیان
مورخان در دانش تاریخ ادیان، به مطالعه تطور وتحول دین در طی زمان ونیز به داد وستد آن با سایر عرصه های واقعیت اجتماعی از قبیل اقتصاد وسیاست اشتغال دارند. آنها درعین حال به مطالعه عناصر اصولی وفروعی ادیان مختلف جهت یافتن موارد مشترک ومواردمتفاوت، نیز می پردازند. نینیان اسمارت، دانشمند برجسته این رشته درعصر حاصر درکتاب «تجربه دینی بشر»، با اتخاذ رویکرد فوق فهرستی از شش ویژگی وشش بعد مشترکی که از نظر اودرهمه ادیان فعلی جهان وجود دارد پرداخته وآنها را چنین ارائه می کند: بعد آیینی؛ بعد اسطوره ای؛ بعد آموزه ای / عقیدتی؛ بعد اخلاقی؛ بعد اجتماعی؛ وبعد تجربه ای . (Smart, 1991, pp. 6-12)
فصول کتاب وی عبارتند از: دین وتجربه بشری؛ ادیان ما قبل تاریخی وابتدایی، دین های کوتاه دامنه؛ ادیان افریقایی، تجربه افریقایی؛ ادیان هندی، تجربه هندی؛ ادیان شرق دور، تجربه دینی چینی وژاپنی؛ ادیان شرق نزدیک، دین درجهان مدیترانه ای باستانی، تجربه یهودی، تجربه مسیحیت ابتدایی، تجربه اسلامی، تجربه مسیحی متأخر؛ ادیان امریکایی، تجربه امریکایی؛ تجربه دینی معاصر، تجربه انسان گرا، تجربه حاضر وآینده.
او درکتاب معروف «ادیان جهان» خود، در ذیل دو بخش مباحث زیر را مطرح کرده است: دین ابتدائی؛ جنوب آسیا؛ چین؛ ژاپن؛ جنوب شرق آسیا؛ پاسفیک؛ امریکا؛ شرق نزدیک باستانی؛ ایران و آسیای مرکزی؛ جهان یونانی و رومی؛ یهودیت و مسیحیت کلاسیک و قرون وسطایی؛ اسلام کلاسیک و قرون وسطایی؛ ادیان افریقایی کلاسیک؛ انفجار اروپا و شکل گیری مجدد مسیحیت؛ شمال امریکا؛ جنوب آسیا و عکس العمل به مداخلات استعماری؛ چین و کره در عصر مدرن؛ آسیای جنوب شرقی مدرن؛ ژاپن در عصر جدید؛ عبور اسلام از سایه ها؛ اثرات استعماری در پاسفیک؛ اروپای شرقی و اتحاد شوروی؛ افریقا در جهان مدرن؛ امریکای لاتین و حوزه کارائیب؛ برخی از آخرین باز تاب ها در دین جهانی.
روان شناسی دین
اما روان شناسی دین، آثار عقاید وآیین های دینی بر یکپارچگی وانسجام شخصیت افراد متدین وتجربه های دینی آنها را پژوهش می کند. از نظر ویلیام جیمز، روان شناس مشهور امریکایی، در کتاب «گونه هایی از تجربه دینی» دین به مجموعه ای از «احساسات و اعمال و تجارب افراد انسانی در حالت خلوتشان تا آنجا که آنها خود را درمقام ارتباط با آنچه که آن را عالم ربوبی تلقی می کنند.» اطلاق می شود.(Wulf, p. 584)
دیوید ولف درکتاب روان شناسی دین خود، دین را عبارت از «راه کوتاه / مجمل اشاره به ایمان وسنت» (Ibid, p.4) دانسته و درزمینه حرفه روان شناسی دین می گوید: «آنچه که روان شناسان دین، بخصوص در نشان دادن آن ماهر و متبحر هستند سلطه و غلبه گونه گونی [ایمان و دینداری] در میان افراد بشر است. حتی در درون یک سنت واحد. ممکن است بگوییم که مستند ساختن و دلیل آوردن برای این تفاوت های افراد، در واقع، وظیفه ای است که غالب روان شناسان دین را به خود مشغول کرده است.» (Ibid ,p. 336)
مسائلی را که ولف در قالب سیزده فصل در کتاب فوق مورد بحث قرار داده، عبارتند از: مقدمه: روان شناسی دین در جهان متغیر؛ شروع رسمی، سنت های سه گانه [روان شناسی] بنیادهای زیست شناختی دین؛ نظریه های رفتاری و مقایسه ای از دین؛ دین در آزمایشگاه مطالعه همبستگی دین؛ دیدگاه زیگموند فروید؛ نظریه عین- روابط و دین؛ اریک اریکسون: دین در چرخه حیات انسانی؛ یونگ و سنت تحلیلی؛ ویلیام جیمز ومیراث او؛ سنت توصیفی آلمانی؛ تلفیق انسان گرایانه امریکایی [از دین].
جامعه شناسی دین
جامعه شناسی دین به رشته آکادمیکی اطلاق می شود که هدف آن روشن ساختن نقش و کارکردی است که عقاید و آیین های دینی جماعت ها و جمعیت های معین برای بقاء و ادامه حیات جامعه و چگونگی مشارکت آن در ساختار اجتماعی ایفا می کنند. آنتونی گیدنز، جامعه شناس برجسته انگلیسی معاصر درتعریف دین، ویژگی های مشترک ادیان [الهی وغیر الهی] را ملاک قرار داده و گفته: «ادیان متضمن مجموعه ای از نمادها هستند که احساس حرکت یا خوف را طلب می کنند و با شعائر و یا تشریفات (همانند مراسم کلیسا) که توسط اجتماع مؤمنان انجام می شود، پیوند دارند.(گیدنز، 1374، ص485).
ولی مالکم هامیلتون درکتاب «جامعه شناسی دین» خود، این رشته را حاوی دو مسئله عمده ویا دو سؤال اساسی دانسته است که عبارتند از : چرا عقاید و اعمال دینی، چنین ویژگی مهمی را در فرهنگ و جامعه پیدا کرده، و چرا آنها چنین شکل های گوناگونی [ در سطح جهانی] یافته اند. وی در ادامه می گوید: جامعه شناسی دین به نقش و اهمیت دین در جامعه بشری به طور کلی و نیز به نقش و اهمیت شناخت عقاید و اعمال معین گروه ها و جوامع خاص می پردازد.
(Hamilton, 1995, p. 1) مسایلی که وی دراین کتاب بدان ها پرداخته عبارتند از : دین وعقل؛ جادو؛ دین وعاطفه؛ بودیسم؛ دین وایدئولوژی از نظر کارل مارکس؛ هزاره درحال ورود؛ دین وهمسبتگی از نظر امیل دورکهایم؛ تولد خدایان؛ دین و همبستگی از نظر کارکردگرایان؛ تابوها وآیین ها ؛ دین و عقلانیت از نظر ماکس وبر؛ مباحثه پروتستان ها درباره اخلاق؛ دین و معناداری؛ سکولاریزاسیون؛ دین به مثابه جبران/ تلافی از نظر استارک وبین بریج؛ فرقه ها، کیش ها وجنبش ها[ی دینی].
ولی کتاب «جامعه شناسی دین»، ماکس وبر، یک اثر کلاسیک کاملاً جا افتاده از یکی از بنیان گذاران دانش جامعه شناسی در این زمینه تلقی می شود. این اثر که از آلمانی به انگلیسی برگردانده شده، حاوی چهارده بخش زیر است: ظهور ادیان؛ خدایان، جادوگران و کشیشان؛ ایده خدا، اخلاق دینی و تابوها؛ پیامبر؛ گردهمایی/ مراسم دینی، موعظه ومراقبت های کشیشی، دین وکاست ها، قشرها وطبقات؛ دین طبقات محروم؛ روشنفکرگرایی، روشنفکران وتاریخ دین؛ دفاع از عدالت خداوند، رستگاری و تولد مجدد؛ راه های متفاوت به رستگاری ؛ اخلاق دینی، نظم جهانی وفرهنگ ؛ رابطه دین با سیاست، اقتصاد، جنسیت وهنر.
درعین حال، استیو بروس جامعه شناس معاصر انگلیسی درکتاب دو جلدی و قطور «جامعه شناسی دین» که با ویراستاری او از مجموعه مقالات نویسندگان متعدد فراهم آمده، آن مقالات را در هفت فصل، تحت عناوین زیر عرضه کرده است: نظریه های دین؛ سکولاریزاسیون؛ کلیسا، فرقه، دسته وکیش؛ دین، جادو وعقلانیت؛ نوکیشی/ تغییر مذهب، عضوگیری، وتعهد /تسلیم؛ جنبش های دینی جدید؛ دین و سیاست.
انسان شناسی دین / مردم شناسی دین.
انسان شناسان/ مردم شناسان بر مطالعه نقش دین به مثابه یک جزء مکمل و یکپارچه کننده بافت فرهنگی یک جامعه سنتی/ غیر مدرن و نیز به مثابه یک جزء معنا دهنده به عمل و سنت و هنر آن جامعه، متمرکزند. کلیفورد گیرتز انسان شناس برجسته امریکایی معاصر درمقاله «دین به مثابه یک نظام فرهنگی» ( Religion as a Cultural System) که از پژوهش های میدانی چند ساله وی در جزیره جاوه اندونزی، پدید آمده، به بعد فرهنگی دین توجه کرده وگفته: « وقتی می گوییم که دین یک نظام فرهنگی است، مقصودمان این است که دین: 1. نظامی از علائم / نمادها است که، 2. به منظور ایجاد حالات وانگیزه های نیرومند فراگیر وبا دوام در انسان ها، 3. از طریق فرموله کردن مفاهیمی که مربوط به نظم عام هستی هستند، 4. و پوشانیدن هاله هایی از واقعیت مندی بر آن مفاهیم، عمل می کند، 5. [به گونه ای که] آن حالات و انگیزه ها به طور کاملاً بی نظیر، واقعی به نظر می آیند.» ( Pals, 1996, p. 442)
بریان موریس در کتاب «مطالعه انسان شناسانه از دین.» مباحث خود را در ذیل شش فصل، به شرح زیر آورده است. دین به مثابه ایدئولوژی ؛ دین به مثابه دفاع از عدالت خداوند؛ سنت انسان شناسانه [دین] دین و رواشناسی ؛ دین، معنا داری و کارکرد؛ اندیشه دینی، ساختار و هرمنوتیک. وی در کتاب فوق در توضیح تفاوت پژوهش های انسان شناسانه و جامعه شناسانه دین از یکدیگر می گوید: «متون جامعه شناختی، تقریباً به طور انحصاری با مسیحیت و سکولاریسم سروکار داشته وبا دین به مثابه یک امر حاشیه ای رفتار می کنند. علی رغم این واقعیت که ایدئولوژی های دینی، دریک زمینه جهانی، نقشی بنیادین در مسایل بشری ایفا کرده اند. متون انسان شناختی، از طرف دیگر، به طور گسترده ای بر روی دین فرهنگ های قبیله ای متمرکز بوده، و به نظر می آید تأکید بیش از حد بر جنبه های نامتعارف تر / غیر معمول تر آن دین ها دارد.» (Morris, 1996, p.2)
منبع: نشریه الاهیات اجتماعی شماره 2.