جریان امامت جزء اصول رسمی مذهب ماست. امام از برجسته ترین خلفای الهی است و این جمله نورانی که خدا فرمود: ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفةً﴾[1] این ﴿جاعِلٌ﴾ صفت مشبهه است، نه اسم فاعل، معنای حدوثی ندارد معنای ثبوت و دوام دارد؛ یعنی من دائماً در عالَم خلیفه دارم؛ زیرا جهان با اسمای الهی اداره می شود اینکه در دعای «کمیل» می خوانیم: «وَ بِأَسمَائِک الَّتی مَلأَت أَرکانَ کلِّ شَیءٍ»[2]و در بخشی از زیارت ها و ادعیه آمده که به برکت اهل بیت «ظَهر أن لا اله الاّ الله»[3] چون عالم با اسمای الهی اداره می شود، اسمای الهی، الفاظ نیست، مفاهیم نیست، آنچه ما به عنوان اسمای الهی در دعای «کمیل» و امثال دعای «کمیل» یاد داریم که اسمای الهی، عالَم را پر کرده اند آنها مرتبه چهارم قرار دارند این الفاظ، اسما است برای آن مفاهیم، این مفاهیم، اسما است برای آن مظاهر، آن مظاهر، اسما هستند برای آن اسمای حسنای الهی که آن اسما ارکان عالم را پر می کند و کسی که عهده دار این کار است انسان کامل معصوم است در زمان پیامبر، خود آن حضرت، در زمان غیبتش جانشینان و ائمه معصوم(علیهم الصلاة و علیهم السلام) هستند، این هم یک مطلب.
اگر خدای سبحان بخواهد عالَم را اداره کند در یک مقطع تاریخی که آدم(سلام الله علیه) را آفریده این برای اداره عالَم و خلافت عالم کافی نیست تا فرشته ها بگویند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک﴾ خدا می خواهد به وسیله جانشین خود، عالم را اداره کند. منظور تنها تربیت جامعه انسانی نیست برای اینکه اگر منظور تربیت جامعه انسانی بود از ملائکه که ساخته نبود اینکه ملائکه گفتند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک﴾؛ یعنی خدایا تو می خواهی این عالم را اداره کنی ما اداره می کنیم نه تو بخواهی بشر را هدایت کنی تا خدا بفرماید شما که بشر نیستید تا با بشر تماس بگیرید و آنها را ﴿یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ﴾[4] بکنید. محور بحث تنها انسان، مدنی بالطبع است و قانون و رهبر می خواهد نیست این ذرّه ای از آن مسائل است برای اینکه دو طرف بحث نشان می دهد که سخن برای جامعه انسانی و تربیت انسانی و انسان مدنی بالطبع و قانون می خواهد و اینها نیست اگر محور بحث اینها بود نه ملائکه می گفتند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک﴾ نه سخن از تعلیم اسما بود نه لازم بود خدا بفرماید: ﴿إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ﴾.[5]محور بحث این است که شما که فرشته هستید نمی توانید معلّم بشر باشید بشر اُسوه می طلبد کلاً محور بحث جای دیگر است این هم اصل سوم. حالا روشن می شود که چرا مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در کتاب الحجّة همان جلد اول اصول کافی از وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) نقل می کند که به یکی از اصحابش فرمود که بحث رسمی مردم خراسان چیست؟ عرض کردند یابن رسول الله! آنها درباره امامت و اینها بحث می کنند که آیا انتخابی است یا انتصابی است، امام را ما چطور انتخاب کنیم فرمود همین! اینها چه می دانند امامت چیست، «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا یدَانِیهِ أَحَدٌ» یک موجود کامل در این عالَم هست به نام امام، احدی همتای او نیست: «أَینَ الإِختِیارُ مِن هَذَا وَ أَینَ العُقُولُ عَن هَذَا»؛[6] عقل که امامت را نمی شناسد، امام را نمی شناسد تا او را انتخاب کند «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا یدَانِیهِ أَحَدٌ» این نکره در سیاق نفی است؛ یعنی احدی همتای امام نیست «أَینَ الإِختِیارُ مِن هَذَا وَ أَینَ العُقُولُ عَن هَذَا» این از غرر روایات ماست که مرحوم کلینی در جلد اول کافی در کتاب حجّة در بحث باب جامع نادر ذکر کرده است.
