ماهان شبکه ایرانیان

سلوک حجت الاسلام فاکر

به روایت آقای معینتی آرانی دبیر کمیسون اصل نود   محمدرضا فاکر سال ۱۳۲۴ در کوچه عیدگاه مشهد به دنیا آمد

سلوک حجت الاسلام فاکر

به روایت آقای معینتی آرانی دبیر کمیسون اصل نود
 

محمدرضا فاکر سال 1324 در کوچه عیدگاه مشهد به دنیا آمد. در 9سالگی به دلیل شغل پدرش به همراه خانواده به اصفهان رفت. پس از یک سال مجددا به مشهد بازگشت. همزمان با فراگیری دروس حوزوی مدتی را در کارگاه پارچه بافی و مدتی را هم در کارگاه گلدوزی بازار زنجیر کار کرد.
در حجره مدرسه دو درب مشهد، اعلامیه های امام خیمنی را بازنویسی می کرد و گاه با یک دستگاه پلی کپی که در زیرزمین خانه جاسازی کرده بود. اعلامیه ها را تکثیر و با کمک تعداد از مبارزان در شهرتوزیع می کرد.
سال 41 برای اولین بار دستگیر و زندانی شد و مجددا 15 خرداد 42 برای بار دوم بازداشت شد. در این دوره از زندان با آیت الله خامنه ای نیز آشنا شد. پس از آزادی راهی شهر قم شد تا فعالیتهای حوزوی را با جدیت بیشتری دنبال کند.
برای افشای ماهیت رژیم به شهرهای مختلف سفر می کرد و سخنرانی می کرد. سال 53 در نهاوند دستگیر شد و تا پایان سال 55 در زندان بود. از کارهای مهم مرحوم فاکر طرح مرجعیت امام خمینی (ره) بود و در این راستا با همراهی جمعی از بزرگان حوزه قم سفرهای متعددی به دیگر شهرها برای آگاهی علما داشت. پس از وقوع انقلاب اسلامی برای مدتی نمایندگی امام خمینی (ره) را در سپاه پاسداران بر عهده گرفت. در همان ایام وصیت کرد دستخط حکم امام را داخل کفن او بگذارند. او با ظهور خط نفاق سعی در افشای ماهیت ضدانقلاب کرد و به همین دلیل سه بار مورد سوءقصد قرار گرفت.
نمایندگانی مردم مشهد درسه دوره پنجم، هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی عضویت در کمیسیون اصل 90 در دوره هفتم و ریاست آن کمیسیون در دوره هشتم، عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضویت در مجلس خبرگان از عناوین کارنامه بعد از انقلاب بود. متاسفانه رییس دفتر او در مشهد حاضر نشد، خاطرات جذاب ارتباطات مردمی و سرکشی ها و رسیدگی های مرحوم فاکر از محرومان را در اختیار خوانندگان مجله قرار دهد.
در پی در گذشت او در شب عید 22 بهمن ماه88، رهبر انقلاب در پیامی نوشت؛ سوابق مجاهدات ایشان که از اولین سال های نهضت اسلامی آغاز گشته و نیز خدمات ایشان در دوران نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و عرصه های دیگر، ذخائر ارزشمندی در محاسبات الهی و نیز در یاد نیک مردم شناس از این رواحانی بزرگوار است.
آشنایی ما با آقای فاکر در دوره پنجم مجلس بود. ایشان نفر اول حوزه انتخاباتی مشهد و کلات شدند. دوره هفتم هم نماینده مشهد و کلات بودند. زمانی که وارد مجلس شدند کمیسیون که ایشان انتخاب کردند کمیسیون اصل 90 بود.

****
 

یک اتاق داشتند در مجلس قدیم دو دوره قبل هم بود که اگر جلسه تا دیر وقت طول می کشید، ایشان روز سه شنبه می آمدند و تا پاسی از شب به پرونده ها رسیدگی می کرد. ایشان وقت هایی که می خواستند بروند قم- برای اینکه در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم مسئولیت بر عهده داشتند و تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ حقوقی نگرفتند- با ماشین مجلس تا دم در عوارضی می رفتند و از آنجا پیاده می شدند و بقیه راه را با اتوبوس می رفتند. نمی گفتند که ماشین بیاید و من را تا قم سوار کند. یک مدتی پایشان شکسته بود . در بیمارستان با پرونده می رفتم خدمت ایشان همان جا روی تخت بیمارستان به پرونده ها رسیدگی می کرد.

****
 

دوره پنجم ما مجلس قدیم بودیم و رئیس کمیسیون یک میز داشت. ایشان هیچ وقت پشت این میز ننشستند. یک پتو انداختند و ما پشتی هم تهیه کردیم و وقتی وزیر می آمد همان جا روی پتو کفش هایش را درمی آورد و پیش حاج آقا می نشست. یک اتاقی هم بود که شب ها آنجا استراحت می کردند و تنها بودند. شب ها یک پتو را می گذاشتند زیر سرشان و یک پتو هم زیرشان بود؛ حتی در دوران کسالت بیماری سرطانی شان هم دو سال و نیم طول کشید و جالب این است که اصلا روحیه شان عوش نشده بود. یادم است که یک کسی نامه ای نوشته بود و نامه یک هفته ای پیش ایشان مانده بود. خیلی ناراحت بودند؛ نامه ای نوشتند که این نامه چند روزی دست من مانده است، لطفا تاخیر من را با تعجیل جبران فرمایید. برای ایشان قابل پذیرش نبود که کار به تاخیر بیفتد.

****
 

اگر موارد راه قانونی نداشت می گفتند که به شاکی بگویید این قضیه از مسیر قانونی راهی ندارد تا آن فرد منتظر نماند.

****
 

در رابطه با مفاسد اقتصادی یک کار گروه داشتیم در کمیسیون اصل 90 که خروجی کار رفت برای مقام معظم رهبری ایشان پی نوشت فرمودند:«از جناب آقای فاکر به خاطر اهتمام جدی و صادقانه ای که در مبارزه با فساد نمودند صمیمانه تشکر شود. خداوند ان شاالله به شما و بقیه اعضای محترم کمیسیون در این طریق مستقیم کمک بفرماید. 86/3/30» در آن موقع آقای فاکر نگذاشتند این نامه رسانه ای شود. اصل نامه را گفتند بگذار در گاوصندوق!

****
 

برخلاف اینکه بعضی ها خیلی مایل اند، اما ایشان سفر خارج از کشور نداشتند. فقط یک بار از دفتر ریاست جمهوری زنگ زدند و گفتند در سفر سودان همراه رئیس جمهور باشند و ایشان رفتند. دوره پنجم سال چهارم، به این علت رئیس نشدند که قبل از ریاست با مسافرت اعضای جلسه مخالف بودند. ایشان تحفظاتی داشتند و در برخودشان اهل شکایات نبودند. اگر اهل اینها بودند رئیس دوره هفتم می شدند. با کسی زد و بند نداشت و خیلی مقید به اطاعت از رهبر بود و نجات مملکت را در پیروی از ایشان می دانست.

****
 

مجلس یک وام خودرو داد که ایشان دادند به یک جانباز و گفتند ماهی فلان قدر بریز به حساب فقرا. دوره هفتم هم یک وام دادند که ایشان داد به کمیته امام مشهد و در یک صندوق قرض الحسنه هم گذاشتند. آقازده ایشان کار نداشت، من گفتم حاج آقا اجازه بدهید من یک اقدامی بکنم. به من اجازه ندادند. خود دستگاه ها اعلام می کردند که ما حاضریم در خدمت حاج آقا باشیم ولی اجازه ندادند. به شدت به اصول طلبگی وفادار بودند.
منبع: نشریه راه شماره45
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان