عوامل اصلی معاش و حیات آدمی

ای مفضّل! بدان که نان و آب اصل و رأس معاش و زندگی انسان به شمار می روند. به حکمتها و تدابیر نهفته در آنها بنگر

ای مفضّل! بدان که نان و آب اصل و رأس معاش و زندگی انسان به شمار می روند. به حکمتها و تدابیر نهفته در آنها بنگر. نیاز آدمی به آب تشدیدتر از نیازش به نان است؛ زیرا شکیبایی او بر گرسنگی بیش از صبر او در تشنگی است. این به خاطر آن است که بدن انسان به آب بیشتر از نان محتاج است. چون که آدمی برای نوشیدن، شستن خود و لباس [و ظروفش ] و سیراب کردن حیوانات و آبیاری مزرعه به آب نیازمند است. به خاطر این نیازهای فراوان، آب براحتی در دسترس قرار گرفته تا انسان برای خریدن و تحصیل آن در دشواری و رنج فراوان نیفتد. اما نان جز با رنج و مشقت و تلاش و حرکت به دست نمی آید تا انسان [به کسب حلال مشغول شود و] به خاطر بیکاری و بطالت در سرمستی و فساد غوطه ور نگردد. آیا نمی بینی که طفل را با اینکه به سنّ آموزش نرسیده است در نزد مربّی می گذارند تا از بازی و فسادی که چه بسا او و خانواده اش را در امر ناگواری بیفکند، به دور ماند؟ انسان نیز این گونه است، اگر مشغول نباشد بر اثر سرمستی و خوشحالی و بیکاری، باعث زیان خود و نزدیکانش می گردد. برای درک این واقعیت به کسانی بنگر که در ثروت، رفاه، بی نیازی و خوشی بزرگ شده اند. و ببین که کارشان به کجا کشیده می شود.

ناهمگونی شکل های مردم و همگونی وحوش و پرندگان

نیک بنگر و درس عبرت بگیر که چرا مردم شبیه یک دیگر نیستند ولی حیوانات و پرندگان و دیگر جانداران چون یک دیگرند. اگر به یک گلّه آهوان بنگری چنان با یک دیگر همانندند که نمی توان یکی را از دیگری باز شناخت. اما مردم را ناهمگون می بینی چنان که بسختی می توان دو کس را که در یک ویژگی همانندند یافت؛ زیرا مردم به خاطر معاملاتی که در میانشان جریان دارد باید یک دیگر را با ویژگیهایی بشناسند. ولی حیوانات در میانشان معاملاتی چنین وجود ندارد تا نیاز به این گونه شناختنی باشد. همانندی پرندگان و هم حیوانات به زیانشان نیست ولی در انسان چنین نمی باشد، اگر دو انسان دو قلو به یک دیگر شدیدا شبیه باشند مردم در معامله با آنان در رنج و دشواری می افتند تا جایی که به جای یکی به دیگری داده می شود و یا به جای یکی دیگری مجازات می گردد. این مشکل گاه در همانندی اشیا اتفاق می افتد چه رسد به همانندی خود انسانها. چه کسی با این امور دقیق و ظریف که به ذهن احدی خطور نمی کند بر بندگانش لطف و عنایت می کند جز آنکه رحمتش همه چیز را در بر گرفته است؟ اگر کسی بگوید این صورت انسان که بر روی دیوار است خود به خود به وجود آمده و کسی آن را نساخته سخنش را باور می کنی؟ هرگز! بلکه او را به استهزا می گیری. چگونه است که این امر را در باره یک صورت جامد و بیجان [بر دیوار] انکار می کنی و در باره خود انسان زنده با شعور و سخنگو می پذیری؟

