هشتم بهمن مسئولان وزارت نیرو آب را به روی زاینده رود باز میکنند تا خیش کشاورزان، شرق اصفهان را شخم بزند. البته «مسعود باقرزاده کریمی» مدیر دفتر اکوسیستمهای تالابی سازمان محیط زیست نمیداند از آنچه در دل زاینده رود جاری میشود، سهمی به تالاب گاوخونی میرسد یا نه اما میگوید: « اگر آب به تالاب گاوخونی برسد، زمان بسیار خوبی است، چون پرندگان مهاجر فلات مرکزی ایران میتوانند در تالاب «گاوخونی» تنی به آب بزنند.»
به گزارش به نقل از ایران ،به گفته کریمی از رهگذر رهاسازی آب در زاینده رود شدت گرد و غبارها کم خواهد شد و تالاب گاوخونی به مأمنی مطلوب برای مهمانان مهاجر تبدیل میشود. او سهم تالاب گاوخونی از آب زاینده رود را 176 میلیون متر مکعب در سال میداند و میگوید:«محاسبات پیچیدهای وجود دارد تا بگوید که از هر نقطه رودخانه 300 کیلومتری زاینده رود چه مقدار باید آب به تالاب گاوخونی برسد.»
هرچند زاینده رود خود هم زخمی از مدیریت نامطلوب آب است اما کلاف محاسبات حقابه گاوخونی با توجه به کاهش بارندگیها و افزایش مصرف، هرساله سردرگمتر میشود. او میگوید:«ولی جریان آب باید ادامه داشته باشد وگرنه این گسیختگی به نابودی اکوسیستم آن منجر میشود.» او تأمین آب شرب یزد و اصفهان را یکی از دلایل قطع و وصل شدن آب زاینده رود میداند و میگوید:« امسال بارش در اصفهان و یزد نسبت به دیگر مناطق کشور خیلی خوب نبود، البته بهتر از پارسال بود اما تأثیرگذار نبود.
وقتی چند سال خشکسالی میشود، چند سال هم باید صرف شود تا آب جایگزین، سفرههای زیرزمینی را تغذیه کنند. وقتی رودخانهای جریان پیدا میکند ما سطح رودخانه را میبینیم اما بخشی پنهانی هم دارد که رودخانه را از زیر سیرآب میکند.» به گفته کریمی مدتها طول میکشد تا بخشهای زیر رودخانه پر شود، چون به راحتی در دل خاک نفوذ میکند و پایین میرود.
او این پدیده را در زاینده رود واضحتر میداند و میگوید:« اصلاً چرا به آن زاینده رود میگویند؟ چون آب از بالادست وارد زیرزمین و لایههای زیرقشری میشود، دوباره از پایین دست رودخانه بیرون میزند. یعنی چند بار آب زاییده میشود، میرود داخل زمین و دوباره به بیرون جریان می یابد.» البته به گفته این کارشناس، این اتفاق زمانی پیش میآید که رودخانه از آب اشباع شده باشد اما وقتی آب کم باشد طبیعاً اول جریان زیرزمینی شکل میگیرد، بعد بخش روی آن ایجاد اما وقتی آب کم باشد ایجاد جریان زیرزمینی و سطحی آن به یک مشکل جدی تبدیل میشود همانطور که امروز زاینده رود با آن دست و پنجه نرم میکند!او درباره برنامههای دستگاههای مختلف برای احیای زاینده هم میگوید:«27 صفحه برنامه و طرح وجود دارد که در هر صفحه 20 برنامه وجود دارد که باید اجرایی شود تا زاینده رود زنده شود.» به گفته او این برنامهها در حوزه کشاورزی، صنعت و محیط زیست است اما باقرزاده کریمی در توضیح ریزتر این برنامهها میگوید:«بسیار پیچیده هستند.»
او میگوید:« باید سیستم کشاورزی را اصلاح کنیم، مصرف آب را در شهرها پایین ببریم و صنایع از آب را بازچرخانی کنند.» تا مرحمی بر زخمهای چند دهه گذشته زاینده رود گذاشته شود. برنامههایی که شرایط زاینده رود نشان میدهد تا به امروز نتوانسته دردی از یکی از زیباترین رودخانههای فلات مرکزی دوا کند. البته کریمی ترجیح میدهد که وارد این موضوع نشود اما سؤالی که ذهن بسیاری از افکارعمومی را آزار میدهد این است که آیا برنامهای برای احیای زاینده رود وجود دارد؟ چرا برخلاف دریاچه ارومیه که برنامههای مشخص تری دارد، پروژههای احیا به گوش مردم نمیرسند؟ چرا کمتر کسی میداند غیر از انتقال آب و سدسازی که عامل خشک شدن زاینده رود و مرگ گاوخونی است چه برنامه مشخصی برای بازپسگیری حقابه زاینده رود وجود دارد؟ تا تنها چند روز از سال بستر زاینده رود، تنی به آب بزند و گرد و غبار مدیریت نامطلوب آب را برای مدت کوتاهی بگیرد.
همانطور که «حسن ساسانی» معاون حفاظت و بهرهبرداری شرکت آب منطقهای اصفهان هم میگوید آب تنها 20 روز در زاینده رود جاری خواهد بود. پیامدهای این قطع و وصل تنها به تخریب اکوسیستم رودخانه منجر نخواهد شد، پایههای پلهای صفوی زاینده رود هم از این خشک وتر شدن پاییزه بهاره آسیب میبیند.