به گزارش "ورزش سه"، مربیان فوتبال در دستهبندی های متفاوتی با تعریف های متفاوت همیشه پیش روی ما قرار دارند. مربیان استراتژیست یا تاکتیکال! مربیان تدافعی یا تهاجمی! و آنچه ما امروز قصد صحبت در مورد آن را داریم یعنی مربیان تاکتیک محور یا سیستم محور. تاکتیک محورها که کفه سنگین تر ترازو را در اختیار دارند اعتقادشان این است که پس از تعیین تاکتیک و روش های بازی باید به سراغ طراحی سیستم رفت. اما کفه سیستم محور ماجرا این تئوری را کاملا رد می کند و عقیده دارد سیستم مادر تمام مسائل فنی است. اول سیستم. دوم سیستم. سوم سیستم و خوب چهارم تاکتیک.. ما اینجا کار نداریم که کدام دسته محق تر هستند و آیا اصلا در بحث تاکتیک های بازی چیزی به اسم درست تر و غلط تر وجود دارد یا خیر! بلکه آنچه که به ما ربط پیدا می کند این است که لوسین فاور جزو دسته سیستم محور می باشد. در کنار مربیانی مانند رانیری و کونته، و خوب همین قدم اول ما برای شروع تحلیل دورتموند قدرتمند فصل جاری می باشد..
اکنون سوال این است: سیستم انتخابی فاور سیستم محور برای زردها چیست؟ 4-2-3-1 . سیستم محبوب فاور که در نیس و گلادباخ هم شاهد آن بوده ایم. سیستمی که محبوبیتش را مدیون "انعطاف، ثبات و تکامل" موجود در ساختارش است و خوب همین ترکیب ارزشمند باعث شده که فاور در تمام فصول گذشته و به خصوص در فصل آتی ایده هایش در چهار فاز مختلف بازی را روی آن پایه گذاری کند. ایده هایی که دورتموند مبتلا به سندروم "دانایی اما ناتوانی" را درمان کرده و یک تیم جدید و منظم و شیک و البته قدرتمند را ساخته اند. می دانم که مشتاق دانستن این ایده ها هستید پس برویم سر اصل مطلب.
فاز شماره یک. وقتی توپ را در اختیار دارید. دورتموند فاور در این فاز با تکیه بر ایستگاه های چهار خطه 4-2-3-1 از فرمول "نگهدارنده- انتقال دهنده- ضربه زننده" استفاده می کند. این یک پروسه مهندسی شده حمله از دروازه خودی تا محوطه جریمه حریف است. سیستم دو هافبک دفاعی دارد که اینجا عمدتا ویتسل و دیلن نقش آن دو را بازی می کنند. دو بازیکنی که با یک تفاوت کوچک نسبت به دیگر زوج های دبل پوویت ساز که تقسیمات طولی دارند عمل می کنند. در واقع برخلاف آنها این دو نفر عرض را بین خود تقسیم می کنند نه طول را. این تقسیم عرض از همان لحظه اول شروع حمله متمرکز از طرف دروازه بان شروع می شود و دو هافبک دفاعی در یک خط عرضی جلوی مدافعان میانی آماده دریافت توپ می شوند. اما فقط دریافت توپ و نه توسعه حمله. ویتسل و دیلن با اجرای نقش هافبک های نگه دارنده اقدام به محافظت از مالکیت توپ تیم در نیمه زمین خودی می کنند و چون در عرض هم نیز قرار دارند و چون از کمک بک های کناری هم استفاده می کنند به سادگی بازی حفظ توپ تاخیری را ترتیب می دهند. اما این نمایش تا همیشه قرار نیست ادامه پیدا کند بلکه فقط تا وقتی که رویس به طور خاص یا یکی از سه نفر خط جلو به طور عام در منطقه خوبی برای دریافت پاس قرار بگیرند.
به این ترتیب با صدور پاس طولی مرحله بعدی که مرحله انتقال دهندگی است شکل می گیرد. مرحله ای که کاملا در تضاد با آرامش و کندی راند اول حمله، با سرعتی برق آسا و غافلگیر کننده اجرایی می شود. عمدتا فاور مسئولیت این انتقال دهندگی را به عهده رویس گذاشته اما خوب تاکید روی کارهای ترکیبی سه بازیکن خط پشت مهاجم با دو بک نفوذ کرده هم بالاست و در اکثر اوقات حرکات ترکیبی به عنوان آلترناتیو یا هم پوشان استارت های رویس عمل می کنند. سرعتی که به طور مثال اشرف حکیمی در سمت چپ تولید می کند باعث شده که عمده فعالیت های رویس در مرحله انتقال دهندگی از سمت چپ و در ترکیب با حکیمی صورت بگیرد. پس از آن هم مرحله نهایی و ضربه زدن به سمت چهارچوب قرار دارد که در آن فاور تلاش زیادی کرده که از وابستگی به نفری خاص جلوگیری کند و بازیکنان متنوعی ضربه به چهارچوب را انجام دهند. در واقع برخلاف تیم هایی مثل سیتی و بایرن مونیخ که سریعا توپ را به پشت محوطه جریمه حریف می برند و از آنجا برای فضاسازی با پاس های پرتعداد و خطوط ادغام شده استفاده می کنند، فاور روی خطوط مجزا و بخش بندی بازیکنان در ایستگاه های خود تاکید زیادی دارد و هر خط را مسئول یک مرحله قرار داده است.
ایده فاور در فاز دوم نیز از همین اصول تبعیت می کند. وقتی توپ را در اختیار ندارید. در این بخش دورتموندی ها سریعا به 4-4-1-1 شیفت می کنند. دو وینگر تیم تا عرض هافبک های دفاعی عقب می کشند و شماره ده تیم که رویس آن را بازی می کند اقدام به پرس من تو من پست شش حریف برای قطع رابطه خط دفاعی با وی می کند. ضمن اینکه تک مهاجم تیم هم با حرکت مابین دو مدافع آخر از ارتباط گیری آنها با هم جلوگیری به عمل می آورد. با این حربه و البته با تکیه بر توانایی ادامه دادن مبارزه توسط یک - یک جلوی سیستم، تا حد زیادی شریان های اصلی حریفان برای بازگشایی حمله از مرکز بسته شده و به سمت استفاده از جناحین شیفت می کنند. در این مرحله دو بازیکن جلو سریعا به عقب برمی گردند و همراه با بازیکنان دیگر تله توپ را به کار می اندازند. تله توپ به شکل سوق دادن حریف به سمت جناحین و سپس بستن راه ها به روی وی و قطع توپ. نقش ویژه فاز دوم دورتموند را دو مهره جلو تیم بازی می کنند و دو خط چهار نفره فشرده شده هم از تلاش آنها برای بلاک کانال ها و توپ دزدی حمایت جانانه به عمل می آورند. البته خوب این عملیات ها بیشتر در زمین خودی ترتیب می پذیرند و ما کمتر از دورتموند فاور در فاز دوم بازی پرس از جلو را مشاهده می کنیم.
اما خوب نوع دفاع در فاز دوم است که موفقیت های فاز سوم را برای تیم به ارمغان آورده است. اولین لحظاتی که از حریف توپگیری می کنیم. از اولین روزهای مطرح شدن فاور در گلادباخ ما این مربی را یک مربی حرفه ای در تاکتیک ضدحمله می دانستیم و این دانستن همچنان به قوت خود پابرجاست. فاور هم مانند هر متخصص ضدحمله زن دیگری به خوبی می داند که "راز اصلی موفقیت یک ضدحمله در خوب توپگیری کردن است". البته توپگیری هوشمندانه و بر اساس ایده های خود. اگر یورگن کلوپ از طریق پرس پرفشار از جلو درصدد توپگیری و اجرای ضدحملات برق آساست، لوسین فاور چنانچه در بخش قبلی گفتیم تا حد زیادی فاز دوم بازی یعنی دفاع متمرکزش را روی فشردگی در زمین خودی و تله گذاری بنا می کند. تله های هوشمندانه و پرتعدادی که دورتموندی ها اعمال می کنند باعث توپگیری های هوشمندانه و پرتعداد نیز در مناطق نزدیک به مرکز زمین می شود و خوب از آنجا بازیکنان سرعتی تیم شامل دو وینگر و همراه با رویس و مهاجم مرکزی حرکت را با پاس های تکضرب راه اندازی می کنند. همیشه در بحث ضدحملات ما شاهد تقابل سرعت تیم ضدحمله زن و تراکم تیم مدافع هستیم. سرعت یا تراکم، کدام زودتر شکل می گیرد؟ آن برنده است. با توجه به این تقابل فاور چنان با هوشمندی چهار نفر جلو را چینش می کند که حتی در برابر تیم هایی مثل اتلتیک هم ما شاهد غلبه سرعت بر تراکم و موفقیت ضدحمله هستیم.
همین مسئله در بحث فاز چهارم بازی تیم هم نمود پیدا میکند. اولین لحظاتی که تیم توپ را از دست می دهد. در این لحظه وظایف برای اولین بار در تیم دو بخشی می شوند. یک بخش شامل مهاجم مرکزی و رویس و ویتسل که پرس شدید توپ را اعمال می کنند و یک بخش شامل بقیه بازیکنان که با استفاده از سرعتشان خیلی زود خود را به عقب می رسانند و یک تراکم هفت نفره را شکل می دهند. زمانی که اینجا گروه سه نفره اول می کشد بسیار مهم و حیاتی است و در اکثریت قاطع اوقات ضدحملات حریف را ناک اوت کرده است. و اگر پرس آنها که در اصل در جهت تخریب ریتم صورت می گیرد به تخریب توپ منجر شود، همانند گل چهارم به اتلتیک تیم توانایی شیفت سریع به فاز سوم را دارا است. شاید یکی از عمده دلایل استفاده فاور از بازیکنان مختلف در ترکیب همین میزان دوندگی بالایی است که آنها باید در هر بازی ثبت کنند.
به طور کلی متریال دورتموند قدرتمند این فصل با این عناصر شکل گرفته است. 4-2-3-1. ضدحملات سریع. تله های دفاعی و صدالبته نقش محوری رویس. بازیکنی که به همان اندازه که سابقه بازی خوب دارد سابقه مصدومیت بد هم دارد و همین مسئله تاکید تاکتیکی دورتموند روی او را برای هواداران ترسناک جلوه می دهد.
مجتبی مرشدنژاد