ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی قسمت دوازدهم شهرزاد از فصل سوم

همان‌طور که پیش‌بینی کرده بودیم با نزدیک شدن به پایان داستان «شهرزاد» بالاخره انگیزه اصلی سروان پرویز مشخص می‌شود. سروان پرویز که از ابتدای ماجرا همچون یک کتاب بسته بود که خواندنش برای بیننده مشکل بود و دشمنی و کینه‌ای سنگین نسبت به خاندان دیوان‌سالار داشت، با روایت قصه زندگی‌اش، نشان داد که دلیل این‌همه دشمنی و جهد برای پایین کشیدن خاندان دیوان‌سالار چه بوده است. حسن فتحی هوشمندانه، قطعات کوچکی از پازل شخصیتی این کاراکتر را در دو فصل قبل و در جای‌جای روایتش جاسازی کرده بود و حالا همه این قطعات به‌خوبی در کنار هم قرار گرفتند. ورود سروان پرویز به داستان جایی بود که عدالت را دستان خود گرفت و با کشتن مردی که از کودکان بی‌سرپرست سوءاستفاده می‌کرد، به‌عنوان یک کاراکتر خاکستری معرفی شد. بعدتر در مسیر داستان، کاراکتر سروان پرویز دائماً نقش پررنگ‌تری پیدا کرد اما علی‌رغم همه این‌ها همچنان برای بیننده یک معما بود. حتی زمانی که اکرم و فرزندش را زیر بال‌وپر خود گرفت، بیننده نمی‌توانست به او اعتماد کند و می‌دانست این کاراکتر نقشه‌ای بزرگ‌تر در سر دارد. زمانی که سروان پرویز با نصرت وارد گفتگو شد و شرط و شروطش را اعلام کرد هم به نظر نمی‌رسید که انگیزه او از این کدورت عمیق، فقط دست یافتن به گوشه‌ای از ثروت دیوان‌سالارها باشد. در قسمت دوازدهم، سروان پرویز بالاخره داستان زندگی‌اش را تعریف می‌کند. پدر او برای بزرگ آقا کار می‌کرده است و با اخراجش به دلیل مشکلات مالی خود و خانواده‌اش را در آتش می‌سوزاند. خانواده‌ای که برادر کوچک‌تر سروان هم در میانشان بوده است و زنده‌زنده در آتش سوخته است. در اینجا، علاقه و تعصب سروان به کودکان که هم در بدو وردش دیده بودیم و هم نسبت به فرزند اکرم نشان داده‌شده بود، معنی می‌یابد و از همه این‌ها هوشمندانه‌تر، این است که درست در همین لحظه، فتحی سروان پرویز را به بیننده معرفی می‌کند، نه‌فقط با قصه زندگی‌اش که او را از سروان به گودرز می‌رساند و هیبت شهربانیچی قلدر می‌شود گودرز، یک قربانی در پی انتقام. این اقدام به‌جا در معرفی کاراکتر بیننده را بیش‌ازپیش مجذوب این کاراکتر می‌کند و حتی علی‌رغم همه نقشه‌های شیطانی‌اش و اعمال خلاف قانون او، بیننده را به هم ذات پنداری با او وامی‌دارد. سروان پرویز، دیگر نقش منفی روایت «شهرزاد» نیست. یک کاراکتر خاکستری است که از اجرای عدالت ناامید شده است و خود اسلحه عدالت در دست گرفته است. سرنوشت و موقعیت این کاراکتر را در کنار سایر کاراکترهای سریال بگذارید. فرزند اکرم که به خاطر گناهان پدر و مادرش دزدیده‌شده و روزهای خوبی را نمی‌گذراند، قباد که در تمام کودکی و جوانی‌اش در دم‌ودستگاه دیوان‌سالار مورد بدرفتاری قرارگرفته است و اکنون مانند شیری از قفس آزادشده می‌درد و می‌کشد، اکنون هدف دشمنی‌ها و نقشه‌های پنهانی است و شیرین که به دلیل فشارهای زندگی در خاندان دیوان‌سالار و انگ اجاق‌کوری، به جنون می‌رسد و راه نجات خود را در کشتن قباد می‌یابد. حسن فتحی در میان درام عاشقانه‌اش به بهترین شکل چرخه رفتار انسان‌ها را نشان می‌دهد. مهم نیست که سی سال یا حتی بیشتر بگذرد، بزرگ آقا و دیگرانی که همراهی‌اش کرده‌اند از دنیا بروند، اکرم آواره شود و قباد به عشقش برسد، کودکان بزرگ می‌شوند و عقده‌های کودکی‌شان هم بزرگ می‌شوند. در دنیایی که عدالت در آنجایی ندارد و قدرت و فردیت حکمرانی می‌کند، همیشه نسلی هست که تاوان اشتباهات گذشتگان را بپردازد. قباد، شیرین، فرزند اکرم، همگی قربانی اعمالی می‌شوند که شاید خودشان در آن‌ها نقشی نداشته‌اند اما به‌واسطه بزرگ‌ترهای به‌ظاهر عاقل و دوراندیششان قربانی بازی‌های بی‌رحم روزگار می‌شوند. قربانی‌ها انتقام می‌گیرند و خود در جای ظالم قرار می‌گیرند و این چرخه انتقام و نابودی دائماً ادامه پیدا می‌کند و هیچ‌گاه تمام نمی‌شود. همان‌طور که در گفت‌وگوی قباد و شهرزاد هم دیدیم، سرنوشت امید هم ممکن است به‌جایی که الآن قباد است ختم شود؛ امید هم روزی قربانی خواهد بود و روز بعدازآن در پی انتقام بر خواهد آمد و این است جامعه آرمانی که اخلاقیات در ظواهر خلاصه می‌شود و افراد با گام‌های بزرگشان زندگی‌های کوچک دیگران را تخریب می‌کنند.
قسمت دوازدهم «شهرزاد» به‌مثابه قسمت‌های قبلی ریتم خوبی دارد و به‌جای به حاشیه رفتن، روایت را به‌پیش می‌برد. هنوز کاراکترهای اصلی مثل قباد یا بهبودی در این مسیر راه خودشان را انتخاب نکرده‌اند اما اکنون‌که فرهاد با نقشه سروان فرار کرده است و برخلاف پیش‌بینی او سر از مخفیگاه شیرین و صابر درمی‌آورد، حوادث می‌توانند مسیر پیچیده‌ای در پیش بگیرند، شاید فرهاد هم در پی انتقام از بهبودی برآید و یا به دنبال شهرزاد برود.
مسلماً چهار قسمت نهایی «شهرزاد» بسیار جذاب و پرکشش خواهد بود.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان