«هتتریک» فیلمی به کارگردانی رامین لوافی است. کارگردانی که اولین فیلمش یعنی «آرام باش و تا هفت بشمار» را حوالی شش سال پیش ساخت. فیلمی اگزوتیک و غیرمتعارف که در جزیرهای در جنوب میگذشت. فیلم به آن صورت دیده نشد و بحثهای اندکی درباره اش مطرح گشت. کمی بعدتر در دوران مدیریت شمقدری در سازمان سینمایی و با حمایت خود سازمان، کارگردان فیلم «برلین منفی هفت» را که درباره داستان مهاجرت و سختیهای مهاجران در ممالک غریبه بود، ساخت و باز هم با استقبال روبه رو نشد و حتی در جشنواره هم بازخوردهای سرد و منفیای را برانگیخت.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «طلا»: سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت…سرها در گریبان است
در میان «برلین منفی هفت» و «هتتریک» پنج شش سالی فاصله افتاد تا لوافی در سال نود و پنج پشت دوربین «هتتریک» قرار گرفت. فیلم جشنواره سال گذشته را از دست داد و در صف طولانی اکران ماند تا به امروز که تقریبا در بدترین زمان اکران سینمایی در سال اکران شده است.داستان فیلم داستان چند جوان با بازی امیر جدیدی و پریناز ایزدیار که نقش یک زوج را ایفا میکنند و ماهور الوند و صابر ابر است که در یک مهمانی حضور پیدا می کنند و روابط خوب دونفرهای با یکدیگر ندارند و رابطههاشان به شکل مجزا واجد سویههای ناراحت کنندهایست که میان آنها سکوت و فاصله میاندازد.
بعد از مهمانی، درحالیکه خوشگذرانی به پایان رسیده و آنها در جادههای اطراف تهران در حال بازگشت به خانه هستند، ناگهان تصادفی اتفاق میافتد. اما آنها که دقیقا نمیدانند به چه چیزی برخورد کردهاند سراسیمه پا روی گاز میگذارند و فرار میکنند و در خانه ماهور الوند پناه میگیرند. پس از تصادف تماشاگر با خود گمان میبرد که قرار است آثاری شبیه به کپیها از مکتب اصغر فرهادی را در ادامه تماشا کند و داستان، همان سندروم فرهادی و بحرانهای زناشویی و همچنین بحرانهای اخلاقی در مواجهه انسانها با یکدیگر و تلاقی عواطفشان است که حالا موتور محرکهاش تصادفی ناگهانی و فرار کردن از صحنه جرم پشت بند آن است و بهانهایست برای برونگرایی و بروز احساسات و البته تنشها و دعواها و جنجالهای میان این چهار جوان بر سر انسانیت.در خانه این موقعیت اولیه و داد و بیدادها و بحثهایش ادامه پیدا میکند اما ناگهان تماشاگر به خودش میآید و میبیند که نه! فیلم قرار نیست در همان مسیر آشنای سینمای ایران در سالهای اخیر قرار بگیرد و عینا فرهادی را تکرار کند و لقمهای بزرگتر از دهانش بردارد که به ثمر هم نرسد.
در آن خانه و در عموم لحظات «هتتریک» با تعداد زیادی از صحنههای دو نفره و درامهای محدود خانوادگی و زناشویی مواجه هستیم. مجادلات و شکوههای عاشقانه و البته بیاعصاب. به واسطه همین صحنههای دو نفره تماشاگر قرار است در احوالات شخصی کاراکترها فرو برود. تا اینکه تلویزیون روشن خانه توجهها را به خود جلب میکند و پرده از یک اتفاق جدید و پنهان برمیدارد که ناگهان بازی دراماتیک فیلم را تغییر میدهد.
امیر جدیدی که پشت فرمان ماشین هم بوده و از همه بیخیالتر و سربههواتر است و اصلا اهمیتی به اتفاقات و مجادلات نمیدهد، روی یک بازی فوتبال، مبلغ زیادی را شرط بندی کرده است بدون اینکه البته همسرش باخبر باشد. ایزدیار با فهمیدن این قضیه رنجور و ناراحت میشود و خانه را ترک میکند.
در جزییات فیلم البته
«هتتریک» هم چارهای ندارد جز آنکه از روی دست اصغر فرهادی سرمشق کند و همان فرمان را در پیش بگیرد. و درباره رازهای فردی زندگی هرکس و سوتفاهمهایی که سر پنهانکاریها به وجود میآیند صحبت کند و نتیجهگیریاش هم «قضاوت نکنیم» باشد.
«هتتریک» بهجای آنکه به سراغ پیش بردن داستان و روایتش برود، آن را در همان خانه زندانی میکند و به جای خلق داستان و روایت به جزییاتپردازی در کاراکترها و پرداختن به مشغلهها و درگیریهای ذهنی و درونی آنها میپردازد تا اینکه بخواهد به برآیند کنشها و واکنشهای محیطیشان نسبت به جریان تند و گذرای زندگی نقبی بزند.
در نهایت
«هتتریک» درحالی به پایان میرسد که لاس پارماس، مادرید را سه بر دو میبرد و جدیدی در شرط بندی پیروز میشود و خوشی و خنده به خانه بازمیگردد، هرچند حالا همسرش در کنارش نیست تا این شادی را با او تقسیم شود و این به معنای بیشتر و بیشتر شدن فاصلهها در اوج شادی و خوشبختی است.
نکته پیشروندهای که
«هتتریک» در مقایسه با آثاری که متاثر از مکتب فرهادی ساخته میشوند دارد درست در همین پایانبندی است که در عین اینکه طعم تلخ و زهرآگین جدایی و فاصله را دارد اما در حسی خوب و شاد تمام میشود و کاراکترها به سرنوشتی مبهوم و سیاه و ناامیدانه دچار نمیشوند.
هرچند که کلا فیلم چندان قابل توجه نیست و حرف خاصی برای گفتن ندارد اما جای شکرش باقی است که آزاردهنده هم از آب درنمیآید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
8