رشد بدن حیوان و راز توقف آن

اگر تدبیر و حکمتی در کار نیست چرا با اینکه حیوانات دائما تغذیه می کنند، امّا بدن آنها همیشه رشد نمی کند بلکه رشد آنها پایان و حدّی دارد و پس از آن می ایستد و از آن حد نمی گذرد؟ حکمت و تدبیر این امر آن است که بدنهایشان گذشته از بزرگی و کوچکی مقداری خاص داشته باشد. در نتیجه رشد می کند و به مرز که رسید رشد آن متوقف می گردد و بیشتر نمی رود. اما با این همه، تغذیه ادامه دارد. اگر همواره در حال رشد باشند بدنها بسیار بزرگ می شوند و اندازه ها از کنترل و حساب خارج می شود و هیچ کدام حدی ندارند که با آن، شناخته شوند.

دشواری حرکت و راه رفتن برای انسان

چرا در میان حیوانات، حرکت و راه رفتن، تنها برای آدمی دشوار است و به اعمال و کارهای پر دقت و لطیف و ظریف نمی پردازد؟ آیا این جز برای آن است که برای تحصیل ضروریات خود؛ مانند: پوشاک، مسکن و کفن کردن قدری در دشواری افتد؟ اگر هیچ درد و رنجی به انسان نرسد چگونه از فساد و فحشا دور ماند، در برابر خدای جلّ و علا فروتنی ورزد و با مردم مهربان باشد؟ نمی بینی هر گاه که انسان دچار درد و دشواری می گردد خاضع و فروتن می شود، به سمت خدای جلّ و علا می رود، از او طلب سلامتی می نماید و دستش را برای صدقه دادن می گشاید. اگر از زدن، احساس درد نمی کرد، سلطان و حاکم چگونه فاسدان را معاقبه نماید و بزند و ستمکاران و طاغیان را خوار و فروتن کند؟ و بچه ها چگونه دانشها و حرفه ها را فرا می گرفتند؟ و غلامان و بندگان چسان در برابراربابانشان فروتن می گشتند و فرمانشان را گردن می نهادند؟ آیا این، توبیخ (ابن ابی العوجاء) و یاران او که تدبیر و حکمت را [در کار آفرینش ] و توبیخ اصحاب «مانی» که حکمت درد و رنج را انکار می کنند نیست؟

تولد نر و ماده، عامل بقای نسل حیوانات

اگر از حیوان، فقط جنس نر و یا ماده زاده می شد آیا نسل، منقطع و نابود نمی گشت؟ در نتیجه تقدیر و تدبیر چنین حکم کرده است که برخی از اولاد «ذکور» و برخی دیگر «اناث» باشند تا آفرینش نسل ادامه یابد و منقطع نگردد.

راز رویش مو و رشد ریش برای مردان

از آنجا که خداوند حکیم و والامرتبه، مرد را قیم و مراقب زن قرار داد و زن را تابع و جفت او گردانیده، به مرد «ریش» داد تا عزّت و جلالت و هیبت او افزوده شود و به زن نداد تا زیبایی صورت، شادابی، طراوت و ظرافت او که برای خوشی و همبستری آنان مناسبتر است. نگاه داشته شود. آیا نمی بینی که حکیم و تدبیرگر هستی چگونه همه چیز را حکیمانه و پر صواب آفریده و با حکمت و اندازه ای دقیق به قدر نیاز و مصلحت می دهد و می گیرد؟ مفضّل می گوید: در این هنگام ظهر فرا رسید و مولایم برای نماز به پا خاست و به من فرمود: با خواست خدای جلّ و علا [بار دیگر] بامدادان به نزد من آی من نیز شاد و سرحال از آنچه فرا گرفتم و به من داده شد و با سپاس خدای عزّ و جلّ بر نعمت عظیم شناخت و اینکه مرا توفیق فراگیری سخنان مولایم- علیه السّلام- داد و مورد تفضّل و عنایتم نهاد راه خود را گرفتم و شبانگاه را با سرور تمام از آنچه از او- علیه السّلام- فرا گرفته بودم آرمیدم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان