این شاعر و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت ادبیات در سال جاری، با بیان اینکه وضعیت ادبیات نسبی بود، اظهار کرد: به طور کلی در حوزه هنر و ادبیات، گاهی چیز خوبی بیرون آمد و اتفاقات خوبی رخ داد اما برای اهل قلم این فضا زیاد راضیکننده نبود.
او افزود: وضعیت کتاب بخصوص در زمینه شعر افت و خیز زیادی داشت. درباره ممیزی هم با تساهل بیشتری اجازه چاپ متنها داده میشد. اگر بخواهیم به طور کلی معدل بگیریم فضای ادبیات تقریبا بد نبود اما وضع کتاب و کتابخوانی تقریبا دچار بحران است. تیراژ کتابها حتی کتابهای ترجمه که نام و نشان دارند به شدت پایین است و همه ناشران از نبود بازار گله دارند. سال 95 از نظر کتاب و کتابخوانی و فضای رسانهای چندان مطلوب نبود.
معتقدی همچنین گفت: بیشتر کتابهای موجود در بازار تازه نبودند. اگر به کارهای انتشارات علمی فرهنگی نگاه کنید تقریبا کارهای گذشته خود را تجدید چاپ کرده است. این مسئله از این جهت خوب بود که کسانی که به این کتابها دسترسی نداشتند توانستند به کتابها با قیمت مناسب دسترسی پیدا کنند.
او با بیان اینکه حجم متنهای ترجمه بیشتر از تألیف است، اظهار کرد: اغلب آثاری که در بازار وجود دارند در واقع متون ترجمه هستند که بیشتر در حوزه علوم انسانی و زیرمجموعه آن، فرهنگ و ادب هستند. رمان، مجموعه داستان کوتاه یا نقدهایی که بر آثار چخوف، کامو و.. نوشته میشوند نیز وضعیت نسبتا خوبی داشتند.
این شاعر اظهار کرد: نوعی نخبهگرایی در انتشار کتاب وجود دارد و ناشران برای آدمهایی که چندان نام و نشان ندارند ریسک نمیکنند. سوالی که هست این است که آیا تیراژ 100 تا 500 نسخه راضیکننده است؟ کتاب و کتابخوانی چقدر روزآمد است؟ چه تعداد از جوانان به دنبال کتابخوانی میروند؟
محمود معتقدی درباره برونرفت از این وضعیت هم گفت: بخشی از این وضعیت به فرد و نهادهای خصوصی و بخش دیگر آن به سیاستگذاری ارشاد و کارگزاران فرهنگی جامعه مربوط میشود. از نظر اقتصادی گروه مخاطب و خوانندههای جدی قدرت خرید آنچنانی ندارند و به همان نسبت هزینههای چاپ و نشر گران است. این معضل بزرگی که قیمتها صعودی است و مخاطبان از نظر اقتصادی میانه هستند.
او با تأکید بر اینکه جامعه به آسیبشناسی و بازاندیشی نیاز دارد، ادامه داد: ارشاد باید بخشی از هزینههای نشر و خرید کتاب را برعهد بگیرد تا ناشران به چاپ کتاب تشویق شوند و جامعه ادبی و فرهنگی نشاط بیشتری پیدا کند، اما متاسفانه با گرانی و بحران فرهنگیای که وجود دارد جامعه فرهنگی چندان بانشاط نیست و نیازمند آسیبشناسی است. اگر همین وضع وجود داشته باشد ممکن است خیلی از کتابفروشیها و ناشران این شغل را رها کنند و به سراغ شغل دیگری برودند. برای سامانبخشی به ادبیات و فرهنگ نیاز به بازاندیشی وجود دارد و سیاستهای فرهنگی باید به نفع مخاطب و ناشر تغییر کند.
این منتقد ادبی درباره بهترین و بدترین خبری که در حوزه ادبیات شنیده است گفت: بدترین خبر برایم درگذشت فتحالله بینیاز منتقد ادبی بود که به نظرم نبودنش خسرانی در ادبیات داستانی است. خبر خوب، انتشار کتاب «کامو آرمان سادگی» درباره سرگذشت آلبر کامو نوشته ایریس رادیش با ترجمه مهشید میرمعزی بود که یکی از نمونههای خوب سرگذشتنویسی است و میتواند الگویی برای نویسندگان و منتقدان ما باشد.
او کتابهایی را نیز برای مطالعه پیشنهاد داد: در حوزه شعر، ترجمه احمد پوری از پابلو نرودا، مجموعه داستان امیررضا بیگدلی و کتاب ابوالقاسم اسماعیلپور در حوزه اسطورهشناسی.
معتقدی در پایان گفت: ما در آستانه نو شدن انسان، طبیعت، تاریخ و وجوهات انسانی و طبیعی هستیم. فکر میکنم انسان معاصر نیازمند فکر، اندیشه و نو شدن است. خوب است جامعه در فضای تعادل و تدبیر حرکت کند و از ریا و افراطیگری در هر حوزهای دور بماند. نشاط فرهنگی مستلزم این است که برای شنیدن همه صداها فرصت وجود داشته باشد و امیدوارم سال آینده با تدبیر بیشتری به مسائل فرهنگی توجه کنیم.