برای شهر تبریز، برای شهر همدان و برای همه ی ایران، مثل باران بود؛ پر از برکت و زلالی و پاکی. مردم از صفای دل و محبت نگاهش هنوز هم خاطره ها دارند. وقتی اسمش را می بریم، آهی می کشند و از جای خالی اش، حسرت می خورند و می گویند: کاش باز هم مهمان ما بود و صدای دل نوازش را می شنیدیم. چه گریه های سوزناکی بر سر نماز یا هنگام سخنرانی داشت!

او شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی است که در سال 1292 در آذر شهر استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد. اسدالله در چهار سالگی مادر خود و در شانزده سالگی، پدرش را از دست داد. در همان نوجوانی عاشق علوم قرآن و اهل بیت(ع) بود. پس، راهی قم شد. در محضر استادان بزرگی مثل امام خمینی(ره) درس خواند. سپس به حوزه ی علمیه ی نجف اشرف رفت. در آن جا مجتهد و عالم معروفی شد. به خاطر ارتباط نزدیک با امام، پا به مبارزه با رژیم پهلوی گذاشت و از آن جا به شهر همدان رفت. در همدان برای مردم، هم یک پناه و راهنما بود، هم در مبارزات آن ها یک رهبر جان بر کف.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از طرف امام، امام جمعه ی همدان شد و کارهای باارزش و مهمی را در آن شهر انجام داد. پس از شهادت آیت الله قاضی اولین شهید محراب در تبریز، او از طرف امام، امام جمعه ی آن شهر شد.

در زمان جنگ یار و هم راه رزمندگان اسلام بود. در پشت جبهه در خدمت به فقیران و مستمندان، لحظه ای آرام نداشت. مردم با جان و دل دوستش می داشتند. سرانجام در روز جمعه 20 شهریور 1360، یکی از منافقان به صف اول نماز جمعه آمد. دست او را که در حال نماز بود کشید و نارنجک خود را منفجر کرد. مرغ دل شهید مدنی مهمان بهشت شد و مردم داغدار شدند. قبر مطهر آن عزیز در شهر قم، در حرم حضرت معصومه(س) قرار دارد.
منبع: پوپک، شماره 191.