ازدواج کودکان یک مشکل جهانی است. درحالیکه کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آسیای جنوبی بیشترین میزان ازدواج کودک را در جهان دارند، اما این عمل در همهجا اتفاق میافتد. حتی در بخشی از اروپا و ایالاتمتحده. با روزچین همراه باشیدازدواج کودکان یکی از متداولترین نوع ازدواج در بسیاری از کشورها است که یکی یا هر دو طرف زیر 18 سال سن دارند. در ادامۀ بررسی حقوق کودک و مشکلات کودکان اینبار به یک معضل جهانی که دنیای کودکی را از کودک میگیرد، خواهیم پرداخت.
ازدواج کودکان
در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد «به هر انسانی که زیر 18 سال سن دارد، کودک اطلاق میشود، مگر اینکه مطابق قانون حاکم بر آن شخص، سن کمتری برای رشد او مقرر شده باشد». ازدواج کودکان به ازدواجهای رسمی یا غیررسمی گفته میشود که کودک در زیر سن قانونی، پیوند زناشویی میبندد. ازدواج کودکان در همۀ کشورها، فرهنگها و ادیان اتفاق میافتد. این نوع ازدواجها ارتباط نزدیکی با فقر و خشونت دارد. با ازدواج دختران در سن پایین، امنیت آنها نیز تا حدود زیادی پایین میآید. در حقیقت، وقتی در این سن ازدواج میکنند، دختران کمتر ایمن هستند و به احتمال بیشتری در معرض خشونت خانگی، خطر مرگ و مشکلات در طول زایمان و دیگر انواع خشونت قرار میگیرند. در کشورمان براساس قوانین اسلامی سن رسمی ازدواج برای دختران سیزده سال و برای پسران پانزده سال تمام ذکر شده است. البته در موارد متعددی با رضایت والدین، بهخصوص پدر خانواده، در سنین پایین نیز این ازدواج رخ میدهد. در سطح بینالمللی و اتحادیۀ اروپا، ازدواج کودکان یکی از اشکال ازدواج اجباری محسوب میشود و مصداق نقض حقوق بشر، نمونهای از خشونت جنسیتی و خشونت علیه کودکان است.
هر سال، ازدواج 12 میلیون دختر زیر 18 سال
این یعنی 23 ازدواج در هر دقیقه
نزدیک به دو ازدواج در هر ثانیه
آمار یونیسف از عروسان کودک
برآوردهای سازمان یونیسف براساس دادههای ملی از بیش از 100 کشور محاسبه میشود. به گفتۀ مجمع همکاری جهانی برای پایاندادن به ازدواج کودکان از دادههای جدید منتشرشده توسط یونیسف، کاهش قابلتوجهی در تعداد ازدواج کودکان دیده میشود؛ بااینحال، هنوز راه زیادی برای پیشگیری کامل مانده است. براساس دادههای سازمان یونیسف در سال گذشته 15 میلیون دختر زیر 18 سال ازدواج میکردند که این رقم به 12 میلیون کاهش یافته است. شمار زنانی که در سن کودکی ازدواج کرده و درحالحاضر زندهاند، از حدود 720 به 650 میلیون نفر کاهش یافته است؛ یعنی نسبت زنان بالای 20 تا 24 ساله که زیر 18 سال ازدواج کردهاند از حدود 25 به 21 درصد کاهش یافته است. آمارهای جدیدی منتشرشده توسط یونیسف بسیار دلگرمکننده است و نشان میدهد که این مشکل میتواند حل شود. بااینحال هنوز راه طولانی برای رفتن وجود دارد. پذیرفتنی نیست که هر ساله 12 میلیون دختر زیر 18 سال ازدواج کنند. تا زمانی که هر یک از این دختران فرصتی برای انتخاب داشته باشند، ما باید تلاشهایمان را برای پایان دادن به این معضل دو برابر کنیم.
به تخمین یونیسف در طول دهۀ گذشته جلوی 25 میلیون ازدواج کودک گرفته شده است. این نیز خبر خوشی است، اما این آمار باید بسیار بیشتر شود. جهان از طریق اهداف توسعۀ پایدار متعهد است تا سال 2030 به ازدواج کودکان پایان دهد. پیشرفت در کشورهای مختلف، متفاوت است. هند و اتیوپی که بهلحاظ تاریخ و آماری بیشترین ازدواج کودکان را دارند، کاهش چشمگیرتری داشتهاند. باید بیشتر کار کنیم تا فاکتورهای خاصی را که باعث کاهش تعداد دختران عروس شدهاند، بیابیم. این ارقام نشان میدهد که مداخلات برای مقابله با ازدواج کودک تأثیر میگذارد. ما باید خود را متعهد به پایاندادن به ازدواج کودکان بدانیم.
ازدواج کودکان در سراسر جهان
ازدواج کودکان یک مشکل جهانی است که در بسیاری از کشورها، فرهنگها، ادیان و قومیتها دیده میشود. عروسِ کودک را میتوان در هر منطقهای از جهان، از خاورمیانه تا آمریکای لاتین، جنوب آسیا تا به اروپا دید. اگر تعداد این ازدواجها کاهش نیابد، تعداد زنانی که در سن پایین ازدواج کردهاند، تا سال 2050 میلادی به 1٫2 میلیارد خواهد رسید.
در زیر 20 کشور با بالاترین نرخ ازدواج کودکان آمده است:
نیجریه 76درصد
آفریقایمرکزی 68درصد؛
چاد 67درصد
بنگلادش 59درصد
بورکینافاسو 52درصد
مالی 52درصد
سودانجنوبی 52درصد
گینه 51درصد
موزامبیک 48درصد
سومالی 45درصد
نیجریه 44درصد
مالاوی 42درصد
اریتره 41درصد
ماداگاسکا 41درصد
اتیوپی 40درصد
نپال 40درصد
اوگاندا 40درصد
سیرالئون 39درصد
کنگو 37درصد
موریتانی37درصد
چرا ازدواج کودکان اتفاق می کند؟
براساس تحقیقات انجامشده ازدواج کودکان ریشه در نابرابری جنسیتی دارد و اعتقاد بر این است که دختران و زنان بهنحوی پایینتر از پسران و مردان هستند. ازدواج کودک یک مسئلۀ پیچیده است. تبعیض جنسیتی، فقر، فقدان آموزش، سنت و عادات فرهنگی و ناامنی از عوامل اصلی رویدادن این پدیده است. اما محرکها از یک جامعه به دیگر جوامع متفاوت است. حتی ممکن است عملی در مناطق مختلف یک کشور نیز متفاوت باشد.
نابرابری جنسیتی
در بسیاری از جوامع که در آن ازدواج کودکان انجام میشود، دختران بهاندازۀ پسران باارزش نیستند و بهعنوان یک بار برای خانواده دیده میشوند. ازدواج دختر در سن زیر 18سال میتواند در جایگاه راهی برای کاهش مشکلات اقتصادی با انتقال این «بار» به خانواده شوهر مورد توجه قرار گیرد. همچنین ازدواج دختران بهواسطۀ ارزشهای پدرسالارانه و تمایل به کنترل جنسیتی جنس زن کشورها نیز روی میدهد؛ بهعنوانمثال، کنترل رفتار دخترانه، نحوۀ پوشش، دیدن نامحرم و… . ناگفته نماند خانوادهها به دختران خود به چشم ناموس نگاه کرده و همیشه نگران بهخطرافتادن این آبرو هستند، یعنی آبروی خانواده بسته به بدن زن است. این طرز فکر، بار سنگینی روی دوش خانوادهها میگذارد و همین خود دلیلی دیگر برای خلاصشدن از این بار سنگین میشود.
سنت
ازدواج کودکان یک عمل سنتی است که در بسیاری از نقاط اتفاق میافتد و چندین نسل آن را درک کردهاند. در برخی جوامع، زمانی که قاعدگی در دختران شروع میشود، این دختران کودک در چشم جامعه تبدیل به زن میشوند. ازدواج ازاینجهت گام بعدی برای دادن یک دختر بهعنوان همسر و مادر است. شیوههای سنتی آزاردهنده میتوانند به یکدیگر متصل شوند، برایمثال، در جنوب اتیوپی، ازدواج کودک معمولاً از عمل بریدن اندام تناسلی زن شروع میشود که به آن بهعنوان یک ابزار گناه برای گذراندن حس زنانگی نگاه میشود.
شیوههای سنتی اغلب مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و در گذر زمان به بخشی از زندگی و هویت جامعه تبدیل میشوند. همانطور که Graça Machel، همسر نلسون ماندلا میگوید: «سنتها توسط افراد ساخته شدهاند و مردم میتوانند آنها را تغییر یا حذف کنند».
فقر
بیش از نیمی از دختران از فقیرترین خانوادههای کشورهای درحالتوسعه ازدواج میکنند. در جایی که فقر حاد است، خانوادهها و گاهی دختران خود معتقدند که ازدواج راهحلی برای ایمنسازی آیندهشان خواهد بود. ازدواج دختران اجازه میدهد که والدین هزینههای خانواده را کاهش دهند و از این طریق اطمینان حاصل شود که آنها یک نفر کمتر برای تغذیه، لباس و آموزش دارند. خانواده همچنین ممکن است سرمایهگذاری در آموزش پسران نسبت به دختران را بهعنوان یک سرمایهگذاری ارزشمند به حساب بیاورند. در برخی موارد ازدواج دختر یک راه بازپرداخت بدهی، حل اختلافات یا محکمکردن همکاریهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به شمار میرود. در جوامعی که در آن یک قیمت پنهان برای عروس تعیین شده است، اغلب بهعنوان درآمدی برای خانوادههای فقیر به شمار میرود. یعنی هرچه عروس کوچکتر و کم سوادتر باشد، خانوادۀ عروس نیز جهیزیه کمتری پرداخت میکند.
نبود امنیت
وقتی خانوادهها با مشکلات بیشتری روبرو میشوند، ممکن است ازدواج فرزند بهعنوان مکانیسم مقابله با فقر و خشونت دیده شود. ازدواج کودکان میتواند در بحرانها مانند جنگ و درگیریها یا پس از یک فاجعۀ طبیعی افزایش یابد. دلیل بسیاری از والدین برای ازدواج دختران خود در سنین پایین، نبود امنیت است. آنها احساس میکنند توانایی مراقبت از دختران را ندارند و برای اطمینان از ایمنی آنها در مناطقی که دختران در معرض خطر آزار و اذیت جسمی یا جنسی قرار دارند، ایشان را شوهر میدهند.
در مقالۀ بعدی به وضعیت ایران در مسئلۀ ازدواج کودکان، علل و پیامدهای آن، قوانین منعکننده و راهکارها خواهیم پرداخت.
منبع