مـقدمه
قـرن اول هجری قمری حوادث تلخی برای اهل بیت پیامبر (ص) به همراه داشت. شهادت امام حسین(ع) و هفتاد دو تن از یاران ایشان در محرم سال 61 هجری قمری یکی از جان گدازترین و تأثیرگذارترین این حوادث بود. پس از واقعهٔ کـربلا ضـرورت پیـام رسانی و آگاهی بخشی به جوامع اسلامی و هـمچنین پاسـداری از ارزشـ های قیام و جلوگیری از فراموش شدن اهداف این قیام، موجب ابداع شیوهٔ جدیدی از تاریخ نویسی، موسوم به تاریخ نگاری عاشورا، شد و به تاریخ نگارانی که اثـری بـا عـنوان مقتل الحسین(ع) داشتند یا در اثر خود به حـادثۀ کـربلا و جزئیات آن پرداخته باشند «مقتل نگار» یا «تاریخ نگار عاشورا » اطلاق می شود.
این شیوهٔ تاریخ نگاری به دلیل توجه و تشویق ائمه(علیهم السلام) در قـرن های اولیـه گـسترش و تداوم یافت. درواقع هدف تاریخ نگاران شیعه از تألیف مقتل هـا در قرون اولیهٔ هجری، زنده نگه داشتن یاد شهدای شیعه و نشان دادن ظلم و ستمی است که بر خاندان پیامبر (ص) روا شده بـود. هـمچنین بـا نگارش مقتل ها از تحریفات و کج روی ها دربارۀ واقعهٔ کربلا کاسته می شد. مقتل نـگاران، کـه خود شیعه بودند، نگارش مقتل ها را نوعی وظیفهٔ دینی می دانستند که با تألیف این آثار درصدد ادای دیـن خـود بـه مذهب تشیع و امام حسین(ع) بودند.
این مقتل ها، که با عواطف و احساسات مـقتل نگاران عـجین شـده بودند، تأثیرات عمیقی در نوع نگاه شیعیان به واقعهٔ عاشورا پدید آوردند و با ذکر اهـداف قـیام امـام حسین(ع) از خطر فراموشی - که معمولاً دامن گیر قیام ها و نهضت ها است - کاستند. درواقع، واقعهٔ کربلا نـماد تـفکر شیعه در قرون اولیهٔ اسلامی بود که باید حفظ می شد و از دستبرد مخالفان و معاندان بـه دور مـی ماند. ایـن مقتل ها در نهایت موجب تقویت روحیهٔ ظلم ستیزی و حفظ و حراست از آرمان های اهل بیت(ع) شدند.
تاریخ نگاری عـاشورا در قـرن اول با اصبغ بن نباته (از اصحاب امام علی(ع)) آغاز شد و به دلیل تأکید ائمـه(عـلیهم السلام) و اقـبال شیعیان در دوران های بعد، این شیوهٔ تاریخ نگاری به حیات خود ادامه داد. بسیاری از تاریخ نگاران در قرون اولیهٔ اسـلامی از اصـحاب ائمه(علیهم السلام) بودند و این امر نشان دهندهٔ تشویق های ائمه (علیهم السلام) نسبت بـه ایـن روش تـاریخ نگاری بود. اصبغ بن نباته از اولین تاریخ نگاران عاشورا است اما ابی مخنف از معروف ترین تاریخ نگاران عاشورا در دو قـرن اول اسـلامی اسـت که شیوهٔ مقتل نگاری او مرجعی برای مقتل نگاران بعدی شد. لذا مسألۀ پژوهـش حـاضر واکاوی منابع تاریخ نگاری عاشورا در دو قرن اول اسلامی است و درصدد است با دیدی فراتوصیفی به این مهم دسـت یـابد.
1. پیشینۀ پژوهش
در سال های اخیر منابع و مطالعات زیادی دربارۀ تاریخ نگاری عاشورا صورت گـرفته اسـت اما اثری که به طور جامع به مـنابع تـاریخ نگاری عـاشورا و تاریخ نگاری عاشورا در سده های اولیهٔ اسلامی پرداخته بـاشد، مـوجود نیست و در آثاری چون احیای ارزش ها در نهضت عاشورا نوشتۀ محمدجواد صاحبی، «تاریخ نگاری عاشورا شـیعیان از آغـاز تا پایان قرن پنجم هـجری» بـه قلم جـواد یـاوری، تـاریخ نگاری عاشورا و گسترهٔ آن در تاریخ حدیث شیعه نـوشتهٔ بـتول اخوان رستمی، و «سیری در مقتل نویسی و تاریخ نگاری عاشورا از آغاز تا عصر حاضر» نوشتۀ مـحسن رنـجبر، به معرفی تاریخ نگاران عاشورا از ابتدا تـاکنون پرداخته اند. اما مقالهٔ حـاضر بـه دلیل پرداختن به منابع تـاریخ نگاری عـاشورا شیعیان در این برههٔ زمانی دارای نوآوری است.
2. مفهوم تاریخ نگاری عاشورا
تاریخ نگاری عاشورا در ادبیات دیـنی بـه مقتل نگاری اطلاق می شود. مقتل نگاری بـه ضـبط روایـات و قصص شخصیت های دیـنی و اسـلامی و یاران آنان، که مـنجر بـه قتل آنان گردیده است، می پردازد (اخوان، 1389: 17). درواقع مقتل نگاری نوعی از تاریخ نگاری است که چـگونگی قـتل و شهادت بزرگان دین اسلام را تشریح مـی کند. امـا از قرن دوم هـجری ایـن اصـطلاح به نوشتن دربارۀ عـاشورا و امام حسین(ع) اطلاق شد.
پس از شهادت امام حسین(ع) به دلیل اهمیت فراوان این موضوع برای شـیعیان، نـگارش مقتل ها مورد توجه تاریخ نگاران قرار گـرفت و مـنجر بـه تـألیف کـتاب های گوناگونی در زمینهٔ واقـعهٔ عـاشورا شد. به مجموعهٔ این آثار تاریخ نگاری عاشورا گفته می شود. درواقع مقتل نگاری یا مقتل نویسی عنوان خاص تـاریخ نگاری عـاشورا اسـت و از این جهت که یک شرح تاریخی-اجـتماعی اسـت، بـرای شـیعیان دارای اهـمیت اسـت و می تواند برای فهم ظلم و ستمی که در طول قرون نسبت به شیعیان شده است، کمک نماید (ضیایی، 1387: 91).
3. تأملی در منابع و تاریخ نگاری عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی
شهادت مظلومانهٔ امام حـسین(ع) و یاران ایشان، شیوه ای از تاریخ نگاری را در جهان اسلام پدید آورد که به مقتل نگاری و تاریخ نگاری عاشورا معروف شد. بعد از این واقعه، شیعیان و نویسندگان شیعه، نوشتن دربارۀ چگونگی شهادت امام حسین(ع) را وظیفه ای دینی تلقی کـردند و آثـار زیادی در این زمینه تألیف شد. این نویسندگان، بر اساس منابع موثق متنوع، به گزارش واقعهٔ عاشورا پرداختند. در ذیل به مهم ترین منابع تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن اول اسلامی پرداخته می شود:
3-1. بهره گیری تـاریخ نگاران عـاشورا از احادیث پیامبر(ص)
تاریخ نگاران عاشورا در نگارش آثار خود به احادیث و سخنان پیامبر(ص) روی خوش نشان داده اند و احادیث پیامبر(ص) از اصلی ترین منابعِ مورد توجه آن ها بوده اسـت. کـتاب های حدیث و روایت های شیعه و حتی مـنابع اهـل سنت بر این نکته اتفاق نظر دارند که جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) وحی آورده است و شهادت امام حسین(ع) و محل شهادت او را خبر داده است. یعقوبی و شهرستانی بـرای اثـبات این موضوع روایتی را بـه شـرح زیر آورده اند:
حضرت حسین بن علی(ع) به پیامبر(ص) در حال وحی وارد شد و بر پشت پیامبر اکرم(ص) درحالی که بر بازوان تکیه کرده بود نشست و مشغول بازی شد. جبرئیل گفت: ای محمد امت تـو بـعد از تو فتنه بپا می کنند و این فرزندت را بعد از تو به قتل می رسانند. آن گاه جبرئیل دست دراز کرد مقداری خاک سفید آورد و گفت: در زمینی فرزندت را می کشند که اسم آن طفّ است. بعد وقتی جبرئیل رفـت پیـامبر درحالی که آن خـاک در دستش بود در حالت گریه به سوی اصحاب آمد و فرمود جبرئیل به من خبر داد که فرزندم حسین بـعد از من در زمین طف کشته می شود (یعقوبی، 1382: 183؛ شهرستانی، 1382: 29).
در منابع روایی شیعه و سـنی روایـات بـسیاری دربارۀ خبر دادن پیامبر(ص) از واقعهٔ عاشورا به اطرافیان و خانوادهٔ خود و گریستن آن حضرت به یاد واقعهٔ عاشورا وجود دارد. در ایـن زمـینه احادیث مشهوری روایت شده است که پس از ولادت امام حسین(ع)، پیامبر(ص) او را در آغوش گرفت و حین نـوازش او مـی گریست (ابـن قولویه، 1377: 215؛ مجلسی، 1373: 478). مطابق این روایت پیامبر اکرم(ص) همواره در مناسبت های مختلف از اولین ساعات تولد امام حـسین(ع) داستان شهادت مظلومانهٔ او را برای خانواده، صحابه و اطرافیان نقل می کرده است (همان). بدین تـرتیب بیشتر تاریخ نگاران عاشورا در دو قـرن نـخستین اسلامی به احادیث پیامبر(ص) دربارۀ شهادت امام حسین(ع) پرداخته اند و این احادیث در زمرۀ منابع تاریخ نگاران عاشورا در قرون بعدی قرار گرفته است.
3-2. بهره گیری تاریخ نگاران عاشورا از نامه ها و خطبه های امام حسین(ع)
از منابع مهم و اصلی بـرای بررسی وضعیت جامعهٔ عصر امویان نامه ها و خطبه های امام حسین (ع) است. ایشان از آغاز حرکت خود به سوی کربلا، نامه ها و خطبه های زیادی را ارسال و ایراد فرمودند. این نامه ها و خطبه ها، که اوضاع سیاسی و تاریخی عـصر عـاشورا را به تصویر می کشند، برای فهم فلسفهٔ عاشورا اهمیت بسیاری دارند. یکی از مشهورترین نامه هایی که در بسیاری از منابع و همچنین در بیشتر منابع تاریخ نگاری عاشورا از آن یاد شده است، نامهٔ امام به کوفیان قبل از حـرکت بـه سمت کربلا است. امام حسین(ع) در جواب نامه های کوفیان چنین فرموده اند:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
أمّا بعد، فآن هانئاً وسعیداً قدما عَلی بکتبکم، وأنا باعث إلیکم أخی وابن عمّی وثقتی من اهـل بیتی مـسلم بن عقیل، فإن کتب إلی أنّه قد اجتمع رأی ملأکم وذوی الحجی والفضل منکم علی مثل ما قدمت به رسلکم وقرأت فی کتبکم، فإنّی أقدم إلیکم
به نام خداوند بخشنده مـهربان
هـانی و سـعید نامه های شما را آوردند و من هـم مـتوجه هـدف شما شدم. آری، من پسر عمو برادر مورد اطمینان خودم را که از اهل بیت من است، به نام مسلم بن عقیل به سوی شـما مـی فرستم تـا اوضاع شما را برای من گزارش کند. پس اگر نـمایندهٔ مـن اجتماع شما را ببیند و برای من گزارش کند، آن وقت من به سوی شما حرکت می کنم (کوفی، 1372: 839).
منابع برخی از نویسندگان واقـعهٔ عـاشورا، نـامه های کوفیان برای امام حسین(ع) است و تعداد بیعت کنندگان کوفی با امـام حسین (ع) از مسائل مهمی بوده است که عاشورانگاران بدان توجه داشته اند. بر طبق آثار تاریخ نگاران عاشورا، تعداد بیعت کنندگان بـا امـام بـین 20 تا 40 هزار نفر عنوان شده اند و تعداد نامه هایی که کوفیان برای امـام حـسین(ع) نوشتند را نیز حدود 150 نامه ذکر کرده اند (رنجبر، 1384: 52-53). این نامه ها و خطبه ها برای شناخت وضعیت جامعهٔ معاصر امـام حـسین(ع) از مـنابع اصلی تاریخ نگاران عاشورا به شمار می آید و این نویسندگان با آوردن آن ها در آثار خـود سـعی در اصـالت بخشی گزارش خود داشتند. این مهم بیشتر در ثبت نامه ها و خطبه های امام حسین(ع) به چـشم مـی خورد. امـام حسین(ع) از آغاز حرکت به سوی کوفه خطبه های زیادی برای اصحاب خود ایراد فرمودند کـه تـاریخ نگاران عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی به آن ها به مثابهٔ منابع دست اول واقعۀ عـاشورا مـی نـگریستند. ابومخنف در مقتل الحسین(ع) به خطبۀ مشهور امام حسین(ع) قبل از واقعه عاشورا اشاره می نماید کـه ایـن خطبه مورد توجه دیگر تاریخ نگاران عاشورا نیز قرار گرفته است.
آگاه بـاشید کـه ایـن ها به پیروی از شیطان تن داده اند و اطاعت از خدای رحمان را رها کرده اند، آشکارا فساد می کنند، و به حـدود الهـی عمل نمی نمایند. فی ء را به خود اختصاص داده اند، و حرام خدا را حلال و حلال خـدا را حـرام کـرده اند (ابومخنف، 1380: 109).
3-3. بهره گیری تاریخ نگاران عاشورا از سخنان و خطبه های امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س)
از پیامدهای مـهم و سـازندهٔ شـهادت امام حسین(ع)، اسارت امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) به همراه دیگر اهل بیت (عـلیهم السلام) بـود. اسارت و انتقال اهل بیت(علیهم السلام) از کربلا به شام موجب شد در شهرهای مختلف امام سجاد(ع) خطبه ها و سخنانی دربـارۀ واقـعهٔ عاشورا ایراد فرمایند. این سخنان و خطبه ها نیز از منابع اصلی تاریخ نگاران عاشورا در دو قـرن اول اسـلامی است. خطبه های امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در نـهایت مـنجر بـه آشکارسازی سیمای حکومت امویان شد. خطبۀ زیـر کـه توسط امام سجاد (ع) ایراد شده است در کتاب لهوف سیدبن طاووس و دیگر تاریخ نگاران عـاشورا مـنعکس شده است:
أَیهَا الْقَوْمُ إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحـَمْدُ ابـْتَلَانَا بـِمَصَائِبَ جَلِیلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِی الْإِسْلَامِ عَظِیمَةٍ قـُتِلَ أَبـُوعَبْدِ اللَّهِ الْحُسَینُ ع وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِی نِسَاؤُهُ وَ صِبْیتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِی الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عـَامِلِ السـِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِیةُ الَّتِی لَیسَ مِثْلُهَا رَزِیـةً أَیهَا النَّاسُ فَأَی رِجـَالاتٍ مـِنْکمْ یسَرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ أَمْ أَی فـُؤَادٍ لَا یـحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ أَمْ أَیةُ عَینٍ مِنْکمْ تَحْبِسُ دَمْعَهَا وَ تَضَنُّ عَنِ انْهِما
ای مردم! هـمانا خـدا، که ستایش مخصوص اوست، مـا را بـه مـصائبی گران، و شکافی بـزرگ در اسـلام مبتلا فرمود. ابوعبدالله(ع) و عـترت و یـارانش به شهادت رسیدند، و زنان و دخترانش به اسارت رفتند. رأس مبارک او را بر نیزه ها در شهرها گردانیدند؛ و ایـن آنـ رزیه و مصیبتی است که مانند نـدارد. ای مـردم کدام مـرد از شـماست کـه بعد از این شادمانی کـند، یا کدام چشم است که از ریزش اشک خویشتن بدارد و از گریه بخل ورزد (ابن طاووس، 1386: 364).
امام سجاد(ع) راویـان و کـاتبان بسیاری نیز داشتند که به واقـعهٔ کـربلا و ثـبت وقـایع آن تـوجه کردند. از مهم ترین یـاران امـام(ع) می توان از ابوحمزه ثمالی، سعیدبن جبیر، زیدبن علی بن الحسین(ع) و داوود بن یحیی نام برد (اخوان، 1389: 31).
حضرت زینب(س) نـیز در خـطبه هـا و سخنان کوبنده ای که در کوفه و شام علیه امـویان ایـراد نـمودند، بـر حـکومت فـاسد امویان تاختند و به شهادت مظلومانهٔ شهدای کربلا اشاره کردند (همان: 329). این خطبه ها و سخنان حضرت زینب(س) با صبغهٔ روشنگری ای که داشت اساس و بنیان حکومت امویان را به لرزه انداخت. ایـن خطبه ها از جمله منابع تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی بوده است که مورد توجه تاریخ نگاران عاشورا در قرون بعدی نیز قرار گرفته است. ابومخنف به خطبه های حضرت زینب (س) از کربلا تا شام اشـاره نـموده است:
هنگامی که زینب دختر فاطمه از کنار قتلگاه برادرش می گذشت، درحالی که می گفت: یا محمداه یا محمداه! ملائکۀ آسمان بر تو درود می فرستند. این همان حسین است که زیر آسمان (بی سایه بان) قـرار گـرفته، به خاک و خون آغشته، و اعضایش قطعه قطعه شده است (ابومخنف، 1380: 193).
3-4. بهره گیری تاریخ نگاران عاشورا از رجزهای اصحاب امام حسین(ع)
رجز جملاتی با درون مایهٔ نثر و شـعر بـوده که جنگ آوران در میدان های نبرد مـی خواندند و مـعمولاً به دو صورت تک گویی و گفت وگوهای میان جنگ آوران صورت می گرفته است. رجزخوانی برای بیان افتخارات، تحقیر دشمن و تأکید و اهمیت اصل و نسب به کار برده می شده اسـت. درواقـع رجز به عنوان یک رسـانۀ سـنتی در نبرد تأثیرگذار بوده است (الویری، 1395: 168). سنت رجزخوانی در نبردهای اولیهٔ تاریخ اسلام به دلیل بُعد احساسی و تشویق لشکر به جنگ از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.
رجزهایی که درواقعهٔ عاشورا توسط امـام حـسین (ع) و یاران ایشان ایراد شد بسیار مشهور هستند. برای نمونه رجز «زهیربن قین» در روز عاشورا یکی از رجزهای معروف است که مورد توجه تاریخ نگاران در دو قرن نخستین اسلامی واقع شده است (ابومخنف، 1380: 171).
زهـیربن قـین سوار بـر اسب خویش بیرون آمد و فریاد کرد ای مردم کوفه شما را از عذاب خدا بیم می دهم. بیم باد شما را، ای بـندگان خدا، فرزندان فاطمه(س) به دوستی و یاری سزاوارترند از فرزندان سمیه. اگر هـم ایـنان را یـاری نمی کنید، با ایشان نجنگید. ای مردم، امروز بر روی زمین پسر و دختر پیغمبری جز امام حسین(ع) نمانده و هـیچکس بـر کشتن او گرچه به یک کلمه باشد یاری ندهد؛ مگر آنکه خدا دنیا را بـر او تـلخ سـازد و به دشوارترین شکنجه های آخرت عذابش کند (یعقوبی، 1382: 2/181).
حربن یزید ریاحی نیز در واقعۀ کربلا رجزی تـاثیر گذار ایراد نمود که ابومخنف (از معروف ترین تاریخ نگاران عاشورا) در دو قرن نخستین به آن اشـاره نموده است (ابومخنف، 1380: 171-172).
3-5. بـهره گیری تـاریخ نگاران عاشورا از گزارش های افراد دشمن
واقعهٔ عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یاران او به قدری مظلومانه و غم انگیز بود که حتّی برخی افراد دشمن را نیز تحت تأثیر قرار داد. از سپاهیان دشمن اشخاصی چون حمیدبن مسلم و شبث ربـعی با انگیزه های: تنبیه، عذاب وجدان، تفاخر و کسب جاه و مال، برخی از وقایع روز عاشورا را نقل کردند و تاریخ نگاران عاشورا نیز به نگارش آن روایت هاپرداختند (صاحبی، 1390: 123). ابن ابی الحدید از زبان یکی دشمنان امام حسین(ع) روحیهٔ شهادت طلبی و ایثار یـاران امـام (ع) را این گونه توصیف می کند:
گروهی بر ما قیام کردند که دست هایشان بر قبضه های شمشیرشان بود؛ همچون شیران شرزه از چپ و راست سواران شجاع را از پا در می آوردند و خویشتن را به کام مرگ افکنده بودند. نه امـان مـی پذیرفتند و نه رغبتی به مال داشتند و هیچ چیز نمی توانست میان آنان وارد شدن در دام مرگ یا چیرگی بر ملک مانع شود و اگر اندکی دست بر می داشتیم با تمام جان لشکر را نابود مـی کردند (ابـن ابی الحدید، 1387: 3/63).
همچنین قره بن قیس تمیمی حنظلی از سپاهیان دشمن به گزارش برخی از وقایع عاشورا پرداخته است. تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن نخستین به گزارش های او دربارۀ واقعه عاشورا توجه نموده اند (ابومخنف، 1380: 192).
3-6. بـهره گیری تـاریخ نـگاران عاشورا از گزارش بازماندگان و اسیرشدگان لشـکر امـام حـسین(ع)
یکی دیگر از منابع تاریخ نگاران عاشورا نقل های اسیران و بازماندگان واقعهٔ عاشورا است. منابع دربارۀ بازماندگان لشکر امام حسین (ع) آمارهای گوناگونی ارائه مـی دهند (رنـجبر، 1384: 74). از مـعروف ترین اسیران واقعۀ کربلا امام سجاد (ع) هستند. تـاریخ نـگاران عاشورا به اسارت امام و همچنین گزارش واقعۀ عاشورا بر پایۀ سخنان امام سجاد پرداخته اند (ابومخنف، 1380: 196). عقبةبن سمعان از اسیرشدگان و اصـحاب لشـکر امـام حسین(ع) بود. وی به این دلیل که از غلامان به شـمار می آمد آزاد شد. ابی مخنف از نخستین تاریخ نگاران عاشورا، از روایت های عقبةبن سمعان استفاده نموده است (همان: 31). عقبةبن سمعان در قرون بـعد نـیز مـورد توجه دیگر تاریخ نگاران عاشورا قرار داشته است (نیشابوری، 1366: 297؛ حلی، 1406: 39).
همچنین از دیـگر اسـیران واقعۀ عاشورا دو تن از فرزندان امام حسن(ع) بودند. یکی از این دو تن معروف به حسن مثنی و داماد امـام حـسین (ع) بـود. وی در روز عاشورا چنان با دشمن مبارزه کرد که پیکرش زخم های کاری بـرداشت و دشـمن گـمان کرد به شهادت رسیده است. اما او زنده ماند و اسیر شد (صاحبی، 1390: 120). از دیگر افرادی کـه در واقـعهٔ کـربلا حضور داشت و به شهادت نرسید، ضحاک بن عبدالله بود که تا آخرین لحظه مبارزه کرد امـا در پایـان با شرایطی که فراهم آمد از چنگ دشمن گریخت. او پس از واقعهٔ عاشورا از روایت گران مهم عـاشورا مـحسوب مـی شود که ابومخنف از او روایات بسیاری را نقل کرده است (همان: 122). راویان او در مقتل الحسین به دو دسته تـقسیم مـی شوند: راویان حاضر در واقعهٔ کربلا که شاهدان آن حادثه بودند و همچنین اعضای خانوادهٔ امام حـسین(ع) کـه نـاظر حادثه بودند. طبری از زبان ابی مخنف وقایع عاشورا را نقل کرده و به او استناد کرده است (طبری، 1362: 7/3008). تاریخ نـگاران عـاشورا در دو قرن نخستین اسلامی از گزارش های زنان اسیرشده از لشکر امام حسین (ع) چون حضرت زیـنب(س) و فـاطمه بـنت الحسین نیز در آثار خود استفاده نموده اند که نشان از توجه اسیران به نقل واقعۀ عاشورا دارد (حـلی، 1406: 99).
بـنا بـر این هریک از اسیران کربلا چنانچه موقعیتی مهیا می شد به افشاگری می پرداختند و اخـبار و اتـفاقات خونبار را نقل می کردند و مظلومیت امام حسین(ع) و شهیدان کربلا را به تصویر می کشیدند (حیدری آقایی، 1392: 42).
4. معروف ترین تاریخ نگاران عـاشورا در دو قـرون نخستین اسلامی
توجه و تأکید قرآن به تاریخ و قصص تاریخی و عبرت آموزی باعث شـد نـویسندگان مسلمانان به ضبط و تدوین تاریخ بپردازند. شـیعیان نـیز بـا رویکرد اعتقادی خود تاریخ نگاری را آغاز کردند (یـاوری، 1386: 8). پس از ظـهور اسلام مسلمانان لزوم کتابت را دریافتند. شیعیآن هم به موازات اهل سنت به نوشتن آثار پرداخـتند و اصـحاب بزرگی چون سلمان فارسی، ابـوذر غـفاری و ابورافع قـبطی نـخستین تـلاش ها را در زمینۀ تألیف کتاب نمودند (محرمی، 1386: 227).
بـرخی مـحققان تعداد کتاب هایی را که شیعیان تا زمان امام حسن عسکری(ع) نوشته اند بالغ بـر 6600 کـتاب می دانند (همان: 228). اولین مورخان شیعی از اصـحاب امامان معصوم(علیهم السلام) بـه شـمار می آمدند و از دلایل مهم گرایش شـیعیان بـه تاریخ نگاری و نوشتن تاریخ اعتقادی خود، توجه امامان(ع) شیعه به این امر بوده اسـت.
امـام علی(ع) در نامهٔ 31 نهج البلاغه خطاب بـه امـام حـسن(ع)، بر لزوم توجه بـه دانـش تاریخ تأکید دارند (نـهج البلاغه، خـطبه31). عبیدالله بن ابی رافع کاتب امیر مؤمنان علی(ع) همراه ایشان در جنگ های جمل، صفین و نهروان حضور داشـت و آنـچه را که در این نبردها رخ می داده اسـت ثـبت نمود (زیـن العابدینی، 1388: 126).
مـورخان شـیعه، تاریخ نگاری را با رویکرد خـاص و توجه به موضوعات گوناگون سیرهٔ نبوی، جنگ های پیامبر(ص)، وقایع عصر ائمه(علیهم السلام) و تاریخ نگاری عاشورا آغـاز نـمودند. تاریخ نگاری عاشورا و زنده نگهداشتن یاد و نـام شـهدای کـربلا پس از آن واقـعه، هـمواره مورد توجه تـاریخ نگاران و نـویسندگان شیعه قرار گرفته است. در دو قرن نخستین اسلامی، به دلیل نزدیکی به زمان حادثه، آثار تاریخ نگاران عاشورا - کـه بـرخی از آنـان از شاگردان ائمه(علیهم السلام) به شمار می روند - دارای اهـمیت اسـت. تـاریخ نـگاران شـیعی در ایـن دو قرن نخستین عاشوراپژوهان تاریخ اسلام به شمار می آمدند و تلاش های آن ها باعث رونق و اهمیت تاریخ نگاری عاشورا در سده های بعد شد. در ذیل به معروف ترین تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی پرداخـته می شود:
4-1. اصبغ بن نباته
اصبغ بن نباته المجاشعی التمیمی الحنظلی از یاران خاص امام علی(ع) بود که روایت هایی از امام علی(ع) نقل کرده است. برخی نیز او را از اصحاب امام حسن(ع) دانسته اند (خویی، 1410: 3/223). وی نخستین تاریخ نـگار عـاشورا است و کتاب او نخستین اثر در زمینۀ تاریخ نگاری عاشورا به شمار می آید. نجاشی (1407) در کتاب رجال خود دربارۀ او چنین می آورد: «کان من خاصة امیرالمؤمنین(ع) و عمر بعده؛ او از اصحاب خاص امام علی(ع) بوده و بـعد از او نـیز در قید حیات بوده است (8).
شیخ طوسی (بی تا) نیز دربارۀ وی این گونه گزارش می دهد:
روی عهد مالک بن الاشتر (الذی عهده الیه امیرالمؤمنین(ع) لما ولاه مصر و روی) وصیة امـیرالمؤمنین(ع) الی ابـنه محمد بن الحنفیة؛ اصبغ بـن نـباته روایت می کند عهدنامه مالک اشتر (کسی که امام علی(ع) او را والی مصر کرد) و همچنین وصیت امیرالمؤمنین امام علی(ع) به پسرش محمد بن حنفیه نیز روایت شـده (88).
اصـبغ بن نباته از نخستین افـرادی اسـت که کتابی به نام مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) نوشته است. ابوالفرج اصفهانی در مقتل الطالبین که دربارۀ واقعهٔ کربلا نگاشته شده است؛ از فرزند او به نام قاسم بن اصبغ بن نباته روایت می کند (اصـفهانی، 1387: 142). بـا وجود این متأسفانه در منابع تاریخی زمان دقیقی برای تولد وفات اصبغ بن نباته ذکر نشده است.
4-2. جابربن یزید ابوعبدالله الجعفی
جابربن یزید که شیخ طوسی (1381) او را از قبیله ازد می داند (129) فقیه، مفسر و مورخ شـیعه و از اصـحاب امام بـاقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است. وی که تفسیر را از امام باقر(ع) آموخت (نجاشی، 1407: 129؛ تفرشی، 1418: 1/325) مورد تأیید بزرگان شیعه بوده اسـت. نجاشی دربارۀ او در رجال خود چنین می آورد: «لقی أباجعفر و أباعبدالله (علیهماالسلام) و مـات فـی أیـامه سنة ثمان و عشرین و مائة»؛ اباجعفر و اباعبدالله(ع) را ملاقات نمود و در زمان اباعبدالله در سال 128ه.ق درگذشت (همان).
جابربن جعفی آنچنان در نـزد ائمـه (ع) محبوب بوده است که امام صادق(ع) در چند حدیث بر او رحمت فرستادند و فرمودند: جابر در نـقل سـخنان و احـادیث صادق و موثق بوده است (حلی، 1342: 80).
او دارای چند مقتل به نام های کتاب الجمل،کتاب صفین، نـهروان، مقتل امیرالمؤمنین (ع) و مقتل الحسین(ع) بوده است (نجاشی، 1407: 129). شعبه (از مورخان و علمای اهل سنت) وی را موثق دانسته و از او روایت هایی نـقل کـرده است (امین، 1345: 136). نصربن مزاحم و ابن ابی الحدید نیز از آثار او روایاتی آورده اند (ناجی، 1389: 83). فؤاد سزگین در کتاب التراث العربی وی را از مورخان و مفسران شیعه دانسته است وفات جابر را بین سالهای 129-128 آورده است (سزگین، 1412: 126).
4-3. لوط بن سعید بن مـخنف بن سلیم ازدی
ابی مخنف از اصحاب امام علی (ع) بود که روایاتی نیز از پیامبر (ص) نقل کرده است (ابن ندیم، 1343: 57). وی از مورخان و تاریخ نگاران عاشورا در عصر اموی بوده که ارادت خاصی نسبت به علی(ع) و فرزندان او داشته اسـت. بـرخی نیز او را از اصحاب امام صادق (ع) دانسته اند (تفضلی، 1372: 441؛ نجاشی، 1407: 320).
شیخ طوسی(بی تا) نیز در کتاب الفهرست پدر او، یحیی، را از یاران امام حسن (ع) و امام حسین(ع) می داند (381). به دلیل علاقه مندی ابی مخنف به ثبت اخبار ائمه (ع) او را در زمرۀ شـیعیان مـحبتی قرار داده اند اما برخی از رجال نویسان شیعه دربارۀ شیعه بودن وی سکوت اختیار کرده اند (یاوری، 1386: 15). مخنف بن سلیم جد ابومخنف از اصحاب پیامبر(ص) و راویان حدیث آن حضرت بوده است. وی با آغاز خلافت امام علی(ع) بـه ایـشان پیوست و در نبرد جمل حضور داشت. وفاداری مخنف موجب شد امام علی(ع) او را به عنوان کارگزار خود بر همدان و اصفهان تعیین کند (زرگری نژاد، 1383: 8). وی بنا به دلایلی در واقعۀ کربلا حضور نداشت و در ماجرای تـوابین بـه شـهادت رسید (همان: 10). به جز ابـن عدی مـورخ اهـل سنت که لوط بن سعید را شیعی افراطی خوانده است (جعفریان، 1386: 17)؛ دیگر علمای اهل سنت، که پیروان حقیقی خاندان رسالت را به عنوان رافضی مـهر مـی زدند، بـر ابی مخنف چنین تهمتی نزده اند (یوسفی غروی، 1387: 34).
ابی مخنف نویسندهٔ پرکـاری بـود و 29 کتاب دارد که مهم ترین آن ها عبارت اند از: مقتل محمدبن ابی بکر، مقتل الاشتر، مقتل محمدبن حذیفه، مقتل حجربن عدی، مقتل علی (ع) و مـقتل الحـسین(ع) (نـجاشی، 1407: 320). دربارۀ توان مندی وی باید متذکر شد که ابی مخنف چون متولد و مـتوفی کوفه بوده است، در امر عراق و فتوحات هم تبحر داشته است (ابن ندیم، 1343: 157). راویان ابی مخنف در مقتل الحسین شامل راویان حـاضر در واقـعهٔ کـربلا و همچنین اعضای خانوادۀ امام حسین(ع) که ناظر واقعه بودند می شوند. مـهم ترین ویـژگی مقتل الحسین ابی مخنف استفاده از روایات متعدد و گوناگون است که وی در باب یک حادثه به کار بـرده است. درواقـع وی راویـ ای هست که به دور از عصبیت های قومی و فرقه ای به نقل واقعهٔ عاشورا پرداخته اسـت (زرگـری نژاد، 1383: 18).
