ماهان شبکه ایرانیان

مناظرۀ امام حسین علیه السلام با معاویه بر سر قتل حجر بن عدی

حجر بن عُدَی کِندی از اصحاب رسول خدا (ص) و یاران وی می باشد

حجر بن عُدَی کِندی از اصحاب رسول خدا (ص) و یاران وی می باشد. او در دوران جوانی ایمان آورده و از این رو در شمار اصحاب ایشان به شمار می رود و ترجمه نگاران اهل سنت مانند ابن عبد البرّ در «الاستیعاب» و ابن اثیر جزری در «اُسْدُ الغابة» وی را از یاران رسول خدا (ص) شمرده اند و اگر هم برخی او را از تابعان به شمار آورده اند، شاید به خاطر آن است که در صحابی بودن، بزرگسالی را شرط دانسته اند در حالی که این قاعده کلیت ندارد زیرا محمد بن ابی بکر را که در سال دهم هجرت در حجةالوداع متولد شد، از صحابه می شمارند. [1]

در جلالت و تقوا و شهامت این مرد سخنی نیست. او پیوسته با استانداران کوفه که از سوی معاویه منصوب می شدند، به مبارزه برمی خاست. در دورانی که مغیرة بن شعبه والی کوفه شد و پیوسته در منبر از علی (علیه السلام) و یاران او بدگویی می کرد، او بپا می خاست و از قداست و عظمت منزلت امام علی (علیه السلام) دفاع می کرد. اطرافیان مغیره به وی اعتراض می کردند که چرا این مرد را دستگیر نمی کنی؟ می گفت: مرگ من نزدیک شده و نمی خواهم خون بهترین رجال این شهر را بریزم و معاویه را عزیز کرده و خود را ذلیل سازم.

در جلالت و تقوا و شهامت این مرد سخنی نیست. او پیوسته با استانداران کوفه که از سوی معاویه منصوب می شدند، به مبارزه برمی خاست. در دورانی که مغیرة بن شعبه والی کوفه شد و پیوسته در منبر از علی (علیه السلام) و یاران او بدگویی می کرد، او به پا می خاست و از قداست و عظمت منزلت امام علی (علیه السلام) دفاع می کرد.

مغیره از سال 41 تا سال 51، فرمانروایی این شهر را بر عهده داشت و حُجر نیز در این مدت پیوسته از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) دفاع می کرد. پس از درگذشت مغیره، «زیاد بن أبیه» والی کوفه و بصره شد. آن گاه که وی بالای منبر کوفه قرار گرفت، از عثمان، تعریف و توصیف نمود و قاتلان او را لعن کرد و نسبت به علی (علیه السلام) جسارت نمود؛ باز این مرد شجاع به دفاع از علی (علیه السلام) برخاست. از آن جا که اداره هر دو استان، کار سنگینی بود، زیاد بن أبیه استانداری کوفه را به «عمرو بن حُریث» واگذار کرد و خود به بصره باز گشت. رفتار او با عمرو بن حریث نیز به سان رفتار او با مغیره بود، هرچند عمرو بن حریث از نظر اخلاقی، کمی آرام تر و نجیبانه تر از «مُغیره» رفتار می کرد، ولی برنامه حجر، در دوران هر دو، ثابت بود و تغییری نکرد.

گزارش به زیاد بن أبیه رسید که حجر بن عدی و یارانش، در خانه ای جمع می شوند و با یکدیگر گفت و گو می کنند، فوراً از بصره به کوفه آمد به این نیت که از حُجر انتقام بگیرد و این نقطه را از یاران علی (علیه السلام) خالی کند و لذا برای اتمام حجت، بر بالای منبر خطبه ای خواند و آگاه شد که حجر از برنامه خود، دست نکشیده و در موضع دفاع باقی است. از این جهت تصمیم گرفت که با پرونده سازی، وی و یاران او را به دمشق بفرستد تا خود معاویه درباره آنان تصمیم بگیرد.

بخشنامه معاویه

هر چه زمان می گذشت، مظلومیت و عظمت علی (علیه السلام) آشکارتر می شد و لذا معاویه برای پیشگیری از عواقب این کار، بخشنامه ای به تمام بلاد فرستاد و در آن چنین نوشت: «شیعیانِ علی را تحت نظر بگیرید، حتی کسانی که متهم به دوستی او هستند، آن ها را بکشید هرگاه بر پیروی آن ها از علی شاهدی و گواهی دارید، چه بهتر و در غیر این صورت، به مجرد اتهام و گمان، زیر هر سنگی آن ها را یافتید، از بین ببرید».

کار به جایی رسیده بود که اگر مردی متهم به زندقه و کفر بود، آسان تر نجات می یافت، تا این که متهم به تشیع علی (علیه السلام) شود و در حقیقت سال های پنجاه تا شصت، سخت ترین روزهای شیعه، بالاخص در عراق بود. [2]

به دنبال این قضایا، حجر بن عدی و یارانش دستگیر و دست بسته به شام فرستاده شدند و در نقطه ای به نام «مرج عذرا» نگه داشته شدند تا در صورتی که آنان از علی (علیه السلام) برائت جویند، آن ها را رها کنند و در غیر این صورت، به قتل برسند. عجیب این که در آن پرونده سازی که طی آن، گروهی بر ضدّ حجر و یارانش شهادت دادند، امضای دو نفر نیز به چشم می خورد، یکی «شُریح قاضی» و دیگری «شُریح بن هانی حارثی» و این ها هر دو امضا را جعلی اعلام کردند.

شریح قاضی گفت: آن گاه که از من درباره او سؤال کردند، گفتم: او روزها روزه و شبها در حال نماز است.

دومی به معاویه نوشت: من درباره او شهادت دادم که او نماز می گزارد و زکات می داد و به حج و عمره می رفت و امر به معروف و نهی از منکر می کرد، اگر خواستی او را بکش و اگر خواستی او را رها کن. [3]

کشته شدن حجر بن عدی با یاران نمازگزار و روزه گیر او، موجی از نفرت را در جامعه اسلامی پدید آورد، زیرا کسانی را کشته بودند که در جامعه، به عنوان صحابی و مجاهد در جنگ های جمل و صفین و نهروان معروف بودند و خود حُجر نیز بزرگ قبیله کنده در کوفه به شمار می رفت.  سرانجام حجر و یارانش، در «مرج عذرا» پس از گزاردن نماز کشته شدند و احدی از آنان حاضر نشد که از علی (علیه السلام) بیزاری جوید.

کشته شدن حجر بن عدی با یاران نمازگزار و روزه گیر او، موجی از نفرت را در جامعه اسلامی پدید آورد، زیرا کسانی را کشته بودند که در جامعه، به عنوان صحابی و مجاهد در جنگ های جمل و صفین و نهروان معروف بودند و خود حُجر نیز بزرگ قبیله کنده در کوفه به شمار می رفت.

نکوهش عائشه از کار معاویه

آن گاه که معاویه برای گرفتن بیعت برای فرزندش یزید به مدینه آمد و با بزرگان مدینه دیدار کرد، حتی به دیدن عایشه نیز رفت، همسر پیامبر به او گفت: چرا حجر و یاران عابد و متعهد او را کشتی؟ معاویه گفت: این سخن را رها کن، این کار را بگذار برای روز قیامت!

نامه مهم امام حسین (علیه السلام) درباره جرائم معاویه

امام حسین علیه السلام در نامه تاریخی خود، جرائم بزرگ معاویه را در ده عنوان یادآور شده و با سوز دل، در آن نامه چنین می نویسد:

آیا تو قاتل حجر بن عدی و یاران صالح و مطیع و عابد او نیستی که ستم را محکوم می کردند و منکرات و بدعت ها را نکوهش می نمودند و پیرو کتاب خدا بودند، و در راه خدا از نکوهش کسی پروا نداشتند؟

ای معاویه! آنان را از روی ستم و به ناحق کشتی.

امام نه تنها در این نامه، از حجر بن عدی یاد می کند، بلکه از یکی از صحابه پیامبر به نام «عمرو بن حَمِق» یاد می کند که افتخار صحابی بودن و افتخار ولای علی (علیه السلام) را داشت. حسین بن علی (علیه السلام) او را چنین توصیف می کند: آیا تو عمرو بن حمق را نکشتی که صحابی پیامبر و بنده صالح خدا بود. و کثرت عبادت، او را فرسوده ساخته بود و رنگ او بر اثر شب زنده داری به زردی گراییده و تن او لاغر شده بود؟ [4]

امام در این نامه، جرایم ده گانه معاویه را که بیشتر روی قتل سران شیعه دور می زند، یادآور شده است.

پی نوشت

[1] قاموس الرجـال، ج 3، ص 124، تـرجمه 1789.

[2] احتجاج، ج2، ص 85، و غیره.

[3] تاریخ طبرى، ج5، ص 277.

[4] تاریخ الخلفاء، ابن قُتیبه، ج1، ص 164؛ احتجاج‌ طبرسى‌، ص 89‌ به بعد؛ رجال کشّى، ص 101‌ و غیره‌.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان