عاشورا، فرهنگى به جامعیّت اسلام دارد و ابعاد گوناگون فردى - اجتماعى و معنوى - سیاسى که درکلیّت اسلام شاهدیم، در فرهنگ عاشورا نیز متجلّى است. غفلت از ابعاد چند وجهى این فرهنگ،خسارات جبران ناپذیرى به بار مىآورد. چندوجهىِ فرهنگ عاشورا است که در بحث آسیبشناسىآن مورد توجّه جدّى است. عاشورا تبلور سیاست دینى است و این کلیّت و این ترکیب، در بحثآسیبشناسى باید مورد بررسى قرار گیرد.
تحلیل و شناسایى آسیبهاى این فرهنگ، در گرو شناخت چگونگى معمارى و شناخت معماراناین بناى عظیم است. از این رو نویسنده، به عنوان مقدّمه، بخشى مختصر در باره معمارى فرهنگعاشورا ارائه کرده، آنگاه به بررسى بیشتر آسیبشناسى آن پرداختهاست.
این بخش مقاله، به این پرسش پاسخ مىدهد که نخستین معماران فرهنگ عاشورا چه کسانىبودهاند؟ مراسم و آیین عزادارى توسط چه کسانى و از چه زمانى رایج شده است؟ در این بخش مقدماتىبا ارائه کلیّات و رؤوس مطالب، مشخص مىگردد که معمارى فرهنگ عاشورا مربوط به عصر اهلبیت(ع) است و آیین سوگوارى عاشورا نیز برگرفته از آموزههاى ایشان است. این بخش دو قسمت دارد:
الف) نقش اسیران کربلا در معمارى فرهنگ عاشورا
ب) نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا.
بخش دوم مقاله که پیکره اصلى آن را تشکیل مىدهد، به موضوع آسیبشناسى فرهنگ عاشورا و بررسى برخى نقطه ضعفها و پارهاى آفتها مىپردازد؛ ضمن آنکه به شیوه درمان نیز اشاره مىکند، تانقش سازنده و منزلت رفیع این فرهنگ در ساختار سیاسى اجتماعى جامعه مشخص گردد.
این بخش، خود از دو قسمت تشکیل مىشود: بایستهها و نبایستههاى فرهنگ عاشورا. در قسمتنخست، سه عنوان کلّى مورد توجه است:
1. ارتکاب گناه و تخلّف از شرع
2. سست کردن پایههاى دین و مذهب
3. تحریف لفظى و معنوى عاشورا.
طىّ این سه عنوان مشخص مىشود که رعایت نکردن هر یک از اینها و انجام کارهایى که تحریفعاشورا است یا موجب تحریف عاشورا مىگردد، خطر بزرگى است که موجب کم رنگ و یا بىاثر شدناین فرهنگ سازنده مىشود.
در قسمت دوم نیز اهداف عاشورا، در سه بعد طبقه بندى مىشود:
1. احیاى ارزشهاى انسانى،
2. احیاى ارزشهاى اسلامى (بطور عام)،
3. احیاى ارزشهاى عرفانى.
عاشورا، این سه را، یکجا، به نحو بسیط و یگانه در خود داشت و عزاداران و سوگوارانامامحسین(ع)، باید این اهداف را دقیقاً بشناسند، و هر کجا کم توجهى و غفلتى مشاهده مىشود، نسبتبه ترمیم آن حسّاس باشند.
به اعتقاد نویسنده توجه به این بایستهها، و پرهیز از آن نبایستهها، موجب مىشود، فرهنگعاشورا، این سرمایه بزرگ اسلامى، انسانى، در جایگاه واقعى اجتماعى خود قرار گیرد و تمامى ابعادسیاستهاى کلان اجتماعى را متأثر از خود گرداند.
مقدّمه: معمارى فرهنگ عاشورا
الف. نقش اسیران کربلا در معمارى فرهنگ عاشورا
تاریخنگار شاخص حادثه عاشورا، ابومخنف،
[1] به نقل از یکى از شاهدان واقعه نینوا،ابنقیس تمیمى حکایت کند: هر چیزى را فراموش کنم، سخن زینب(س) دخت فاطمه(س)را هنگام مرور بر جسم چاک چاک برادرش حسین(ع)، وقت رفتن به کوفه فراموش نمىکنمکه مىگفت:
«یا محمداه، یا محمداه، صلى علیک ملائکة السماء هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطّع الاعضاء، یا محمداه و بناتک سبایا، و ذریّتک مقتّلة، تسفى علیها الصبا.»
زینب، با این سخنان دوست و دشمن را به گریستن واداشت.
[2]
«اى جدّم، اى رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این پیکر قطعه قطعه و غلطیده درخون حسین توست. یا رسول الله، دخترانت اسیر و جگر گوشهگانت کشته و نسیم مشرق برجسم چاک چاک آنان در بیابان مىوزد.»
پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول رو در مدینه کرد یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین تُست وین صید دست و پازده در خون حسین تُست این نخلتر کز آتش جان سوز تشنگى دود از زمین رسانده به گردون حسین تُست این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تُست
[3]
با این سخنان سراسر آه و سوز زینب سلام الله علیها که در آغاز سفر اسارت به کوفه وشام بیان شد، فصلى جدید از حادثه خونبار کربلا رقم خورد. اکنون عاشورا پایان یافته بود ووظیفه پیامآوران عاشورا، اسیران دشت کربلا، به ویژه زینب(س) صیانت از آن بود. پیامشهیدان طفّ براى ابدیّت تاریخ بشرى باید حفظ مىشد. عاشورا حادثهاى ساده و گذرا نبود،عاشورا براى جاودانگى وحى و اسلام و حفاظت از پیام آسمانى پیامبر خاتم(ص) پدید آمدهبود. «حسین منّى و انا من حسین» و براى تحقق دقیق و کامل این رسالت عظیم چارهاى جزتبدیل عاشورا به یک فرهنگ و مکتب نبود، فرهنگى که تا اعماق زندگى فردى و اجتماعىانسانها تا ابد نفوذ کند و مکتبى که درسهاى دین خاتم را براى سعادتى جاودانه، به گوشتمامى انسانهاى عاشق حقّ و شیفته انسانیّت و عدالت و توحید و آزادگى برساند و بیاموزندکه : «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.»
رسالت شاهدان مصیبت عظماى طفّ، از حضرت زینب و امام سجاد تا امامان معصومدیگرعلیهمالسلام آن بود که اوّلاً عاشورا به فراموشى سپرده نشود، ثانیاً از خطر تحریفمصون بماند و نگذارند دست تحریفگران بر دامان پاک آن رسد. در این صورت بود کهمىتوانست شعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغى فراروى خیل عظیم مشتاقان حقّ وعدالت قرار گیرد.
البته عظمت مصیبت و ژرفاى رزیّه کربلا، (مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فى الاسلام و
فى جمیع السماوات و الارض)
[4] به حدّى بود که در اوان پیدایش آن، هر احساسى راجریحهدار مىکرد و دوست و دشمن را به تفکر و اندیشه وا مىداشت و از این رو از نخستینروزهاى مصیبت کربلا، قیامهاى مختلف شکل مىگیرد و از همین جهت است که عدّهاى ازبزرگان و خواصّ اسلامى و پارهاى از صحابه پیامبر را وادار به روشنگرى و عکسالعمل ودفاع از سیره و روش حسین بن على(ع) و زنده نگه داشتن یاد و نام او مىکند. مثلاً در مجلسابنزیاد، هنگامى که زیدبن ارقم، جسارت عبیدالله را بر لب و دندان رأس بریده سیدالشهدا،مشاهده کرد، تاب نیاورده و شجاعانه به ابنزیاد عتاب مىکند: امیر سرکش و مغرور کوفه،
«اعل هذا التقضیب عن هاتین الثنیتین، فوالذى لا اله غیره لقد رأیت شفتى رسول الله صلىالله علیه و اله و سلم على هاتین الشفتین یقبّلهما؛
[5]
چوب دستىات را از این دندانها دور کن، قسم به پروردگارى که جز او خدایى نیست، با چشمانخود، لبان رسول الله(ص) را بر این لب دیدم که بر آنها بوسه مىزد.»
زید بن ارقم این سخن را گفت و با گریه مجلس را ترک کرد و به آنان که بیرون مجلس،گرد آمده بودند اعلام کرد:
«انتم یا معشر العرب العبید بعد الیوم، قتلتم ابنفاطمة و امّرتم ابنمرجانة فهو یقتل خیارکم ویستعبد شرارکم، فرضیتم بالذل، فبعداً لمن رضى بالذلّ؛
شما اى گروه عرب، پس از امروز بندگانى بیش نخواهید بود. فرزند فاطمه را کشتید و فرزندمرجانه را امیر خود ساختید تا خوبانتان را به قتل رساند و بدانتان را به بندگى کشاند وبدینسان به ذلّت راضى شدید، واى بر آنان که تن به ذلّت دهند.»
با این جملات، زیدبن ارقم با شیوایى و رسایى کامل به پیام عزتبخش و غرورآفرینعاشورا اشاره کرد.
نمونه دیگر در مسیر زنده نگه داشتن نام کربلا و اباعبدالله(ع)، زیارت اربعین جابربنعبدالله انصارى، صحابى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) است. عطیة بن سعدبن جناده(م111ه'ق)که همراه جابر بوده، گوید:
«جابر غسل کرد و خود را شبیه مُحرمان ساخت و به سعد خوشبو کرد و چون نابینا بوددستش را گرفته و به قبر مطهر رسانیدم، پس بیهوش شد، آب بر او پاشیدم، به حال آمد و باسوز دل سخنانى جگر سوز به آن حضرت عرض کرد و آنگاه بر شهدا سلام کرد و گفت: ما نیزدر ثواب این فیض بزرگ و جهاد و شهادتى که نصیب شما گشت، شریک مىباشیم. چرا کهنیّت من و اصحابم، همان نیت حسین(ع) و اصحاب اوست و از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که: هر کس عمل قومى را دوست دارد، با ایشان در ثواب آن عمل شریک باشد.»
[6]
اینها نمونههایى از تلاشهاى مقدسى است که براى حفظ عاشورا و انتقال پیام آن بهجامعه اسلامى آن روز صورت گرفت. ولى از آنجا که حوادث هر چه قدر بزرگ باشند، گذرزمان یا موجب فراموشى آنها مىشود و یا لا اقل مانع انتقال اهداف و پیام واقعى آنها بهنسلهاى بعدى مىگردد، براى صیانت از عاشورا و اهداف بلند آن، نقش اصلى و اساسى بردوش خود اهل بیت(ع) بود. از میان اهل بیت(ع)، در مرحله نخست این نقش بر دوشحضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) و دیگر اسیران کربلا، که خود شاهد آن صحنههاىدلخراش بودند و با تمام وجود آن مصیبت عظمى را به جان خریده و تحمّل کرده بودند،واگذار شده بود که با سخنان آتشین و غرورآفرین خود در ایام اسارت و استفاده ازفرصتهاى مهمى که در مجلس ابنزیاد و یزید و در کوفه و شام و پس از ایام اسارت بهدست مىآمد، مانع از فراموشى خاطره سیدالشهدا(ع) و اهداف او شوند. زینب(س) که با آنهمه داغ و مصیبت، در مجلس ابنزیاد با دنیایى از ابهت و بزرگى حاضر شد، سه بار، امیرمغرور کوفه خواستار معرفى او شد ولى پاسخى نشنید، سرانجام یکى از کنیزان، او را معرّفىکرد، ابنزیاد رو کرد به زینب و گفت: «سپاس خدایى را که رسوایتان گردانید و شما را به قتلرسانید و دروغتان را آشکار گردانید.» این سخنان نه تنها حکایت از عمق کینه امویان باخاندان وحى داشت، که حقد آنان را نسبت به پیام آسمانى و رهایى بخش آنان نیز آشکارمىساخت. امّا زینب در پاسخ فرمود:
«الحمدلله الذى اکرمنا بمحمد صلى الله علیه و اله و سلم و طهّرنا تطهیرا، لا کما تقول انت، انمایفتضح الفاسق و یکذّب الفاجر؛
[7]
سپاس پروردگارى را که با پیامبر خاتم(ص) اکراممان نمود و ما را پاکیزه و طاهر گردانید؛آنچنان که تو مىگویى نیست. همانا این فاسق است که رسوا مىگردد و انسان فاجر است کهدروغش آشکار مىشود.»
این سخنان و گفت و گو و اتفاقات که خوشبختانه همگى در سینه تاریخ ثبت است،بهخوبى نشان مىدهد که چگونه با درایت و درک درست شرایط، خاندانامامحسین(ع)اززمینههاى به دست آمده، بهره مىجستند براى آنکه، پیام شهیدان کربلارابهجامعه غفلت زده و خواب آلود توسط بنىامیه برسانند و با عاشورا، یک فرهنگ پدیدآورند؛ فرهنگى مبتنى بر آموزههاى دقیق وحیانى که در عترت طاهره(ع) به ودیعت گذاردهشده بود.
ب. نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا
پس از شاهدان حاضر در صحنه کربلا، نوبت به دیگرامامان معصوم(ع) مىرسد تا اینفرهنگ را عمق بخشند و بنیان آن را هر چقدر رفیعتر گردانند. در این ارتباط، به پارهاى ازمقولات و مفاهیم کلیدى مىتوان اشاره داشت. و تفصیل آن را به مقالهاى مستقل ارجاعمىدهیم که در همین شماره ویژه نامه آمده است.
[*]
1. گریستن و گریانیدن
گریستن در مصیبت سیدالشهدا، به عنوان عبادتى ارزشمند که موجب تقرّب الى اللهمىشود، مورد تأکید، عترت طاهره(ع) بوده است. امام هشتم به ریّان بن شبیب فرمود:
«یا ابنالشبیب ان کنت باکیاً لِشى فابک للحسین بن على بن ابىطالب؛
[8]
اگر بر چیزى مىگریى، بر حسین مویه کن.»
در همین باب علّامه مجلسى(ره) در بحارالانوار، با نام «ثواب البکاء على مصیبته و....»سى و هشت روایت در فضیلت گریه بر سیدالشهدا و سایر ائمه گزارش کرده است.
[9]
2. مرثیهسرایى
از ابزارهاى مهم براى جاودانه کردن حوادث تاریخى، استفاده از هنر، از جمله شعراست. امامان معصوم(ع) در این ارتباط تأکید فراوانى داشتند و شاعران مرثیهسراى سالارشهیدان را تشویق و مورد تفقد قرار مىدادند، از آنان مىخواستند سرودههاى خود را درحضور ایشان بخوانند و به آنان ارزش والاى به کارگیرى این هنر را در رثاى سید شهیدان(ع)یادآور مىشوند.
زید شحام گوید: با گروهى از کوفیان در حضور امام صادق(ع) بودیم که جعفر بن عفانوارد شد، امام، او را فرا خواند و نزد خویش جاى داد، آنگاه به او فرمود: شنیدهام در رثاىامامحسین(ع) مرثیهسرایى مىکنى؟ گفت: آرى. فرمود: بخوان. جعفر شروع به خواندنمرثیه خود کرد و امام و تمامى اطرافیان شروع بر گریستن کردند تا اینکه قطرات اشک برسیما و محاسن حضرت نشست. آنگاه خطاب به جعفر فرمود: فرشتگان مقرّب الهى، سرودهتو را شنیدند و آنان نیز مویه کردند. و در پایان فرمود:
________________________________________
[*]. نک: مقاله «بعد سیاسى و احیاى عاشورا از منظر فقه».
«ما من احد قال فى الحسین شعراً فبکى و ابکى به الّا اوجب الله له الجنة وغفر له؛
[10]
کسى که در رثاى حسین شعرى مىگوید پس گریه نمىکند یا نمىگریاند مگر آنکه خداوندبهشت را براى او مقرر مىکند و او را مىبخشاید.»
3. زیارت و یاد امام حسین(ع) در هر حال
از مهمترین عوامل تبدیل عاشورا به یک فرهنگ و اندیشه و تداوم آموزههاى آن، تأکیدفراوان ائمه اطهار(ع) بر زیارت کربلا بوده است. در طول سال کمتر زمان مهمى را مىتوانسراغ گرفت که زیارت کربلا از جمله اعمال و آداب آن نباشد. شبهاى قدر، شبهاى عید فطر وقربان، عرفه، نیمه شعبان، اربعین، عاشورا، و حتى هر شب و روز جمعه، زیارتامامحسین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. در وسائلالشیعه، بابى وجود دارد با نام «بابتأکّد استحباب زیارة الحسین بن على(ع) و وجوبها کفایة». در این باب چهل و هشت روایتگزارش شده است. و در باب پس از آن، «باب کراهة ترک زیارة الحسین(ع)» بیست و یکروایت نقل شده است.
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است:
«مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین(ع) فان اتیانه یزید فى الرزق و یمدّ فى العمر و یدفع مدافعالسوء، و اتیانه مفترض على کلّ مؤمن یقرّله بالإمامة من الله؛
[11]
شیعیانمان را به زیارت مرقد حسین(ع) امر کنید، همانا آمدن به زیارت او، روزى را افزون، عمررا طولانى و روزنه بدیها را مىبندد و آمدن به زیارت او بر هر مؤمنى که به امامت الهى او اقراردارد، واجب است.»
استحباب زیارت امامحسین(ع) حتى از مکانهاى دور براى زنان، تکرار این زیارت بهقدر امکان، پیاده روى به سوى کربلا و زیارت امامحسین(ع)، زیارت به نیابت از دیگران،عناوینى است که در روایات مورد تأکید و اهتمام فراوان است.
[12] حتى زیارت امامحسین(ع)در حال خوف مستحب است.
[13] سلام گفتن بر آن امام شهید نزدیک و دور ندارد، از مکان دورنیز زیارت و سلام بر آن حضرت استحباب دارد. امام صادق(ع) به سدیر فرمود: بر بامخانهات رو، به جانب راست و چپ رو کن، سپس بر آسمان نظر افکن، آنگاه رو به جانبکربلا کن و بگو:
«السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
این کار تو ارزش یک حج و عمره دارد.»
[14]
براى زنده نگاه داشتن یاد امامحسین(ع) از جمله مستحبات، ذکر نام ایشان و لعن برقاتلان او پس از نوشیدن آب است، چنانکه امام صادق(ع) به داود رقى فرمود.
[15]
4. تربت و حائر حسینى(ع)
خاک کربلا و حائر حسینى(ع) جایگاهى ویژه در معارف اهل بیت(ع) دارد. اهانت بهتربت اباعبدالله(ع) حرام است.
[16] در آغاز زندگى، بر اساس روایات مأثوره از امامانمعصوم(ع) کام نوزادان با تربت سیدالشهدا برداشته مىشود. حسین بن ابىالعلاء گوید:شنیدم امام صادق(ع) مىفرمود:
«حنّکوا اولادکم بتربة الحسین(ع) فانها امان؛
[17]
کام فرزندانتان را با تربت حسین(ع) بردارید، همانا، آن امان است.»
در وسایلالشیعه بابى مطرح است تحت عنوان: «باب استحباب استشفاء بتربةالحسین(ع) و التبرک بها و تقبیلها و تحنیک الاولاد و استحبابها عند الخوف وعندالمرض.»
[18]
بر اساس روایات و فتواى فقها، سجده بر تربت امامحسین(ع) افضل از سجده بر هر چیزدیگر است، چون حجابهاى هفتگانه را مىدرد.
[19] مستحب است از تربت سیدالشهداء تسبیحتهیه شود و همواره همراه او باشد، هر چند با آن تسبیح نگوید، تسبیح محسوب مىگردد.
[20]
همراهى با تربت سیدالشهداء(ع) از لحظه میلاد و کام برداشتن شروع مىگردد تا پایانحیات دنیوى و آغاز حیات اخروى تداوم مىیابد. در وسایلالشیعه، شیخ حرّ عاملى، درابواب تکفین، بابى گشوده است با نام: «باب استحباب وضع التربة الحسینیة مع المیت فىالحنوط و الکفن و فى القبر» و در آن به نقل روایاتى در این زمینه، مىپردازد.
[21]
اهمیت تربت کربلا و حائر حسینى در آموزههاى اهل بیت(ع) آنچنان است کهفرمودهاند؛ مسافر بین قصر و تمام خواندن نماز در آن مکان مقدس مخیّر است.