بنابراین از صدر و ساقه بحث پیداست که تنها این نیست که چون انسان مدنی بالطبع است و رهبر و قانون می خواهد که اینها را می خواهد، این گوشه ای از کارهای امام است آن اگر بخواهد جلوه کند که ـ ان شاءالله ـ امیدواریم زودتر جلوه کند این هفت میلیارد بشر را تربیت می کند، این با چه قدرتی جلوه می کند که عقل مردم کامل می شود حضرت با کشتن که جهان را اداره نمی کند به برکت آن حضرت ذات اقدس الهی دستی روی عقول مردم، روی رئوس مردم می گذارد که «یکمل به أحلامهم و عقولهم».[7]الآن هفت میلیارد بشر روی زمین زندگی می کنند، اگر همه اینها عاقل باشند اداره هفت میلیارد خیلی آسان است تمام مشکل این است که گرفتار جهل علمی و جهالت عملی هستند این دو مشکل هست. حضرت چه کار می کند؟ با چه قدرتی؟ اینکه بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) هست که عقل متحیر است همین است که فرمود: «أَینَ الإِختِیارُ مِن هَذَا وَ أَینَ العُقُولُ عَن هَذَا» کسی که معلّم فرشته هاست همه آن فرشته های بزرگ دو رتبه از امام پایین تر هستند، یکی اینکه فرشته آن صلاحیت را ندارد که در بخش های عمیق علمی شاگرد بلاواسطه خدا باشد؛ لذا خدای سبحان به آن انسان کامل که «خلیفةالله» است فرمود: ﴿أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ﴾[8]اگر فرشته ها آن صلاحیت را می داشتند که شاگرد بلاواسطه ذات اقدس الهی بودند خدا هم که «دائم الفیض علی البریة»[9]است نقصی، بخلی درون آیه نبود اینها آن توان را ندارند همه آنها حرفشان این است «لَو دَنوتُ اَنمَلَة لاحتَرقتُ»[10]به مقام قُرب بار یابند و شاگرد بلاواسطه بشوند، این یک؛ مشکل دوم آنها این است که ذات اقدس الهی درباره انسان کامل که آن روز وجود مبارک آدم بود، بعد انبیای الهی یکی پس از دیگری آمدند، اولیای الهی یکی پس از دیگری آمدند، امروز وجود مبارک حضرت حجّت مصداق کامل ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ﴾ است امروز ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها﴾ برای حضرت حجّت است، امروز ﴿أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ﴾ برای حضرت حجّت است. راه دومش این است که به وجود مبارک انسان کامل فرمود: ﴿أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ﴾ نه «علّمهم». فرشته ها در حدّ گزارش می توانند اسمای الهی را از انسان کامل دریافت کنند، نه در حدّ تعلیم؛ حالا روشن شد که چطور مرحوم کلینی از امام رضا(سلام الله علیه) نقل می کند که «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ... . أَینَ الإِختِیارُ مِن هَذَا وَ أَینَ العُقُولُ عَن هَذَا» امام کیست؟ امام چیست؟ «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ... . أَینَ الإِختِیارُ مِن هَذَا وَ أَینَ العُقُولُ عَن هَذَا».
بنابراین فرشته ها به دو دلیل توان آن را ندارند که «خلیفةالله» بشوند: یکی اینکه نمی توانند شاگرد بلاواسطه باشند چون خلیفه باید دستور را از «مستخلف عنه» بگیرد. خود فرشته ها اگر بخواهند دستور را از ذات اقدس الهی بگیرند خلیفه می خواهند، وقتی واسطه می خواهند واسطه، خلیفه است، اگر بلاواسطه بتوانند شاگرد خدا بشوند خدای سبحان به اینها یاد می داد. بنابراین فاصله دو درجه ای فرشته ها از مقام انسان کامل با این وضع مشخص می شود. حضرت با آن جلال و شکوه وقتی ظهور می کند عقل جامعه کامل می شود مگر با کشتن جامعه را اصلاح می کند؟ مگر با کشتن می شود جامعه را اصلاح کرد؟! در این هفت میلیارد اگر چهار میلیارد هم شما بکشید باز مسئله ترور و وحشت و جنگ و خونریزی همچنان ادامه دارد. با عقلانیت، جامعه اداره می شود آن وقت اصلاح جامعه خیلی سهل است. عدل، عالَم را پر می کند عقل، عالَم را پر می کند اگر بنا بشود جامعه به سمت عقل و عدل حرکت کند هیچ مشکلی در جامعه پیش نمی آید ما چنین امامی داریم.
مطلب بعدی آن است که ما اصرار نکنیم امام را ببینیم بلکه تمام تلاش و کوشش ما این باشد که امام، ما را ببیند. کسانی بودند که مدت های مدید پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را میدیدند پشت سرش نماز پنج وقت را می خواندند آن هم در مسجدالنبی که بعد از مسجدالحرام، بهترین مسجد روی زمین است مشکلشان حل نشد. وجود مبارک امام چون «خلیفةالله» است دو نگاه دارد چون «مستخلف عنه» او؛ یعنی الله دو نگاه دارد خدای سبحان یک نگاه عمومی دارد که «و الله بکل شیء بصیر»[11] همه را می بیند ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[12] هر کاری ما بکنیم ذات اقدس الهی می بیند؛ « والله بکلّ شیء بصیر» است، ﴿عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ﴾[13] است، ﴿بِکلِّ شَی ءٍ عَلیمٌ﴾[14] است ﴿لا یعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ﴾[15] این یک نگاه عمومی است که خدا همه چیز را می بیند. یک نگاه خصوصی که خدا بعضی ها را نگاه نمی کند با بعضی ها حرف نمی زند، آن نگاه مهم است. در بخش هایی از آیات مربوط به معاد دارد که ﴿لا ینْظُرُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ﴾[16] خدا با بعضی ها حرف نمی زند بعضی ها را هم نگاه نمی کند، آن نگاه، نگاه تشریفی است.
وجود مبارک ولی عصر دو نگاه دارد یک نگاه عمومی است که ما هر کاری بکنیم اعمال را به عرض حضرت می رسانند می بیند این آیه که دارد: ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ این «سین»، «سین» تحقیق است نه سین تسویف ﴿فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ که منظور اهل بیت هستند اینها همه کارهای ما را به اذن الله می بینند، پس این طور نیست که وجود مبارک حضرت ما را نبیند؛ عمده آن نگاه تشریفی و فیض و عنایت است که خلیفه، کار «مستخلف عنه» را انجام می دهد، اگر خدای سبحان یک عده را نگاه نمی کند نظر لطف ندارد این هم ندارد ﴿لا ینْظُرُ إِلَیهِمْ الله یوْمَ الْقِیامَةِ﴾. اینکه در دعای «ندبه» و امثال« ندبه» می گوییم: «وَ انظُر إِلَینَا نَظرَةً رَحِیمَةً»؛ یعنی همین! خدایا آن توفیق را بده که ولی ات به ما یک نگاه لطف آمیز بکند ما آن را می خواهیم وگرنه همه را می بیند. بر فرض ما خدمت حضرت رسیدیم کم نبودند افرادی که پشت سر حضرت امیر نماز خواندند، پشت سر امام حسن نماز خواندند، پشت سر امام حسین نماز خواندند، پشت سر پیغمبر نماز خواندند، عمده آن است که آنها نگاه کنند، یک؛ نگاه تشریفی باشد، دو؛ «وَ انظُر إِلَینَا نَظرَةً رَحِیمَةً» که «نَسْتَکمِلُ بِهَا»[17]کرامتی نزد خدا.
مطلب بعدی آن است که وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ بنابراین ما غایب هستیم نه حضرت، برای اینکه او هم نگاه عمومی دارد، هم نگاه خصوصی دارد، مبادا کسی خیال کند حالا حضرت وقتی خواب است نگاه نمی کند او که با چشم ظاهری نگاه نمی کند. وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود قلب ما که نمی خوابد: «تَنَامُ عَینی وَ لا ینَامُ قَلبی»؛ ما همیشه بیداریم. وجود مبارک حضرت همیشه بیدار است در بیداری بیدار، در خواب هم بیدار، با قلب باید ببیند که می بیند، فرمود: «تَنَامُ عَینی وَ لا ینَامُ قَلبی».
وقتی زراره از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) سؤال کرد وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود این دعای نورانی را بخوان: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَک لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَک اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَک لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَک اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دینی»[18] این دعایی است با سند معتبر، زراره از وجود مبارک حضرت نقل می کند روایت معتبری است. این عمیق ترین درس امامت شناسی را به ما می دهد، چرا؟ برای اینکه می گوید امامت از سنخ ولایت است از سنخ وکالت نیست، نصبی است رأی دادن مردم نیست، برای اینکه در امام، عصمت شرط است، عصمت هم، مثل عدالت نیست که با تجربه به دست بیاید، عصمت دو عنصر محوری دارد: یکی صیانت از خطای در علم، یکی صیانت از خطیئه در عمل؛ در هیچ علمی از علوم اشتباه نکند و در هیچ عملی از اعمال هم اشتباه نکند. معصوم بودن از خطای علم و خطیئه عملی، این را چه کسی می فهمد که این شخص معصوم است این را جز وحی و جز الهام الهی کسی نمی تواند بگوید.
بنابراین ما امام را خودمان نمی توانیم بشناسیم از طرفی امام، خلیفه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است ما تا «مستخلف عنه» را نشناسیم که خلیفه را نمی شناسیم، این بین راه است نه پایان راه، پیغمبر هم «خلیفةالله» است تا ما الله را نشناسیم «خلیفةالله» را نمی شناسیم، این سه جمله، یک رسالهٴ عمیق علمی را دارد که برهان لِمّی باید باشد، نه إنّی، فرق جوهری برهان لمّی و برهان انّی که از برهان إنّی کاری ساخته نیست، از برهان لمّی کاری ساخته است به عهده منطق است و در این جا برهان لمّی همین است که ذات اقدس الهی که «مستخلف عنه» است علت است تا او را نشناسیم خلیفه را نمی شناسیم و وجود مبارک پیغمبر «مستخلف عنه» است تا نبوّت را نشناسیم امامت را نمی شناسیم تا الوهیت را نشناسیم الله را نمی شناسیم فرمود: «اِعرِفُوا اللهَ بِاللهِ وَ الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ» شما رسول را می خواهی با تاریخ بشناسی، یا رسول را می خواهی با رسالت بشناسی، رسالت هم امر کلامی است امر تاریخی نیست. فرمود: «اِعرِفُوا اللهَ» این هم از غرر روایات ماست که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در جلد اول کافی نقل کرد «اِعرِفُوا اللهَ بِاللهِ وَ الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ وَ اُولُوا الأَمرِ بِالأَمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهی عَنِ المُنکرِ»[19] و مانند آن. ما تا «الله» را نشناسیم پیغمبر که «خلیفةالله» است نمی شناسیم، تا پیغمبر را نشناسیم امام که «خلیفةالرسول» است نمی شناسیم این می شود برهان لِمّ این است که در دعاها خوانده می شود: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفسَک» چرا؟ برای اینکه ما وقتی «مستخلف عنه» را نشناسیم خلیفه را نمی شناسیم «فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَک لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَک» چرا؟ برای اینکه نبی، خلیفه توست ما اگر «مستخلف عنه» را نشناسیم چگونه خلیفه را بشناسیم این می شود برهان فلسفی لمّی. پیغمبر را بدون امام نمی شود شناخت برای اینکه پیغمبر، رهبر که نیست تا بگوییم جامعه را می خواهد اداره کند این با غدیر حل می شود با سقیفه که حل نمی شود. پیغمبر، «خلیفةالله» است وجود مبارک امام، «خلیفةالرسول» است «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَک لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَک»، امام که انتخابی نیست امام، «خلیفهٴ الرسول» است کسی که رسول را نشناسد امام را نمی شناسد؛ یعنی علت را نشناسد معلول را نمی شناسد، «مستخلف عنه» را نشناسد خلیفه را نمی شناسد و همه اینها به الله مرتبط است کسی الله را نشناسد «خلیفةالله» را نمی شناسد. به ما گفتند با سواد شدن جزء تعقیبات نماز است خیلی ادعیه هست شما که نمی خواهید فقط دعا کنید بهشت بروید این همه عوام ها را که جهنم نمی برند و باسواد شدن هم گناه نیست و این هم که در دست و پای خیلی ها هست این را هم نمی گویند سواد، به ما گفتند اگر حوزوی هستید، دانشگاهی هستید در نماز باسواد، بعد از نماز باسواد، دعاهای سوادی زیاد است، دعاهای برای توده مردم هم زیاد است اصرار نداشته باشید که بهشت بروید، این همه دیوانه ها را خدا به جهنم نمی برد، این همه کودکان را که خدا به جهنم نمی برد، نسوختن هنر نیست، جهنم نرفتن، کمال نیست، باسواد شدن و قُلل بهشت را فتح کردن، کمال است. همه دیوانه ها از ورود به جهنم مستثنا هستند، همه بچه ها از ورود به جهنم مستثنا هستند، همه کفّار مستضعف که حجّت الهی بر آنها بالغ نشده و نرسیده اینها را که خدا به جهنم نمی برد، پس جهنم نرفتن و نسوختن، کمال نیست، نمازِ باسواد خواندن، دعای بعد از نماز باسواد شدن، اینها کمال است.
زراره می گوید من چه کار کنم چه چیزی در زمان غیبت بگویم؟ آن وقت که زمان غیبت نبود زمان حضور بود خود زراره در صدد باسواد شدن بود، هر روز خدمت حضرت می رفت، وضع ما را از حضرت دارد سؤال می کند که اگر عصر غیبتی شد اینها بخواهند باسواد بشوند راهش چیست؟ فرمود راهش این است. خود وجود مبارک حضرت چندتا دعا به ما داد. الآن خیلی ها سؤال می کنند ما در عصر غیبت باید چه کار کنیم؟ این دعاهای نورانی امام زمان(سلام الله علیه) درس باسواد شدن عصر غیبت را می دهد. ما که در حوزه یا دانشگاه هستیم یک وظیفه داریم، توده مردمی که مشغول کشاورزی و دامداری هستند یک حساب دیگری دارند حالا شاید در قیامت آنها جلوتر از ما باشند.
ترسم که روز حشر عنان در عنان رود٭٭٭ تسبیح شیخ و خرفه رند شرابخوار[20]
معلوم نیست عاقبت چه خواهد شد آن جا چه خواهد شد اما ما وظیفه ای داریم وظیفه ما باسواد شدن است و عملِ باسوادی است، کار حوزه و دانشگاه این است کار توده مردم هم جای دیگر است. وظیفه ما در این دعاها انتخاب آن دعاهایی است که درس علم به ما می دهد. همین دعای نورانی حضرت حجّت که «اللَّهُمَّ ارزُقنَا تَوفِیقَ الطّاعَةِ»کم حرف دارد؟! وظیفه علما را مشخص می کند، وظیفه جوان ها را مشخص می کند، وظیفه مسئولین را مشخص می کند، وظیفه اغنیا را مشخص می کند، این دستور است که ما در زمان غیبت چه کار بکنیم «اللَّهُمَّ ارزُقنَا تَوفِیقَ الطّاعَةِ» و توفیق پیدا کنیم «طَهِّر بُطُونَنَا مِنَ الحَرامِ وَ الشُّبهَة»[21]علمای ما را با زهد و تقوا و فضیلت معین کن، جوان های ما چه دختر چه پسر را با عفاف کن، عزیزان من! این عفاف و حجاب تنها برای خانم ها و دخترها نیست، برای پسرها هم هست. یک وقت است جوانی است مشغول کار است آستین او بالاست؛ اما حالا جوانی داعی ندارد آستین او کوتاه باشد اگر نامحرمی نگاه کرد مسئولیتش به عهده چه کسی است؟! مگر عفیف بودن برای خانم هاست برای آقایان نیست؟! این از کجا آمده؛ حالا یک وقت است کسی دارد کار می کند آستین او بالاست یک راه دیگر دارد.
انسان ـ خدای ناکرده ـ با حُکم الهی درگیر باشد بسیاری از توفیقات ممکن است نصیب او نشود، این تنها مخصوص ربا نیست که فرمود: ﴿فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ﴾؛[22]منتها آن یک جنگ روبه روست هر گناهی بالأخره جنگ است آدم وقتی با دستور دینی طرف بشود بالأخره کم کم بسیاری از فضایل از او گرفته می شود.
این دعا را شما به عنوان یک محقّق و پژوهشگر مراجعه کنید ببینید این دعا به همه دستور می دهد به علما دستور می دهد، به محقّقین دستور می دهد به متعلّمین دستور می دهد شاگردها چطور درس بخوانند این دعاست که دستور می دهد متعلّمین چطور باشند این معلوم می شود دعای باسوادی است، دعای درس آموزی است «وَ عَلَی المُتَعَلِّمینَ» این طور، «وَ عَلَی العُلَمَاء» این طور، «وَ عَلَی الزهّاد» این طور، «وَ عَلَی الأُمَراء» این طور. جنگجویان ما که خدا را به عصمت صدیقه کبرا، به عصمت اهل بیت قسم می دهیم این عزیزانمان را در عراق پیروز کند و این خطر تروریست و «داعش» را به خود آنها برگرداند سراسر عراق مخصوصاً حرم مطهّر اهل بیت مصون و محفوظ بماند این را فرمود: «وَ عَلَی الغُزَاةِ بِالنَّصرِ وَ الغَلَبَة»[23]جنگجویان ما را، مجاهدان ما را پیروز کن همه چیز را دستور داد دعای نظامی هست، فرهنگی هست، اخلاقی هست، علمی هست، حوزوی هست، دانشگاهی هست. تقریباً کمتر از یک صفحه است این وظیفه ماست، این دعای نورانی حضرت است. این دعای «ندبه» که از آن حضرت نقل شده است می بینید آغاز این دعا این است که خدایا! درست است شما به ائمه مسئولیت دادی، درست است بر مردم واجب است از آنها اطاعت کنند، اما چیزهایی هم برای اینها شرط گذاشتی، «بَعدَ أَن شَرَطتَ عَلَیهِم الزّهدَ فی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنیا الدَّنیة»[24] این است، فرمود خدایا! اول از این ائمه تعهّد گرفتی، شرط کردی که نسبت به دنیا زاهد و بی رغبت باشند بعد به مردم فرمودی به دنبال اینها حرکت کن اینها هم بیانات نورانی امام زمان است دعایی از حضرت است. بنابراین وظیفه ما کاملاً روشن و مشخص است که در عصر غیبت چه کار کنیم. اگر این کارها را کردیم آن وقت ـ ان شاءالله ـ حضرت به ما نگاه می کند که «وَ انظُر إِلَینَا نَظرَةً رَحِیمَةً» که به کرامت الهی برسیم، این هست. البته جامعه ما به لطف الهی به برکت قرآن و عترت خیلی عطرآگین است همه منتظر ظهورند؛ یعنی منتظرند که مکتب، مرام، دستور، ادعیه و آیین های حضرت عملی بشود، این بهترین برکت است.
پی نوشت ها
[1] سوره بقره، آیه30.
[2] بلد الامین، متن، ص188.
[3] ر. ک: سفینة البحار، ج4، ص231.
[4] سوره بقره، آیه129؛ سوره آل عمران، آیه164؛ سوره جمعه، آیه2.
[5] سوره بقره، آیه30.
[6] الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص201.
[7] الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص25؛ «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ».
[8] سوره بقره، آیه31.
[9] ر. ک: مصباح الکفعمی، ص647.
[10] شرح اصول الکافی(صدرا)، ج4، ص17.
[11] سوره ملک، آیه19؛ ﴿إِنَهُ بِکُلِّ شَیءٍ بَصِیرٌ﴾.
[12] سوره توبه، آیه105.
[13] سوره مائده، آیه117؛ سوره حج، آیه17.
[14] سوره بقره، آیه29؛ سوره بقره، آیه231.
[15] سوره سبأ، آیه3.
[16] سوره آل عمران، آیه77.
[17] اقبال الاعمال، ج3، ص514.
[18] کمال الدین وتمام النعمة، ج2، ص342.
[19] الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص86.
[20] دیوان حافظ، غزل شماره246.
[21] بلد الامین، متن، ص349.
[22] سوره بقره، آیه279.
[23] بلد الامین، متن، ص349.
[24] اقبال الاعمال، ج3، ص514.