1. حجیت و اعتبار سیره
پیش از هر بحثی در باب سیره، این پرسش شایان توجه است که آیا به طور کلی رفتار
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) دارای حجیت، سندیت و اعتبار است؟
برای روشن شدن بحث به دو نکته باید توجه کرد: نخست آنکه واژه «حجت» در علم منطق و اصول معانی گوناگونی دارد؛ در اینجا، مقصود معنای لغوی آن بوده و عبارت است از: «هر امر معتبری که سندیت دارد و پیروی از آن لازم است». نکته دوم آنکه مقصود از سیره در این مبحث، رفتار صادر شده از معصوم (علیهم السلام) است، نه نقل و حکایت آن در حدیث و تاریخ. براین اساس سؤال این است که چه دلیلی بر اعتبار و سندیت رفتار معصومان (علیهم السلام) و ضرورت پیروی از سیره آنان وجود دارد؟
چنان که پیشتر اشاره شد، در علم اصول و حدیث به این نکته تصریح شده که: سنت عبارت است از گفتار، رفتار و تقریر معصومان (علیهم السلام)؛ و ادله اثبات سندیت و اعتبار سنت به چند گروه تقسیم می شود:
1. ادله ای که دلالت بر اعتبار گفتار آنان دارد؛ مانند آیات و روایات وجوب اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) که ظهور در پیروی در پیروی و فرمانبری از سخنان آنان دارد؛ مانند: «یأیها الذین ءامنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم» (نساء، 59؛ و نیز نساء، 80؛ آل عمران، 132؛ نور، 44، 56، 63 و حشر، 7).
2. ادله ای که دلالت بر اعتبار رفتار آنان دارد؛ مانند آیه: «لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه» (احزاب، 21)، البته بنابراین تفسیر که «اسوه» به معنای لگوی رفتاری باشد.
3. ادله و شواهدی که اطلاق دارد و اعتبار داشتن سخن و عمل آنان را می رساند؛ مانند دلیل «عصمت»؛ زیرا مصونیت کلی آنان از گناه و خطا، هرگونه سخن و عمل آنان را حجیت و اعتبار می بخشد.
در این میان دلیل های دوم و سوم بر حجیت رفتار و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دلالت دارد، اما در مورد سیره اهل بیت (علیهم السلام) هم به آیاتی از قرآن کریم نظیر: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (احزاب، 33) استناد شده است. افزون بر آن، اخبار متواتر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند حدیث ثقلین، (1) نیز این نکته را اثبات می کند.
بنابراین، به استناد شواهد و قرائن و ادله کلامی، قرآنی و حدیثی، سنت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز اهل بیت (علیهم السلام) به طور کلی و سیره عملی آنان به طور خاص، دارای حجیت و اعتیار است.
این مبحث دامنه گسترده ای دارد و جایگاه آن علم اصول است؛ از این رو از بسط کلام و نقد و بررسی ادله می گذریم و آن را به جای مناسب خود وا می گذاریم (ر. ک: اشقر، 1414، ج 1، فصل سوم و نیز کتاب جامع احادیث الشیعه، ج 1).
2. دلالت ها و کارکردهای سیره
سؤال این است که سیره و رفتار معصوم (علیه السلام) تا چه حد بر لزوم عمل به آن دلالت دارد؟ آیا بر وجوب عمل بدان دلالت دارد، یا بر استحباب آن و یا تنها بر جواز عمل بدان دلالت دارد؟
همچنین سؤال دیگری مطرح است که سیره از لحاظ تربیتی چه نقش و کارکردهایی می تواند داشته باشد؟
در این قسمت در پاسخ به این سؤالات ابتدا میزان دلالت سیره را از نگاه فقهی بررسی می کنیم و سپس نقش و کارکرد آن را از نگاه تربیتی می کاویم.
الف) دلالت سیره از منظر فقهی - اصولی
در علم «اصول فقه» این پرسش مطرح است که تا چه اندازه می توان به سیره اعتماد کرد و حدود دلالت آن چیست؟ آیا سیره و رفتار معصوم (علیه السلام) بر وجوب عمل بدان دلالت دارد، یا بر استحباب آن و یا تنها بر جواز عمل دلالت دارد؟
در پاسخ این سؤال، به اجمال گفته شده که به دلیل اجمال و ابهام «فعل»، از فعل معصوم (علیه السلام) بیش از جواز نمی توان استفاده کرد، مگر با قرائن و شواهد ویژه (مظفر، 1368، ج 2، ص 60؛ و نیز صدر 1410، ج 1، ص 260).
در توضیح این بحث باید افزود که استفاده الگویی از سیره بسته به دلالت رفتار معصوم (علیه السلام) بر «مطلوبیت آن عمل برای همگان» است و این بر اثبات مقدماتی مبتنی است، از جمله:
1. دلالت فعل بر رجحان، استحباب و مطلوبیت مولوی و شرعی؛
2. عدم اختصاص مطلوبیت آن فعل به معصوم (علیه السلام)؛
3. کنار نهادن شرایط وقوع فعل و تعمیم آن به همه اوضاع و احوال و همه زمان ها و مکان ها.
چنانچه احتمال بدهیم فعل، اختصاص به معصوم (علیه السلام) دارد، یا مختص به ظرف خاص و اوضاع ویژه ای است که به صورت مطمئن قابل تشخیص نباشد، یا اصل دلالت سیره را بر مطلوبیت شرعی و رجحان مولوی نتوان اثبات کرد، طبعاً سیره و رفتار از اعتبار برخوردار نبوده و نمی توان آن را به عنوان الگو پذیرفت.
برای حل این مشکلات و اثبات سه مقدمه یاد شده، دو نظریه در میان صاحب نظران وجود دارد:
نظریه نخست
طبقه این دیدگاه ادله ای در دست ماست که دلالت بر رجحان شرعی اقتدا به سیره معصوم (علیه السلام) به طور عام و برای همگان دارد. مفاد این دلیل ها اثبات هر سه مقدمه - و در مواردی برخی از آن سه مقدمه - است.
اولین و عمده ترین دلیل، آیه شریفه «لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه» (احزاب، 21) است.
براساس این رأی، مفاد آیه این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومان دیگر (علیهم السلام) به عنوان الگوی مسلمانان معرفی شده اند و الگو بودن آنها به طور عام به این معناست که رفتار آنها مختص به خود آنها نیست و در همه زمان ها و احوال و برای همگان سرمشق گیری از آن و عمل به آن، مطلوب است.
از این رو، اصل اول در سیره عملی معصومان (علیهم السلام) مطلوبیت عام است و دست برداشتن از این اصل و حکم به دلالت نداشتن فعل بر مطلوبیت شرعی، به قرائن استثنائی و خاصی نیاز دارد؛ مثلاً در افعال روزمره و کاملاً عادی، از این قانون کلی دست بر می داریم.
دلیل دومی که می توان بر این مدعا اقامه کرد آن است که نقل سیره و رفتار خاص از سوی اصحاب و راویان، نشانه رُجحان و مطلوبیت آن عمل به عنوان قاعده کلی است. در واقع بنای اصحاب و راویان بر این نبوده که رفتار طبیعی و عادی معصومان (علیهم السلام) را گزارش کنند؛ بلکه هرگاه استنباط می کرده اند که صدور فعلی از معصوم (علیه السلام) دارای اهمیتی ویژه و شایسته الگوبرداری است، آن را نقل می کرده اند. از این رو، نقل سیره در سخن اصحاب و راویان
اصولاً دلالت بر مطلوبیت همگانی و عام آن رفتار دارد، مگر در موارد استثنائی که قرینه و شاهد خاصی بر خلاف آن یافت شود.
سومین دلیلی که ممکن است در دلالت همه انواع سیره بر رجحان شرعی مطرح شود این است که با ملاحظه قرائن و شواهد تاریخی و حدیثی می توان اطمینان یافت که اصحاب و روایان، اصولاً آن دسته از افعال و رفتارهای معصومان (علیهم السلام) را نقل می کرده اند که به استناد قرائن معتبر، معصوم (علیه السلام) هنگام انجام دادن آن در مقام بیان احکام و تفهیم رجحان و ارائه الگو بوده است.
چهارمین دلیل این نظریه به تفسیر ویژه ای از عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) باز می گردد. بدین بیان که آنان علاوه بر مصونیت از خطا و گناه، ترک اَولی هم نمی کنند و همه اعمال آنان راجح و پسندیده است. چنانچه این ادله را بپذیریم و به فهم و دریافت راویان نیز اعتماد کنیم، قاعده اولیه، استفاده حکم ترجیحی شرعی از سیره های منقول خواهد بود.
بحث و بررسی مبسوط این ادله نیازمند فرصت و مجال بیشتر است که فعلاً از آن می گذریم. (2)
نظریه دوم
این دیدگاه تأکید می کند که دلیلی عام و کلی وجود ندارد که دلالت سیره را بر رجحان و مطلوبیت برای همه و در همه اوضاع و احوال ثابت کند و ادله ای که در نظریه پیشین آمده اشکال دارد و نمی تواند مدعا را اثبات کند. بنابراین، دلالت سیره بر رجحانِ اطاعت و پیروی از سیره و رفتار پذیرفتنی نیست و سیره و رفتار تنها بر جواز انجام فعل دلالت دارد و بیش از آن دلالتی ندارد.
بنابراین، برای استفاده مطلوبیت و رجحان از فعل به قرائن و شواهد ویژه ای نیاز است که مهم ترین قرائن عام آن را در اینجا مطرح می کنیم:
1. عبادی بودن فعل: عبادات از سویی «توفیقی» (3) اند و شارع باید حدود و کیفیت آنها را تعیین کند و از سوی دیگر در آنها قصد قربت شرط است. بنابراین نمی توان هر عملی را
عبادت دانست و آن را به قصد قربت انجام داد، بلکه تنها اعمالی را می توان بر وجه عبادت به جا آورد که شارع عبادت می داند و عبادت، به طور کلی مطلوب شارع است. بنابراین اگر عملی از سوی معصوم (علیه السلام) در مقام عبادت انجام شد، آن عمل قطعاً رجحان دارد و نمی تواند مباح باشد؛ چون براساس توفیقی بودن عبادات نمی توان عمل مباح را به وجه عبادت به جای آورد.
2. نقل فعل یا سیره معصوم (علیه السلام) از جانب معصوم دیگر یا اصحاب خاص: اگر یکی از معصومان (علیهم السلام) سیره ی معصوم دیگری را برای دیگران نقل کرد، یا حتی یکی از اصحاب بزرگ و خاص معصوم (علیه السلام)، رفتاری را از معصوم (علیه السلام) برای دیگران نقل کرد، می توان گفت این نقل، قرینه ای است بر اینکه فعل رجحان دارد؛ زیرا نقل آنان به منظور تشویق دیگران برای عمل به آن سیره است.
3. مداومت و تکرار فعل از سوی معصوم (علیه السلام): مداومت و تکرار یک عمل از سوی یک یا چند معصوم (علیه السلام) نیز می تواند قرینه ای عام بر رجحان آن عمل باشد. البته این در صورتی است که آن فعل به گونه ای نباشد که خود مستلزم تکرار باشد؛ مثلاً از افعال طبیعی و عادی همچون خوردن غذا نباشد؛ زیرا تکرار فعل نشان می دهد که نزد شارع رجحان و مطلوبیت دارد.
کشف تکرار گاهی با ملاحظه سیره و نقل های متعدد از رفتار معینی حاصل می شود و گاه در حدیث یا گزارش تاریخی عبارتی می یابیم که نشان دهنده تکرار فعل است؛ مانند اینکه بگوید: «کان رسول الله یفعل کذا؛ رسول خدا همواره چنین می کرد».
4. اخلاقی بودن فعل: همچنین اگر فعل صادر شده از معصوم (علیه السلام) نزد عقلا از افعال اخلاقی به شمار می رود، صدور آن از معصوم (علیه السلام) نشان دهنده رجحان شرعی آن خواهد بود.
5. ادب: در صورتی که سیره ناظر به کیفیت ویژه رفتاری باشد و از آن برداشت شود که معصوم (علیه السلام) می خواهد ادب عمل به آن فعل را آموزش دهد، مناسب است آن را بر مطلوبیت حمل کنیم؛ زیرا شرع نسبت به آدابِ افعال عنایت و اهتمام ورزیده است و در روایات از آدابی چون آداب تعلیم و تربیت، آداب قضاوت، آداب غذا خوردن و... سخن به میان آمده است.
بنابراین می توان گفت مهم ترین قرائنِ عام پذیرش سیره عبارت اند از: عبادی بودن فعل، مداومت و تکرار فعل از سوی معصوم، نقل فعل یا سیره معصوم دیگر، اخلاقی بودن یا از آداب بودن فعل.
در نهایت می توان گفت برای برداشت رجحان از فعل و سیره معصوم (علیه السلام) یا باید قرینه ای خاص در کار باشد یا یکی از قرائن عامی که ذکر شد وجود داشته باشد، در غیر این صورت نمی توان از صدور آن فعل، رجحانی برداشت کرد؛ به سخن دیگر، سیره های تربیتی از منظر فقهی تنها جواز انجام فعل را می رسانند و با قرائن عام یا خاص می توانند دلالت بر رجحان و حتی وجوب داشته باشند.
آنچه ذکر شد براساس نظریه دوم بود، اما بنابر نظر اول، براساس آیه «أسوه» و ادله دیگر، قاعده اولیه اقتضا می کند سیره، الگوی رفتاری مطلوب و عام است و در غیر افعال عادی که در آنها کیفیت خاصی مورد نظر نیست، بر رجحان شرعی دلالت کند.
بنابراین می توان گفت که سیره با قرائن خاص، یا یکی از قرائن عامی که ذکر شد همراه بود، دست کم بر مطلوبیت و رجحان فعل دلالت دارد و می توان از آن این مطلب را استفاده کرد که پیروی و عمل بدان در چنین مواردی مطلوب شارع است.
ب) نقش و کارکردهای سیره از منظر تربیتی
نخست باید بر این نکته تأکید شود که سیره ی معصومان (علیهم السلام) دو گونه نقش و کارکرد تربیتی می تواند داشته باشد:
1. نقش تربیتی عام: مقصود از این نقش آن است که هر رفتاری از معصومان (علیهم السلام)، به علت الگو بودن آنان، برای دیگران کارکردِ الگوبخشی و آموزشی دارد. از این منظر رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام (علیه السلام) در اخلاق فردی و اجتماعی، در جنگ و صلح، در سیاست و حکومت و در همه حوزه ها و برای همه پیروان و علاقه مندان آنان دلالت تربیتی دارد و الهام بخش است. از این دیدگاه هر رفتاری از آنان «سیره تربیتی» - به معنای عام - است و در خود بار پرورشی و دلالت تربیتی دارد. به دیگر سخن، معصومان (علیهم السلام) در بیشتر رفتارهای خویش به گونه ای در صدد هدایت، درس آموزی و الگوبخشی به دیگران هستند و رفتار آنان در صحنه های گوناگون این تأثیر و نقش عام را ایفا می کند.
2. نقش تربیتی خاص: مقصود از این نقش آن است که بخشی از رفتار معصومان (علیهم السلام)، علاوه بر بُعد عام تربیتی، به طور ویژه برای اثرگذاری بر رفتار دیگران و پرورش و تغییر رفتار آنان در فضای ویژه تربیتی صادر شده است.
بنابراین با توجه به این دو نقش می توان گفت سیره بر دو گونه است:
- سیره تربیتی عام: رفتاری که در مقام انجام وظیفه فردی در مسائل اخلاقی، عبادی و دینی یا به عنوان مسئولیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از معصوم (علیه السلام) سر زده است؛ مانند عملکرد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا امام در حُسن خلق، تواضع، سکوت سیاسی و اقدام سیاسی.
- سیره تربیتی خاص: فعالیتی که به صورت خاص، به قصد تربیت دیگران از معصوم (علیه السلام) صادر شده است؛ مانند وصیت به فرزندان، تشویق و تنبیه دیگران و مواردی که معصوم (علیه السلام) روش تربیتی و آموزشی خاص القا می کند.
اینک به تبیین نقش های عام و خاص تربیتی در سیره می پردازیم:
1. نقش تربیتی عام
در قرآن کریم برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علاوه بر نبوت و ابلاغ رسالت، بر نقش امامت و هدایت نیز تأکید شده و به همین دلیل، وظایفی مانند تعلیم و تزکیه بر عهده آن حضرت قرار گرفته است.
نقش امامت و هدایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علاوه بر آنکه در سخنان آن حضرت تجسم می یابد، در سیره عملی او نیز ظهور پیدا می کند. در حقیقت، همه مکتب در شخصیت انسان کامل و گفتار و رفتار وی جلوه گر می شود. بدین گونه، نقش امامت پیشوایان معصوم (علیهم السلام) تحقق می یابد. تنها نشان دادن معارف دینی در کلام الهی و سخن معصوم (علیه السلام)، برای هدایت آدمی و اتمام حجت با وی کافی نیست؛ بلکه تمامیت هدایت به «امامت» است و امامت یعنی تحقق همه ارزش ها در عمل و شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام (علیه السلام).
در اینجا، به طور کلی و عام، به مهم ترین کارکردها و نقش های سیره اشاره می کنیم:
1. نقش الگویی یا انگیزشی سیره: واضح است که ارائه الگوی عملی و عینی، منشأ تأثیر و برانگیختگی روانی در سطح بالاست. تأثیر عمیق و جدی الگو مبتنی بر روحیه تقلید و همانند سازی در آدمی است و در روان شناسی درباره علت و ساز و کارهای روانی آن مباحث گسترده ای مطرح شده است. (4) قرآن کریم نیز بر این نقش سیره تصریح می کند.
آیه: «لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه» (احزاب، 21) که با ملاحظه روایات شامل ائمه هم می شود، اشاره ای روشن به بحث الگو دارد؛ گرچه بعید نیست آیه اثر آموزشی و حتی آثار حکمی و فقه را هم شامل شود.
نکته دارای اهمیت این است که نقش و کارکرد الگو گاهی عینی و مستقیم است و گاه تاریخی و غیر مستقیم. نقل فعالیت ها و منش تربیتی چهره های مورد احترام و اعتبار، از نوع ارائه الگوی غیر مستقیم است. چنان که مشاهده الگوی عینی نقش انگیزشی دارد، اطلاع و آگاهی بر الگوهای معتبر تاریخی هم این نقش را ایفا می کند.
بنابراین، گزارش سیره های تربیتی معصومان (علیهم السلام) اثر الگودهی دارد و به خصوص در معتقدان به منزلت والای آنان ترغیب کننده روانی است.
2. آموزش های عملی: نقش دیگر سیره های تربیتی، در آموزش عینی و عملی است. آموزش گاهی در تدریس و بیان تجلی می یابد و گاه در رفتار معلم و مربی جلوه گری می شود. این نکته مورد تأکید همگان است که آموزش عملی در اثر گذاری نقش برجسته تری دارد.
سیره ی عملی معصومان (علیهم السلام) و گزارش تاریخی آن در پاره ای از موارد، می تواند نقش آموزشی ایفا کند، چنان که در غالب موارد نیز دارای نقش الگودهی ترغیبی و تربیتی است. البته آموزش عملی در سیره گاه نکته جدیدی می آموزد و گاه به تثبیت در اذهان و اطمینان آفرینی کمک می کند.
3. نقش تقویتی: تجسم عینی اخلاق و شخصیت الهی و معنوی در سیره عملی معصوم (علیه السلام)، موجب تقویت اعتماد و اطمینان به آن ملاک ها و ارزش ها و ایمان به عملی بودن آنها در زندگی آدمی می شود.
مشاهده همه معیارهای فضیلت که در کلام الهی و سخن اولیای خدا تبیین شده است، در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر پیشوایان معصوم (علیه السلام) و تماشا کردن آن «خُلق عظیم»، بدون تردید، در انسان ها ایمان و اطمینان روحی تولید می کند. ملاحظه هماهنگی قول و فعل که با سیره نشان داده می شود، مهم ترین عامل ایمان به ارزش های متعالی و اعتماد به رهبران دینی است.
2. نقش تربیتی خاص
سیره ی تربیتی به مفهوم خاص، نیز دارای نقش های اساسی آموزشی، تقویتی و الگویی است. اما رفتار معصومان (علیهم السلام) در مقام تربیت دیگران - که در این کتاب مورد بررسی قرار خواهد گرفت - علاوه بر آنها، نقش های زیر را نیز می تواند ایفا کند:
1. ارائه اصول و روش های خاص و نوین تربیتی، مانند اذان و اقامه گفتن در گوش نوازد؛
2. امضا و تأکید بر اصول و روش های معین و متداول عقلائی و عرفی مانند تشویق و تنبیه که طبعاً میزان کاربرد و حدود آن به انضمام دستورهای قولی آنان قابل بررسی و شناخت خواهد بود؛
3. تأکید عملی بر اصول و روش هایی که در آیات و روایات درباره تربیت ارائه شده است، و نیز نشان دادن مصادیق جزئی آن روش ها و تطبیق عملی معیارهای تربیتی؛
4. بیان شیوه، فنون و آداب آموزشی و تربیتی و کمک در دستیابی به اصول و مبانی آموزشی و تربیتی و ویژگی های مربی.
در مجموع می توان گفت: سیره تربیتی خاص گاه اصول، روش ها، فنون، شیوه ها و آداب تربیتی و آموزشی خاصی را ارائه می کند و گاه تأیید و تأکید بر اصول، روش ها، فنون، شیوه ها و آداب عرفی و یا روش هایی است که در آیات و روایات وارد شده است.
بنابراین، با توجه به اینکه سیره از سویی با نگاه به قرائن عام یا قرائن خاص، مطلوبیت خود را می رساند و از سوی دیگر دارای نقش های تربیتی عام یا خاص است، می توان گفت لازم و ضروری است که دست اندرکاران تربیت اسلامی به این بخش از منابع اسلامی توجه ویژه داشته و به گردآوری سیره های تربیتی معصومان (علیهم السلام) و تحلیل آنها و نیز برداشت های تربیتی از آنها بپردازند و بهره های لازم را از آن ببرند.
خلاصه مبحث
برخی آیات و روایات سندیت و اعتبار سیره و سنت، را اثبات می کنند. در واقع در مورد اعتبار سیره اهل بیت (علیهم السلام) هم به برخی از آیات قرآن کریم مانند «لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه» می توان استناد نمود و هم اخبار متواتر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند حدیث ثقلین.
درباره دلالت سیره از دیدگاه فقهی دو نظر وجود دارد:
نظر اول اینکه با توجه به ادله قرآنی و روایی، اصل در سیره رجحان شرعیِ اقتدا به سیره معصوم (علیه السلام) است، مگر در مواردی که قرائن خاصی خلاف این را اثبات کند؛ مانند اینکه فعل از افعال عادی و روزمره باشد.
نظر دوم اینکه ادله ارائه شده در اثبات رجحان کافی نیست و حداکثر دلالت سیره، اباحه و جواز فعل است، مگر در مواردی که قرائن بر خلاف این دلالت کند. قرائنی چون عبادی بودن فعل، نقل سیره از سوی معصوم دیگر، تکرار فعل از سوی معصوم (علیه السلام)، اخلاقی بودن فعل و یا از آداب بودن فعل.
از منظر تربیتی نیز سیره کارکردهایی دارد که سه کارکرد عمده برای هر نوع سیره می توان بیان کرد: نقش الگویی، آموزش عملی و نقش تقویتی. همچنین برای سیره های تربیتی به معنای خاص نیز چهار نوع نقش می توان بر شمرد. ارائه اصول و روش های نوین تربیتی، تأکید بر اصول و روش های عرفی و عقلائی، تأکید بر اصول و روش هایی که در آیات و روایات مطرح شده اند و بیان اصول، روش ها و فنون آموزشی.
پی نوشت ها :
1. عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فمن تمسک بهما لن تضلوا ابداً (متقی، 1409، ج 13، ص 64).
2. برای آگاهی بیشتر با مباحث اصولی مربوط به سیره ی معصومان (علیهم السلام) علاوه بر کتاب های اصولی، ر. ک: (اشقر، 1414): افعال الرسول و دلالتها علی الاحکام الشرعیه، که البته بر مبانی اهل تسنن مبتنی است.
3. توفیقی بودن عبادات به این معناست که تنها از ناحیه شارع وضع می شوند و کسی حق کم و زیاد کردن آنها را ندارد. مثل تعداد رکعت های نماز (رواس قلعه چی، 1408، ص 151).
4. در این زمینه ر. ک: کتاب روان شناسی اجتماعی، مباحث تقلید و الگو.
منبع: کتاب سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع)