خبرگزاری فارس: افشین علا از شعرای مطرح کشور، پس از سخنرانی قلدرمآبانه ترامپ در سازمان ملل علیه ایران، رباعیای انتقادی علیه ترامپ سرود که در این رباعی آمده است:
مستانه و مغرور سخن میگوید
با قلدری و زور سخن میگوید
انگار ترامپ نیز پنداشته است
در هالهای از نور سخن میگوید
افشین علا در بیت دوم این رباعی، کنایهای به رئیس جمهور سابق زده است. "هاله نور" که در بیت دوم شعر به کار رفته، کلمهای بود که از سال 85 جنجال زیادی به پا کرد.
احمدی نژاد سال 85 پس از اولین سفرش به نیویورک، درباره سخنرانی در سازمان ملل، گفته بود: «من روز آخری که سخنرانی کردم، تقریباً همه سران بودند یکی از همان جمع به من گفت: «وقتی تو شروع کردی «بسما..» و «اللهم» را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در یک حصن و حصاری رفتی؛ این را من خودم هم احساس کردم که فضا یک دفعه عوض شد و همه سران حدود بیستوهفت، هشت دقیقه مژه نزدند»!
با فاصله کمی از انتشار شعر افشین علا، رباعی دیگری منتشر شد که شاعر آن خود را «نوشین اعلا» معرفی کرده است. به نظر میرسد اسم انتخاب شده، یک اسم مستعار یا همان تخلص شعری باشد، اما در رباعی این شاعر در پاسخ به شعر افشین علا آمده است:
مستانه و مغرور سخن میگوید
با قلدری و زور سخن میگوید.
چون مهر حسن نشسته او را بر دل
در هودجی از نور سخن میگوید
خانم نوشین اعلا در این رباعی فقط بیت دوم شعر افشین علا را تغییر داده است و در همین یک بیت به 2 مساله اشاره کرده است.
امسال (سال 97) هم مانند برخی از سالهای دیگر، بحث مذاکره و رابطه ایران و آمریکا در حاشیه نشست سازمان ملل داغ بود، اما ترامپ ساعاتی پیش از سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل در توییتی نوشت: «برنامهای برای ملاقات حسن روحانی، رئیسجمهور ایران ندارم. شاید یک روزی در آینده با وی ملاقات کنم. مطمئنم که او مردی دوستداشتنی است.»
اشاره نوشین اعلا در مصرع اول بیت دوم «چون مهر حسن نشسته او را بر دل» به همین توییت ترامپ است، اما در مصرع آخر سخن از ماجرای «هودج نور» به میان آمده و شاعر هودج نور را در مقابل «هاله نور» مطرح کرده است.
همانگونه که هاله نور به یکی از نکات ثابت منتقدان رئیس جمهور سابق تبدیل شده بود، از انتخابات سال 96، هودج نور نیز به عنوان یکی از دستمایههای منتقدان حسن روحانی مطرح شد.
«هودج» در لغت به معنای کجاوه، سبد بزرگ سایبان دار، کجاوه و محمل به کار رفته است.
در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال 96، فیلمی از خاطرات گذشته حسن روحانی منتشر شد که در فضای تقابلهای سیاسی موافقان و مخالفان، به عنوان بدیل هاله نور مورد استفاده قرار گرفت.
روحانی در این فیلم گفته بود:
«من در یک ماه محرمی، روز دوازدهم، موقع اذان صبح از خانه خارج شدم و برای نماز صبح به سمت مسجد پشت خندق (مسجد، ولی عصر فعلی) رفتم. وارد حیاط مسجد شدم و در کنار حوضی که در سمت چپ قرار داشت، نشستم و مشغول گرفتن وضو شدم. پدرم داخل مسجد رفته بود و نماز جماعت صبح هم شروع شده بود. من همانطور که کنار حوض نشسته بودم و در حال وضو بودم، احساس کردم که حیاط یک مرتبه روشن شد، مثل اینکه نورافکنی به تابش درآمده باشد. در آن حال حس کردم نور از بالا میتابد، سرم را بلند کردم و یک شیء نورانی را که تقریبا مکعب مستطیل بود و حدود دو متر طول داشت و عرض و ارتفاع آن هم حدود یک متر بود، دیدم که از بالا به سمت داخل حیاط مسجد به آرامی در حال فرود آمدن است. احساس میکردم افرادی داخل این هودج نورانی نشستهاند، ولی چیزی جز تلألؤ نور نمیدیدم. بعد دیدم آن شیء نورانی در شمال شرق حیاط مسجد فرود آمد. آنگاه پس از چند دقیقه توقف، بلند شد و به حرکت درآمد. در هنگام برخاستن هودج، علیرغم اینکه برای نماز صبح میخواستم داخل مسجد بروم، بیاختیار دنبال آن به راه افتادم و دیدم پس از عبور از تکیۀ مسجد پشت خندق به تکیۀ بعدی، یعنی تکیۀ «بیرون دژ» رفت و در وسط آن تکیه فرود آمد. فاصلۀ این دو تکیه شاید حدود دویست متر بود. پس از آن هودج دوباره بلند شد و در فضا به راه خود ادامه داد و من هم در کوچه آن را میدیدم. هودج به سمت شرق (سمت مشهد) حرکت کرد و بعد از چند دقیقه از نظرم غایب شد.»
فارغ از مباحث مربوط به این دو رباعی، ورود شعرا به منازعات سیاسی جذاب به نظر میرسد چرا که شعرا بر خلاف سیاسیون، به جای مقالات و مصاحبههای مطول، میتوانند فقط در یک مصرع یا یک کلمه، حجم انبوهی از پیامهای سیاسی و غیرسیاسی را منتقل کنند، اما در همین زمینه راههای مهمتری نیز در پیش است. چنانکه رهبرانقلاب 10 تیر 94 در دیدار شعرا فرمودند:
«بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد. یک وقت دعوای مشتبهی است، آن بحث دیگری است، وقتی که حقّی هست و باطلی، اینجا بیطرفی معنا ندارد؛ باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد؛ حالا یکی میتواند به شکل نظامی بِایستد، یکی به شکل سیاسی بِایستد؛ به اَشکال مختلف میشود ایستاد، یک نفر هم با زبان، با بیان، با اندیشه میتواند بِایستد؛ باید ایستاد. شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بیطرف باشد. اگرچنانچه شاعر، هنرمند بیطرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آنوقت خیانت کرده، جنایت کرده؛ بحث اهمال دیگر نیست، بحث جنایت است».