[22] علاوه براین دعا خواندن زیاد و طلب حاجت در نزد قبر آن حضرت از مستحبات است. ابنفهد حلّىفرموده، روایت است که خداوند در مقابل شهادت امامحسین(ع) چهار خصلت به او عطافرموده است:
«جعل الشفا فى تربته و اجابة الدعاء تحت قبته و الائمة من ذریّته و ان لا تعد ایام زائریه مناعمارهم؛
[23]
شفاى از بیمارىها و معالجه دردها با تربت سیدالشهدا، مستجاب شدن دعا در زیر قبّهحسینى، امامان معصوم ازذریّه او بودن و محسوب نشدن ایام زیارت کربلا از عمر زائر.»
آنچه گذشت، گزارشى بسیار فشرده و مختصر از جایگاهسیدالشهدا، کربلا و عاشورا در معارف اسلامى و آموزههاى اهلبیت(ع) بود، براى نشان دادن این حقیقت که؛ اگر چه عاشورا یکصبح تا شب بیشتر نبود و چند ساعتى به پایان رسید ولى تأسیسفرهنگ عاشورا و مکتب عزادارى دهها سال به طول انجامیدهاست، اگر یک امام معصوم به همراه اصحاب و یاران و خاندانخویش عاشورا آفرید، نُه امام معصوم دیگر، در حراست وحفاظت از آن و رساندن پیام واقعى و اصیل آن به مسلمانان بلکههمه جهانیان در تمامى گستره تاریخ تا ظهور دولت عدل جهانىامام منتظر(عج) به تلاش همهجانبه برخاستند و با این تلاشسرمایهاى جاویدان و گرانبها را براى حقّ جویان پدید آوردند.
[24]
پینوشتها:
[1]. ابومخنف، لوط بن یحیى (م 157) قدیمىترین مورخ کربلاست. طبرى و شیخ مفید در ارشاد وابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین، آنچه از حادثه کربلا نقل کردهاند، تقریباً برگرفته از ابومخنف است.براى آگاهى بیشتر ر.ک: رسول جعفریان، تاملى در نهضت عاشورا، ص 15 - 20، انصاریان، قم، 1381.
[2]. تاریخ طبرى، ج 5، ص 456، دارالتراث، بیروت.
[3]. دوازده بند، محتشم کاشانى، بند نهم.
[4]. زیارت عاشورا مفاتیح الجنان.
[5]. تاریخ طبرى، ج5، ص456.
[6]. حاجى نورى طبرسى، لؤلؤ و مرجان، ص 148-149، دارالکتاب اسلامیه، 1375 ه'ق
[7]. تاریخ طبرى، ج5، ص 457.
[8]. بحارالانوار، ج 44، ص 286، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1403 ه'ق.
[9]. همان، ص 278-296.
[10]. همان ص 283-282.
[11]. وسایلالشیعه، ج 14، باب 37، ح8، ص 413. مؤسسه ال البیت (ع)، 1414 ه' ق.
[12]. همان، ص 483-435.
[13]. همان، ص 458-456.
[14]. همان، ص 494-493.
[15]. ابنقولویه، کامل الزیات، باب ثواب من شرب الماء، ذکر الحسین و لعن قاتله، ص 212.
[16]. سید کاظم یزدى، عروة الوثقى، ج 1، مسأله 25، فى احکام النجاسات .
[17]. وسایلالشیعه، ج14، ص 524.
[18]. همان، باب 70، ص 521.
[19]. ر.ک: امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 1، فى مکان المصلى و مسجده، مسأله 10.
[20]. وسایلالشیعه، ج 5، ابواب مایسجد علیه، باب 16، باب استحباب السجود على تربة الحسین (ع) ص367-365.
[21]. همان، ج3، ص 30-29.
[22]. ر.ک: امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 1، القول فى احکام المسافر، مساله 8.
[23]. وسایلالشیعه، ج 14، ص 539-537.
[24]. شیخ عباسى قمى، مقاتیح الجنان، زیارت ششم از زیارات مطلقه امام حسین(ع)
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27