کارزار منع خشونت خانوادگی، فعالیت جمعی از زنان برای ثبت و انتشار خشونت در خانوادهها، با هدف ممانعت از افزایش و تکرار آن و آگاهی بخشی به قربانیان و زنان خشونت دیده است که از آذر سال 95 آغاز شد.
به گزارش به نقل از قانون ،این فعالان سعی کردند در قالب شبکههای اجتماعی به گفتوگو با زنانی که در خانه و محیط کار یا زندگی خود در معرض انواع و اقسام خشونت قرار گرفتند، مصاحبه و نتایج آن را برای آشنایی دیگر زنان ثبت و منتشر کنند.
در آستانه دوسالگی کارزار منع خشونت خانوادگی و همزمان با نزدیک شدن به روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان، با «بنفشه جمالی» و «جلوه جواهری» که از ابتدا در این حرکت جمعی فعال بودهاند گفت وگویی کردهایم. در این گفتوگو، این دو فعال حقوق زنان به اهداف، عملکرد، موانع و دستاوردهای کارزار اشاره کردهاند.
کارزار منع خشونت خانوادگی چیست، چگونه و از چه زمانی آغاز به فعالیت کرد؟
کارزار منع خشونت خانوادگی حرکتی مستقل و جمعی است که توسط تعدادی از فعالین حقوق زنان از چندین شهر ایران راهاندازی شده است. این کارزار آذر 95 همزمان با بیستوپنج نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، فعالیت خود را با برگزاری نشستی در شهر تهران رسما آغاز کرد. در این نشست، فعالین حقوق زن از شهرهای مختلف حضور داشتند. هدف از برگزاری این نشست معرفی کارزار و چرایی ضرورت تصویب قانونی جهت منع خشونت خانگی بود. هدف کارزار تلاش برای تصویب قانون منع خشونت خانگی علیه زنان از طریق اطلاعرسانی عمومی و رسیدن به اجماع در جامعه مدنی است.
چرا از بین خشونتهای رایج در جامعه و انواع خشونتها علیه زنان موضوع خشونت خانگی را برای این کارزار برگزیدید؟
خشونت خانگی یکی از شایعترین خشونتهای مبتنی بر جنسیت است که در جهان بر اساس روابط صمیمی بین افراد و در محیط خصوصی رخ میدهد. بر اساس آمارهای رسمی جهانی از هر سه زن یک زن نوعی از خشونت خانگی را در طول زندگی خود تجربه میکند. در ایران متاسفانه به دلیل محدودیتهای همیشگی که وجود داشته است آمار رسمی در خصوص خشونت خانگی نداریم. تنها منبع رسمی که میتوان به آن ارجاع کرد پیمایشی است که در سال 1383 در 28 مرکز استان توسط وزارت کشور در خصوص همسرآزاری انجام شد. بر اساس این پیمایش 66 درصد از زنان ایرانی در طول زندگی مشترک خود حداقل یک نوع خشونت خانگی را تجربه کردهاند. در سالهای اخیر هم شاهد انتشار آمارهای پراکندهای از سوی بهزیستی و سازمان اورژانس کشور در خصوص خشونت خانگی بودهایم. به طور مثال رییس اورژانس اجتماعی طی مصاحبهای با روزنامه ایران گفت خشونت خانگی در سال گذشته 20 درصد افزایش داشته است. آمار بالای خشونت خانگی در ایران و عواقب و تاثیراتی که این خشونت بهجا میگذارد ما را بر آن داشت که به فکر راهاندازی کارزاری با هدف آگاهیرسانی در خصوص خشونت خانگی و ضرورت تصویب قانونی برای پیشگیری از این خشونت فراگیر بیفتیم.
کارزار مشابهی هم (در دنیا یا کشور خودمان) بوده یا اولین کارزار در این مورد است؟
در دنیا کمپینهای مختلفی در خصوص مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان وجود داشته و دارد. اما در خصوص ایران تا جایی که من اطلاع دارم تابهحال علیرغم فعالیتهای فردی یا گروهی که در خصوص خشونت خانگی وجود داشته است فعالیتی به این شکل که شامل چندین گروه از شهرهای مختلف باشد، وجود نداشته است. ضمن اینکه این اولین بار است که در حوزه زنان با یک پیشنهاد مشخص و ایجابی پیش میرویم. نکته دیگر این است که ما در راهاندازی کارزار منع خشونت خانگی سعی کردیم از تجربیات زنان در کشورهای دیگر بخصوص کشورهای مسلمان و کشورهایی که به لحاظ فرهنگی نزدیک به ما هستند و همچنین تجربیات گروههای داخلی که در خصوص مبارزه با خشونت خانگی فعالیت داشتهاند، بهره ببریم. یکی از این تجربیات تلاش گروههای زن در لبنان و افغانستان بوده است. به ویژه در لبنان فعالین حقوق زن سالها تلاش کردند تا بتوانند پیشنهاد قانونی خود را به کرسی بنشانند.
ایده راهاندازی کارزار از چه زمانی به ذهن گردانندگان آن رسید؟
چند سال پیش تعدادی از حقوقدانها و وکلای فعال در زمینه حقوق زنان به دلیل نبود قانونی در خصوص منع خشونت خانگی تصمیم به نوشتن یک پیشنویس قانونی در ارتباط با منع و پیشگیری خشونت خانگی گرفتند. یکی از اهداف کارزار جمعآوری نظرات زنان به ویژه زنان خشونت دیده و متخصصان و فعالان مدنی (در حد توان و امکاناتی که دارد) بر روی این پیشنویس قانون و به روزرسانی آن است. میخواهیم با آگاهیرسانی و اطلاعرسانی، حمایت همگانی را در خصوص ضرورت تصویب قانونی برای مبارزه با خشونت خانگی جلب کنیم. هدف ما تصویب قانونی است که رویکردی ترویجی، پیشگیرانه، ترمیمی و حمایتگر داشته باشد و منافع همه زنان خشونت دیده (از جمله مهاجران) را بهویژه در زمینه ابعاد پنهان خشونت در نظر بگیرد. ثبت روایتها و تجارب زیسته زنان در زمینه خشونت خانگی از طریق گفتوگوی چهره به چهره و بهکارگیری آن در اصلاح قانون پیشنهادی از اقدامات دیگر این کارزار است.
شروع کارزار چگونه اطلاعرسانی شد؟
همانطور که قبلا هم عنوان شد کارزار فعالیت رسمی خود را با برگزاری نشستی در چهارم آذر 95 همزمان با روز جهانی منع خشونت علیه زنان آغاز کرد. در این نشست، اهداف و فعالیتهای کارزار با خواندن بیانیه آن معرفی و عنوان شد هر فردی در هر کجای ایران و هر ایرانی در خارج از ایران چنانچه با اهداف آن موافق باشد، میتواند به آن بپیوندد و در راستای اهداف آن گام بردارد یا حمایت خود را از این حرکت جمعی اعلام کند.
فعالیت کارزار به چه صورت بوده است؟
کارزار منع خشونت خانگی دارای دو کارگروه رسانه و آموزش است. در کارگروه آموزش، داوطلبان کارزار منع خشونت خانگی با برگزاری کارگاههای مختلف در خصوص خشونت خانگی در شهرهای مختلف در حقیقت به اطلاعرسانی در رابطه با انواع خشونت خانگی و ارائه راهکارهای فردی و جمعی برای مواجهه با این نوع خشونت به افراد شرکتکننده در این کارگاهها میپردازند. همچنین برای مستندسازی روایتها و تجربیات زیسته زنان در خصوص خشونت خانگی از آنها خواسته میشود روایتهای خود از خشونت خانگی را بنویسند. در نهایت هم نظرشان روی پیشنویس قانون (پیشگفته) پرسیده میشود. کارگروه رسانه در حقیقت به تولید محتوای رسانهای در خصوص آگاهیرسانی مرتبط با خشونت خانگی، انواع و مبارزه با این خشونتها میپردازد. در کارگروه رسانه همچنین روایتهای جمعآوری شده از کارگاهها مستندسازی و منتشر میشوند. این کارگروه در این مدت توانسته حدود 40 فیلم/انیمیشن کوتاه ترویجی ـ آموزشی را زیرنویسی یا تولید کند. یکی دیگر از اقدامات فعالان کارزار، اطلاعرسانی چهره به چهره در مکانهای عمومی از جمله خیابان، پارک و پاساژهاست.
آیا کارزار دایمی است یا فعالیت آن زمان مشخصی دارد؟ چرا و چگونه به پایان می رسد؟
معمولا وقتی کارزاری به راه میافتد زمان و هدف محدودی دارد تا در بازه زمانی آن بتواند به ترویج خواستهاش بپردازد. کارزار یک فعالیت محدود به لحاظ زمانی و شیوه عملکرد و اهداف خاص آن که پیشتر گفته شد، است. ابتدا بازه زمانی یک ساله را برای آن درنظر گرفتیم اما یک سال دیگر هم زمان آن تمدید شد. به این ترتیب فعالیت کارزار تا دهه مبارزه با خشونت (اوایل آذر) ادامه خواهد داشت. ما فرصت مشخصی را تعیین کردیم تا به طور هدفمند خواسته مشخص خود را به میان مردم (به اندازه توانمان) ببریم و این مساله را در جامعه به مساله عمومی تبدیل کنیم تا بتوانیم راهحلی که برای آن ارائه دادهایم را مطرح و ارزیابی کنیم. اما از همان ابتدا انتظار نداشتیم بتوانیم به این هدف برسیم. انتظار ما گام برداشتن در این مسیر و نزدیک شدن به هدفمان با تلاش جمعی بود. میدانستیم فرایند تغییر قانون در کشور ما یک فرایند طولانی و انرژیبر است که گاه نسلها طول میکشد. بسیاری از قوانین ما از دهه 1300 تغییر نکردهاند. تنگنظری قانونگذار در ایران برای هر نوع تغییر قانونی مطابق شرایط روز گاهی شگفتی آفرین است. با این وجود معتقدیم اگر در اینجا زندگی میکنیم میبایست تغییر ایجاد کنیم. معتقدیم هر کدام از فعالیتهای جمعی از جمله این کارزار میتواند قدمی در راه رسیدن به هدف کاهش خشونت باشد و نباید ناامیدی پیشه کرد. اگر کارزار تا یک ماه دیگر ادامه دارد فعالیتهای دیگری می تواند از دل آن یا دیگر کنشها سربکشد.
اکنون که در پایان فعالیت کارزار هستید آن را تا چه حد مفید می دانید؟
تا حدودی پاسخ دادن به این سوال سخت است چون بررسی نکرده ایم که چقدر توانستهایم منشا اثر باشیم. اما تنها چیزی که به عنوان یکی از دستاوردهای کارزار از آن میتوانم به جرات نام ببرم، کمک به شکستن سکوت در زمینه خشونت خانگی است. پیش از این در چندین کارگاه پیشگیری از خشونت خانگی علیه زنان برای گروههای مختلف زنان حضور داشتهام. در بخشی از کارگاهها معمولا نوشتن تجربه خشونت خانگی مطرح بود. اما هیچ گاه تجربههای زیادی دریافت نکرده بودیم. اما تجربه همکارانم در کارازر نشان داد که بسیاری از زنان در کارگاههای ترویجی کارزار، سکوتشان را شجاعانه شکستند و تجربه خود را بر روی کاغذ نوشتند. انتشار این تجربهها (با حفظ نام و هویت افراد) توانست اهمیت شکست سکوت را تا حدی نشان دهد، به طوری که تجربههای قابل توجهی از زنان ایرانی از مناطق مختلف ایران از جمله خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان، کردستان و ... به کانال کارزار فرستاده شد. با برخی آنها توانستیم صحبت کنیم و مشاورههای محدودی هم در حد توان دادیم. نوشتن این تجربهها قرار نیست مردان را هدف بگیرد؛ قرار است بگوید من یک مساله دارم و در میان همین مردم زندگی میکنم، آیا میتوانی مساله من را ببینی؟ قرار است راهحل بیافریند. تا زمانی که سکوت باشد، اعتراضی نباشد، مسالهای عنوان نمیشود، پس به دنبال راهحل هم نیستیم. اما برخلاف انتظار این دستاورد به دست آمد. نه آنکه ما کار خارق العادهای کرده باشیم، به نظر من زمانش رسیده بود. الان دیگر آسیبدیدگان خشونت نمیخواهند سکوت کنند. نمیخواهند قربانی باشند. میخواهند صدا باشند و تغییر ایجاد کنند. از طرف دیگر نکتهای که به خصوص این روزها هم بسیار مد شده است، تهاجم به کسی است که خشونت کرده است. به اعتقاد ما اعمال خشونت امری اکتسابی است نه ذاتی. اگر مردی دست به خشونت علیه شریک جنسی، همسر، فرزندان یا خواهرش میزند به دلیل عرف جامعه و آموزشی است که دیده است؛ هر چند اختیار او را نمیتوان کتمان کرد. اما مقابله با خود او راه چاره نیست و او هم یک انسان است. تاکید ما چیزی که در این دو سال آن را ترویج کردیم این بوده و هست که ما به دنبال ترویج انتقام نیستیم، به دنبال حل مساله هستیم. مردی که خشونت میورزد لزوما نباید برچسب خشونتگر بخورد چرا که همین برچسب او را از هرگونه تغییر باز میدارد. باید دنبال دلایل و رفع آن بود. ترویج چنین رویکردی در ایران که هنوز قانون قصاص حاکم است و خانواده مقتول که بیشترین احساسات را دارند باید درباره سرنوشت کسی که به قتل رسیده نظر بدهند کار به غایت سختی است.
به تازگی از طرف دولت لایحهای به نام تامین امنیت زنان در برابر خشونت برای بررسی به حوزه علمیه قم فرستاده شده است تفاوت آن با اهداف کارزار چیست؟
یکی از تفاوتها براساس شنیدههایمان این است که آن قانون به طور کل درباره خشونت علیه زنان است اما ما در کارزار بر روی موضوع خشونت خانگی علیه زنان متمرکز هستیم. تفاوت دوم در موضوع نیست در رویکرد است. ما تا حدی که در توانمان بود میخواستیم این حرکت جمعی و مشارکتی باشد. بعدا اشاره میکنم با چه مشکلاتی در این زمینه مواجه بودیم. اما به هر صورت این رویکرد را داشتیم و در قدم اول، پیشنویس قانون وکلا را به صورت اینترنتی منتشر کرده و به صورت کاغذی نیز در اختیار کسانی که میخواستند قرار دادیم. اصرار ما بر این بود که به ویژه زنان که اغلب با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند نظر خود را در رابطه با بندهای قانون بنویسند. برای همین تا حد ممکن قانون را در 13 بند ساده کردیم و از شرکتکنندگان در کارگاههای آموزشی ـ ترویجیمان نظر خواستیم.
جالب اینکه با بررسی نظرها متوجه شدیم اکثر نظرهای زنان شرکتکننده در کارگاهها در متن نوشته شده مستتر است. در حالی که این هم نظری به همین میزان از وکلایی که در کارگاههای مشورتی نظرشان را دریافت کردیم، نبود. یکی از دلایل آن به طور خاص این بود که اول اینکه از ابتدا وقتی که این پیش نویس نوشته می شد بسیار به تجربه پروندههای خشونت مراجعه شد.دیگر اینکه در نوشتن پیشنویس، بیش از آنکه توجه به نظر دولتمردان و شانس پذیرش پیش نویس در مجلس باشد، رو به سوی مصالح و منافع گروه اصلی هدف داشت. همسویی نظرات زنان با این پیشنویس، نه تنها حس خوشایندی داشت از این که متن نوشته شده در راستای خواسته بسیاری از کسانی است که با آنها توانستیم گفتوگو کنیم بلکه نوید آن را میدهد که چنین متنی اگر تبدیل به قانون شود خاک نمیخورد و مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین حتی اگر موانع کار باعث شده باشد که نتوانسته باشیم با گروه هدف به اندازه کافی ارتباط بگیریم، در پله اول مشارکت که اطلاعرسانی است موفق بودیم (البته به میزان دسترسیمان به رسانهها). اما لایحه دولت اصلا چنین چیزی را مد نظر قرار نداده است. این لایحه هرگز به اطلاع عمومی نرسید. ما نمیدانیم این هندوانه سربسته چیست؟ هر بار به ما میگویند این میزان جرمانگاری کرده، این میزان تغییر کرده ولی در اساس نمیدانیم چه بوده و چه شده. حالا هر بار که از تغییر آن حرف میزنند حس میکنیم از یک متنی دارد چیزهایی کم میشود و معلوم نیست به چه شتر گاو پلنگی تبدیل شده است. الان هم که به قم فرستاده شده است. اینگونه روند قانونگذاری در ایران که مطلقا خواسته مردم را نمایندگی نمیکند و تنها نظر گروه خاصی از مردم را در بردارد قطعا به قانونی بدون پشتوانه تبدیل خواهد شد. این پشتوانه در دو مرحله ضروری بود. مرحله تصویب قانون تا مردم به پشتیبانی از چیزی که میخواهند بیایند و روند تصویب تسریع شود. دوم در مرحله به کارگیری آن بود. یک زن خشونتدیده زمانی میتواند از قانون برای پیشگیری از خشونت استفاده کند که آن قانون شرایط او را در نظر بگیرد. او شایستهترین فرد است برای نظردهی درباره چنین قانونی. اینجاست که بین این دو متن قانونی شکاف بسیار ایجاد میشود. در واقع همان شکافی که میان حاملان آن (مردم و دولت) ایجاده شده است.
در طول برپایی کارزار با مشکل یا انتقادی مواجه نشدید؟
قطعا مانند هر حرکت جمعی دیگری با انتقاد مواجه بودیم و کارهایمان با اشکال همراه است. همه انتقادها شاید در اینجا قابل بیان نباشد اما به چند نمونه آن اشاره میکنم. یکی از انتقادها این بود که به اندازه کافی در رسانهها عمومی نشد. دو دلیل داشت یکی اینکه نیرو و توانمان کافی نبود دوم اینکه از همان ابتدا سعی کردیم بیشتر به جنبه عملی کار توجه کنیم تا رسانهای. البته بخش اعظم دلیل دوم به موانع پیش رویمان برمیگردد. چون نمیخواستیم انجام این فعالیت که کاملا اجتماعی است حساسیتبرانگیز شود و با حربه امنیتی شدن کنار گذاشته شود.انتقاد دیگر که بیشتر از داخل جمع کارزار مطرح بود، عدم گسترش فعالیتهای آن به مناطق مختلف ایران در حد لازم بود. موانع بر سر راه فعالان حقوق زن زیاد است. مشارکت به حداقلهایی از باز بودن فضای اطلاع رسانی و ترویج و فعالیت نیاز دارد که بر هیچ کس پوشیده نیست هر روز دستها تنگتر میشود. بسیاری از فعالیتها با برچسب امنیتی کنار گذاشته میشود. در چنین فضایی ایجاد اعتماد میان مردم هم به سختی ممکن است. مثلا اگر فضایی نداشته باشیم که بتوانیم دیگران را دعوت کنیم تا به این فضا بیایند، در فضاهای خانگی دست به عمل میزنیم که خود به خود نوعی بیاعتمادی ایجاد میکند. به خصوص که گروه مخاطب اصلی ما زنان هستند، زنانی که در خانه خشونت میبینند و برایشان تصویب چنین قانونی اهمیت دارد. پس این زنان بسیاریشان با خشونت اجتماعی مواجهند و توسط همسرانشان یا پدرانشان کنترل میشوند. چنین افرادی میبایست به فضایی وارد شوند که بتوانند آن فضا را هم به همسر خود معرفی کنند. از سوی دیگر هر کدام از این فعالیتها در حد امکانات و توان فعالان کارزار انجام شده است. چرا که در این فعالیت جمعی همه کارها را با نیروی انسانی و توان مالی خودمان انجام میدهیم و از هیچ سازمانی تا کنون حمایت نشدهایم. طبیعتا با مشکلات اقتصادی پیش رو، گسترش کارزار با اطلاعرسانی چهره به چهره در شهرهای مختلف به توان مالی اعضای کارزار بستگی دارد. کما اینکه در برخی از شهرهایی که فاصله زیادی با فعالان کارزار داشت نتوانستیم ورود کنیم؛ علیرغم آنکه کسانی پذیرای ما بودند. در حالی که هنوز هم بهترین راه ارتباطی حضور مستقیم است. موضوع دیگر این است که هیچ کدام از اهداف کارزار کمک اورژانسی نبوده؛ اما از آنجا که سازمانهای محدودی دراین زمینه فعال هستند یا اصلا سازمانی نیست، مجبور میشویم وقتی زن خشونتدیدهای به ما مراجعه میکند، به کار او رسیدگی کنیم. اما واقعیت این است که توان ما در این زمینه از همان ابتدا بسیار محدود بود. رسیدگی اورژانسی یک کار حرفهای است. تنها یک گروه آموزشدیده میتوانند این کار را برعهده بگیرند. این موضوع باعث شد در میانه راه تصمیم بگیریم از مددکاران، روانشناسان و وکلا درخواست مشاوره رایگان یا با هزینه پایین بدهیم. یا به اطلاعرسانی درباره راههای کوچک و میانبر قانونی دست بزنیم. اما طبیعتا بسیار دست و پا شکسته در این زمینه عمل کردهایم.