4-4. ابـوعبدالله جعفربن عفان طایی (150 ه.ق)
ابوعبدالله طائی شاعر و مرثیه سرای شیعی و کوفی و معاصر با امام صادق(ع) بـوده اسـت. او در حـضور امام صادق(ع) مرثیه ای در باب امام حسین(ع) خوانده است و امام صادق(ع) در حال گریستن فرمودند: ای جـعفر اینک خدا بهشت را بر تواجب ساخت (مجلسی، 1373: 523؛ گرمارودی، 1386: 73). وی از جمله تاریخ نگاران عاشورا در قـرن دوم بـوده اسـت که واقعۀ عاشورا را به نظم و نثر ایراد می کرده است (کشی، 1348: 289). او همچنین کتابی به نـام المـراثی داشته که به احتمال زیاد صد برگ داشته است (یاوری، 1386: 14).
نتیجه
واقعهٔ کـربلا در سـال 61 هـجری قمری، که منجر به شهادت ایشان و اسارت اهل بیت(ع) شد، اگرچه برای شیعیان بسیار اندوه بار بـود امـا خود نقطهٔ عطفی در تاریخ تشیع به شمار می آید و در تکوین تشیع بیشترین سـهم را ایـفا کـرده است و تأثیر فراوانی بر جوامع شیعه در قرون بعد گذاشت که این تأثیرات تا به امـروز نـیز اسـتمرار دارد. واقعهٔ کربلا فرهنگ جدیدی پدید آورد و دین اسلام را احیا نمود تا بازگشتی بـه هـویت دینی صورت گیرد. عاشورا در تمام حوزه های اخلاقی، فرهنگی و سیاسی الگوی شیعیان قرارگرفت و در همان روزهای بعد ازعـاشورا آثـار عملی آن ظاهر شد و بنیان های حکومت اموی را به لرزه انداخت و در نهایت طومار حکومت بـنی امیه را در هـم پیچید.
شیوهٔ تاریخ نویسی مقتل نگاری (تاریخ نگاری عـاشورا) شـیعیان بـرای نشان دادن ظلم و ستمی که بر خاندان پیـامبر(ص) شـده بود با تأکید و تشویق ائمه(علیهم السلام) و نیاز اجتماعی جامعۀ شیعه از قرن دوم هجری قـمری آغـاز شد. نوشتن این کتاب ها تـوسط مـورخان و عالمان شـیعه ادامـه یـافت و مقتل ها به دیگر نواحی شیعه نشین راهـ یـافتند و در دورانی که محدودیت شدیدی بر شیعیان اعمال می شد، باعث زنده نگه داشتن هـویت تـشیع شدند. در قرن دوم هجری قمری تاریخ نگاری عـاشورا بر اساس شواهد و مـدارک مـعتبری نگاشته شدند. منبع تاریخ نگاران عـاشورا در تـألیف مقتل ها: 1- احادیث پیامبر اکرم(ص) دربارۀ شهادت امام حسین(ع)؛ این احادیث در بسیاری از آثار تـاریخ نگاران عـاشورا در قرون اول و دوم اسلامی موجود است؛ 2- نـامه ها، و خـطبه های امـام حسین(ع): مجموعۀ نـامه های رد و بـدل شده بین امام حـسین(ع) و مـردم کوفه بیان گر اوضاع سیاسی دوره امویان است که تاریخ نگاران عاشورا از آن ها در گزارش وقایع عاشورا سـود بـرده اند و با آوردن متن نامه ها کمک فـراوانی بـه شناخت ایـن واقـعه کـرده اند؛ 3- سخنان و رجزهای عاشورایی اصـحاب و یاران امام حسین(ع): تاریخ نگاران عاشورا با آوردن این رجزها روحیه شهادت طلبی و ایثار اصحاب امام حـسین (ع) را بـه تصویر کشیدند؛ 4- سخنان و خطبه های امام زیـن العـابدین(ع) و حـضرت زیـنب(س): از جـمله منابع مهم و تـاثیرگذار گـزارش گران عاشورا خطبه های سیاسی امام سجاد(ع) و همچنین حضرت زینب(س) است که این خطبه ها در آثار تاریخ نگاران عاشورا در دو قـرن اول اسـلامی مـشهود است؛ 5- مطالب منقول از همراهان و اهل بیت امام کـه شـهید نـشدند هـم از دیـگر مـنابع تاریخ نگاران عاشورا است که به عنوان نظاره گران حادثه برای گزارش گران عاشورا دارای اهمیت بوده است؛ 6- افراد سپاه دشمن: برخی افراد سپاه دشمن بعد از واقعهٔ کربلا از روی پشیمانی و برخی نـیز برای تفاخر و همچنین تعصب به نقل واقعۀ کربلا پرداختند از منابع تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن اول اسلامی بودند. از معروف ترین مقتل نگاران این دوره اصبغ بن نباته، جابربن یزید الجعفی، لوط بن سعید معروف به ابی مخنف و جـعفربن عـفان طایی بودند که آثار گران قدر آنان سرمشق تاریخ نگاران عاشورا در قرون بعدی قرار گرفت.
منابع:
- نهج البلاغه
- ابن ابی الحدید، عزالدین ابوحامد عبدالحمید. (1378ق). شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دار احیاءالکتب العـربیة؛
- ابـن طاووس، علی بن موسی. (1386). لُهُوف. ترجمهٔ محمد طاهر دزفولی، قم: انتشارات مؤمنین؛
- ابن قولویه. جعفربن محمد. (1377). کامل الزیارات. ترجمه محمدجواد ذهنی تهرانی، تهران: انـتشارات پیـام حق؛
- ابن ندیم، محمدبن اسـحاق. (1343). الفـهرست. ترجمه رضا تجدد، بی جا: انتشارات کتابخانهٔ ابن سینا؛
- ابن نما حلی، جعفربن محمد. (1406). مثیرالاحزان، قم: ناشر مدرسه امام مهدی(عج)؛
- ابومخنف کوفی، لوط بن یـحیی. (1380). وقـعة الطف، ترجمه جواد سـلیمانی، تـصحیح محمدهادی یوسفی غروی، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)؛
- اخوان رستمی، بتول. (1389). تاریخ نگاری عاشورا و گسترۀ آن در تاریخ حدیث شیعه. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی؛
- اصفهانی، ابوالفرج. (1387). مقتل الطالبین، ترجمه سید هـاشم رسـولی محلاتی، تهران: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛
- امین، سیدمحسن. (1345). دایرة المعارف شیعه (ترجمه اعیان الشیعه)، ترجمه کمال موسوی، قم: اسلامیه؛
- موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. (1375). مجموعه مقالات گنگره بـین المـلی امام خـمینی (ره) و فرهنگ عاشورا، تهران: انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)؛
- التفرشی،مصطفی. (1418). نقد الرجال، قم: مـؤسسة آل البیت علیهم السلام؛
- تفضلی، آذر. فضائل جوان، مهین. (1372). فرهنگ بزرگان ایران و اسلام. مـشهد: انـتشارات آسـتان قدس رضوی؛
- جعفریان، رسول. (1386). تأملی در نهضت عاشورا، قم:چاپخانهٔ اعتماد؛
- حلی، علی بن داود. (1342). کتاب رجال، تهران: انتشارات چـاپخانه دانـشگاه تهران؛
- حیدری آقایی، محمود. (1392). نقش اسیران کربلا در پیروزی نهضت عاشورا، کیهان فرهنگی، شـمارگان 322-324، صـص. 36-42؛
- خـویی، سید ابوالقاسم. (1410). معجم الرجال الحدیث، قم: مرکز نشر آثار شیعه؛
- داداش نژاد، منصور. (1386). «تاریخ نگاری شیعیان در سـده های نخستین»، نامه تاریخ پژوهان، سال سوم، شماره دهم، صص. 45-88؛
- رنجبر، محسن. (1384). «عاشورا در آینه آمـار و ارقام»، فصلنامه تاریخ در آیـینه پژوهـش، شماره10، صص. 51-84؛
- زرگری نژاد، غلامحسین. (1383). نهضت امام حسین و قیام کربلا، تهران: انتشارات سمت؛
- زین العابدینی، رمضان. (1388). تاریخ نگاران و مکتب های تاریخ نگاری در اسلام. تهران: انتشارات چاپخش؛
- سزگین. فواد. (1412). تاریخ التراث العربی، قم: انـتشارات مطبعه بهمن؛
- شهرستانی، صالح. (1382). اشکواره کربلا بررسی تاریخ عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) از زمان آدم تا زمان ما، قم: انتشارات قیام؛
- صاحبی، محمدجواد. (1390). احیای ارزش ها در نهضت عاشورا. قم: انتشارات بوستان کتاب؛
- ضـیایی، سـیدعبدالحمید. (1387). جامعه شناسی تحریفات عاشورا، تهران: انتشارات هزاره ققنوس؛
- طبری، محمدبن جریر. (1362). تاریخ طبری یا تاریخ الرسل و الملوک. ترجمه ابولقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر؛
- طوسی، محمدبن حسن. (1381). رجال، نجف: انتشارات الحـیدریه؛
- طـوسی، محمدبن حسن. (بی تا). الفهرست، نجف: انتشارات المکتبة المرتضویة؛
- فتال نیشابوری، محمدبن احمد. (1366). روضة الواعظین، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی؛
- فردوسی، وحید. الویری، محسن. (1395). «تحلیل کارکرد ارتباطی رجزهای یـاران امـام حسین(ع) در قیام عاشورا»، فصلنامه مطالعات فرهنگ ارتباطات، شماره 67، صص.167 -190؛
- کوفی، محمدبن علی بن اعثم. (1372). الفتوح، ترجمه احمد مستوفی هروی، غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی؛
- گرمارودی، سید محمد صـادق و دیـگران. (1386). فـرهنگ عاشورا. تهران: انتشارات وزارت فـرهنگ و ارشـاد اسـلامی؛
- مجلسی، محمد باقر. (1373). تاریخ چهارده معصوم، بی جا، انتشارات سرور؛
- محرمی، غلامحسین. (1386). تاریخ تشیع از پیدایش تا پایان غیبت صغری. قم: انتشارات مـرکز نـشر هـاجر؛
- ناجی، محمدرضا و دیگران. (1389). تاریخ و تاریخ نگاری. تهران، انتشارات کـتاب مـرجع؛
- نجاشی، ابوالعباس. (1407). رجال نجاشی، قم: موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین؛
- یاوری، جواد. (1386). «تاریخ نگاری عاشورا شیعیان از آغاز تا پایـان قـرن پنـجم هجری»، تاریخ اسلام، سال هشتم، زمستان 86، شماره 32؛
- یعقوبی، احمدبن اسـحاق. (1382). تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران:انتشارات علمی و فرهنگی؛
- یوسفی غروی، هادی. (1378). اولین تاریخ کربلا ترجمه مـقتل الحـسین. تـرجمه علی کرمی، قم: دارالکتاب.