پاکدستان دست بسته!

پاکدستان دست بسته!

«من خیلی راحت حرف هایم را می‌زنم و اگر قرار باشد، شیشه‌ای بشکند، آن شیشه برای من نیست. از نظر زندگی، خودم را خوب می‌شناسم. من اگر حرف نزنم و بروم جراحی قلب را ادامه بدهم با همین تعرفه‌ها ماهیانه 500 تا 600 میلیون تومان درآمد کسب می‌کنم.اگر بخواهم از بیمار هم پول بگیرم و جراحی کنم، میزان پول دریافتی من سر به فلک می‌کشد که انصاف نیست. این نوع مکانیزم پرداخت عادلانه نیست، دولت و مجلس در ایجاد این سیستم مسئول هستیم و باید جوابگو باشیم.»

این جملات بخشی از سخنان نایب رییس مجلس، جناب آقای دکتر پزشکیان است که در حواشی استیضاح وزیر رفاه و امور اجتماعی بیان نموده اند.بنده نیز مانند غالب مردم تبریز، ایشان را به صداقت و پاکدستی می شناسم و صراحت و منش اخلاقی ایشان را در جمع مسئولین بلندپایه نظام، امری قابل اعتنا و مغتنم می شمارم.اما با این حال به نظرم یک نقد جدی به این نوع اظهارات ایشان وارد است که امیدوارم مورد دقت قرار گیرد.

درآمد نجومی و ناعادلانه برخی پزشکان و جراحان، موضوعی «اظهر من الشمس» است که صرف بیان مکرر آن هیچ دردی از مردم دوا نمی کند و بلکه نمکی است بر زخم بی عدالتی در جامعه ما! اهالی رسانه سالها است که در طرح این موضوع و اعتراض به درآمد نجومی برخی پزشکان پیشقدم بوده اند و تاوان آن را هم داده اند، هرچند که متاسفانه فریادشان هنوز به جایی نرسیده است.البته همراهی دکتر پزشکیان در طرح این موضوع قابل احترام است، اما انتظار از ایشان با توجه به  مسئولیت هایی که داشته اند، بسیار بیش از این است.

 امثال دکتر پزشکیان که سابقه ریاست دانشگاه علوم پزشکی، وزارت بهداشت و درمان، نمایندگی مجلس و حتی نایب رییسی مجلس را در کارنامه خود دارند، چه تاثیری در اصلاح این روند ناعادلانه داشته اند؟! مگر نه اینکه بخشی از «کارآمدی» یک مقام مسئول در نظام اسلامی، به اصلاح رویه ها و ساختارهای غلط در اداره جامعه و کمک به برقراری عدالت اجتماعی باز می گردد؟!

واقعا اگر حضور افراد پاکدستی چون ایشان در مسئولیت های گوناگون، کمکی به افزایش «کارآمدی» و اصلاح امور نکرده است، پس چه فایده ای در قبول چنین مسئولیت های سنگین قابل تصور است؟! اگر مجلس نتواند با حقوق های نجومی مقابله کند و قدمی کوچک برای تحقق عدالت بردارد، اصلا به چه دردی می خورد؟! سلفی گرفتن با موگرینی؟! یا....

رویه عجیبی که متاسفانه در سالهای اخیر بین بسیاری از مدیران و مسئولان نظام باب شده است، گرفتن ژست انتقادی و داد و فریاد از کاستی ها و مشکلات است.گویی جای مردم و مسئولان عوض شده است و مردم باید پاسخگوی ضعف ها و کاستی ها باشند! فرافکنی مشکلات و پاسکاری کاستی ها به همدیگر توسط مسئولان بلندپایه، جز اینکه کمکی به حل مشکلات نمی کند، روحیه مردم را هم خراب و امیدشان را ناامید می کند! واقعا اگر مسئولان ما در حوزه وظیفه خود این قدر دست بسته هستند که هیچ کاری از عهده شان برنمی آید، دیگر چه اصراری بر حفظ عنوان و منصب خود دارند؟! این سئوال برای مسئولان پاکدست که اهل زدوبند و سوءاستفاده از موقعیت خود نیستند، بیشتر مصداق دارد! آیا بهتر نیست که نقد و گله و اعتراض را به مردم و رسانه ها بسپاریم و کار جهادی و مدیریت دقیق و کارشناسی را از مسئولان مطالبه کنیم؟!

فلسفه قبول مسئولیت در نظام اسلامی، برپایی عدالت و احقاق حق مظلومان است که جز با تلاش شبانه روزی و مجاهدت بدون ادعا به دست نمی آید، که مولای کارگزاران پاکدست، علی(ع) فرموده است:

«و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‏ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می‏کردم، آنگاه می‏دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‏‌ای بی ارزش‏تر است!».

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان