این شاعر طنزپرداز در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات و کتاب در سال 95 با اشاره به مصاحبههای قبلی خود گفت: در سال 95 و سالهای اخیر با پیشرفت تکنولوژی به زوال کلمه نزدیک شدهایم؛ درواقع در عصر زوال کلمه هستیم و دیگر کسی مانند گذشته نوشتهها و شعرها را نمیخواند، معمولا تصویر میبینند بهویژه تصاویر طنزآمیز. باید اتاق فکری تشکیل بدهیم تا ببینیم برای 10 سال بعد چه برنامهای داریم.
او با اشاره به همکاری خود با انتشارات مروارید، افزود: هرسال حداقل یک تجدید چاپ از کتابهایم داشتم اما سال گذشته اصلا اینطور نبود. فروش کتاب با وجود تیراژ پایین کتابها خیلی کم بود و کتابها کمتر از سالهای قبل به فروش میرفت.
اکسیر با بیان اینکه نشر در کشور ما هنوز به صنعت تبدیل نشده است اظهار کرد: صنعت نشر در ایران مانند سوپرمارکت است. هرکسی برای خود یک انتشاراتی باز کرده است و منتظر هستند که نمایشگاهی برپا شود و در فصل اشانتیون در کنار هدایای تبلیغاتی دو کتاب هم بفروشند. وگرنه سرمایهگذار در حوزه نشر کتاب نداریم و برای ما تعریفنشده است.
او افزود: زمانی که به انتشاراتیها فلهای پروانه نشر میدهند، افراد سودجو وارد میشوند و پسرخالهها برای خرید و فروش کاغذ و رانتهای آنچنانی وارد این حوزه میشوند؛ در صورتی که یارانه و این رانتها از بین برود، کار به کاردانَش میرسد.
اکسیر با انتقاد از وضعیت نشر گفت: وزارت ارشاد باید ناشران را غربالگری کند، ناشران قدیمی را حفظ کند و کسانی که حاشیهنشین هستند و برای روز مبادا چند کتاب تعبیر خواب، کتابهای پرفروش چینی و روانشناسی منتشر میکنند و بعد از آن کتابی منتشر نمیکنند و منتظر فرصت میمانند تکلیفشان را مشخص کند. همچنین وزارت ارشاد ناشرانی را که چند دهه از زندگی و سرمایه خود را در راه نشر کتاب گذاشتهاند جمعآوری کند و نظرات آنها را جویا شود.
این شاعر اظهار کرد: بر اساس وضعیت نشر چند مسئله مطرح است: آیا به زوال کلمه رسیدهایم و کسی نمیخواهد کتاب بخواند؟ آیا قانون کپیرایت در کشورمان وجود ندارد و نویسندگان ما خارج از مرزهای کشورمان نمیتوانند حضور داشته باشند و از رانت بینالمللی استفاده کنند؟ و یا اینکه نشر ما بیمار است و نمیتواند کاری بکند؟ همه این مسائل باید آسیبشناسی شود.
اکبر اکسیر با تأکید بر اینکه سال گذشته، سال خوبی برای ادبیات و کتاب نبود، اظها کرد: صنف ناشران از رکود بیبهره نبود و با هرکسی صحبت میکردم میگفت بازار وضعیت مناسبی ندارد.
او با گله از اینکه از شاعران جوان هیچ حمایتی نمیشود گفت: آنها با سرمایه شخصی خود و خانوادهشان، کتاب اول خود را منتشر کردند که عموما شامل مطالبی بود که در وبلاگهای شخصیشان منتشر کرده بودند. فقط با این کار تعداد عناوین کتاب را بالا بردند. همچنین به دلیل اینکه نویسندگان جوان با هزینه شخصی خود در شهرستانها کتابهایشان را منتشر کردهاند، نمیتوانید کتاب را در بازار پیدا کنید، یا اصلا مشخص نمیشود که اصلا کتابی منتشر کرده است. هیچ حمایتی از شاعران و نویسندگان جوان که با هزار مصیبت کتابی را منتشر میکنند، نمیشود؛ در حالیکه ارشاد میتواند از طریق ادارههای خود در شهرستانها کتابها را در تمام کشور توزیع کند.
او در ادامه افزود: ما برای اینکه فرهنگ، صنعت نشر و کتابخوانی واقعی و اصیل داشته باشیم به کتابهایی از نویسندگان اصیل احتیاج داریم. بسیاری از نویسندگان خانهنشین شدهاند؛ در سال گذشته چه تعداد کتاب از این نویسندگانی که سالهای سال کارشان تولید اثر بوده منتشر شده است؟ چه تعداد از این کتابها چاپ اول بوده است؟
این شاعر طنزپرداز با بیان اینکه اینطور نیست که مردم کتابخوان نباشند و نرخ مطالعه پایین باشد، ادامه داد: نرخ مطالعه بیشتر با کشورهای اروپایی مقایسه میشود. اروپاییها بادکنکی کتاب میخوانند، یعنی در ایستگاه مترو کتاب میخوانند و در ایستگاه بعدی رها میکنند؛ ما به اینها میگوییم پاورقیهای مستعانی. «هری پاتر» هیچگاه برای ما کتاب مهم ادبی نبوده است. حسرت میخورم که هنوز کتاب کاغذی محمود دولتآبادی منتشر نشده، پیدیاف کتابش در فضای مجازی به صورت مخدوش و پر از غلط منتشر شده است.
او با بیان اینکه باید از نویسندگان و مترجمان قدیمی و بزرگ حمایت و از نظرات آنها استفاده کرد، نسبت به ترجمههای موجود در بازار انتقاد کرد و گفت: کسانی که ترم دوم زبان انگلیسی هستند، شروع به ترجمه میکنند که خیانت به متون ادبی ایران و صنعت ترجمه است. بلافاصله بعد از اینکه رمانی نوبلمیگیرد، چند ناشر همزمان کتاب را به یک مترجم ناشی میسپارند که معلوم نیست کتاب اصلی را خوانده یا خیر، و یا فقط محتوایش را شنیده است؟! وزارت ارشاد باید غربالگری کند تا حق به حقدار برسد و کتابهایی که ارزش دارد و قابل خواندن است منتشر شود.
اکسیر با بیان اینکه کتابسازی زیاد شده است، تصریح کرد: تعدادی از کتابهای ادبی تز دانشجویی کسی بوده و مقاله کلاسی استادی بوده است، همهاینها را جمع میکنند و بعد برای آن مجوز میگیرند و به عنوان کتاب منتشر میکنند. بزرگان قلم باید اینها را رصد کنند و جلو این کارها را بگیرند. الان کتابسازی آشوب میکند. دیگر در نمایشگاهها کتابهای اصیلی که در دهه 40 و 50 منتشر شده است وجود ندارد.
او یادآور شد: بسیاری از مجلات ادبی به خاطر هزینههای کمرشکن و حمایت نشدن تعطیل شدند. قبلا وزارت ارشاد یک میلیون تومان از آنها مجله میخرید که هزینههای چاپ آنها را تأمین میکرد. همه اینها مشکلاتی است که از جانب منِ طنزپرداز به صورت جدی بیان شد.
او درباره خبرهای خوب و بدی که در حوزه ادبیات و کتاب در سال گذشته شنیده است گفت: سال 95، سال هجرت و کوچ عزیزان نویسنده و هنرمند بود؛ از کیارستمی تا افشین یداللهی، که رفتن این عزیزان جامعه ادبی و هنری ما را داغدار کردند. ای کاش فرصتی دست میداد تا قبل از عزرائیل به سراغ آنها برویم. بهترین خبری که شنیدم دریافت دومین اسکار اصغر فرهادی بود و امیدواریم در سال 96 ما اولین نوبل را هم برای مردم ایران کسب کنیم.
اکبر اکسیر درباره کتابهایی که از او در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه خواهد شد، گفت: گزیدهای از شعرهایم با عنوان «اشعار طنز فرانو» در انتشارات مروارید منتشر شده که حاوی گزیدهای از بهترینشعرهای شش جلد کتابم است. از آنجایی که من همیشه مدیون مردم آستارا هستم تا کنون چند کتاب طنز محلی منتشر کردهام؛ سال گذشته کتاب «من هارا شورا هارا» منتشر شد؛ حاوی اصطلاحاتی که از زمانهای قدیم در زبان ترکی آستارا بود که در گذر زمان گم شده بود. امسال نیز کتابی با عنوان «دنگول» را در انتشارات مروارید منتشر کردهام که حاوی طنزهای محلی است؛ «دَنگول» یک اصطلاح ترکی آستاراست به معنوی «شیرینعقل» و «دَوَنگ». این کتاب شامل 80 قصهواره طنزآمیز است و به نوعی خودشناسی طنزآمیز است و میخواهد نشان دهد که انسانها در موقعیتها، زمانها و مکانهای مختلف چه کاری انجام دهند که دچار خصلت «دنگولی» نشوند. من سعی کردم این موضوع را در موقعیتهای مختلف نشان دهم. این کتاب چهارم اردیبهشتماه در تالار اداره ارشاد آستارا رونمایی خواهد شد.