روزهای تعطیل و آخرهفته که از راه میرسد، برخی خوشنشینها به جای دل به جاده زدن و رفتن به ویلاهای شمال کشور، روانه روستاهای اطراف منطقه19 میشوند تا سیاحتی در باغهای فرحناک و سرسبز خود کرده و استخوان سبک کنند؛ باغهایی که برای گذران اوقات فراغت خود ساختهاند و برخی از آنها بناهایی شیک و استخرهایی دارند که هوش از سر آدم میبرد.
به گزارش ، همشهری نوشت: اگر تغییر سبک زندگی برخیها به خرید خودروهای خارجی، تغییر ذائقه غذایی یا نحوه پوشش ختم شده، این افراد پا را فراتر از این بدعتها گذاشته و به دنبال ایجاد فرهنگ جدیدی در زندگی هستند که با تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و ساخت «خانه باغ» حاصل میشود. دیدن این ویلا باغها در فاصله چنددقیقهای از شهر، در شرایطی که بسیاری از روستاییان نه تنها برای ساخت مسکن در روستاها با مشکل مواجه هستند، بلکه اجازه ساخت حتی یک سرویس بهداشتی یک متری در زمینهای زراعی خود ندارند، شائبههایی ایجاد میکند که برای پاسخ به آنها فقط میتوان در نقش خریدار، سری به این روستاها زد و از دستهای پشت پرده رونمایی کرد.
همه میدانند باغداری و باغبانی،کاری پرمشقت است، اما چندسالی است بعضی از شهرنشینها برای عملی کردن تصورها و تخیلهای خود، قدمزنی شاعرانه و نفس کشیدن در بین درختان سرسبز و چیدن میوههای تازه، به خرید باغ و اراضی کشاورزی در روستاهای منطقه19 روی آوردهاند. هرچه باشد، داشتن باغویلا از نظر برخی افراد یعنی داشتن تشخّص، جایگاه و ملاک توانمندی. حاصل این رویه، تکه تکه شدن زمینها، محصورشدن فضاهای سبز و بهرهبرداری غیرمجاز آب از سفرههای زیرزمینی است که میتوان نمونههای زیادی از آن را در روستاهای پلایین و کاشانک دید. این نمایش فاجعهبار زیستمحیطی از چندسال پیش در روستاهای حاشیه پایتخت به اجرا گذاشته شده و گویا قرار نیست اختتامیهای برای آن گرفته شود.
به خوبی میتوان دید که زمینهای کشاورزی ابتدای روستای پلایین، خود را تسلیم خودروهای سبک و سنگین کردهاند، چراکه تایر خودروها در رفتوآمد مداوم، جسمشان را زخمی و به جادهای تبدیل کردهاند که به باغ ویلاها میرسد. در نخستین پیچ روستای پلایین، این جاده خاکی در بین زمینهای زراعی متولد شده و چندی است به جای رفتوآمد کشاورزان برای آبیاری زمینها، افرادی از آن برای رسیدن به باغهایشان استفاده میکنند. زمینها به قدر وسع و توانایی خوشنشینها تفکیک و چهارطرفشان با ایرانیتهای فلزی، درهای چوبی بدردنخور، فنس و حتی دیوار محصور شده است. از لابهلای در بزرگی که برای رفتوآمد به یکی از باغ ویلاها نصب شده، چشم به داخل میاندازیم. کانکس آبی رنگی میبینیم که درون باغ جا خوش کرده و به نوعی، خانه موقت مالک به حساب میآید تا پس از گذشت زمان، ویلایی در آن بسازد. با نگاه پر از سؤال مرد همسایه کناری به خود میآییم و شرح میدهیم که برای خرید باغ به اینجا آمدهایم. کمی مشکوک شده، اما سعی میکند با چربزبانی ما را به خرید باغش ترغیب کند. میگوید: «باغ من هزارمتر هست. در و دیوار و اتاق دارد و چاه آب هم برایش زدهام. استخر هم ساختهام و وقتی به خانه برمیگردید، میتوانید با پمپ، آب استخر را پای درختها بریزید. برق صلواتی هم دارد و از تیربرق محله سیمکشی کردهام! اما شما میتوانید درخواست بدهید و کنتور برق بگیرید.» قیمت هم میدهد؛ متری 700هزار تومان. میگویم چنین پولی ندارم و دنبال زمین و باغ ارزانی هستم. بعد از اینکه تشویق من به خرید باغش بهصورت شراکتی با دوستان و اقوام نتیجه نمیدهد و بهانه میآورم، در آخر حرفهایش با کنایه میگوید: «زمین ارزان هم هست، متری 200ـ 300هزار تومان، اما دیوار و امکانات باغ من را ندارد. شما هم که اینکاره به نظر نمیرسید و نمیتوانید دور باغ دیوار بکشید.»
تقصیر خودمان است!
بخش اعظمی از باغها و مزارع سرسبزی که روزگاری تمام داشتههای کشاورزان ساکن در روستاهای منطقه19 بود، این روزها صاحبهای متموّلی دارد که در شهر خانه دارند و اینجا را به محل ییلاقهای تفریحی خود تبدیل کردهاند. بسیاری از روستاییان دل خوشی از این افراد ندارند و این را میتوان از حرفها و گلایههایشان فهمید. یکی از پیرمردهای ده که عصایش را تکیهگاه چانه کرده و با نگاههایی از حسرت و گاهی هم غیظ، خودروهای در حال تردد شهریها را بدرقه میکند، میگوید: «تقصیر خودمان است! خدا بگم بچههایمان را چه کند که این وضع را برای ما درست کردند. هوای شهرنشینی به سرشان زد و بیخیال زمینهای کشاورزی و باغهایمان شدند. ما هم که چاره نداشتیم. زمین را نمیشود یک تنه و در پیری کاشت. برای همین مجبور شدیم بفروشیم و روزگارمان را با این پول سپری کنیم.» بسیاری از روستاییان در ساخت مسکن در روستا و زادگاهشان با مشکل مواجه هستند، ولی خوشنشینها بهراحتی دور زمینها دیوارکشی و در آن به ساختوساز میپردازند. در حالی که همیشه صحبت از این است که باید از مهاجرت روستاییان به شهرها جلوگیری کرد، اما به گفته روستاییان، هیچ دلبستگی برای آنها به وجود نیامده تا در روستاها بمانند یا زمینهایشان را حفظ کنند. آب برای زراعت ندارند و از حفر چاه توسط آنها جلوگیری میشود. تسهیلاتی مثل شهریها برای نوسازی خانههایشان ندارند و محصولات تولیدیشان به قیمتی خریداری میشود که حتی مخارجشان را درنمیآورد. با این وجود تعجب میکنند که چطور عدهای از شهریها، به راحتی در این زمینهایی که مفت از آنها میخرند، ویلاسازی میکنند.
منابع زیرزمینی دراختیار شماست
«110میلیون تومان به من بده تا زمین 600متری برایت بخرم. خودم دور باغ را چنان با یاس و درخت میپوشانم که حتی پشه هم نتواند وارد باغت شود، چه رسد به آدم. یک چاه آب هم برایت حفر میکنم تا آب تمیز در استخر بریزی و حسابی خوش بگذرانی.» اینها را یکی از بنگاه دارهای روستای کاشانک میگوید. فقط پول نقد میخواهد تا خودش دست به کار شده و ما را صاحب باغ کند. میگوید لازم نیست دست به سیاه و سفید بزنیم. از او میپرسیم چطور میتوانیم داخل باغ، ویلا بسازیم. میگوید: «زمینی به شما میدهم که درختهایش بزرگ است و ته باغ اصلاً معلوم نیست. همانجا برای خودت ویلا بساز.» ترس از نیروهای گشت شهرداری را پیش میکشم و میگویم آنها اجازه نمیدهند و ویلا را خراب میکنند. نیشخندی زده و میگوید: «باغی برایت در نظر دارم که جلو چشم نیست. راحت میتوانی ویلا بسازی و کسی نفهمد. حتی میتوانی دور باغ را دیوار بکشی.» به بهانه فکر کردن از او جدا شده و وارد بنگاه دیگری میشویم. بنگاهدار میگوید: «اینجا از هرکسی زمین نخر! ممکن است یک زمین را به 10نفر دیگر هم فروخته باشند. پیش خوب کسی آمدهای.» نقشهای از کشو میزش درآورده و نشان ما میدهد تا زمینی را که برای ما در نظر گرفته، نشان دهد. یکی یکی مالک زمینها را معرفی میکند: «این زمین برای یک معلم هست، این یکی برای بخشدار و...» میپرسم بخشدار؟ میخندد و میگوید: «اینجا آدمهایی زمین دارند که فکرش را هم نمیکنی. ما به هرکسی زمین نمیفروشیم. با کسی معامله میکنیم که آدم حسابی باشد، مثل شما!» سوار ماشین ما شده و میگوید به انتهای روستا برویم. نزدیکیهای بزرگراه خلیجفارس وارد کوچهای خاکی میشویم که اطرافش را باغهای زراعی گرفتهاند. باغی را نشان میدهد که دور آن مملو از شاخه خشک درختان است، اما وقتی دقت میکنیم، پشت شاخهها دیواری سیمانی میبینیم. مالک برای مخفی کردن دیوار باغ، روی آن را با شاخهها و درهای چوبی پوشانده و در بزرگ آهنی هم برایش نصب کرده است. جلو یک باغ توقف میکنیم. دیوار ندارد اما شمشاد و درختان را به طرز ماهرانهای کنار هم کاشتهاند تا نقش دیوار را بازی کند. وارد که میشویم، زیر پایمان دری آهنی میبینیم. چاه آب است که برای آبیاری زمین حفر کردهاند. به گفته بومیها، اینجا با حفر 6 تا 10متر میتوان به آب رسید. بنگاهدار میگوید: «خودم برای شما چاه میزنم و پمپ هم داخل آن میگذارم. هر وقت که پمپ را روشن کنید، در عرض نیم ساعت، باغ پر از آب میشود.» کمی جلوتر، زمین را به اندازه 3متر در 5متر حفر کردهاند. بنگاهدار میگوید: «اینجا استخر است. هر وقت خواستید شنا کنید و بعد هم آب را با پمپ بریزید زیر پای درختها.» در این محدوده هرکسی برای خودش چاه آب دارد. پمپهای آب هر دقیقه و هر ساعت دل و روده زمین را بالا میکشند تا باغ و استخر خوشنشینها غرق در آب زلالی شود که غیرمجاز از منابع زیرزمینی تأمین میشود. با این روش، خطر فرونشست زمین در این محدوده بسیار زیاد است و منابع زیرزمینی به راحتی تحت سیطره عدهای خاص قرار گرفته است.
همه چیز برای تخلف آماده است
در روستای پلایین، وضع کمی فرق میکند. زمینها قیمت بیشتری نسبت به روستاهای اطراف دارند. هرچه باشد، این روستا نزدیک شهر است و امکانات شهری دارد. یکی از بنگاهدارها ما را به باغی میبرد که صدها درخت دارد. انتهای باغ که دور از چشم است، زمینی حدود 60متر را صاف کردهاند تا ویلا بسازند. میگوید: «همه چیز آماده است و اگر کمی خرج کنید، صاحب یکی از بهترین باغهای این اطراف میشوید. همه درختها بار دادهاند و زمین هم چاه آب دارد. میماند یک ساختمان و دیوارکشی دور باغ.» ترس از تخریب دیوارها توسط مأموران را بهانه میکنیم و از او میپرسیم میتواند برای ما مجوز قانونی برای ساخت ویلا و دیوارکشی بگیرد یا خیر. میگوید: «مجوز نمیدهند اما خیالت راحت، ویلا بساز و دیوارکشی هم بکن. اولاً اینجا بیرون از روستاست و دید ندارد. دوماً اگر مأمورها آمدند، یککاری برایت میکنیم!» سپس ادامه میدهد: «الان شهرداری حساس شده و بهتر است احتیاط کنید. قبلاً راحتتر بودیم و مأمورهای شهرداری با ما کنار میآمدند. بهتر است قبل از دیوارکشی، دور باغ را با درخت و شمشاد محصور کنید و بعد از اینکه رشد کرد، پشت آن دیوار بکشید. نگران هم نباشید، ما دنبال این هستیم که پای شهرداری را از اینجا کوتاه کنیم!» میپرسم چطور؟ پاسخ میدهد: «اینجا روستاست و شهرداری حق ندارد در کارها دخالت کند! دهیاری باید اینجا همه کاره باشد. شنیدهام شوراهای روستا هم پیگیرند که مجوز فنسکشی برای همه باغهای اینجا بگیرند. اگر اینطور شود، شما راحت میتوانید دور باغ فنس بکشید. آن وقت قیمت اینجا دو برابر میشود.»
جیب سودجویان پر شد
در بررسیهای میدانی مشخص میشود بیشتر باغها در مدیریت قبلی شهرداری تغییر کاربری دادهاند. در کنار باغ ویلاها، در این محدوده سولهها و رستورانهای زیادی دیده میشود که در سالهای گذشته ساخته شده و عدهای با دیوارکشی باغها و ساخت اتاقهایی در آنها به اسم ویلا، اراضی کشاورزی را به چندبرابر قیمت فروختهاند. متأسفانه این روند همچنان ادامه دارد و سودجویان به دنبال هر فرصتی برای تغییرکاربری زمینها و باغها هستند. واقعیت تلخی هم وجود دارد که باید پذیرفت. به هر حال وجود افراد متخلف و فرصتطلب در هر نهادی مثل شهردادری وجود دارد که از موقعیت شغلی خود برای انجام تخلف و همدستی با سودجویان استفاده میکنند و برای منفعت شخصی، اجازه از بین رفتن منابع بکر طبیعی و باغهای حاشیه شهر را میدهند.
متأسفانه تعداد باغویلاها در این محدوده کم نیست و نمیتوان تشخیص داد که کدامیک با مجوز و کدام باغویلا غیرقانونی ساخته شده است. برای همین، تخلف در باغهایی که عکسهایشان در این گزارش منتشر شده محرز نیست و فقط مسئولان ذیربط میتوانند در این زمینه اظهارنظر کنند.
وظیفه ما نیست
«جعفر بخشی عربلو» دهیار روستای پلایین است. در توضیحی کوتاه به این موضوع اشاره میکند که دهیاری فقط میتواند مانع از ساختوساز غیراصولی در داخل روستا شود و نظارت بر اراضی خارج از روستا و اطراف آن با شهرداری است. او میگوید: «هرکس در بافت روستایی درصدد ساخت بنا یا تغییر کاربری اراضی باشد، باید به دهیاری مراجعه کند و ما مانع از فعالیتهای غیرقانونی میشویم. برخورد با متخلفان بهصورت جدی توسط دهیاری انجام میشود.»
حریمبان مانع میشود
شهرداری ناحیه4 منطقه19 به روستاهای «مرتضی گرد»، «پلایین»، «کاشانک»، «گلریز»، «مرجانآباد»، «سعیدآباد»، «نظامآباد»، «رحیمآباد»، «جهانآباد»، «جعفرآباد جنگل» و «مرادآباد» خدمات میدهد و با کمک نیروهای حریمبان مانع از ساخت بنا در محدوده این روستاها میشود. «علی پازوکی» شهردار ناحیه است و درباره خدماتی که به این روستاها داده میشود میگوید: «لایروبی نهرها، رسیدگی به فضای سبز و ارائه خدمات شهری به روستاها از وظایف ما در شهرداری ناحیه4 است. جلوگیری از ساخت بنا و رفع خلاف را هم در این محدوده پیگیری میکنیم.» او در پاسخ به این سؤال که چه نهادی موظف به جلوگیری از ساخت بنا یا باغ ویلا در روستاهاست، میگوید: «دهیاری موظف به جلوگیری از ساخت بنا در داخل بافت روستایی است و شهرداری با کمک حریمبان به این اقدامات در خارج از بافت روستا رسیدگی میکند.» پازوکی درباره نحوه دریافت مجوز فنسکشی دور باغها میگوید: «در این موارد، اداره جهاد کشاورزی بلامانع بودن فنسکشی را اعلام و سپس شهرداری مجوز این کار را میدهد. البته مدارک و نقشههای هوایی باید به اداره کل حریم شهر تهران ارسال و بلامانع بودن آن تأیید شود. در ضمن ارتفاع فنسها نباید بیشتر از یکمتر باشد.» شهردار ناحیه4 عنوان میکند دیوارکشی دور باغها ممنوع است و تفکیک اراضی و کاشت درخت باید با مجوز اداره جهاد کشاورزی باشد. در غیراین صورت مانع میشویم.» پازوکی در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود این قوانین شاهد ساخت باغ ویلاها در این محدوده هستیم میگوید: «اگر شهروندان نشانی این باغها را بدهند، برای تخریب وارد عمل میشویم.»