مردی که بعد از دستگیری به خاطر سرقت به قتل نیز اعتراف کرده بود، مدعیشد برای فرار از فشارها به قتل اعتراف و همدستان خیالی را معرفی کرده است.
چهار سال قبل مردی به مأموران خبر داد کارت عابربانکش سرقت شده و سارقان دوونیم میلیون تومان از حساب او برداشت کردهاند. مأموران با آغاز تحقیقات متوجه شدند عاملان سرقت با کارت سرقتی از یک طلافروشی خرید کردهاند و با توجه به عکسهای برجایمانده از دوربین مداربسته پلیس موفق شد یکی از سارقان به نام کریم را شناسایی کند.
متهم در بازجوییها اعتراف کرد با همدستی سه نفر دیگر علاوه بر اینکه 25 فقره سرقت انجام داده، دوستش را هم برای سرقت پولهایش کشته است. در تحقیقاتی که مأموران انجام دادند، متوجه شدند قتلی که کریم به آن اعتراف کرده، در سال 92 اتفاق افتاده است و در آن زمان مأموران جسد جوانی را که جراحات زیادی روی بدنش بود، پیدا کردند، اما عامل قتل او را شناسایی نکردند.
بهاینترتیب با توجه به اعترافات متهم و مدارک بهدستآمده سایر متهمان نیز بازداشت شدند و پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته در جلسه محاکمه ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و درخواست مجازات متهمان را کرد و سپس چند شاکی که بهخاطر سرقت منازلشان شکایت داشتند گفتههای خود را مطرح کردند.
در ادامه مادر مقتول در جایگاه قرار گرفت. او برای متهمان به قتل فرزندش درخواست قصاص کرد و گفت: سال 92 یک روز حدود ساعت چهار و نیم صبح بود که یکی از دوستان پسرم برای ماهیگیری به دنبال او آمد و آنها با هم رفتند. وقتی پسرم با دوستانش برای ماهیگیری میرفتند، معمولا چادر میزدند و یک روز میماندند بههمینخاطر وقتی پسرم فردای آن روز برنگشت من نگران نشدم، اما وقتی روز دوم هم به خانه نیامد و تلفن همراهش را هم جواب نداد، خیلی نگران شدم. به کلانتری رفتم و موضوع را خبر دادم و درخواست کمک کردم.
تحقیقات زیادی انجام شد تا اینکه چند روز بعد با من تماس گرفتند و گفتند جسد پسرت را پیدا کردیم و برای شناسایی بیا. وقتی جسد را دیدم شناسایی کردم. آثار جراحات زیادی روی بدن پسرم بود و او را کتک زده بودند و ضربه مغزی هم شده بود، اما پزشکی قانونی به ما گفت: علت اصلی مرگ مصرف بیش از حد هروئین و متادون است.
بعد از آن دیگر دنبال قاتل نبودیم و فکر میکردیم پسرم خودش باعث مرگ خودش شده است تا اینکه دو سال بعد از این حادثه با من تماس گرفتند و گفتند قاتل فرزندت شناسایی شده و از من خواستند به دادسرا بروم؛ حالا هم برای قاتلان فرزندم درخواست قصاص دارم.
در ادامه نوبت به کریم رسید. او اتهام قتل دوستش و 25 فقره سرقت را رد کرد و گفت: بعد از اینکه کارت عابربانک را دزدیدم و خرید کردم، مأموران من را شناسایی و بازداشت کردند در بازجوییها تحت فشار بودم؛ اعتیاد هم داشتم و این وضعیت را برای من خیلی سختتر میکرد؛ به همین خاطر وقتی افسر پرونده به من گفت: به سرقتهای دیگری که انجام دادی اعتراف کن، من هم به دروغ گفتم از خانههای مردم سرقت میکردم و طلا میدزدیم.
اما افسر پروندهام همچنان از من بازجویی کرد و به من گفت: به خاطر اینکه فرد سابقهداری هستی و اعتیاد هم داری پس حتما جرائم دیگری هم داشتهای؛ به آنها هم اعتراف کن؛ من هم، چون ماجرای دوستم که دو سال قبل به خاطر مواد جان داده بود را میدانستم، به دروغ اعتراف کردم که دوستم را کشتهام درحالیکه این کار را نکردهام.
متهم گفت: من حتی به دروغ همدست هم برای خودم معرفی کردم؛ کسانی که به عنوان همدست من حالا در دادگاه هستند بیگناه هستند و من درباره آنها دروغ گفتهام. ما نه قتلی انجام دادیم و نه سرقتها کار ما بود. من آنقدر تحت فشار بودم که حتی اعتراف کردم پولهای مقتول را برداشتهام و اجناسگرانبهایش را هم به پدرم دادهام تا بفروشد درحالیکه پدر من اصلا در جریان هیچچیز نیست.
در ادامه سه متهم دیگر یک به یک در جایگاه حاضر شدند؛ یکی از متهمان گفت: اگر تاریخ قتل و سرقتها را با سوابق من مطابقت بدهید، متوجه میشوید من در آن تاریخها در زندان بودم و بیرون نبودم که کاری بکنم. این گفتهها را قبول ندارم و من نه قتلی مرتکب شدم و نه سرقتی انجام دادم.
سپس متهم دیگر پرونده در جایگاه حاضر شد و گفت: وقتی کریم اعتراف کرد که همراه ما مرتکب قتل شده است و ما را به اداره اگاهی آوردند، من گفتم قتل کار ما نیست، اما کریم گفت: بهتر است قبول کنیم قتل کار ما بوده؛ خداوند میداند ما این کار را نکردیم و راه نجاتی پیدا میکنیم بههمینخاطر هم ما قبول کردیم که مرتکب قتل شدهایم درحالیکه اصلا در آن زمان بیرون از زندان نبودیم.
با پایان گفتههای متهمان و دفاعیات وکلای آنها هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.