اواخر خرداد ماه بود که خبر تجاوز گروهی به 41 دختر ایرانشهری جامعه را برای چند روز و خانواده قربانیان را برای یک عمر در شوک فرو برد.
به گزارش به نقل از همدلی ،«مولوی محمد طیب ملازهی»، امام جمعه اهل تسنن شهرستان ایرانشهر در خطبههای آتشین نماز عید فطر از صاحبان زر و زوری سخن گفت که به 41دختر بیگناه تعرض کرده و حتی با زبان زور و تهدید آنان را مجبور به سکوت کردهاند.
انتشار این خبر هولناک موجی از واکنشها را به همراه داشت. کاربران شبکههای اجتماعی و رسانهها واکنشهای گستردهای به این خبر نشان دادند و پس از آن مقامات امنیتی -قضایی ایران با ذکر جزییات دیگری از این رخداد، قولهای زیادی برای پیگیری این ماجرا دادند.
اکنون نزدیک به 3 ماه از آن تاریخ میگذرد. جامعه از تب و تاب افتاده و التهابش فروکش کرده و گرد فراموشی بر چهره این اتفاق تلخ چنان نشسته که گویی هیچ وقت این اتفاق شوم رخ نداده است. شاید اکنون کمتر کسی این واقعه را به یاد داشته باشد یا مشتاق باشد خبری از حال و روز دختران قربانی ایرانشهری بگیرد.
اما در ایرانشهر قضیه فرق میکند. اگر چه فرماندار ایرانشهر اوضاع شهر را عادی میداند و میگوید: «مردم مانند گذشته در شهر رفت و آمد میکنند». اما واقعیت این است که مردم ایرانشهر بهویژه زنان ایرانشهری امروزشان هرگز شبیه به یک روز قبل از شنیدن و رسانهای شدن این اتفاق بهتآور نیست. حتی اگر در ظاهر همه چیز آرام و آنان خوشبخت به نظر برسند اما در باطن شرایط فرق کرده است و بذر بیاعتمادی در وجودشان کاشته شده است.
شاید در نگاه افکار عمومی این موضوع رنگ باخته و در لابهلای خبرهای رنگارنگ گم شده باشد، اما واقعیت این است که بعد از این واقعه نگاه مردم ایرانشهر ترک برداشت. این اتفاق شوم در ناخودآگاه و روند زندگی آنان تاثیر عمیقی بر جا گذاشته است. این بذر بیاعتمادی آن چنان در وجودشان ریشه دوانده که در مواجهه با هر شرایط جدیدی ردش را میتوان دید.
در روزهای ابتدایی انتشار این خبر بسیاری از فعالان اجتماعی و مسئولان بومی نسبت به تاثیرات منفی آن هشدار دادند که بدون شک بعد از این ماجرا شرایط زندگی برای دختران ایرانشهری دشوارتر از گذشته خواهد شد و محدودیتهای سنتی و فرهنگی که در این سالها تا حدودی کمرنگ شده بود، دوباره بازمیگردند. آنها همچنین احتمال دادند این اتفاق سبب بازگرداندن مجدد برخی زنان و دختران فعال این دیار به پستوی خانهها شود و جامعه را از فرصت استفاده از توانمندیهای این قشر موثر جامعه محروم کند. همچنین تاثیرات منفی این ماجرای تلخ مانع بزرگی برای روند رو به رشد سریع زنان در همه زمینههای سیاسی- اجتماعی و اقتصادی شود و خسارتهای جبرانناپذیری را بر پیکره جامعه در بلندمدت وارد کند.
برخی دیگر از حذف فیزیکی قربانیان سخن به میان آوردند و نسبت به وقوع آن بیم داشتند. چرا که در نگاه اغلب مردم بهویژه جوامع طایفهای و سنتی، قربانیان آزارهای جنسی مقصر هستند و در جایگاه متهم قرار میگیرند. همین نگاه باعث شد که از 41 قربانی حادثه تجاوز ایرانشهر تنها سه نفر جسارت این را پیدا کنند که از رنج حادثه سخن بگویند و تنها یک نفر حاضر به گرفتن مشاورههای روانی و درمانی شد و بقیه ترجیح دادند که از رنجی که بر آنان رفته سخنی نگویند و لب را به ریسمان سکوت ببندند.
فرماندار ایرانشهر یکی از اولین کسانی بود که به موضوع تجاوز به دختران ایرانشهر واکنش نشان داد. او در همان روزهای ابتدایی انتشار این خبر قول داد که ماجرا را به صورت جدی پیگری کند اما حالا میگوید رسانهها و فضای مجازی زیادی موضوع را بزرگ کردند.
او به ایانا میگوید: پرونده در حال پیگیری است. خدماتی از جمله خدمات پزشکی و روانی هم تا جایی که امکانش وجود داشته به برخی از خانوادهها داده شده است. به آنهایی که خودشان داوطلب دریافت خدمات بودهاند. شرایط عادی و بهتر است و ما مدام به مردم یادآوری میکنیم که به شایعههای فضای مجازی توجه نکنند.
ظاهراً اشاره فرماندار ایرانشهر به خبری است که چند وقت پیش در فضای مجازی منتشر شد. خبری که ادعا میکرد یکی از قربانیان تجاوز در ایرانشهر مجبور شده به دلیل حفظ آبروی خانواده با متجاوز ازدواج کند. داودی این موضوع را تکذیب میکند و میگوید: همه متهمان این پرونده در زندان هستند و این یک ادعای واهی است. اگر یکی از متهمان آزاد بود شاید میشد به این شایعه فکر کرد، اما در چنین شرایطی این بحث کاملا بیاساس است.
از منظر متخصصان این حوزه، حادثه تجاوز به دختران ایرانشهری آسیبهای روانی- اجتماعی زیاد و گستردهای را برای فرد، خانواده و جامعه به دنبال داشته است، به طوری که در جوامع سنتی و مذهبی نظیر ایرانشهر منجر به کاهش اطمینانخاطر خانوادهها، افزایش ترس و نگرانی در مورد رفت و آمد و حضور دختران در جامعه شده است. همچنین بدون شک این عمل شوم در بلندمدت میتواند تاثیر منفی بر کارکردهای اجتماعی و اقتصادی جامعه شود. به طوری که ناامنی روانی میتواند سبب بازگردندان جامعه رو به عقب شود.
«توران حملزهی» فعال اجتماعی ایرانشهر از معدود کسانی است که هنوز ماجرای تجاوز را فراموش نکرده است. او به ایانا گفت: در ظاهر همه چیز مثل قبل است، اما دو ماه پیش تخم بیاعتمادی و نفاق در این شهر کاشتند و حالا هم هیچکس مسئولیتش را قبول نمیکند. مردم از مسئولان پاسخ میخواستند اما جواب قانعکنندهای به مردم داده نشد. حتی در مواردی معترضان دستگیری شدند. بعد هم که اوضاع اقتصادی طوری به هم ریخت که مردم به کلی ماجرا را فراموش کردند. در واقعیت هم شهر عادی است و شما زنان و مردانی را میبینید که در فضای اجتماعی حضور دارند، اما دیگر صحبتی از آن قوم و خویشهای خود که روزی آن فاجعه گریبانشان را گرفته بود نمیکنند و اثری از آنها در شهر نیست.
حملزهی از نزدیکان خانوادگی یکی از قربانیان است. او افزود: آدمی را که با آن جرات و جسارت در شهری مانند ایرانشهر تجاوز را علنی کرد، خانهنشین کردهاند. این خانم پرستار بود، اما دیگر به سرکار نمیرود. نه او و نه خانوادهاش در هیچ محیط عمومی حاضر نمیشوند. انگار که حصر خانگی باشند. واقعا این شبیه حصر است. نه با کسی حرف میزنند و نه کسی را میبینند. حمل زهی ادامه داد : در روزهای ابتدایی شرایط خیلی بد بود. از زبان چند خانواده شنیدم که تصمیم دارند مانع تحصیل دخترانشان در دانشگاه شوند. چند دختر را میشناسم که پس از این اتفاق دیگر سرکار نرفتند. حالا اما اوضاع بهتر است. شاید تنها فایده فراموشی همین باشد. البته فضای ناامیدی و بیاعتمادی در شهر کاملا روشن است.
این گونه اتفاقات در جامعه همچنین در جوامع سنتی و ایل و طایفهای مانند ایرانشهر آسیبهای اجتماعی مهمی نظیر انزوای اجتماعی، قتلهای ناموسی، کینهتوزی و نفرت بین خانوادهها و حس انتقام و درگیری طایفهای بین خانوادها را به دنبال دارد. ناامنی روانی ایجاد شده از طریق خشونت و آزار جنسی به دختران قطعا میتواند عامل مهمی برای عقبگرد جامعه رو به پیشرفت ایرانشهر باشد.