چکیده
«حجیت» از مباحث مهم درباره ی سیره است و از آن جا که سیره اخلاقی و تربیتی مورد بحث به طور مستقیم به معصوم می رسد، نیازی به اثبات حجیت ندارد؛ برخلاف سیره عقلاییه و متشرعه که بدون امضای شارع اعتباری ندارند. در عین حال اگر کسی این مطلب را مورد خدشه قرار دهد، دلایل زیادی برای اثبات حجیت سیره وجود دارند که عبارتند از: قرآن، احادیث، ادله عصمت، ادله حجیت سنت و دلیل عقل.
درباره ی مقدار دلالت سیره، دو نظریه وجود دارد: بعضی بر این باورند که سیره معصوم «بما هی سیره» دال بر رجحان است و برخی مدعی اند که سیره، چیزی بیش از اباحه را ثابت نمی کند؛ البته قراینی برای دلالت سیره بر رجحان وجود دارد؛ نظیر عبادی بودن عمل، نقل سیره با فعل استمراری، مواظبت معصوم(علیه السلام) بر عمل، تکرار فعل از معصوم(علیه السلام)، نقل سیره با فعل استمراری، مواظبت معصوم(علیه السلام) بر عمل، تکرار فعل از معصوم(علیهم السلام)، نقل عمل به وسیله معصوم(علیهم السلام) و همراه بودن سیره با گفتار معصوم(علیهم السلام). نقل عمل به وسیله معصوم(علیهم السلام) و همراه بودن سیره با گفتار معصوم(علیه السلام). منابع استخراج سیره نیز عبارتند از: قرآن، روایات، تاریخ، تراجم و رجال، مناقب و مغازی.
سیره کارکردهای مختلفی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از کارکرد اخلاقی و تربیتی. سیره در این زمینه می تواند الگودهی کند، راه کارهای عملی نشان دهد و به آموزش های عملی اقدام نماید.
حجیت سیره
اهداف: 1) آشنایی با حجیت سیره معصومین(علیهم السلام) و راه های اثبات آن؛ 2) آشنایی با مقدار دلالت سیره و بررسی نظریات در این زمینه؛ 3) آشنایی با قراین دلالت سیره بر رجحان؛ 4) شناخت مصادر و منابع استخراج سیره؛ 5) شناخت کارکردهای سیره.
حجیت سیره معصومین(علیهم السلام)
از مباحث مهم و قابل توجه در باب سیره، اعتبار و حجیت آن است. آیا می توان به سیره عملی به عنوان دلیل شرعی و مورد اعتنا نگاه کرد؟ همان گونه که پیش از این اشاره شد، سیره دارای گونه های مختلفی است که هر کدام بحث مستقل و مفصلی را می طلبد. از آن جا که بحث انواع سیره و اثبات حجیت آن، مرتبط به هم هستند و سیره عقلا و متشرعه در علم اصول بحث شده اند، ضمن اشاره ای کوتاه به حجیت سیره عقلا و متشرعه، به بررسی دلایل حجیت سیره اخلاقی و تربیتی معصومین(علیهم السلام) می پردازیم.
آن گونه که در علم اصول بیان شده، سیره عقلا و متشرعه در صورتی معتبر هستند که کاشف از امضای شارع باشند و بدون امضای معصوم(علیهم السلام)اعتبار ندارد.(1) در چگونگی کشف امضای شارع نیز توافقی میان علما وجود ندارد؛ برخی کشف امضای شارع را احراز هم مسلک بودن شارع با عقلا می دانند و بعضی دیگر، اثبات عدم ردع شارع را در حجیت سیره لازم می شمرند.(2) اگر عدم ردع ثابت نشد، آن گاه متحدالمسلک بودن شارع با عقلا باید ثابت گردد. در حجیت سیره متشرعه نیز همین بحث هست که اگر امضای شارع اثبات شود، سیره متشرعه بما هی معتبر است؛ چرا که بسیاری از سیره های اهل شرع، ناشی از بی مبالاتی آنان به احکام شرعی می باشد.(3)
آن چه در این جا باید اثبات گردد، حجیت سیره اخلاقی و تربیتی معصومین(علیهم السلام) است که محور اصلی بحث را تشکیل می دهد. تفاوت عمده سیره معصومین(علیهم السلام) با سیره عقلا و متشرعه در آن است که این سیره، مستقیماً به شخص معصوم (علیه السلام) مستند است، برخلاف آن دو که فقط امضای معصوم(علیه السلام) را دارند. بنابراین در صورت اثبات و استنباط درست سیره معصومین(علیهم السلام)دیگر نیازی به کشف حجیت آن نیست؛ چرا که سیره، نوعی از سنت (فعل) است و سنت معصومین(علیهم السلام) یکی از ادله شرعی می باشد که در جای خود بررسی شده است. با این حال، در زمینه ی اثبات حجیت سیره معصومین(علیهم السلام) چند راه وجود دارد که به آنها اشاره می شود:
1. قرآن کریم
نخستین دلیل بر حجیت سیره معصومین(علیهم السلام) قرآن کریم است؛ زیرا خداوند در آیات متعدد قرآن، پیامبر(صلی الله علیه و آله)را به عنوان اسوه حسنه معرفی نموده و تأسی به آن حضرت را لازم دانسته است: (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوالله والیوم الاخر و ذکرالله کثیرا)؛(4) برای شما در زندگی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سرمشق نیکویی است، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند». به فرموده بعضی از مفسران، واژه «اسوه» بر وزن «عُروَه» در اصل به معنای حالتی است که انسان به هنگام پیروی از دیگری به خود می گیرد. بر این اساس، مفهوم آیه چنین است که برای شما در پیامبر(صلی الله علیه و آله)تأسی و پیروی خوبی است و می توانید با اقتدا کردن به او، خطوط فکری و عملی خود را اصلاح کنید و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.(5) معنای اسوه بودن، مستلزم حجیت گفتار و رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای تأسی کنندگان است. تبعیت از آن حضرت بر اساس اسوه حسنه بودن لازم می شود؛ چون مفهوم اسوه بودن، بدون پیروی از ایشان مصداق پیدا نمی کند. بنابراین، الگو بودن و لزوم اقتدا به پیامبر(صلی الله علیه و آله)، همان حجیت سیره آن حضرت برای مردم است و این که سیره و روش پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در همه ی شئونات زندگی، چراغ هدایت بشریت برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است.
بر اساس بینش صحیح دینی، تفاوتی میان اسوه بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)وجود ندارد. همان گونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله)اسوه حسنه است، اهل بیت(علیهم السلام) نیز الگوهایی نیکو هستند. آنان مانند پیامبر(صلی الله علیه و آله)دارای ملکه عصمت و دانش بی پایان هستند که با قرآن کریم و سخنان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به اثبات رسیده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «انی و اهل بیتی مطهرون فلاتسبقوهم فتضلوا و تتخلفوا عنهم فتزلوا و لا تخالفوا فتجهلوا»؛(6) من و اهل بیتم از هرگونه بدی و زشتی پاک و منزه هستیم، پس از اهل بیت(علیهم السلام) پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از آنها باز نمانید که منحرف می گردید و با آنها مخالفت نکنید که جاهل و نادان می مانید».
قرآن کریم اطاعت از همه ی معصومین(علیهم السلام) را در آیات متعدد لازم کرده است: (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)؛(7) ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و اولوالامر (اوصیای پیامبر(صلی الله علیه و آله)) از خودتان را.
فخر رازی معتقد است که خداوند در این آیه به صورت قطع، امر به اطاعت از «اولوالامر» کرده و چنین امری از جانب حق تعالی مستلزم عصمت صاحبان امر است؛ و گرنه امر به لزوم اطاعت، امر به فعل خطا خواهد بود. دستور قطعی به پیروی از افراد جایزالخطا، به معنای تبعیت از آنان حتی در صورت ارتکاب خطا و اشتباه ایشان نیز هست.(8) بنابراین، در مفهوم اولوالامر و این که حتماً باید آنها معصوم از خطا و اشتباه باشند، اختلافی نیست؛ گرچه در تعیین مصداق اولوالامر اتفاق نظر وجود ندارد. آن چه با محتوای آیه سازگار است و خالی از اشکال به نظر می رسد، این است که اوالامر عبارتند از امامان معصوم(علیهم السلام) که بر اساس روایات متعدد و معتبر نبوی، دوازده نفرند و جانشینان واقعی و بر حق پیامبر(صلی الله علیه و آله) می باشند؛ از این رو، گفتار و رفتار آن اولیای الهی، حجت و تأسی به ایشان برای همه ی مسلمانان لازم است.(9)
2. ادله عصمت
راه دیگر برای اثبات اعتبار سیره معصومین(علیهم السلام)، دلایل عصمت ایشان است. عصمت در واقع، برآیند طهارت ذاتی اهل بیت(علیهم السلام) از اشتباه و گناه در تمام ابعاد زندگی و قوای نفسانی است. ایشان طبق آیه تطهیر، از حین ولادت تا هنگام وفات از هرگونه آلودگی های فکری و عملی - چه عمدی و چه سهوی - پاک و منزه هستند. گذشته از قصد و نیت معصیت، تخیل گناه هم در ذهن و اندیشه ایشان راه ندارد.(10) هرچند عصمت یک امتیاز الهی و خدادادی است و به افراد خاصی تعلق می گیرد، ولی این امتیاز فقط به کسانی تعلق می گیرد که از لیاقت و شایستگی ویژه برخوردار باشند و با بهره مندی از تأییدات الهی در عین داشتن قدرت و اختیار، به گونه ای رفتار کنند که اگر اراده خدایی بر عصمت آنان نباشد هم به مقام عصمت برسند. به عبارت دیگر، اراده خدا در طول اراده معصوم(علیهم السلام) است، نه در عرض آن و برای همین، شبهه جبر پیش نمی آید. عدم تمایل به گناه، جنبه درونی دارد و بر اثر مبادی فطری و آگاهی های خالص علمی، بدون جبر و اکراه پدید می آید؛ مانند فرد عاقلی که خیال خوردن آتش یا سم را در ذهن خود ندارد.(11)
آن چه از دلایل عقلی و نقلی برای اثبات عصمت اهل بیت(علیهم السلام) گفته شده، حجیت سیره گفتاری و رفتاری ایشان را نیز به اثبات می رساند. با اثبات عصمت همه جانبه معصومین(علیهم السلام) از خطا در تمام ابعاد زندگی، قول و عمل آنان نیز از اعتبار و سندیت برخوردار و تأسی به ایشان لازم می گردد. با وجود عصمت آنان در زندگی، فرض عدم اعتبار قول و فعل و تقریرشان بی معنا خواهد بود؛ چون انسانی که از تمام جهات پاک باشد و احتمال کذب و خطا در زندگی او راه نداشته باشد، به یقین قول و عملش نیز برای دیگران ارزشمند و مورد اعتبار و قابل تأسی است. بنابراین، هر کس به سیره آن بزرگواران تأسی و عمل نماید، به حجت الهی عمل کرده و در روز قیامت، رستگار و سعادتمند خواهد بود.
3. ادله حجیت سنت
در علم اصول بیان شده که سیره، بخشی از سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) است؛ زیرا سنت، سه بخش دارد که عبارتند از قول، فعل و تقریر معصوم(علیهم السلام). حجیت سنت در علم اصول به اثبات رسیده که نیاز به ذکر آن نیست.(12) وقتی سنت معتبر بود، سیره که بخشی از آن است نیز حجت خواهد بود. در باب حجیت سنت نبوی که در اصول فقه به اثبات رسیده، بحثی نیست و همه ی مسلمانان آن را به عنوان یک دلیل شرعی در استنباط احکام فقهی و عملی قبول دارند. اگر برخی به اعتبار سنت و سیره اهل بیت(علیهم السلام) اشکال داشته باشند، این اشکال وارد نیست؛ چون اعتبار قول و سیره اهل بیت(علیهم السلام) از ناحیه شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله) تثبیت شده و آن حضرت مکرر بر این امر تأکید فرموده اند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث مشهور «ثقلین»(13) می فرماید: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی واحدهما اکبر من الاخر کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی، اهل بیتی»؛(14) من دو چیز نفیس و گرانبها در میان شما می گذارم. تا زمانی که بعد از من به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ یکی از آن دو، بزرگ تر از دیگری است و آن کتاب خداست، چون ریسمانی کشیده و در میان آسمان و زمین و دوم، عترت و اهل بیتم». این حدیث از نظر سند و دلالت روشن است و هیچ گونه خدشه ای در آن راه ندارد. به اعتقاد شیعه و سنی، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بارها این روایت را برای اصحاب خود بیان کرده و آن را به تأسی و پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) فراخوانده اند.
نکته قابل توجه در حدیث ثقلین این است که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، اهل بیت(علیهم السلام) را عدل و هم پای قرآن قرار داده است؛ یعنی همان گونه که قرآن، مصون از خطا و اشتباه است و لزوم عمل به احکام و دستورات آن تا روز قیامت واجب می باشد، تأسی و پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) نیز لازم است. یکسانی میان قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) در حدیث نبوی، هم ضرورت وجود امام را در هر زمان و هم عصمت او را ثابت می کند؛ زیرا اگر تنها قرآن واجب الاتباع و از خطا محفوظ باشد، یکسانی ذکر شده در کلام پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به هم می خورد.(15) بدین ترتیب، همان طور که قرآن مجید از تحریف و خطا به دور است و مرجع دینی تمامی مسلمین جهان می باشد، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز دارای عصمت و طهارت و دانش بی پایان هستند و تأسی و تمسک به آنان واجب است.
4. دلیل عقلی
علاوه بر دلایل یاد شده، پشتوانه عقلی قوی نیز در باب حجت سیره معصومین(علیهم السلام)وجود دارد. وقتی عصمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) به اثبات رسید و ثابت شد که افراد معینی از خطا و اشتباه معصوم هستند، از دانش بی پایان برخوردارند، تابع هوای نفس نیستند، هر کاری انجام دهند فقط برای خدا و کسب رضایت اوست، به چیزی جز خیر و صلاح مردم نمی اندیشند، راه های هدایت و سعادت بشر را بیش از خود مردم می دانند، هر دستوری از ناحیه آنها صادر شود بدون در نظر گرفتن منافع شخصی و در جهت تأمین مصالح جامعه است، در این صورت عقل هر انسانی به لزوم تأسی و پیروی از آنان فرمان می دهد که اگر خلاف این باشد، ارسال رسل و بعثت انبیا لغو و بیهوده خواهد بود.(16) اگر رفتار آنان فاقد حجیت و اعتبار باشد، خلاف حکمت و فلسفه نبوت و امامت است.
مقدار دلالت سیره
پس از اثبات حجیت و اعتبار سیره، این پرسش به ذهن می رسد که مقدار دلالت سیره معصومین(علیهم السلام) چه اندازه است؟ آیا دلالتی بر وجوب و استحباب دارد یا فقط اباحه را می رساند؟ این بحث از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که در صورت استنباط سیره، تا چه اندازه تکلیف می کند و تأسی و پیروی از مدلول آن به چه میزان الزام آور است؟
هرچند علم اصول عهده دار بررسی ادله شرعی است، ولی در این جا ناگزیر به طور اختصار باید بدان اشاره کرد. گرچه این بحث مربوط به مطلق سیره است و حتی سیره عقلا و متشرعه را نیز فرا می گیرد، ولی هدف اصلی، تبیین مقدار دلالت سیره و در حوزه اخلاق و تربیت است که موضوع این پژوهش را تشکیل می دهد. آن چه از منابع مختلف به دست می آید آن است که در مقدار دلالت سیره معصومین(علیهم السلام)دو نظریه قابل طرح وجود دارد:
1. نظریه اول
اگر سیره معصومین(علیهم السلام) اثبات شود، بر مطلق رجحان دلالت دارد و عمل به سیره، دارای رجحان و انجام آن پسندیده است. این رجحان مطلق و به تعبیر دیگر، بی رنگ است؛ یعنی هیچ کدام از وجوب و استحباب از آن استفاده نمی شود و با هر دو، سازگاری دارد. رجحان به دست آمده از سیره، نسبت به موارد کاربرد آن متفاوت است و گاه با رجحان وجوبی (17) و گاه با رجحان استحبابی (18) منطبق خواهد بود. طبق این نظر، سیره معصومین(علیهم السلام) «بما هی سیره» و با قطع نظر از شواهد بیرونی، افاده رجحان می کند و حکم ترجیحی را می رساند.
این نظریه در سه مرحله توجیه می گردد: اول این که سیره مورد بحث، مستقیماً مستند به معصومین(علیهم السلام) است و از اقسام سنت شمرده می شود و دلالت سنت بر حکم ترجیحی در ابواب فقه روشن به نظر می رسد؛ زیرا عمل معصوم(علیهم السلام) بر انجام فعلی به صورت مکرر، مستلزم حسن آن فعل است و اگر پسندیده نبود، معصوم(علیهم السلام) انجام نمی داد. وقتی که معصوم(علیهم السلام) فعلی را انجام داد، معلوم می شود که رجحان دارد و انجام آن برای دیگران، دست کم پسندیده است. بنابراین، اگر کسی آن عمل را با قصد قربت انجام دهد، ثواب خواهد برد.
دوم، آن که ویژگی های ذکر شده برای سیره معصومین(علیهم السلام) عموماً دلالت دارند که مفاد سیره، حکم خدا است و این حکم، ترجیحی می باشد. اگر سیره بر فعل یا ترک چیزی دلالت کرد، تبعیت از آن ترجیح دارد. بنابراین، از آن جا سرچشمه الهی داشتن، تبیین کلام خداوند و ارائه ارزش های اسلامی از خصوصیات سیره معصومین(علیهم السلام) به شمار می روند، عمل به سیره را می توان مطلوب دانست.
سوم، این که مرحوم مظفر در باب دلالت سیره متشرعه می گوید: «مداومت متشرعین بر عملی، مفید استحباب آن عمل است؛ چون استمرار رفتار آنان علاوه بر جواز، حسن فعل را نیز اثبات می کند.»(19) از این کلام می توان دریافت که اگر سیره متشرعه افاده حسن فعل کند، سیره معصومین(علیهم السلام)به طریق اولی چنین افاده ای خواهد داشت، چون سیره متشرعه با امضای معصوم(علیهم السلام) اعتبار پیدا می کند و سیره معصومین(علیهم السلام) نیاز به تأیید غیرمعصوم ندارد. از این رو، اگر فعل یا ترک عملی مورد سیره آن بزرگواران واقع شد، بی تردید مفید رجحان خواهد بود.
2. نظریه دوم
سیره بما هی سیره، فقط مقتضی مشروعیت فعل است، نه رجحان عمل؛ یعنی انجام آن عمل جایز می باشد و اگر ترک شود، واجب یا مستحبی فوت نشده است.
شهید صدر در این زمینه ی می فرماید: «فعل معصوم(علیهم السلام) اگر همراه با قرینه لفظی یا حالی بود که نشان دهد او در مقام تعلیم است، به همان قرینه عمل می شود و اگر عمل معصوم(علیهم السلام) توأم با قرینه نبود، نفس فعل دلالت بر رجحان ندارد؛ بلکه صرفاً بر مشروعیت و جواز دلالت می کند و بیش از آن را باید از شواهد خارجی استفاده کرد».(20) بنابراین، سیره معصومین(علیهم السلام) فقط بر جواز فعل دلالت دارد که همان اباحه به معنی الاعم است نه رجحان و ترجیح و رجحان را باید از قراین بیرونی به دست آورد. طبق این نظریه، نفس سیره عملی مانند اجماع، دلیل لبی است و دارای اجمال، لسان ندارد که دلالت لفظی داشته باشد تا مشروعیت و جواز یا ترک را از آن بفهمیم.(21) با این حال، قرائنی وجود دارند که در صورت همراه بودن سیره با آن قراین، مفید رحجان خواهد بود.
پذیرش هر کدام از دو نظریه یاد شده در باب دلالت سیره، در حوزه اخلاق و تربیت اثرگذار است. طبق نظریه اول، اگر سیره مفید رجحان باشد، تأسی به رفتار معصوم(علیهم السلام) علاوه بر کسب فضایل اخلاقی و تربیتی، پاداش و ثواب اخروی نیز خواهد داشت. اما بر اساس نظریه دوم، تأسی به سیره معصوم(علیهم السلام)استحقاق ثواب نمی آورد و کیفر و عقاب هم ندارد، چون کار حرامی را مرتکب نشده است.
قراین دلالت سیره بر رجحان
بر اساس نظریه دوم، قراین متعددی وجود دارند که در صورت ضمیمه شدن آنها به سیره معصومین(علیهم السلام)می توان از سیره، حکم ترجیحی استفاده کرد. در این جا به مهم ترین قراین استفاده رجحان از سیره معصومین(علیهم السلام)اشاره می شود:
1. عبادی بودن فعل
اگر فعل و سیره معصوم(علیهم السلام) در باب عبادات بود، انجام آن فعل رجحان دارد؛ چرا که عبادت، مطلوبیت شرعی دارد و اقامه سیره معصومین(علیهم السلام) بر فعل عبادی، مفید رجحان می باشد.(22) برای مثال اگر معصوم(علیه السلام) اذان را دوبار در نماز خواند تا آن که سیره او بر تکرار اذان قرار گرفته، این سیره مفید رجحان است و بر نمازگزاران مستحب است که اذان را مانند معصوم(علیهم السلام) دوبار بخوانند. بنابراین، سیره های عبادی معصومین(علیهم السلام) بر نوع حکم دلالت دارند که رجحان و استحباب عمل است.(23)
2. استمرار عمل از معصوم(علیه السلام)
مداومت معصوم(علیه السلام) بر یک عمل نیز مفید ترجیح فعل است؛ چنان که عملی با فعل استمراری مانند «کان» و «یقول» نقل شود، علاوه بر صدور فعل، دوام آن را نیز می رساند.(24) برای مثال، امام صادق(علیه السلام) درباره ی نحوه نشستن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «کان رسول الله اکثر ما یجلس تجاه قبله؛(25) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اکثر اوقات رو به قبله می نشست» نقل فعل پیامبر(صلی الله علیه و آله) با لفظ «کان» در این روایت، افزون بر نشستن رو به قبله از حضرت، دوام آن را نیز می رساند؛ یعنی سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) هنگام نشستن، همواره رو به قبله بوده است. بر این اساس، نشستن رو به قبله از اباحه عام و جواز مطلق بیرون رفته و به حد رجحان می رسد و انجام آن مطلوبیت شرعی دارد.
اگر معصوم(علیه السلام) انجام کاری را ترک نکرد - گرچه خود عمل از کارهایی نباشد که مقتضی استمرار و مواظبت است - این استمرار، قرینه بر رجحان آن عمل است؛(26) مانند استمرار و مواظبت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بر مسواک زدن دندان ها که هیچ گاه آن را ترک نمی کرد، این مواظبت، قرینه بر استحباب مسواک زدن است.
3. تکرار فعل در موقعیت های مختلف
ممکن است فعل معصوم(علیه السلام) با افعال استمراری نقل نشود، ولی آن فعل در موارد متعدد از او صادر شده باشد؛ به گونه ای که اگر مجموع آن موارد کنار هم گذاشته شود، یک نوع مداومت و استمرار فهمیده می شود. در این صورت نیز سیره معصوم(علیه السلام) مفید رجحان و مطلوبیت عمل است. درباره ی سلام دادن به کودکان آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) هر جا با کودکی مواجه می شد، بر او سلام می کرد. ایشان در این باره فرمود: «خمس لا ادعهن حتی الممات... و التسلیم علی الصیان لتکون سنه من بعدی؛(27) پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نخواهم کرد... یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است تا این که پس از من، سنت گردد». از تکرار این کار در موقعیت های مختلف توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) می توان استفاده استمرار کرد و افاده رجحان.
4. نقل سیره به وسیله معصوم(علیه السلام) دیگر
اگر فعل معصومی توسط معصوم(علیه السلام) دیگر نقل شود، بیانگر اهمیت آن فعل است؛ یعنی این عمل از نگاه معصومین(علیهم السلام) فراتر از افعال عادی است و دارای ارزش شرعی می باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «آیا به شما خبر دهم زمانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله)به رخت خواب می رفت، چه می فرمود؟ گفتند: بله. فرمود: آیه الکرسی را می خواند و می فرمود: به نام خدا ایمان آوردم و از طاغوت بیزارم. بارالها! مرا در خواب و بیداری محافظت فرما»(28) همچنین آن حضرت درباره ی سرمه کشیدن پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: «ان رسول الله کان یکتحل - قبل ان ینام - اربعاً فی الیمنی و ثلاثاً فی الیسری؛(29) پیامبر(صلی الله علیه و آله) قبل از خوابیدن، چهار مرتبه به چشم راست و سه مرتبه به چشم چپ سرمه می کشید». نقل فعل پیامبر(صلی الله علیه و آله) به وسیله امام صادق(علیه السلام)، دلیل بر اهمیت فعل و مفید رجحان آن عمل است.
5. سیره عملی توأم با گفتاری
گفتار معصوم(علیه السلام)درباره ی عمل به یک سیره، چه از معصوم(علیه السلام) صاحب سیره یا غیر او و چه در زمان عمل و چه بعد از آن، قرینه ای برای رجحان آن سیره است. هرگاه سیره عملی معصوم(علیه السلام) همراه با نقل و دستور باشد؛ قرینه بر آن است که آن فعل، ارزشی بیشتر از کارهای معمولی دارد. برای مثال، مدارا و مروت، هم در عمل پیامبر(صلی الله علیه و آله)دیده شده و هم در سخن آن حضرت مورد تأکید قرار گرفته است. ایشان فرمود: «مروتنا اهل البیت العفو عمن ظلمنا واعطاء من حرمنا؛(30) جوان مردی ما اهل بیت(علیهم السلام) آن است که هر که به ما ظلم کرد، او را عفو کنیم و هر که ما را محروم کرد، به او اعطا می کنیم». امام صادق(علیه السلام) نیز به نقل از پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: «امرنی ربی بمداراه الناس کما امرنی باداء الفرائض؛(31) پروردگارم به من نسبت به مدارا نمودن با مردم و به جا آوردن واجبات، دستور فرموده است». از این دو حدیث، همراه بودن فعل و گفتار معصوم(علیه السلام) در زمینه ی مدارا استفاده می شود و این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) افزون بر آن که خود اهل مدارا بود، دیگران را نیز از اهمیت آن با خبر می کردند.
6. دلایل حجیت سیره
ادله ای که بر حجیت سیره اقامه شد، دلالت سیره بر نوع حکم را نیز اثبات می کنند؛ زیرا برخی دلایل حجیت سیره، بر لزوم تأسی و اطاعت از رفتار معصومین(علیهم السلام) دلالت داشت و هرگاه چیزی لزوم متابعت داشت، یقیناً مطلوبیت هم دارد. لزوم پیروی و عمل به چیزی بدون مطلوبیت آن، معنا ندارد. بر این اساس، آیات دال بر اطاعت و اسوه بودن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که ایشان را به عنوان اسوه حسنه مطرح و تبعیت از او و تأسی به ایشان را لازم می کنند، رجحان رفتار آن حضرت را نیز می رساند. اگر سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله)بر کاری محقق شد، آن کار از نظر شرع ارزشمند و دارای مطلوبیت است.
تحلیل نظریه ها
هرچند به لحاظ علمی می توان ادله مختلفی بر دلالت یا عدم دلالت سیره بر نوع حکم اقامه کرد، ولی دو نظریه گفته شده در نهایت به نتیجه واحدی منتهی می شوند. دیدگاه اول، نفس سیره معصوم(علیه السلام) بما هی سیره را دال بر رجحان عمل می دانست و وجوب و استحباب را بدون واسطه از آن استفاده می کرد و دیدگاه دوم، هرچند ذات سیره را مقتضی رجحان نمی دانست، ولی قراین متعددی را ذکر می کرد که رجحان را به اثبات می رساند. پس هر دو نظریه در نهایت به رجحان عمل منتهی می گردند؛ گرچه طبق نظریه دوم، مواردی از سیره که قرینه ای بر رجحان ندارند، در حد اباحه باقی می مانند.
به نظر می رسد، دیدگاه اول به واقعیت نزدیک تر است؛ زیرا به تصریح قرآن کریم معصوم(علیه السلام)، اسوه حسنه است و تمام رفتار و گفتار او قابل تأسی می باشد. لزوم تأسی در جایی عاقلانه است که نفس عمل از مزیت و رجحانی برخوردار باشد؛ وگرنه فعل مباح، لزوم تأسی ندارد. آیات و روایات، چهارده معصوم(علیهم السلام) را به طور مطلق به عنوان الگوهای نیکو معرفی می کنند و آن بزرگواران را پیشوایان مردم در سراسر زندگی لازم الاتباع می دانند. لزوم متابعت در صورتی معقول است که اعمال آنها، مطلوبیت داشته باشد تا امتیازی برای پیروان آنان به حساب آید. در غیر این صورت، تفاوتی میان تأسی و عدم تأسی به ایشان نخواهد بود. با فرض عدم رجحان، تفاوتی میان افعال و رفتار معصوم(علیه السلام) و غیر معصوم وجود نخواهد داشت و این امر، برخلاف مفهوم اسوه حسنه بودن است.
از سوی دیگر، آن چه از قراین رجحان سیره ذکر شد، فقط سیره معصوم(علیهم السلام) را برای ما ثابت می کنند، نه چیزی بیش از آن. استمرار، تکرار، بیان سیره در قول معصوم دیگر و امثال آن که به عنوان شواهد استفاده مطلوبیت از سیره ادعا شده، در حقیقت وجود سیره را برای ما روشن می کنند، نه این که سیره از قبل به اثبات رسیده باشد و این قراین چیز جدیدی به نام رجحان و مطلوبیت برای ما به اثبات برسانند، البته بعضی قراین مانند توأم بودن سیره با گفتار معصوم(علیه السلام)تأکیدی بر اصل سیره هستند، نه مفهوم جدایی از سیره.
مصادر و منابع استنباط سیره
پس از اثبات حجیت و تعیین مقدار دلالت سیره، این پرسش به ذهن می رسد که سیره معصومین(علیهم السلام) را از کجا می توان به دست آورد و منابع استنباط آن چیست؟ مصادر استخراج سیره عبارتند از:
1. قرآن کریم
نخستین منبع استنباط سیره معصومین(علیهم السلام) قرآن کریم است؛ به خصوص سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را می توان از آیات مختلف قرآن به دست آورد. آیاتی که مربوط به نحوه رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله)در عرصه های گوناگون فردی و اجتماعی هستند، سیره آن حضرت را نیز بیان می کنند. به عنوان نمونه، خداوند در توصیف رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله)می فرماید: (فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک)؛(32) به رحمت الهی، در برابر آنان نرم شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.
رفتار نرم و همراه با عفو و گذشت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از این آیه به خوبی قابل استفاده است و این که سیره آن حضرت در برخورد با دیگران همواره توأم با مهر و محبت بوده است.
سیره معصومین(علیهم السلام) دیگر نیز از برخی آیات به ضمیمه روایات وارد شده در تفسیر و شأن نزول آنها، به روشنی قابل استفاده است. بعضی آیات سوره انسان (دهر) درباره ی ایثار و از خودگذشتگی علی(علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) نازل شده اند: (ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و السیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا)؛(33) و غذا را با این که به آن علاقه دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند و می گویند: ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.
روایاتی که درباره ی شأن نزول این دو آیه از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به دست ما رسیده است، خاندان علی(علیه السلام) را کسانی معرفی می کنند که این آیه ها درباره ی آنان نازل شده است. چه این که ایشان سه روز متوالی در حال افطار، غذای شان را به سه نفر سائل دادند و خود گرسنه خوابیدند.(34)
2. روایات معصومین(علیهم السلام)
مهم ترین منبع سیره معصومین(علیهم السلام)، احادیث و خبرهایی است که از ناحیه آن بزرگواران به دست ما رسیده اند. روایات نبوی و ائمه اطهار(علیهم السلام) به طور کلی بیانگر گفتار و رفتار آنان هستند. دستورات و فرمان هایی که به شیعیان داده اند و نیز قضایایی که در زمان آنها روی داده، در بسیاری از روایات نقل شده است. خطبه ها، مناظرات و برخوردهایی که هر کدام از معصومین(علیهم السلام) در زمان خود با دوستان و مخالفان داشته اند در احادیث ذکر شده است. از این رو، مهم ترین منبع استنباط سیره معصومین(علیهم السلام) روایات و احادیثی هستند که از گفتار آنان به ما رسیده اند.
3. تاریخ اسلام
تاریخ اسلام نیز از منابع استخراج سیره شمرده می شود و بسیاری از رفتارهای معصومین(علیهم السلام)در تاریخ های عمومی ثبت و ضبط شده اند. جنگ های پیامبر(صلی الله علیه و آله) با کفار و شیوه های برخورد آن حضرت با دشمنان، به ویژه نحوه رفتار با اسیران که در موقعیت های مختلف جنگی اتفاق افتاده در متون تاریخی موجودند. به هر صورت، از منابع تاریخی مانند سیر و مغازی می توان بخشی از سیره معصومین(علیهم السلام) را به دست آورد.(35) سیره و رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) با دشمنان و اسیران و مخالفان را از منابع تاریخی باید استنباط کرد و در روایات، کمتر به این گونه مسائل پرداخته شده است.
4. تراجم و رجال
تراجم و رجال، علمی است که شرح حال بزرگان را مورد بررسی قرار می دهد و به معرفی چهره های برجسته دینی، سیاسی و علمی می پردازد. از آنجا که معصومین(علیهم السلام) به عنوان شخصیت های علمی و دینی در اسلام مطرح بوده اند و مسلمانان احترام فوق العاده ای نسبت به آنان قائل بودند، هر یک از اهل تراجم و رجال به بررسی زندگی ایشان پرداخته و اطلاعات مفیدی را در این زمینه در اختیار، قرار داده اند. احوال رهبران دینی، مانند امامان معصوم(علیهم السلام) و اصحاب آنان در تراجم به تفصیل آمده و می توان از آنها در استنباط سیره کمک گرفت. به عنوان نمونه می توان الطبقات الکبری، الاصابه فی تمییز الصحابه و الصواعق المحرقه را نام برد که زندگی اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و فعالیت ها، نقش آنها در پیشرفت اسلام و رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) با آنها را به بحث کشیده اند. هم چنین کتاب کشف الغمه فی معرفه الائمه از این گونه منابع است که به توصیف احوال امامان معصوم(علیهم السلام) پرداخته و حاوی بررسی رفتار ایشان است و می توان سیره معصومین(علیهم السلام) را از آن استفاده کرد.
5. مناقب
مناقب، کتاب هایی هستند که به ذکر فضایل و امتیازات پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) پرداخته، حالات و رفتار آن بزرگواران را تدوین کرده اند. مناقب آل ابی طالب، المناقب و مناقب اهل البیت، از متونی هستند که در این زمینه ی نوشته شده اند. این گونه منابع، نیز در استنباط سیره معصومین(علیهم السلام) نقش بسزا دارند و در زمره مصادر سیره به شمار می روند.
نتیجه
با نظر به آن چه درباره ی مصادر سیره گفته شد، باید توجه داشت که سیره معصومین(علیهم السلام) منابع گوناگونی دارد و در عرصه های مختلف، می توان از آنها بهره برد. بررسی سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) در ابعاد فردی، اخلاقی، عبادی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی و امثال آن، با مراجعه به این منابع امکان پذیر و قابل دسترسی است. ممکن است بسیاری از سیره های معصومین(علیهم السلام) در بیش از یک منبع قابل دست یابی باشد که در این صورت به لحاظ سند، از اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود. البته با فرض وجود سیره در منبع واحد هم خدشه ای در اعتبار آن نخواهد بود؛ زیرا در صورت اثبات و تحقق سیره بر اساس هر یک از نظریه های پیش گفته در باب حجیت سیره، چه بر حسب دلالت اولیه و چه بر حسب قراین بیرونی، استفاده رجحان و مطلوبیت از سیره، اشکالی ندارد.
نکته دیگری که از ذکر منابع سیره به دست می آید، توجه به تفاوت سیره با واژگان نزدیک به آن نظیر تاریخ، مناقب، تراجم و رجال است. اینک روشن است که عناوین مانند تاریخ، تراجم و رجال اعم از سیره هستند و از این رو، به عنوان منبع استنباط سیره به شمار می روند.
کارکردهای اخلاقی - تربیتی سیره معصومین(علیهم السلام)
از آن جا که موضوع این تحقیق، بررسی سیره اخلاقی و تربیتی معصومین(علیهم السلام) است، تبیین نقش اخلاقی و تربیتی سیره از اهمیت زیادی برخوردار می باشد؛ از این رو، لازم است تا آن جا که ممکن است کاربرد اخلاقی و تربیتی سیره را روشن کنیم. شاید بتوان برای سیره جنبه های مختلف تربیتی در نظر گرفت و کارکردهای متعددی در عرصه های گوناگون برای آن نام برد که در این جا به مهم ترین آنها اشاره می گردد.
همان گونه که در بحث تفاوت اخلاق و تربیت گفته شد، اخلاق، بیشتر به سیره فردی معصومین(علیهم السلام) مانند عبادات و کارهای مربوط به خودشان اطلاق می شود و اگر متربیان به آن رفتارها توجه کنند، در رفتار آنان تأثیر می گذارد. بر این اساس، منظور از نقش اخلاقی سیره معصومین(علیهم السلام) اثرگذاری رفتار آنان بر اخلاق فردی و اجتماعی متربیان است که این اثرگذاری با تأسی خود فرد تحقق می یابد و نیاز به تربیت صاحبان سیره و قصد مربی ندارد. گرچه معصوم(علیهم السلام)به قصد تربیت کسی کاری انجام نداده و آن چه از او سرزده به عنوان وظیفه شخصی و الهی وی بوده، ولی فعل او به گونه ای است که دیگران می توانند با تأسی به آن، کسب فیض کنند. چه بسا فردی با یک لحظه توجه عمیق و عاشقانه به رفتار معصوم(علیهم السلام) و الگوگیری از آن، متحول گردد. بنابراین، رفتارهای معصومین(علیهم السلام) اعم از اخلاقی و تربیتی، همگی نقش اخلاقی دارند و در ظاهر و باطن انسان تأثیر می گذارند.
سیره معصومین(علیهم السلام)در زمینه ی تربیت، می تواند کارکردهای متعددی داشته باشد:
1. کارکرد تربیتی عام: سیره اهل بیت(علیهم السلام) در هدایت انسان تأثیرگذار است و توجه بدان می تواند در رفتار فرد ایجاد تغییر کند. به ویژه سیره تربیتی معصومین(علیهم السلام) که به منظور دیگرسازی صادر شده است، راه روشنی را در برابر متربیان می گذارد. شاید کارکرد تربیتی عام سیره، چندان تفاوتی با نقش اخلاقی آن نداشته باشد.
2. نقش تربیتی خاص: منظور از این نقش رفتارهایی است که در فضایی خاص و به قصد معینی صادر گشته اند، فعالیت هایی که در جهت خاص و برای ارائه نمونه عملی از معصوم(علیهم السلام) سرزده است.(36) در این جا به مهم ترین نقش های تربیتی سیره اشاره ای گذرا خواهیم داشت:
1. الگودهی
یکی از نقش های مؤثر سیره در تربیت، ارائه الگو به مخاطبان است. انسان به طور فطری در جست و جوی الگو است و همواره می خواهد یک سرمشق ایده آل در زندگی خود داشته باشد تا از رفتار او پیروی کند.(37) به همین علت است که در متون دینی ما، برخی انبیای سلف، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان الگوهایی ایده آل در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها معرفی شده اند. چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در قرآن کریم به «اسوه حسنه» توصیف شده است: (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه)؛(38) شما را به حق در (خصلت ها و روش) پیامبر(صلی الله علیه و آله) اسوه و سرمشق نیکو و پسندیده ای است.
معتقدان به سیره اهل بیت(علیهم السلام) تفاوتی در اسوه بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) نمی بینند و اهل بیت(علیهم السلام) را نیز مانند شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله) الگوهای تمام عیار برای مسلمانان معرفی می کنند.
نقش الگوها در تربیت، نقشی اساسی است. یک الگوی جامع و همه جانبه می تواند اندیشه های فرد را دگرگون سازد و رفتارهای او را در مسیر صحیح هدایت کند؛ زیرا انسان از عوامل حسی بیشتر از عوامل غیر حسی و معنوی متأثر می شود. الگو نیز یک امر حسی و نمونه عینی است که الگوپذیر می تواند آن را ببیند و رفتارش را مشاهده نماید. فرایند همانندسازی و الگوبرداری با اندک تأمل در رفتار الگوی مورد نظر شکل می گیرد. آن چه مهم است انتخاب آگاهانه و عالمانه الگوهاست؛ یعنی انسان باید الگویی را در زندگی برگزیند که تأسی به آن مایه عزت و سربلندی او در دنیا و آخرت باشد، نه عامل ذلت و بدبختی او، چه بسیارند افرادی که در اثر تأسی از الگوهای نادرست خسرالدنیا و الاخره شده اند.
کارشناسان تعلیم و تربیت معتقدند که الگودهی، در سامان دادن شخصیت و رفتار متربی تأثیر فراوانی دارد و ارائه الگوهای مناسب در شکل گیری ساختار وجودی فرد، نقش اساسی ایفا می کند.(39) در متون دینی نیز بر نقش هدایتی رهبران الهی، فراوان تأکید شده است. تبیین سیره معصومین(علیهم السلام) و ارائه آن به مخاطبان، زمینه ی نقش آفرینی آنان را در هدایت جامعه فراهم می سازد. بر این اساس، سیره رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)، بهترین الگوی برای مسلمانان و تربیت پذیران است؛ زیرا شخصیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) الگوهای همیشه زنده و جاویدی هستند که مرور زمان هیچ تأثیری در آن نداشته و ندارد و رفتار و عملکرد آنان مانند گذشته، نشان دهنده ارزش های دینی و اسلامی است و در هر زمانی لازم الاتباع هستند.
2. ارائه راه کارهای عملی
سیره، افزون بر آن که ارائه دهنده نمونه های عینی رفتار برای مخاطبان است، در شرایط خاص زندگی و برون رفت از بن بست، راه کارهای عملی نیز ارائه می دهد. سیره، مجموعه ای از رفتارهایی است که در عرصه های گوناگون زندگی معصومین(علیهم السلام) اتفاق افتاده است که هر کدام از آن رفتارها، نشان دهنده روشی مناسب برای حل مشکلات فردی و اجتماعی است. گاه معصوم(علیهم السلام) در برابر بدرفتاری ها، پرخاشگری ها و حتی توهین مخالفان، آن چنان رفتار نرم و همراه با عواطف و مهربانی از خود بروز می داد که بی درنگ آنان را وادار به تسلیم، پذیرش حق و اعتراف به گناه می کرد. از این رو، خداوند درباره ی سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرماید: (فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک)؛(40) به رحمت الهی در برابر آنان نرم شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند».
یکی از راه کارهای عملی در برابر برخورد نامناسب دیگران که ناشی از جهل و نادانی آنان بود، صبر، بردباری و مهربانی با آنان می باشد که زود در آنها تأثیر گذاشته و آنان را هدایت می کند. نمونه های بسیاری از این گونه رفتارها در سیره معصومین(علیهم السلام) وجود دارند که به تدریج ذکر خواهد شد.
3. آموزش های علمی
سیره معصومین(علیهم السلام)، گذشته از جنبه عملی و رفتاری، جنبه آموزشی نیز دارد. همان گونه که در آموزش نماز به نومسلمانان اشاره شد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) احکام نماز را به شکل عملی به حاضران تعلیم داد و فرمود: «صلوا کما رایتمونی اصلی؛ مثل من نماز بخوانید».
در سیره امام حسن و امام حسین(علیه السلام) نیز آمده است که آن دو بزرگوار در دوران کودکی خود، وضو گرفتن را به شیوه ی عملی به فردی که احکام وضو را نمی دانست، تعلیم دادند. نقل شده است که امام حسن و امام حسین(علیه السلام) از مسیری می گذشتند که پیرمردی را دیدند. پیرمرد در حال وضو گرفتن بود، ولی وضویش ایراد داشت. آن دو بزرگوار تصمیم گرفتند که در حضور پیرمرد وضو بگیرند و او را داور قرار دهند تا بر وضویشان نظارت کند تا به اشتباه خود پی ببرد.
فقالا(علیهما السلام): «ایها الشیخ کن حکماً بیننا یتوضأ کل واحد منا سویه [توضا] ثم قالا: أینا یحسن؟ قال: کلاهما تحسنان الوضوء ولکن هذا الشیخ الجاهل هو الذی لم یکن یحسن و قد تعلم الان منکما؛(41) [وقتی به نوبت وضو گرفتند] از او پرسیدند: کدام یک از ما وضوی درستی گرفت؟ پیرمرد پاسخ داد: هر دوی شما نیکو وضو ساختید، ولی من تاکنون نحوه وضو گرفتن را نمی دانستم و اینک از شما آموختم».(42)
بنابراین، سیره، جنبه آموزشی نیز دارد و مانند گفتار معصومین(علیهم السلام) احکام و معارف اسلامی را به مخاطبان تعلیم می دهد. به همین دلیل، امام علی(علیه السلام) درباره ی پیروی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جای جای نهج البلاغه سخن گفته و مردم را به اقتدا کردن به آن حضرت دستور داده است: «واقتدوا بهدی نبیکم فانه افضل الهدی و استنوا بسنته، فانها اهدی السنن؛(43) از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است، رفتارتان را با روش پیامبر(صلی الله علیه و آله) تطبیق دهید که هدایت کننده ترین هدایت ها است». ایشان در جای دیگر می فرماید: «ولقد کان فی رسول الله(صلی الله علیه و آله)کاف لک فی الاسوه و دلیل لک علی ذم الدنیا و عیبها و کثره مخازیها و مساویها؛(44) برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)را اطاعت نمایی تا راهنمای خوبی در شناخت بدی ها و عیب های دنیا و رسوایی ها و زشتی های آن برای تو باشد ایشان در ادامه می فرماید: «فتاس بنبیک الاطیب الاطهر فان فیه أسوه لمن تأسی؛(45) پس به پیامبر پاکیزه و با برکت اقتدا کن که راه و رسم او الگویی است برای جویندگان راه حق و حقیقت».
هدایت گری سیره پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در ابعاد مختلف، بخش آموزشی سیره آن بزرگوار است که بسیاری از تعالیم اسلام را آموزش می دهد.
پی نوشت ها :
1. اصول الفقه، ج1، ص172.
2. همان.
3. همان، ص174.
4. احزاب، آیه ی 21.
5. تفسیر نمونه، ج17، ص242.
6. بحارالانوار، ج23، ص130.
7. نساء، آیه ی 59.
8. تفسیر کبیر، ج5، جزء 10، ص148.
9. تفسیر نمونه، ج3، ص 434.
10. اوایل المقالات، ص 74؛ معارف امامیه، ج2، ص656.
11. تفسیر نمونه، ج17، ص292.
12. دروس فی علم الاصول، ج1، ص275به بعد.
13. ثقل به هر چیز نفیس و ارزشمند اطلاق می شود. کتاب و عترت به لحاظ آن که دو چیز گران سنگ هستند، به ثقلین تعبیر شده اند(اقرب الموارد، ج1، ص351) و یا به دلیل این که عمل به آن دو سنگین است، چنین نامیده شده اند(مجمع البحرین، واژه ثقل).
14. مسند، ج3، ص351؛ طرایف، ص271.
15. رسائل شیخ مفید، رساله ثقلان، ص176-178.
16. دلایل الصدق، ص 33 و نیز ترجمه المیزان، ج4، ذیل آیه 59 سوره نساء، ص 619.
17. مانند سیره عبادی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در نماز مفید وجوب است؛ که پیامبر فرمود: «صلوا کما رأیتمونی اصلی؛ چنان که من نماز می گزارم نماز گزارید».
18. مانند سیره معصوم(علیهم السلام) در نماز خواندن اول وقت که مفید استحباب است.
19. اصول الفقه، ج1، ص176.
20. الحلقه الثانیه، ص267.
21. اصول الفقه، ج1، ص176.
22. حلقه الثالثه، ص267.
23. سیره تربیتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام)، ج1، ص22.
24. حلقه الثالثه، ص267.
25. سنن النبی، ص103.
26. حلقه الثالثه، ص267.
27. مختصر میزان الحکمه، ص259.
28. سنن النبی، ص194.
29. همان، ص148.
30. همان، ص111.
31. همان.
32. آل عمران، آیه ی 159.
33. انسان؛ آیه ی 8و9.
34. تفسیر نمونه، ج25، ص343.
35. سیره پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)، ج1، ص19.
36. سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)، تربیت فرزند، ص 25.
37. سیری در تربیت اسلامی، ص 243.
38. احزاب، آیه ی 21.
39. سیری در تربیت اسلامی، ص 244.
40. آل عمران، آیه ی 159.
41. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام)، ص56.
42. اعیان الشیعه، ج1، ص564.
43. نهج البلاغه، خطبه 110.
44. همان، خطبه 160.
45. همان.
منبع: سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (علیهم السلام)
/ع