دانش دربارهی سبکهای یادگیری میتواند در ارائه دادن فرصتهایی برای موفقیت در مدرسه، محیط کار و جامعه و همچنین شناسایی اختلالات یادگیری مفید واقع شود. بر طبق نظریهی سبکهای یادگیری، افراد به هنگام یادگیری، به انواع مختلف اطلاعات واکنش میدهند و از اطلاعات و رویکردهای متفاوتی استفاده میکنند. رایجترین اصطلاحاتی که برای این سبکهای یادگیری به کار میروند عبارتاند از:
Auditory (شنیداری) که linguistic (زبانی) نیز نامیده میشود. این افراد یادگیری از زبان شفاهی برای کسب اطلاعات و پاسخدهی به اطلاعات را ترجیح میدهند.
Visual (دیداری) که spatial (فضایی یا مکانی) نیز نامیده میشود. این افراد برای تسهیل در یادگیری به اطلاعات بصری نیاز دارند. (مثلاً کلمات کتبی، نقشه، چارت، نمودار و محرکهای محیطی)
Kinesthetic (فیزیکی) این افراد فعالیتهای عملی را ترجیح میدهند و از حسهای فیزیکی برای فیدبک گرفتن کمک میگیرند.
توجه داشته باشید که هیچکس همیشه از یک استراتژی استفاده نمیکند. بعضی از افراد ممکن است در بعضی کارها سبک یادگیری دیداری و در بعضی دیگر سبک یادگیری شنیداری یا فیزیکی را ترجیح دهند.
اما سؤالی که در اینجا مطرح است این است که چرا بعضی دانش آموزان، به رقم هوش متوسط یا بالاتر از متوسط، با مشکلات بسیار عمدهای در مدرسه مواجه میشوند؟ این دانش آموزان در یادگیری خواندن و نوشتن موفق نیستند. کسانی که اختلالات یادگیری دارند یکی از باورهای رایج دربارهی انسانها را به چالش میکشند. کسی که معلول ذهنی نیست، ناراحتیهای روانی، نقصهای بینایی یا شنوایی ندارد، فقیر نیست و از سایر محرومیتهای اجتماعی رنج نمیبرد، اصولاً در مدرسه باید موفق باشد، اما چرا چنین نیست؟
دانش آموزان دارای ناتوانیهای یادگیری یک مشکل با ریشههای نورولوژیک دارند. در حال حاضر برای تعیین و تصمیمگیری دربارهی حضور اختلالات یادگیری باید بر رفتار کودک و کیفیت عملکرد او در تحصیل تکیه کنیم.
شیوع اختلالات یادگیری در میان کودکان مدرسهای، در زمینههای آکادمیک خواندن، نوشتن و ریاضی 5 تا 15 درصد است. این رقم در فرهنگها، جوامع و زبانهای مختلف متفاوت هست.
اختلالات یادگیری درواقع مختص به یک یا چند حوزهی یادگیری هستند مثلاً خواندن، ریاضیات و نوشتن.
دیسلکسیا(dyslexia): اختلال یادگیری در خواندن
قبل از هر چیز بایستی خواندن را تعریف کنیم. خواندن عبارت است از بازشناسی بصری» یک مجموعه از حروف و تشخیص دادن آنها بهعنوان یک واحد معنادار (کلمه)، به یادآوردن معنای آن کلمه (حافظه) و ادغام آن کلمه با سایر کلمات قبل و بعد از آن و با شرایط محیطی مطلب (درک مفهوم).
در اختلال یادگیری خواندن یا بهطور ساده دیسلکسیا، کودکان در خواندن دشواری دارند و این موضوع را با مشکلاتی مانند decoding(باز کردن کد، رمزگشایی)، یا comprehending (فهم) نشان میدهند. Decoding درواقع همان توانایی تلفظ کردن کلمات کتبی است. Comprehending نیز به این موضوع اشاره دارد که کودک معنای آنچه را که در متن کتبی دیده و تلفظ کرده است متوجه میشود.
ویژگی اصلی دیسلکسیا این است که فرد در درست خواندن یا سریع خواندن و درک مطلب مشکل دارد و این ناتوانی با سن تقویمی، بهره هوشی و شرایط درسی و تحصیلی مطابقت ندارد.
منبع
روانشناسی کودکان استثنایی مؤلف مهدی گنجی / Idaamerica.org