ماهان شبکه ایرانیان

پژوهشی پیرامون تاریخ حدیث امام هادی (ع)

بعداز تفحص و تدبّر در کتب موجود در رابطه با زندگانی امام هادی(علیه السلام)سعی شد تا با ارائۀ اطلاعاتی مفید و مختصر در چارچوب دسته بندی خاص رنج ومشقت مطالعۀ کتب مطول و احیانا تکراری برخواننده همواره شود، باشد که درسایۀ چنین تلاشی باگوشه ای از زندگی حدیثی امام هادی(علیه السلام)هرچه بیشتر آشناشویم

1-مقدمه

بعداز تفحص و تدبّر در کتب موجود در رابطه با زندگانی امام هادی(علیه السلام)سعی شد تا با ارائۀ اطلاعاتی مفید و مختصر در چارچوب دسته بندی خاص رنج ومشقت مطالعۀ کتب مطول و احیانا تکراری برخواننده همواره شود، باشد که درسایۀ چنین تلاشی باگوشه ای از زندگی حدیثی امام هادی(علیه السلام)هرچه بیشتر آشناشویم. کاملا پیدایست که بحث دراین رشته سری دراز دارد و دریک یا چندپژوهش مختصر نمی گنجد، ولی از باب اینکه مقدمه ای برای پژوهش هایبعدی است و درمقدمات هم بنابر اختصار است و از باب اینکه در تاریخ حدیثامام هادی(علیه السلام)هم به قدر توان علمی بحث خواهدشد و بنابه گفتۀ مشهور"آب دریا را اگر نتوان کشید/هم بقدر تشنگی بتوان چشید"خیلی فشرده این مبحث را عنوان می کنیم. دراین پژوهش، زندگانی امام هادی(علیه السلام)را به سه دوره متمایز ازهم تقسیم نمودیم که البته هرکدام ازاین دوره ها خود نیز به زیر مجموعه هاییمنشعب می شوند. دوره هایی شامل 1-حیات تاریخی امام(علیه السلام)2-حیات علمی امام(علیه السلام)3-حیات حدیث امام(علیه السلام).

این پژوهش درراستای یافتن پاسخ های مناسب برای سوال های ذیل صورتگرفته است:

1- مجموعۀ فعالیت های امام هادی(علیه السلام)در دوران امامت به چه صورت هاییبوده است؟

2- شرایط سیاسی، اقتصادی و معیشتی شیعیان دراین دوره چگونه بوده است؟

3- مکاتب فکری و فرق کلامی این دوره چه بوده و برخورد امام(علیه السلام)و جهتگیری ایشان دربرابر آن ها چگونه بوده است؟

4- راویان وی چه کسانی بوده اند و نوع احادیث ایشان چگونه بوده است؟

5- نحوۀ ارتباط، صدور و ارزش احادیث به چه صورت بوده و تعداد آن ها چندتاست؟

در بخش های آینده به مسایل و جزییات هرکدام از آن دوره ها بیشتر پرداختهمی شود. ولی اجمالا یادآور می شویم که روایات منقول از امام هادی(علیه السلام)درمقایسه بادیگر ائمه بسیارکم است و این به خاطر این بود که ایشان بیشتر عمرخویش را در سامرا و تحت مراقبت شدید حکومت بنی عباس گذراند و به خاطر همین مراقبت ها، نشر علوم و معارف الهی برای امام(علیه السلام)میسر نبود. بعداز اینمقدمۀ کوتاه اینک به اصل موضوع پژوهش می پردازیم.

2-حیات تاریخی امام هادی(علیه السلام)

1-2-تاریخ تولد

دهمین پیشوای شیعه و دوازدهمین معصوم، حضرت علی بن محمد، امام هادی(علیه السلام)می باشد. بنابه روایت کلینی(ره)، شیخ مفید و شیخ طوسی امام هادی (علیه السلام)در نیمۀ ذی الحجۀ سال 212- ق در اطراف مدینه و در محلی به نام صریا به دنیا آمد(کلینی، 1363، ج 1: 497، شیخ صدوق، 1410، 327، شیخ صدوق، 1410، ج 6: 92 و شریف قریشی، 1371، 11).

دربرخی از منابع تاریخی، تولد آن حضرت را 27 ذی الحجه و دربعضیدیگر، ماه رجب سال 214- ق ذکر کرده اند(بغدادی، بی تا، ج 2: 57 وحسینی، 1410: 86). پدر بزرگوارش حضرت جواد(علیه السلام)و مادر گرامیش حضرت سمانه یا سوسن (علیه السلام)می باشدکه از اهالی مغرب بوده است(مولوی نیا، 1385: 432). در تاریخ اهل البیت نام مادر آن حضرت را"مدنب "، "غزال المغربیه "، و"حدیث "آمده است (حسینی، 1410، 123). نقش انگشتری امام بهگفتۀ ابن صباغ مالکی"اللّه ربی و هو عصمتی من خلقه"بوده است(جعفریان، 1368، ج 2: 140).

2-2-همسر و فرزندان امام هادی(علیه السلام)

امام هادی (علیه السلام)همسر دائمی نداشتند و شاید بدین جهت همسر دائمی اختیارنکردند که آن حضرت به دلیل تقیه نمی توانستند دریک مکان معلوم توقفنمایند و اکثر اوقات در سفر بوده اند. امام فقط یک همسر غیردائمی اختیارکردند که از او فرزندان آن حضرت به وجود آمدند. راجع به اسم همسر ایشان روایت های مختلفی در کتب تاریخی آمده، ازجمله"حدیث"و"حدیثه"و دربرخی دیگر سوسن و عسفان ذکرشده است. اما در بحار الانوار علامه نام وی را "سلیل"دانسته و باعبارت"کانت من العارفات الصالحات"وی را ستوده است(مجلسی، بی تا، ج 50: 238 و طبرسی، 1368: 484).

امام هادی(علیه السلام)به هنگام رحلت چهار پسر و یک دختر داشت که اسامی آن هابدین شرح است 1-محمد 2-حسن 3-حسین 4-جعفر 5-علیه(عایشه)(مولوینیا، 1385: 464). مطلب مهم راجع به شرح حال فرزندان آن حضرت اینکه تعدادیاز افراد امامت فرزند اول امام هادی(علیه السلام)یعنی محمد را که در حیات پدر درگذشته بود، پذیرفتند و امامت امام حسن عسکری(علیه السلام)را منکر شدند و این فرقه به فرقه"محمدیّه"نامیده شدند. البته کسان دیگری هم که با ندیدن فرزندی از امامیازدهم امام حسن عسکری(علیه السلام)، جعفر را که ازطرف امامت ملقب به"جعفرکذّاب"یا"پسر نوح"بود، به عنوان امام پذیرفتند و فرقۀ"جعفریّه"را به وجودآوردند(نوبختی، 1355، 112 -96 و جعفریان، 1368، ج 2: 219 و مولوی نیا، 1385: 456).

3-2-القاب امام هادی(علیه السلام)

حضرت هادی دارای ده لقب بدین قرار می باشد:

1- نقی 2- طیّب 3- امین 4- هادی 5- ناصح 6- مرتضی 7- فقیه 8- عالم 9- فتّاح10- متوکل. مشهورترین القاب امام"نقی"و"هادی"است، کنیۀ ایشان"ابو الحسن الثالث"می باشد؛ زیرا مقصوداز ابو الحسن اول، امام موسی بن جعفر(علیه السلام) و مقصود از ابو الحسنالثانی امام هشتم(علیه السلام)می باشد.

4-2-فضایل امام هادی(علیه السلام)

امام هادی ازنظر شکل ظاهری متوسط القامه باصورت گشاده و فراخ، گونه های برآمده، چشمان گشاده و دندان های مقدّس ایشان درشت بود. چهرۀ مبارکش به قدری گشاده بود که اگر کسی غم واندوهی داشت و به صورتمقدس آن برگزیدۀ خدا نظر می کرد، غم واندوه وی برطرف می شد. امام(علیه السلام)محبوب قلب های مردم صاحب هیبت و عظمت فوق العاده ای بود. لب های مبارکش همیشه تبسم داشت و به ذکر خدا مشغول بود، درنهایت جلال و وقار و کرم و اعتبار بود به قدری باحیا به نظر بود که به صورت کسی نگاه نمی کرد. دربارۀ مطالب اصرار نمی نمود. و مایل نبود که درصدر مجلس بنشیند، ولی دیگران همیشه آن بزرگوار را به خاطر جلالت و نجابتی که داشت درصدر مجلس جای دادند. امام هادی(علیه السلام)از مشاهدۀ رفتار و کردار زشت خشمناک می شدند(همان: 433).

5-2-امامت امام هادی(علیه السلام)

دوران امامت امام هادی(علیه السلام)از سال 254 -220- ق می باشد؛ به این صورت که پس از شهادت امام جواد(علیه السلام)در سال 220- ق فرزند شش ساله اش، امام هادی(علیه السلام)به امامت رسید. ازآنجا که امامت فردی که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، بیشتردربارۀ امام جواد(علیه السلام)حل شده بود، تردید خاصی در امامت امام هادی(علیه السلام)برای شیعیان به وجود نیامد. به نوشتۀ شیخ مفید و نوبختی، تمام پیروان امام جواد(علیه السلام)جز افراد معدودی، امامت علی بن محمد(علیه السلام)را پذیرفتند(جعفریان، 1371، ج 2: 141). از نظر طبرسی و نیز ابن شهر آشوب همین اجتماع شیعیان برامامت آن امام همام خود دلیل درستی امامت ایشان است. به علاوه امام جواد(علیه السلام)نص مکتوبی برایتعیین آن حضرت نوشت تا در امامت او جای هیچ گونه تردیدی باقی نماند(طبرسی، 1368: 333 و ابن شهر آشوب، بی تا، ج 2: 443).

6-2-یاران امام هادی (علیه السلام)

شیخ طوسی دانشمند نامدار اسلام تعداد شاگردان امام را در زمینه های مختلف علوم اسلامی 185 نفر می داند. درمیان این گروه چهره های درخشان علمی ومعنوی و شخصیت های برجسته ای مانند: 1- فضل بن شاذان نیشابوری 2- حسینبن سعید اهوازی 3- ایوب بن نوح 4- عبد العظیم حسنی 5- عثمان بن سعید اهوازی6- ابو هاشم جعفری 7- علی بن جعفر بن سکیت اهوازی به چشم می خورند کهبرخی از آنان دارای تالیفاتی ارزشمند در زمینه های مختلف علوم اسلامی هستندو آثار و خدمات آنان در کتب رجال بیان شده است(مولوی نیا، 1385: 463).

7-2-شهادت امام هادی(علیه السلام)

امام هادی (علیه السلام)هم مانند امامان پیشین بامرگ طبیعی ازدنیا نرفت؛ بلکه درزمان معتز مسموم گردید و در جمادی الثانی سال 254- ق به شهادت رسید و درسامرا(سر من رای)در خانۀ خویش به خاک سپرده شد. بدین ترتیب آن حضرتدر سن 40 یا 42 سالگی به شهادت رسیده اند(حسینی، بی تا، 86).

8-2-خلفای معاصر امام و جهت گیری ایشان دربرابر آنان

امام هادی(علیه السلام)در مدت امامت خود با چندتن از خلفای عباسی معاصر بود کهبه تریب عبارتند از:

1- معتصم عباسی، برادر مامون که در سال 227 -218- ق خلافت کرد.

2- واثق، پسر معتصم که از سال 232-227- ق خلافت کرد.

3- متوکل عباسی، برادر واثق که از سال 247-232- ق برمسند خلافت تکیه زد.

4- منتصر، پسر دیگر متوکل که ازسال 248-247- ق خلیفه بود.

5- مستعین عموی منتصر که از سال 252-248- ق و به مدت کمی خلیفه بود.

6- معتزّ، پسر دیگر متوکل که از سال 255-252 حکومت کرد. همانطورکه گفتیم، امام هادی (علیه السلام)در زمان این خلیفه به شهادت رسید(مولوی نیا، 1385: 436).

امام هادی (علیه السلام)از سرکشان بنی عباس رنج و محنت های زیادی کشیدند و دراین میان متوکل در ظلم وستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگرانربود و روی سلف خود را سفید کرد. وی دستور داد حضرت را از مدینه به سامرا منتقل کنند و ایشان را کاملا تحت نظر بگیرند و خانۀ او را محاصره کرده، مانعدیدار شیعیان باایشان گردند. حتی امام را در تنگنا و محاصرۀ اقتصادی قرارداد وگاه به گاه به شرطه و ماموران خود دستور می داد تاناگهانی به خانۀ امام ریخته وآنجا را بازرسی کنند؛ لکن دراین حمله های شبانه جز کتاب های علمی و ادعیه چیزی یافت نمی شد. بعضی مواقع نیز دستور می داد امام را درهرحالی که هست، به دربار آورند و در یکی از این احضارها امام درحالی برمتوکل واردگشت که او مست بود و امام بدون توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی بهشدت او را سرزنش کرد. (شریف قریشی، 1371: 386). وی برخلاف سه خلیفۀقبل از خود یعنی مامون، معتصم و واثق که طرفدار بحث و استدلال خصوصا استوار بودن عقاید دینی برمبانی عقلی و علمی بودند، مردم را به ترک مباحثه، اعمال نظر در اصول دین و مطالبی همچون خلق قرآن، امر می کرد و سختطرفدار سنّت و حدیث و جمود درمسایل دینی بود. اهل سنّت و جماعت را تاییدمی کرد و شیعه و معتزله را سرکوب می کرد. ضمنا درهمین دوران مرقد مطهرامام حسین(علیه السلام)و خانه های اطراف آن منهدم شد و شیعیان را از زیارت آن حضرت منع می نمود و همانطورکه در تاریخ آمده دیگر خلفا نیز کمابیش سیرۀخلفای پیش از خود را درپیش گرفتند(مولوی نیا، 1385: 436).

9-2-اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان در این دوره

درمورد شرایط شیعیان دراین دوره باید گفت که این دوره مصادف است باتسلط همه جانبۀ خلافت عباسی برجوامع اسلامی. خلفایی که دراین دوره زندگی می کردند، هرگز از اندیشۀ محدودنمودن امامان شیعه و اعمال فشارنسبت به آن ها غافل نبوده اند. مطالعۀ تاریخ سیاسی نشان می دهدکه دراین دوره قیام هایی نیز از جانب شیعیان به وقوع پیوست که گرچه باناکامی همراهبوده اند، اما به هرجهت نشان از فعالیت های سیاسی و انقلابی علیه خلفایجور دارد(معارف، 1384: 307). درهمین زمینه باید افزود که فشارهای حکومتینسبت به شیعیان موجب شد تا دراین دوران، همچنان حالت تقیه و استتار رعایت گردد(معارف، 1384: 104). بعداز آزادی نسبتا مختصری که بعداز امام موسی(علیه السلام)و امام رضا (علیه السلام)به وجود آمد، تمرکز شیعیان در بعضی شهرها بیشترشده و حلقه های درسی متعددی تشکیل می گردید؛ اما بااین حال، درهمین سال ها تعداد کثیری از شیعیان تحت تعقیب قرارگرفته و در زندان ها مورد شکنجه قرارگرفتند و یاآنکه به شهادت رسیدند. خصوصا از اواخر دورۀ امام جواد(علیه السلام)فشار برشیعیان به شدت فزونی یافت. در دوران امامت حضرت هادی(علیه السلام)هرگونه حرمتی شکسته شد و متوکل همانطورکه ذکر کردیم، بارها به خانۀ آن حضرت ریخته و به تفتیش خانه حضرت پرداخت(معارف، 1374: 308). گرچه پس ازکشته شدن متوکل پسرش منتصر سرکار آمد و این خود باعث کاهشفشار حکومت، برعلویان و نیز امام ابو الحسن الثالث گردید، اما کماکان فشاربرشیعیان وجود داشت(جعفریان، 1371: ج 2: 151). البته این کاهش فشار ناشی ازعوامل متعددی بود که ازجملۀ آن ها: 1- زوال هیبت و عظمت خلافت به علتتسلط ترکان بردستگاه خلافت 2- خوشگذرانی و هوسرانی درباریان 3- گسترش ظلم و بیدادگری و خودکامگی 4- گسترش نهضت های علوی است. (مولوینیا، 1385: 446 و شریف قریشی، 1371: 317). باید توجه داشت که هرچه به زمانتولد حضرت مهدی (علیه السلام)نزدیک می شد، برحجم فشارها و مراقبت های پیرامون امامان شیعه افزوده می شد، زیرا خلفای عباسی باآگاهی از این موضوع درصدد بودند تابه هرطریق مانع از تولد آن حضرت گردند و یا درصورتتولد به نابودی او اقدام کنند؛ برای مثال متوکل و خلفای پس از او امامان را بهدربار و یا نزدیک محل خلافت فرامی خواندند تا تسلط و اعمال کنترل بیشتری برروی آنان داشته باشند. ازاین رو دوران امام دهم و یازدهم ارتباط شیعیان باائمه بسیار محدود بود(معارف، 1384: 136).

3-حیات علمی امام هادی(علیه السلام)

1-3-فعالیت های امام(علیه السلام)

دراین زمان، شیعیان کتاب های مدوّن حدیثی، فقهی، کلامی اصحاب ائمه را دراختیار داشتند و ازطریق وکلاء پرسش ها و مشکلات خویش را ازامام هادی(علیه السلام)می پرسیدند. امام نیز شیعیان را به اصحابی که دارای سابقۀ زیادی بودند و علاقۀ شدیدی به اهل بیت داشتند، هدایت می کردند(عطاردی، 1413: 83 و جعفریان، 1371، ج 2: 153).

حکومت اسلامی در سرزمین های زیادی به صورت پراکنده اداره می شد، اما با مراجعه کتب رجالی به دست می آید که بیشترین شیعیان کوفی هستند. در زمان امام هادی(علیه السلام)نیز مرکز تشیع در ایران، قم بوده و ارتباط تنگاتنگ و محکمی میان شیعیان این شهر با ائمه وجود داشته است. در کنار قم دو شهر آبه یا آوه و کاشان تحت تاثیر تعلیمات شیعی بوده و چنین گرایشی داشته اند، البته در شهرهای دیگر نیز این ارتباط برقرار بوده است(همان، ج 2: 158 وجعفریان، 1368: 171).

عصر امام هادی (علیه السلام)عصر اختناق و استبداد بود و امام(علیه السلام)برای فعالیت هایفرهنگی در سطح گسترده، آزادی عمل نداشت و ازاین نظر فضای جامعه باعصر امام باقر(علیه السلام)و بویژه امام صادق (علیه السلام)تفاوت فراوانی وجود نداشت. آن امام همام درهمان شرایط نامساعد علاوه بر فعالیت های فرهنگی ازطریق مناظرات، مکاتبات، پاسخ گویی به سوالات و شبهات و تبیین بینش درست دربرابر مکاتب کلامی منحرف به تربیت راویان و محدثان بزرگی همت گمارد(مولوی نیا، 1385، 463).

به طورکلی و در تقسیم بندی دیگر، فعالیت های امام هادی(علیه السلام)در دو قسم قابل بررسی است: 1-فعالیت های امام در مدینه 2-فعالیت های امام در سامرا(سرّمن رای).

1-1-3-فعالیت های امام در مدینه

امام در زادگاه خود و پدرانش(مدینه) به سر می برد و مانند اجداد بهگسترش دانش، بهسازی اخلاق مردم و تربیت آنان طبق موازین اسلامی و تعلیمعلوم مختلفه مشغول بود و مسجد النبی را به صورت مدرسه ای برای امور آموزش درآورده بود(شریف قریشی، 1371: 259). درهمین زمان و درپی سختگیریهایی متوکل متوجه امام(علیه السلام)و فعالیت های ایشان(طبق گزارشان واصله)که درمدینه زندگی می کرد، شد و دستور داد تا امام(علیه السلام)را به سامرا آورند. این بداندلیل بود تابتواند از نزدیک رفت وآمدهای شیعیان را کنترل کند(جعفریان، 1368، ج 2: 143)؛ زیرا اگر امام در مدینه اقامت می کرد و خلیفه به او دسترسی نداشت، قطعا برای حکومت جابرانۀ او خطر جدی داشت(معارف، 1384: 128).

2-1-3-فعالیت های امام در سامرا

بعداز انتقال امام(علیه السلام) به سامرا و اهانت هایی که به اوشد، ازجمله اینکه متوکلایشان را قبل از ورود به سامرا در خان صعالیک(کاروانسرای گدایان)سکونت دادو بعدازچندی منزلی را برای امام(علیه السلام)معین کردند. این واقعه در سال 233- قاتفاق افتاد. امام هادی (علیه السلام)بیشترین دورۀ زندگی خود را تحت مراقبت های امنیتیو زیر فشارهای روانی در منزلی در سامرا سپری کردند و جاسوسان وخبرچینان حکومت خانۀ ایشان را تحت نظر گرفته و تمام رفت وآمدهایایشان را کنترل می کردند؛ اما آنطورکه در تاریخ آمده، امام(علیه السلام)برنامۀ تعین کارگزاران و نمایندگان-که پدرش اجرا می کرد -را ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد. بدین وسیله، یک سازمانارتباطی هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدف های یادشده راتامین می کرد. (مولوی نیا، 1385: 455). بدین ترتیب امام(علیه السلام)در سامرا هم حتیباوجود زندانی بودن از هدایت شیعیان غافل نبود.

2-3-مکتب های کلامی

در عصر امام هادی(علیه السلام)مکاتب عقیدتی متعددی همچون معتزله، رواج یافت وآراء و نظریات کلامی فراوانی در جامعه اسلامی پدید آمد. ضمن آنکه بازار مباحثی چون جبر و تفویض، امکان یا عدم امکان رویت خدا، جسمیت خداوند وامثال این ها داغ بود.

نفوذ آراء و نظریات باطل از این راه در محافل شیعه، ضرورت هدایت ورهبری فکری شیعیان را ازسوی امام شدت می بخشید. مطالعه و بررسی حیاتعلمی امام هادی(علیه السلام)نشان می دهدکه اکثر مناظرات ایشان پیرامون این گونه موضوعات کلامی بوده و روایات متعددی ازآن حضرت دراین زمینه نقل شدهاست که برتری مبانی اعتقادی شیعه را به روشنی ثابت می کند. به عنواننمونه، می توان از نامۀ امام (علیه السلام)یاد نمودکه در پاسخ به سوال مردم اهواز و دربارۀ موضوع جبر و تفویض نگاشته شد و طی آن با بیان روشن و قاطع، نظردرست را که نه جبر می باشد و نه تفویض، اثبات کرده است(همان: 458 وجعفریان، 1371، ج 2: 162).

3-3-میراث های معنوی امام هادی(علیه السلام)

از امام هادی(علیه السلام)دعاهایی روایت شده که ایشان در قنوت نمازهایشان میخواندند. نگاهی به این دعاها، اوج انقطاع ایشان را از تعلقات مادی و شدت اتصالشان را به مبدا هستی به خوبی نشان می دهد(شریف قریشی، 1371: 51).

این واقعیت را نباید ازنظر دور داشت که شیعه از فرهنگ ادعیه و زیارتبسیارغنی برخوردار است. طوری که هیچ یک از فرق اسلامی ازاین مقدارادعیه و زیارت بهره مند نیستند و این نشان از چهرۀ معنوی تشیع و عرفانشیعی دارد. در کارنامۀ امام هادی(علیه السلام)دعا و زیارت ازنظر تربیت شیعیان وآشنا ساختن آن ها بامعارف شیعی، نقش عمده ای ایفا کرده است. این دعاهاجز رازونیاز با خدا به صورت های مختلف، به پاره ای از مسایل سیاسی-اجتماعی هم اشاراتی دارد. ضمن اینکه خود این ادعیه نشان از اختناق شدیدحاکم بر آن دوره دارد؛ چراکه این واقعیت را بیان می کنند که به طورمستقیم کار برای ایشان دشوار بوده است و از سیاسیتن ایاک اعنی و اسمعی یا جارتی یاهمان دعاها استفاده می کرده اند. در ذیل به چندنمونه از این دعاها وزیارت ها اشاره می کنیم:

1-"اللهم فصلّ علی محمد و آله و لا تقطع بینی و بینهم فی الدنیا و الاخرة واجعل عملی بهم"پروردگارا درود فرست برمحمّد و آل محمّد و ارتباط ایشان رادر دنیا و آخرت قطع مفرما و اعمال مرا به ایشان قبول فرما(عطاردی، 1413: 178)و از زیارت های ایشان"أشهد أنکم الائمة الراشدون المهدیون و المعصومونالمنکرون المقربون المتقون الصادقون المطیعون للّه"گواهی می دهم که شما امامان مرشد، هادی، معصوم، بزرگوار، مقرب نزد خداوند، پرهیزگار، راستگو، برگزیده و مطیع خداوند هستید(همان: 247).

4-حیات حدیثی امام هادی(علیه السلام)

1-4-نحوۀ ارتباط امام هادی(علیه السلام)با شیعیان و هدایت و رهبری آن ها

همانطورکه قبلا ذکر کردیم، فشارهای حکومتی نسبت به شیعیان موجب شدتا دراین دوران همچنان حالت تقیه و استتار رعایت گردد(معارف، 1374: 104)، ولی باید بگوییم که علی رغم این موانع و مسایل همواره شیعیان با امام خود چهدر بلاد دوردست و چه در بلاد نزدیک در ارتباط بودند و از مسایل مورد نیازشان آگاه می شدند. دراین دوران شیعه در سراسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. اینگسترش را به ویژه از آثار ضدشیعی و نیز اقدامات سیاسی-نظامی حکام به منظورجلوگیری از گسترش روزافزون تشیع به خوبی می توانیم ببینیم. شرایط موجودامامان را واداشت تا از ابزار جدیدی برای برقراری ارتباط با پیروان خود استفاده کنند. این ابزار چیزی جز شبکۀ ارتباطی وکالت و تعیین نمایندگان و کارگزاراندر مناطق مختلف توسط امام نبود و اصولا سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود. همین روش وکالت بود(مولوی نیا، 1385: 451، جعفریان، 1368، ج 2: 153). البته این مساله از دوران امام رضا(علیه السلام)شروع شده بود. کسانی که به عنوان وکیل ازطرف امامان انتخاب می شدند، کار ایجاد وتنظیم ارتباط میان ائمه و شیعیان را به عهده داشتند؛ علاوه بر جمع آوریخمس و ارسال آن برای امام در حل معضلات کلامی و فقهی هم نقش سازنده ای داشته و درجا انداختن امامت امام بعدی نقش محوری در منطقۀ خود ایفا می کردند. البته گاهی اوقات کسانی از این وکلا منحرف می شدند و موردتکذیب امام وقت قرارمی گرفتند و طبعا کسان دیگری جایگزین آن ها میشدند. بنابراین، سیستم وکالت در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه نقشاساسی داشت. این افراد بیشتر به وسیلۀ نامه و توسط افراد مطمئن که برای حج وزیارت امام حسین(علیه السلام)به حجاز و عراق می آمدند، با امام در ارتباط بودند(حسین، بی تا، 137). به نوشتۀ دکتر جاسم حسین آنچه از اخبار تاریخی به دستمی آید، این است که مناطق مورد نظر برای تعیین وکلا درحالت کلی به چهار قسمت تقسیم می شده است 1-ناحیه بغداد، سواد و کوفه 2-ناحیۀ بصرهو اهواز 3-ناحیۀ قم و همدان 4-ناحیۀ حجاز، یمن و مصر(همان). اما تعدادی ازاین وکلا عبارتنداز: 1-علی بن جعفر الوکیل 2-ابراهیم بن محمد همدانی 3-حسین بن عبد ربّه 4-ابو علی بن راشد 5-و به احتمال قوی احمد بن اسحاق الرازی. (جعفریان، 1371، ج 2: 154).

2-4-چگونگی صدور احادیث از امام هادی(علیه السلام)

درصد کمی از احادیث شیعه را مکتوبات حدیثی امامان(علیه السلام)تشکیل می دهد. این احادیث دراکثر مصادر حدیثی شیعه به ویژه در کتب اربعه وجود دارند وبسیاری از آن ها ازنظر کارشناسان حدیث به عنوان حدیث صحیح پذیرفته شدهاست(معارف، 1384: 348).

مکتوبات ائمه به دوبخش کلی می شوند: بخش اول عبارت از نامه ها، دستورالعمل ها و حتی پیغام های امامان(علیه السلام)می باشد که خطاب به نمایندگان خود یاشیعیان مستقر در یک ناحیه ارسال می کردند. دراین مورد از صادقین به صورتمحدود و از امامان دهم و یازدهم به صورت نسبتا قابل توجهی نامه و رسایل باقیمانده است. نمونه هایی از این رسایل را در حیاة الامام الهادی و حیات الامام الحسن العسکری از تألیفات باقر شریف قریشی و تاریخ عمومی حدیث مجیدمعارف می توان دید. یادآوری می شود در بسیاری از موارد سوال کننده، سوال خود را نوشته و جای پاسخ را خالی می گذاشت و امام(علیه السلام)در ذیل همان سوال پاسخ را با خط مبارک درج می نمود؛ پاسخی که بدین صورت دریافت می شد، "توقیع"می خواندند. این مکتوبات حدیثی در مقایسه با احادیث مسموعه، مجموعا درصد کمی را تشکیل می دهند؛ درعین حال، نکتۀ فوق برامامان شیعه یا راویان آن ها پوشیده نبوده و راویان خبر معمولا صحت مراسلات و مکتوبات حدیثی را مورد تحقیق قرار می دادند. از بعضی شواهد برمی آید که خط ائمه برای اصحاب و راویان، معروف و مشخص بوده و آنان با رویت آن دچار تردید و نگرانی نمی شدند. ضمنا در پایان نامه ها و توقیعات خود، مهرمخصوص به خودرا درج می کردند. (معارف، 1384: 348). علاوه براینکه خود واسطه ها همافرادی مطمئن بوده اند. اما سرنوشت این مکتوبات و رسایل امامان(علیه السلام) آنطور که پیداست، تا عصر نویسندگان کتب اربعه وجود داشته است و دراختیار این محدثان ازجمله-کلینی، صدوق و طوسی -بوده است. (همان: 350 ومعارف، 1384: 319).

3-4-تعداد احادیث امام هادی(علیه السلام)

آقای مجید معارف می نویسد: بنابرتحقیقی که در سطح کتاب اربعه صورتگرفته است، از امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهم السلام)هریک کمتر از صدحدیث در دست داریم و این درشرایطی است که احادیث امامباقر و امام جعفر(علیهما السلام)در مجموع از ده ها هزار تجاوز می کند که بازبیشترین آن ها از امام صادق(علیه السلام)روایت شده است (معارف، 1384: 310 وعطاردی، 1413: 10).

مقایسۀ فوق ما را به این نتیجه رهنمون می سازدکه اولا: در حدیث شیعه روایات واردشده از صادقین (علیه السلام)بیشترین درصد را تشکیل می دهد.

ثانیا: پس از روایات آن دو بزرگوار، بیشترین روایات متعلق به امام هفتم و هشتم(علیهما السلام)می باشد، اما از دوران امام نهم امام جواد(علیه السلام)به بعد نه تنهاروایات صادره دچار قلّت می گردد، بلکه این روایات اصولا به صورت مکاتبه وتوقیع می باشد نه سماع و شرفیابی و این خود می تواند نموداری از شاخص تقیه وجو اختناق آمیز آن دوران باشد(معارف، 1384: 332).

درمورد تعداد احادیث منقول از امام هادی(علیه السلام)باتوجه به استقرای تقریبا تامیکه درسطح کتب اربعه خصوصا مسند الامام الهادی(علیه السلام)از آقای عزیز اللّه عطاردی و همچنین جوامع حدیثی از مکتب خلافت صورت گرفت، معلوم شد که احادیثصادره از امام هادی (علیه السلام) واقع بسیارکم هستند که این خود معلول عوامل متعددی بودکه قبلا کم و بیش به آن ها اشاره شد. در زیر و درقالب جدولی به معرفیاحادیث وارده از امام هادی (علیه السلام)در زمینه های مختلف پرداخته می شود و سپس توضیحات لازم را با توجه به جدول ارائه می کنیم:

*جدول فوق براساس مسند الإمام الهادی تهیه و تنظیم شده است.

با توجه به تحقیقی که در جوامع حدیثی مکتب خلافت(صحاح ستّه)به عملآمد، حدیثی از امام هادی(علیه السلام)با القاب مختلف دیده نشد.

5-توضیحاتی پیرامون جدول حدیثی

بانگاهی به جدول قبل ملاحظه می شود، مجموع احادیث روایت شده از امامهادی(علیه السلام)400 حدیث می باشد که بیشترین آن ها درباب امامت و ولایت باتعداد 91 حدیث نقل شده است و این خود شاخص خوبی در اهمیّت و نقش امامبه عنوان رهبر و ولی جامعه می تواند باشد؛ چراکه همانطور که قبلا یادآور شدیم، از یک طرف مکاتب کلامی و نحله های مذهبی فراوانی مضاف برفرقه های محمدیه و جعفریه درآن زمان وجود داشته اند و ازطرف دیگر، شدتاختناق و فشار حاکمان آن زمان برامامان(علیه السلام)و شیعیانی که به طور وسیع درسراسر مملکت اسلامی پخش شده بودند، همگی باعث شده بودند شیعیان درپیمودن راه حق دچار تزلزل و انحراف فکری شوند. امام هادی(علیه السلام)با تشخیص این مهم و روایت فراوان احادیثی دراین زمینه نهایت سعی خود را به کار بست وتوانست علاوه برطرد و سرکوب مکاتب و نحله های ضأله در راهنمایی و هدایتشیعیان به طریق سلامت، نقش به سزایی را ایفا کند. ناگفته نماند که بعد از مشخص کردن امام و ولی جامعه، امام هادی(علیه السلام)با احادیث خود درقالب موعظه و کلمات قصا و ادعیه و. . . مردم را به آگاهی در امور دینی و تکالیف شرعی وشناخت مسایل روز رهنمون می فرمودند.

1-5-طرح یک سوال

در کتب حدیثی معاصر تعداد روایات صادره از امام هادی(علیه السلام)را کمتر از صد100/ حدیث آورده اند(بنگر به: معارف، 1384: 310). درحالی که در جدولفوق تعداد احادیث ایشان به چهارصد400/ حدیث بالغ می شود. حال سوالاینجاست که چگونه ممکن است از یک امام در کتب حدیثی آمار و ارقام تااینحد متفاوت نقل شود. درحالی که همه می دانیم جوامع حدیثی، تعداد بیشتریازاین رقم احادیث را از ایشان نقل می کنند و آیا این مختلف بودن عدد و ارقاممی تواند خللی به تعداد احادیث وارد سازد یا راهی دیگر برای جمع بین آن هاوجود دارد و درصورت وجود، این جمع چگونه باید صورت گیرد؟

برای دست یابی به این پاسخ ذکر مقدمه ای به صورت زیر ضروری و مناسبمی باشد، چه:

اولا: مرحوم مظّفر(ره)در کتاب خویش می نویسد: بدون شک فعل معصوم به خاطر اینکه معصوم است، دلالت بر مباح بودن آن عمل می کند؛ همانطور که اگر فعلی را ترک کند، حداقل حکم شرعی مترتّب برآن این است که بگوییمآن فعل مکروه است. البته همۀ اینها تازمانی است که قایل به عصمت آن ها باشیمو اما اگر فعل معصوم محفوف به قراینی باشد و یا مثلا برای بیان حکمی از احکامشرعی صورت گیرد، درآن صورت واجب و یا حرام بودن آن با توجه به شرایط به راحتی قابل تشخیص است و حجیّت آن نیز ثابت می شود. ضمن آنکه شیعه درصورت بالا هم تعبدا حکم بر حجیّت فعل معصوم می کند و نه بادلالت عقلی وشرعی(مظفر، 1422، ج 3 و 4: 66). ثانیا: آنچه در کتب حدیثی و در تعریف حدیث نوشته شده است این که حدیث، عبارت است از گفتار، فعل و تقریر معصوم(مدیرشانه چی، 1362: 15). و این نشان می دهد که برلفظ حدیث برتمام افعال و اقوال معصوم صدق می کند، گرچه مکتب خلافت، حدیث را به معنای خاص و درمواردی مشخص تعریف می کند؛ آن هم درمورد شخص پیامبر(صلی اللّه علیه و سلّم)فقط. اماروشن و واضح است که ما دراین مختصر قصد مقایسه و یا رد نظرات آن ها رانداریم، بلکه صرفا نظر علمای شیعه را دراین مورد بیان کردیم. بااین توضیح معلوم می شود که فقط روایات وارده در احکام شرعی و یا فقهی حدیثمحسوب نمی شود، بلکه دیگر روایات و افعال معصوم هم درصورت احرازصلاحیت و صحت آن ها نزد صاحب نظران و اهل فن دارای حجیّت و قابل احتجاجند و مادامی که معتقد به این اصل باشیم، ناگزیر باید تمامی محتویات مندرج در جدول بالا را به عنوان حدیث بپذیریم و البته حدیث به این معنیمورد اتفاق علمای شیعه می باشد و اگر نویسنده ای فقط به تعدادی از احادیث امام(علیه السلام)اشاره کرده، شاید درصدد استقصای کامل همۀ احادیث برنیامده وصرفا با توجه به موضوع کتاب، عقیده و سلیقۀ شخص به نقل تعدادی احادیث پرداخته باشد که دراین مورد رأی و نظر او فقط درآن حوزه قابل اعتماد است.

همانطورکه قبلا درمتن تحقیق بیان کردیم، باردیگر متذکر می شویم که طرقتحمل حدیث به صورت مکاتبه و توقیع (نامه و رسایل)بوده، نه سماع و شرفیابی، که آن هم با واسطه های خاص محقق می شده است.

نوع احادیث باتوجه به شیوۀ خاص آن ها معنعن روایت شده اند و این دراصطلاح حدیثی یعنی: سلسلۀ سند که همان راویان می باشند، با لفظ عن بهیکدیگر متصل شوند، طوری که آخرین راوی هم با لفظ عن به نقل روایت ازمعصوم می پردازد.

6-نتیجه

خلاصۀ همۀ آنچه در تحقیق ارائه شد، به صورت زیر دسته بندی می شود:

1- دوران امام هادی(علیه السلام)مصادف با تسلط همه جانبۀ خلفای عباسی براوضاعآن زمان بود. این خلفا تمام همّت خود را صرف گسترش مکتب خلافت می کردو به همین خاطر، شیعیان در بشتر مواقع تحت آزار و شکنجه قرار می گرفتند و یادر زندان ها حبس می شدند.

2- آگاهی عباسیان از تولد و ظهور صاحب عصر(عج)باعث شده بود ائمۀ شیعهبه شدت تحت مراقبت و کنترل قرارگیرند؛ چه نخست فکر می کردند می توانندمانع تولد آن حضرت بشوند و دیگر اینکه دراثر قطع رابطۀ شیعیان و ائمه، شیعیانرا دو شناخت امام خویش دچار گمراهی و تزلزل فکری و عقیدتی می کنند.

3- امام هادی(علیه السلام)فعالیت ئ های خویش را در مدینه و سامرا به صورت مکاتبه وتوقیع انجام می دادند. سابقۀ این روش به زمان رسول اکرم (صلی اللّه علیه و سلّم)می رسد، اما نقطۀاوج آن در زمان ایشان می باشد.

4- یکی از روش هایی که مسلمانان همواره مسایل و مشکلات شرعی و غیرشرعی خود را با امامان (علیه السلام)درمیان می گذاشتند، ارسال نامه ها و رسایل بود که بعدا به مکاتبه و توقیع شهرت یافت. طوری که بعضا جای پاسخ را خالی میگذاشتند و امام هم جواب را در زیر همان نامه مرقوم می فرمودند. این مکاتبات در مجموع درصد کمی از احادیث شیعه را تشکیل می دهد و توسط افراد مورد اطمینان امام به دست صاحبانشان می رسید.

5- پراکندگی و گسترش روزافزون شیعه در ایجاد شبکه وکالت عاملی تعیین کننده به حساب می آید.

6- با توجه به محفوظ ماندن لفظ و به تبع آن معنا دراین گونه احادیث، دانشمندان ارزش مکاتبات حدیثی را درصورت احراز صلاحیت آن ها در سند ومتن برابر احادیث صحیح می دانند.

7- در صحاح ستّه حدیثی از امام هادی(علیه السلام)، دیده نمی شود.

8- تعداد احادیث موجود در جدول /400چهارصد حدیث می باشدکه دقتدر تعداد و ارقام آن ها بیانگر اهمیّت موضوع و صدور آن ها می باشد.

9- در مسند الإمام الهادی(علیه السلام)برخی احادیث با اختلافی اندک که دوبار تکرارشده اند (حدیث نوح)، درصورت ادغام آن ها قطعا به تعداد کمتری از این رقم(400)می رسیم. ضمن اینکه آقای عطاردی به جمع آوری تمام احادیث روایت شده از امام هادی (علیه السلام)پرداخته است و اینکه آقای معارف هم فقط به احادیث فقهیاحتمالا نظر داشته است، بنابراین می توان به هردو رقم درجای خود معتقد بود.

10- نهایتا اینکه بانزدیک شدن به تولد پربرکت حضرت ولی عصر(عج)ائمه به شدت تحت مراقبت و نظارت قرارگرفتند و این عامل در قلت احادیث نقشیبسیار تعیین کننده داشته است، امام(علیه السلام)با صدور اندک احادیثی-ولی صحیح-در زمینه های مختلف در برخورد بااین موانع موفق بودند.

کتابنامه:

1- إبن شهر آشوب، محمّد بن علی، المناقب، به تصحیح: سید هاشمرسول محلاتی، قم، مطبعة العلمیة، بی تا.

2- بغدادی، خطیب تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتب العربی، بی تا.

3- جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران؛ تهران، سازمان تبلیغاتاسلامی، 1368.

4- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه؛ تهران، سازمانتبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، 1371

5- حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(علیه السلام)؛ ترجمه: آیتاللهی، تهران، انتشارات امیر کبیر، بی تا.

6- حسینی، سید محمّد رضا، تاریخ اهل البیت؛ قم، موسسۀ آل البیت(علیه السلام)، 1410.

7- شریف قریشی، باقر، حیات الإمام الهادی؛ ترجمه: حسن اسلامی، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اوّل، 1371.

8- شیخ صدوق، محمّد بن محمّد بن نعمان، الإرشاد؛ بیروت، موسسةالعلمی للمطبوعات، 1410.

9- طبرسی، ابو علی، إعلام الوری بأعلام الهدی؛ ترجمه: عزیز اللّهعطاردی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، 1368

10- طوسی، محمّد بن حسن، تهذیب الأحکام؛ تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1346.

11- عطاردی، عزیز اللّه مسند الإمام الهادی؛ بیروت، دار الصفوه، الطبعةالثانیة، 1413.

12- کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی؛ به تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب اسلامی، 1363.

13- مجلسی، محمّد باقر، بحار الأنوار؛ بیروت، موسسة الوفا، بی تا.

14- مدیر شانه چی، کاظم، مشهد، علم الحدیث و درایت الحدیث، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1362.

15- مظفر، محمّد حسین، تاریخ شیعه؛ ترجمه: سید محمّد باقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368.

16- مظفر، محمّد رضا، اصول الفقه؛ به تحقیق: رحمة اللّه اراکی، قم، موسسة النشر الإسلامی، چاپ اوّل، 1422.

17- معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه؛ تهران، موسسۀفرهنگی هنری ضریح، چاپ اوّل، 1374.

18- معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث؛ تهران، انتشارات کویر، چاپچهارم، 1384.

19- مولوی نیا، محمّد جواد، تاریخ چهارده معصوم؛ قم، موسسۀ انتشاراتیامام عصر، چاپ دوّم، 1385.

20- نوبختی، این محمّد الحسین بن موسوی، فرق الشیعه؛ به تحقیق: سیدمحمّد صادق آل بحر العلوم؛ نجف، المطبعة الحیدریة، 1355.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان