نوروز یکی از جشنهایی است که خاستگاه آن ایران باستان است. شادباش بهار و زندگی دوباره زمین که نمادی از پیروزی نور و گرما بر تاریکی است. نویدی برای اهل زمین که ظلم ماندنی نیست و خورشید زمهریر را به زانو درمیآورد. مردمان این سرزمین و بسیاری دیگر از پارسیزبانان از دیرباز این جشن کهن را گرامی میداشتهاند و با برگزاری مراسمهای گوناگون به سرور و شادمانی میپرداختند. یکی از رسومی که در عید نوروز انجام میشود عیدیدادن است. با روزچین همراه باشید تا بتوانید بهترین و خاطرهانگیزترین عیدی را برای عزیانتان انتخاب کنید.

شادباش قدمهای بهار
زمستان هر چقدر سخت و جانسوز، تاب مقاوت در برابر خورشید بهاری را ندارد. انگار خود ننهسرما هم دلباختۀ عمو نوروز قصههاست که به کوچکترین اشاره آوزاهخوانهای بهاری رخت برمیبندد و خانه را آب و جارو کرده تحویل میرزا نوروز و بهار میدهد. در این میان از گذشتههای دور مردمان به شادباش قدمهای بهار به کوچکترها هدیهای میدادند و کوچکترها برای ابراز مهر و ادای احترام نزد بزرگان خانواده و ریشسفیدها میرفتند تا با دعای خیر آنان سال پربرکتی را شروع کنند و بزرگان نیز برای شگون و برکت هدیههایی را به افراد عیدی میدادند.
اولین هدیۀ نوروزی باستانی
از اولین هدیههایی که بین مردم رد و بدل شد شکر بوده است. در پژوهشها آمده است جمشید در نوروز برای نخستین بار نیشکر و شهد شیرین آن را پیدا کرد و به امر او شکر ساخته شد و مردم پس از آن برای تبریک شکر به یکدیگر هدیه میدادند.
در روزگار نهچنداندور که خبری از اسکانسهای رنگارنگ و سکههای نقرهای و طلایی نبود، در هر خانه هدایای کوچکی که نشانه شیرینکامی، سرسبزی و شادی بود برای عید تدارک دیده میشد. گندم برشته، نقل کلوچههای خانگی، تخممرغهای رنگشده… از جمله هدایایی بودند که بزرگترها به کوچکترها بهویژه کودکان میدادند. بعدها برای نوعروسان نیز در اولین سال زندگی مشترک هدایایی برای عید تدارک دیده میشد و با آداب و خاصی به منزل عروس برده میشد.
بعدها پدر و پدربزرگها، مادر و مادربزرگها از پر شالشان یا گوشه چارقدشان سکهای هم کف دست بچهها میگذاشتند تا اینکه پای اسکناسها به جیب مردم باز شد. هر خانواده تعدادی اسکناس برای تبرک لای قرآن میگذاشتند و به مهمانان عیدی میدادند.
رفتهرفته این رسم زیبا و خوشایند هم به تجملات آلوده شد و رقم عیدیها مدام بالاتر رفت. دیگر شوق و شور عیدی گرفتن و سرخوشی کودکانه آن جایش را به حسابوکتاب عیدی گرفتن و عیدیدادن داد.
عیدی را رقم نده!
حالا که بهار از راه رسیده است و بازار عیدیدادن و گرفتن هم داغ شده بیایم کمی به ریشه این رسم فکر کنیم و از مادی کردن این آیین زیبا بپرهیزیم. به این فکر کنیم چه هدیهای به عزیزانمان بدهیم که برایشان خاطرهانگیز و به یادماندنی باشد.
شما وقتی از کسی هدیهای دریافت کنید که نشان از شناخت شما دارد بیشتر خوشحال میشوید یا صرفاً یک اسکناس سبز و آبی با صفرهای بیشتر از سال گذشته؟! بله درست است عیدیهای نقدی هم جذابیت خودشان را دارند. ولی فکر نمیکنید کودکانمان را کمی پولکی بار آوردهایم. آیا برای اینکه سرشان در حساب و کتاب و شمردن و مقایسه کم و زیاد برود، کمی زود نیست؟!

یک قرار بهاری درجۀ یک!
بیایم به کسانی که دوستشان داریم بیشتر فکر کنیم. میتوانیم مقدار کمی اسکناس یا سکه برای تبرک لای قرآن بگذرایم که به قول معروف دشت کنند اما عیدی اصلی آنها هدیههای کوچک اما گرانبها باشد. بها نه به معنی چرتکه و حساب چقدر و چند تومان… بها به معنی فکری که برای تهیه عیدی کردهایم.

خاطرهانگیزترین عیدیها را پیدا کنید
اگر عزیزی دارید که دلتان میخواهد عیدی خاصی به او بدهید صفر اسکناس را زیاد نکنید. کمی از وقت و خلاقیتتان برایش هزینه کنید. برای مثال:
یک عکس خاطرهانگیز که میتوانید آن را روی تخت شاسی کوچک بزنید یا قاب کنید.
یک گلدان بهاری که او را همیشه به یاد شما و بهار بیندازد و با دیدن رشدش ذوق کند.
یک فیلم سینمایی ماندگار که ممکن است یادآور یک حس مشترک باشد.
یک مجموعه موزیک دلنشین.
یک کتاب یا مجموعه عکس بهاری.
یک شیرنی خانگی که خودتان برای پختنش وقت صرف کردهاید.
یک گردش نوروزی و یک عکس یادگاری در پایان روز
کارت پستالهای دستسازی که نشانی از شما و سلیقه شما دارد (با نوشتهای به قلم شما یا شعری دلنشین).
برای افرادی که پیشینۀ دوستی بسیاری با آنها دارید یک اسباببازی یا یک شیء که در گذشته با آن خاطره دارید. مثل یک لباس یا اسباببازی از دوران بچگیتان.

بچهها را تاجر عیدی نکنید
برای عیدیدادن به کودکان بیشتر فکر کنید و سعی کنید هدیهای به آنان بدهید که کمی فکر پشت آن باشد. هدیههای نقدی حذفشدنی نیستند، اما میتوانیم کمکم به این سمت برویم که هدیههایمان نشانی از ما و نشانهای برای طرف مقابلمان باشد. هر رفتار و هدیه ما در تربیت و شخصیت کودکان تأثیر ویژهای دارد. از همین ابتدا آنها را وارد شمردن و عدد و رقم و محاسبه قیمت هدیهها نکنیم. کاری کنیم که حتی از گرفتن یک تخممرغ رنگی هم شاد بشوند درست مثل کودکیهای از یاد رفته قصهها!
اگر به کسانی که دوستشان دارید فکر کنید، ایدههای بسیاری به ذهنتان خواهد رسید و فقط کافی است از روزمرگیها کمی فاصله بگیریم و به هر چیزی که برایمان عادی شده نگاه جدیدی بکنیم. به قول سهراب خان سپهری:
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود….
اگر ایدۀ جذابی برای عیدیدادن به نظرتان رسید با سایر اهالی روزچین در میان بگذارید. نوروز امسال را با عیدیهای خاص خاطرهانگیز کنیم (البته مراقب باشید باعث افسردگی مهمانان و بهویژه کودکان نشوید 😉… کمکم…هیچ چیز یک مرتبه تغییر نمیکند…آهسته و پیوسته…).
عید شما مبارک….🌼🌷🌺