زیباترین مجموعه اشعار پروین اعتصامی و سروده های وی با موضوعات مختلف را در این مطلب ارائه می دهیم که با مطالعه این اشعار زیبا با این شاعر گرانقدر و عزیز بیشتر آشنا خواهید شد.
دیوان اشعار پروین اعتصامی در سال 1314 هجری شمسی برای اولبن بار با مقدمه ایی از ملک الشعرای بهار منتشر شد و مورد توجه افراد زیادی قرار گرفت. این دیوان شامل اشعاری است که پروین اعتصامی قبل از سی سالگی سروده است و بیش از 150 غزل، قصیده، قظعه و مثنوی بوده است. اشعار پروین دارایی زیبایی و جذابیت خاصی است که اغلب حالت مناظره را دارند و برخی پروین اعتصامی را با مناظره هایش می شناسند. در این مطلب به ارائه مجموعه از شعرهای پروین اعتصامی می پردازیم که مطمئنا از مطالعه آنها لذت خواهید برد.
بهترین اشعار پروین اعتصامی و مناظره های وی :
پروین اعتصامی را می توان مشهورترین شاعر زن ایرانی دانست، وی در 25 اسفند 1285 متولد شد و در از همان دوران کودکی زیر نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرا بهار سرودن شعر را آغاز نمود. پدر پروین اعتصامی نیز از شاعران و مترجمان بود که نقش اساسی در زندگی هنری پروین داشت. نخستین اشعار پروین اعتصامی مربوط به هفت سالگی وی می باشد و از ان هنگام تا زمان مرگ به سرودن شعرهای زیبا با موضوعات مختلف پرداخت. پروین اعتصامی در سن 28 سالگی با پسرعموی پدرش ازدواج نمود و چند ماه بعد به دلیل اختلافات روحی و اخلاقی از همسرش جدا شد. سیمین بهبهانی یکی از کسانی بود که پروین بعد از جدایی از همسر با وی رفت و آمد داشت. پروین اعتصامی در سال 1320 در سن 34 سالگی بر اثر بیماری حصبه در بیمارستان در گذشت. در ادامه مجموعه ایی خواندنی از شعرهای پروین اعتصامی به صورت غزل عاشقانه و قصیده های زیبا را ملاحظه می فرمایید.
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن
کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح
دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن
در هجوم ترکتازان و کمانداران عشق
سینهای آماده بهر تیرباران داشتن
روشنی دادن دل تاریک را با نور علم
در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن
همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن
مور قانع بودن و ملک سلیمان داشتن
*****
من به پیوند تو یک رای شدم
گفت فردا به گلستان باز آی
گر که منظور تو زیبائی ماست
پا بهرجا که نهی برگ گلی است
نه ز مرغان چمن گمشدهایست
نه ز گلچین حوادث خبری است
گفت رازی که نهان است ببین
که خبر داشت که فردائی هست
*****
به سوزنی ز ره شکوه گفت پیرهنی
ببین ز جور تو، ما را چه زخمها به تن است
همیشه کار تو، سوراخ کردن دلهاست
هماره فکر تو، بر پهلوئی فرو شدن است
بگفت، گر ره و رفتار من نداری دوست
برو بگوی بدرزی که رهنمای من است
وگر نه، بیسبب از دست من چه مینالی
ندیده زحمت سوزن، کدام پیرهن است
اگر به خار و خسی فتنهای رسد در دشت
گناه داس و تبر نیست، جرم خارکن است
ز من چگونه ترا پاره گشت پهلو و دل
خود آگهی، که مرا پیشه پاره دوختن است
چه رنجها که برم بهر خرقه دوختنی
چه وصلهها که ز من بر لحاف پیرزن است
بدان هوس که تن این و آن بیارایم
مرا وظیفهٔ دیرینه، ساده زیستن است
ز در شکستن و خم گشتنم نیاید عار
چرا که عادت من، با زمانه ساختن است
شعار من، ز بس آزادگی و نیکدلی
بقدر خلق فزودن، ز خویش کاستن است
همیشه دوختنم کار و خویش عریانم
بغیر من، که تهی از خیال خویشتن است
یکی نباخته، ای دوست، دیگری نبرد
جهان و کار جهان، همچو نرد باختن است
بباید آنکه شود بزم زندگی روشن
نصیب شمع، مپرس از چه روی سوختن است
هر آن قماش، که از سوزنی جفا نکشد
عبث در آرزوی همنشینی بدن است
میان صورت و معنی، بسی تفاوتهاست
فرشته را، بتصور مگوی اهرمن است
هزار نکته ز باران و برف میگوید
شکوفهای که به فصل بهار، در چمن است
هم از تحمل گرما و قرنها سختی است
اگر گهر به بدخش و عقیق در یمن است
از جمله ویژگی های بارز اشعار پروین اعتصامی زیبایی و گیرا بودن آن ها برای افراد مختلف جامعه است که وی را به یکی از برجسته ترین شاعران زن ایران زمین تبدیل کرده است.
نیکنامی نباشد، از ره عجب
خنگ آز و هوس همی راندن
روز دعوی، چو طبل بانگ زدن
وقت کوشش، ز کار واماندن
خستگان را ز طعنه، جان خستن
دل خلق خدای رنجاندن
خود سلیمان شدن به ثروت و جاه
دیگران را ز دیو ترساندن
با درافتادگان، ستم کردن
زهر را جای شهد نوشاندن
اندر امید خوشهٔ هوسی
هر کجا خرمنی است، سوزاندن
گمرهان را رفیق ره بودن
سر ز فرمان عقل پیچاندن
عیب پنهان دیگران گفتن
عیب پیدای خویش پوشاندن
بهر یک مشت آرد، بر سر خلق
آسیا چون زمانه گرداندن
گویمت شرط نیکنامی چیست
زانکه این نکته بایدت خواندن
خاری از پای عاجزی کندن
گردی از دامنی بیفشاندن
*****
اینـــــــــکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پـــــــــــــــــــروین است
گر چه جز تلخــــــــــــی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیـرین است
صاحب آنهمه گفتــــــــــــــــــار امروز
سائل فاتحـــــــــــــــــه و یاسین است
دوستان به که زوی یـــــــــــــاد کنند
دل بی دوست دلی غمگیــــــــن است
خاک در دیده بســــی جان فرساست
سنـــــگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبــــــــــــــرت گیرد
هر کــــــه را چشـم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جــــــــا برسی
آخـــــــــــرین منزل هستی این است
آدمــــــــــــــــی هر چه توانگر باشد
چون به این نقطه رسدمسکین است
اندر آنجا که قضــــــــــــــا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکیـــــــــن است
زادن و کشتن و پنهان کـــــــــــــردن
دهــــــــــــر را رسم و ره دیرین است
خرّم آن کس که در این محنت گــــاه
خاطــــــــــــری را سبب تسکین است
*****
امیدواریم از مشاهده مجموعه اشعار پروین اعتصامی و مناظره های وی لذت برده باشید. پیشنهاد می کنیم با مراجعه به بخش شعر و ادبیات از دیگر اشعار و همچنین زندگینامه دیگر شاعران نیز دیدن فرمایید.