به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سرمایهگذاری در صنعت شرابسازی یا کمک مالی به دونالد ترامپ، تنها بخشی از ادعاهای متهمان دیگر این پرونده علیه رضا مصطفویطباطبایی است که در حکم بدوی دادگاه تهران به جرم تصاحب اموال از طریق خیانت در امانت به حبس محکوم شده است. اما او نه تنها این ادعاها را رد میکند بلکه مانند دیگر متهمان و حتی شاکی پرونده به رأی دادگاه معترض است و مانند آنها میپرسد چرا در حکم دادگاه خبری از رد مال نیست؟ اگر در دو روز گذشته مواضع مدیرعامل فعلی شرکت تأسیسات دریایی به عنوان شاکی، مدیرعامل سابق شرکت تأسیسات دریایی به عنوان متهم ردیف اول و مهدی نوده، وکیل متهم ردیف اول را خوانده باشید، میدانید که طبق ادعای آنها، پول دکل فورچونا به مصطفویطباطبایی رسیده و او نیز این مبالغ را در صنعت شرابسازی و رستوران سرمایهگذاری کرده و بخش دیگری را نیز به کمپین ترامپ کمک مالی کرده است. ادعاهایی که مصطفوی ردشان میکند و البته خبر میدهد که ابعاد پرونده شرکت تأسیسات دریایی تنها محدود به یک دکل نیست و سخن از 30 دکل و بیش از 130 میلیون دلار اموال ازدسترفته در چین است. او میگوید شرکت تأسیسات دریایی به عنوان شاکی پرونده مدارکی را به دادگاه لندن ارائه کرده که به دادگاه تهران ارائه نکرده و تأکید میکند پول دکل فورچونا در اختیار افرادی است که نمیخواهند این پرونده به رد مال ختم شود. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی با رضا مصطفویطباطبایی است که حالا در لندن زندگی میکند:
سؤال اول ما نکته مبهمی است که درباره پیشنهاد خرید دکل فورچونا وجود دارد. آیا پیشنهاد خرید دکل فورچونا توسط شما داده شده بود؟
بله. کار من اصلا همین بود. نه فقط این دکل بلکه موارد متعدد مانند آن در 12 سال پیش از آن توسط من انجام شده و من بزرگترین واردکننده تجهیزات صنایع بالادستی تاریخ صنعت نفت ایران هستم.
اگر ممکن است واضح توضیح دهید که دقیقا این پیشنهاد چطور مطرح شد.
شرکت تأسیسات دریایی از طریق شرکت زیرمجموعهاش، یعنی شرکت گلوبالپتروتک در فاز 14 پارس جنوبی فعال بود و تلاشش برای تهیه دکل بینتیجه مانده بود. من در آن زمان برای موضوعی نزد آقای ستاری، مدیر پارس جنوبی بودم و ایشان این مشکل را مطرح کردند. من با آقای شیرانی تماس گرفتم. ایشان در آن زمان همراه آقای طاهری، مدیرعامل وقت شرکت تأسیسات دریایی و خانم نفسیه محمودی در چین بودند. دو هفته پس از آن آقای شیرانی با من تماس گرفتند و گفتند اگر آب دستت است زمین بگذار و یک دکل برای ما تهیه کن. من هم کارم همین بود و بارها پیش از این با شرکتهای زیرمجموعه شرکت نفت ایران معامله کرده بودم. من از سال 2010 نماینده بخشی از شرکت ملی نفت چین در خاورمیانه بودم و این کاری عادی برایم محسوب میشد.
آقای شیرانی در اینجا چه نقشی داشتند؟
همانطور که ضربالمثلی هست که میگوید همه راهها به رم ختم میشوند، در ایران هم از سال 2007 همه راهها درباره تأسیسات و تجهیزات نفتی دریایی به شیرانی ختم میشدند. آقای شیرانی توسط افراد قدرتمندی به مجموعههای نفتی معرفی شده بودند و تصور میکنم به همین دلیل است که هماکنون عدهای مایل نیستند این پرونده به سرانجام روشنی برسد و رد مال صورت بگیرد. از دید من این پرونده یک سر سوزن تخلفات در شرکت تأسیسات دریایی در آن زمان است. در حال حاضر صحبت از 30 دکل شامل 10 دکل دریایی و 20 دکل خشکی است که بیش از 130 میلیون دلار پول آن در چین از بین رفته است و جالب آنکه همین افراد که ذکرشان شد قراردادهای آن را منعقد کردهاند. ضابط قضائی این پرونده اطلاعات سپاه بوده و با اینکه تمامی اموال من و همسرم را توقیف کرده اما باید منصف باشم و بگویم یکی از دقیقترین رسیدگیها توسط آنها در این پرونده انجام شده و به ریز درباره جزئیات تمامی این موارد گزارش داده شده اما در روند قضائی پس از 9 ماه که دادگاه برگزار نشده در نهایت در اسفند ماه قاضی محترم توجهی به این گزارشهای دقیق ضابط قضائی نکرده است.
دلیلش چه بود؟
فکر میکنم چون در آن گزارشها به صراحت و با دقت تمامی حسابها، انتقالهای مالی و کمیسیونهای ردوبدلشده، طاهری و شیرانی ذکر شدهاند. در یک معامله دومیلیارددلاری بیش از 400 میلیون دلار حق کمیسیون و نظارت و مانند آن بین شرکت تأسیسات دریایی و یک شرکت هلندی که متعلق به همینهاست وجود دارد که توضیح دقیق آن در گزارش اطلاعات سپاه وجود دارد. همین الان که با شما صحبت میکنم 130 میلیون دلار از سال 2011 پرداخت کردهاند و حتی یک پیچ از آن به ایران نیامده است.
شما در پرونده دکل گمشده به خیانت در امانت محکوم شدید و حالا هم به حکم اعتراض کردهاید. چرا؟
اولین ایراد ما این است که اصلا چرا خبری از رد مال در حکم نیست؟ این همه پول به کجا رفته؟ ثانیا من به خیانت در کدام امانت متهم شدهام؟ امانتی نزد من نبوده که بخواهم به آن خیانت کنم.
این 87 میلیون دلار پول دکل چه شده است؟
پنج میلیون از آن قرار بوده بابت بدهی شرکت تأسیسات دریایی به شرکت UNO SEAL چین که نمایندهاش در ایران خانم محمودی است پرداخت شود و این پول هم نزد چینیها مانده بود. من آدرس این پول را پیدا کردم و به مدیران جدید شرکت تأسیسات دریایی اطلاع دادم که این پول کجاست. 13میلیونو 400 هزار دلار پیشپرداخت خرید دکل بوده که در جولای 2012 به شرکت GSP که صاحب دکل بود پرداخت شده است. 17میلیونو 400 هزار دلار از این پول که خود من سال 2014 آن را به مسئولان در ایران اطلاع دادم، به حساب آقای شیرانی، به عنوان نماینده شرکت تأسیسات دریایی بابت کنسلشدن قرارداد خرید دکل بریتانیا واریز شده است. چیزی که این افراد نمیخواهند عنوان کنند، این است که این معامله برای خرید دو دکل بوده است. یک دکل فورچونا به قیمت 66 میلیون دلار و یک دکل بریتانیا به قیمت 21 میلیون دلار.
اجازه دهید شمرده شمرده جلو برویم. میگویید 13میلیونو 400 هزار دلار پول به شرکت GSP پرداخت شده است. این پول برنگشته؟
خیر چون شرکت تأسیسات دریایی در پرداخت پول تأخیر داشت. قرارداد نوامبر 2012 کنسل شد و آقای شیرانی و طاهری نیز بنا بر اسنادی که در اختیار دادگاه انگلستان قرار گرفته از کنسلشدن قرارداد مطلع بودهاند.
آنها منکر این ادعای شما هستند و میگویند از لغو قرارداد مطلع نبودهایم. وکیل آقای طاهری صراحتا به من گفت حتی یک سند برای اثبات این ادعا که مدیران تأسیسات دریایی در جریان لغو قرارداد بودهاند، وجود ندارد. پس منظورتان چه سندی است؟
آقای شهریاری، نماینده شرکت GSP به آقای شیرانی و طاهری ایمیل زده و صراحتا به آنها گفته است اگر تا یک هفته دیگر پول را پرداخت نکنید قرارداد باطل است. جالب میدانید کجاست؟ جالب اینجاست که این ایمیل به عنوان سند از طرف شرکت تأسیسات دریایی به عنوان شاکی به دادگاه انگلستان ارائه شده اما این سند را به دادگاه ایران ارائه نکردهاند.
درست متوجه شدم؟ شرکت تأسیسات دریایی که شاکی هر دو پرونده است، این سند مهم را به دادگاه انگلیس ارائه کرده اما به دادگاه ایران ارائه نکرده؟
بله کاملا. این خیلی مهم است که چرا این آقایان طبق اسنادی که مال من هم نیست، مال شاکی پرونده است، با وجود اطلاعشان از لغو قرارداد همچنان به انتقال پولها اقدام کردهاند. جالب این است که آخرین مبلغ را 180 روز پس از کنسلشدن قرارداد پرداخت کردهاند. با کمال تأسف شرکت تأسیسات دریایی این اسناد را به دادگاه لندن ارائه کرده اما وکیل من در میان اسناد دادگاه ایران این سند را نیافته است.
ادامه بدهیم. باقی مبلغ چه شده؟
21 میلیون دلار طبق قرارداد 2012 به حساب شرکت من در امارات منتقل شده که 17میلیون دلار آن با دستور آقای طاهری به حساب آقای شیرانی واریز شده که رسید پرداخت آن هم موجود است.
شما مالکیت شرکت Dean را که واسطه این معامله بوده و بخش بزرگی از پولها نزد آن مانده میپذیرید؟
بههیچعنوان.
آقای عمر کامل که مالک شرکت Dean است اسنادی ارائه کرده که به شما بابت این شرکت تعهد داده و شما آن را تحت کنترل داشتهاید.
در جلسهای که در آوریل 2017 وکلای شرکت تأسیسات دریایی با آقای شیرانی و وکیل ایشان داشتهاند، آقای شیرانی اذعان میکند با هماهنگی دستگاههای امنیتی، منشیشان با آقای عمر کامل تماس گرفته، نسخهای از آنچه میگویید را به آقای طاهری رساندهاند و او هم آن را به سایت فارس داده تا منتشر کنند. این همان سناریویی است که از زمانی که من این مطلب را افشا کردم و به گوش مسئولان رساندم، کلید زده شد. مالک این شرکتها آقای عمر کامل بوده و سال 2012 مالکیت شرکت را به فرد دیگری واگذار کرده است. اسنادی که ایشان به دادگاه ارائه کردهاند این معما را حل میکند که مابقی مبلغ دکل که بیش از 42 میلیون دلار بوده نقدا دریافت شده و به دستور آقای شیرانی و خانم محمودی به نمایندگان ایشان پرداخت شده است.
این ادعا کجا مطرح شده؟
عین آن چیزی است که در حکم دادگاه لندن آمده است. من دنبال تبرئه خودم نیستم که بگویم بیگناهم بلکه من به این معترضم که چرا حکم دادگاه ایران رد مال ندارد. شرکت تأسیسات دریایی شش میلیون پوند هزینه دادگاه انگلستان کرده است و حکمی را گرفته که نمیدانم چه استفادهای از آن میخواهد بکند؛ درحالیکه حکم دادگاه لندن با حکم دادگاه ایران تفاوت اساسی دارد. آیا عزمی وجود دارد که وجوه ازدسترفته شرکت تأسیسات دریایی برگردد؟ من فکر میکنم بخشی از هیاهو درباره این دکل برای این است که تخلفات بسیار بزرگتری که در این شرکت رخ داده و گزارشهایش نزد دستگاههای نظارتی وجود دارد، پوشانده شود و همه به شراب و ترامپ و حرفهایی مثل این مشغول شوند. چرا حکمی را که شش میلیون پوند هزینه آن شده، منتشر نمیکنند تا مردم آن را بخوانند؟
پس شما میگویید نقشی در اداره شرکت Dean نداشتهاید؟
من هیچ نقشی در تأسیس شرکت Dean نداشتهام.
با تأسیسش کاری ندارم. دوباره سؤالم را واضحتر تکرار میکنم. آقای عمر کامل بهعنوان مدیر این شرکت در دادگاه لندن نگفته شما مدیر واقعی این مجموعه بودهاید؟
چرا، ایشان این ادعا را مطرح کردهاند؛ چون عمر هم یک مهره این بازی است و بهعنوان دوست قدیمی آقای شیرانی چند میلیون دلار نفع برده است. اصلا آقای شیرانی عمر را به من معرفی کرد و جالب است که عمر در دادگاه ایران کاملا تبرئه شده است؛ درحالیکه در دادگاه لندن بهعنوان یک جاعل دروغگو محکوم شده است. مشخص است که او ضد من صحبت کند.
عمر در ایمیلهایی که به ایران ارسال کرده مدعی است شما، یعنی آقای مصطفویطباطبایی گرداننده شرکت بودهاید و پولهای بهدستآمده را هم در صنعت شرابسازی و خرید رستوران هزینه کردهاید.
اصولا در یک روند قضائی ادعای یک متهم نمیتواند مستند محکومیت یک متهم دیگر باشد. از نظر من عمر کامل مهره خارجی یک مافیا است که از او بهعنوان چاقو علیه من استفاده کردهاند. حکم دادگاه لندن صراحتا او را جاعل و دروغگو خوانده است و اگر حکم را بخوانید، متوجه آن میشوید.
حکم دادگاه لندن الان روبهروی من است و از روی همان سؤالم را مطرح کردم. در همان خلاصه پرونده که توسط دادگاه تهیه شده آمده است: آقای طباطبایی تمامی فعالیتهای عمر کامل و انصاری را در Dean و Dean legal کنترل میکرده است.
خب این بحثی میان دو کارشناس است. تمامی چیزی که بهعنوان سند ارائه کردهاند، یک nominee agreement است که آن هم جعلی است. یعنی امضای آن از سند دیگری جایگزین شده است. به دلایلی شاهدان در این پرونده همکاری نکردند اما به اسنادی دست پیدا کردهایم که نشان میدهد این nominee agreement چطور جعل شده است. این همان سندی است که گفتم چطور به خبرگزاری فارس رسید. عمر کامل تحت کنترل یک مافیا قرار دارد.
من متوجه نمیشوم. شما درباره گروههای موهومی صحبت میکنید که در این پرونده اعمال قدرت میکنند. این گروهها چه کسانی هستند و ماجرا چیست؟
ماجرای پول است و فساد. هرجا پول باشد، فساد در آن پیدا میشود. افراد ناصالحی در دستگاههایی از افرادی حمایت کردهاند که باعث شده این افراد به شکل مافیا رشد کنند. این واقعیت است.
شما اموالتان در انگلستان فریز شده است؟
من تمامی اموالم را شفاف به اینجا و شرکت تأسیسات دریایی ارائه میکنم و اینجا هم سیستم آنطور نیست که بتوانید چیزی را چال بکنید و مشخص نشود. همهچیز شفاف خواهد شد و شرکت تأسیسات دریایی هم خواهد فهمید که آدرس را اشتباه رفته و باید جای دیگری دنبال پولش بگردد. من در سال 2014 میلادی در حضور مدیران شرکت تأسیسات دریایی پیشنهاد دادم اموال من و همسرم در ایران را در اختیار بگیرید و روند قضائی را دنبال کنید و نگذارید اموالم در ایران حیفومیل شود. متأسفانه قرارداد ترکمانچای تنظیم کردند که این کار انجام نشود و متأسفانه آقای شیرانی اموال من و همسرم را در اختیار خودش گرفت. فقط ساختمان دفتر مرکزی ما بالغ بر 140 میلیارد تومان ارزش دارد که آن را به نام دختر خودش کرده است. خیلی راحت بود که قاضی دادگاه دستور حسابرسی شرکت سپنتا را صادر میکرد و بسیاری از این موارد کاملا روشن میشد. اصلا یک قانون به نام «از کجا آوردهای» وجود دارد؛ آقای شیرانی که کارمند سابق شرکت حفاری ایران بوده و به قول خودش صلواتی برای شرکت تأسیسات دریایی کار میکرده، چطور میتوانسته مالک 150 میلیون دلار اموال در ایران باشد. مالیاتش را بررسی کنند تا روشن شود، بگوید از کجا آورده. من ثابت میکنم از کجا آوردهام. من ارث و میراث پدری نداشتهام، تمامی این اموال را با فاینانس شرکت ملی نفت چین با اعتباری که نزدشان داشتم تهیه کردهام و در اختیار شرکتهای ایرانی گذاشتهام. سرمایه من فقط دوندگی و ارتباطاتم بوده است.
اعتبارتان نزد چینیها از کجا آمده است؟
من اولین فرد ایرانی هستم که به درست یا غلط کار را در صنعت بالادستی نفت با چین شروع کردم. در دوره آقای خاتمی، من هیئتهای نفت را به چین بردم و قراردادهای متعدد بین ایران و چین منعقد شد.
قبل از آن چهکار میکردید؟
در صنعت ساختمان فعالیت میکردم.
در آن زمان نام فامیل شما چیز دیگری بوده است؟
خیر. من همیشه رضا مصطفویطباطبایی بودهام. نسبت من هم از طرف پدری و مادری با افتخار به آیتالله بروجردی میرسد و به این ریشه خانوادگی که 1300 سال قدمت دارد و به انبیا میرسد افتخار میکنم.
شما درحالحاضر چه شغلی دارید؟
تقریبا دارم وکیل میشوم. در این چهار، پنج سال اینقدر با وکلا مراوده کردهام که چیزی نمانده وکیل بشوم. عمده اموال من در ایران بود که با لطف دوستان توقیف شده است.
اموالتان چقدر بوده است؟
اجازه حسابرسی به ما ندادهاند. احتمالا بالای 250 میلیون دلار اموال و مطالبات در ایران دارم. وقتی دفعه آخری که به ایران آمدم و پاسپورتم را در فرودگاه گرفتند، طبعا حسابوکتاب اموالم آسان نیست.
پس چطور از کشور خارج شدید؟
پاسپورت من را گرفتند. بعد در وزارت اطلاعات جلساتی برگزار شد و پس از آن به من گفتند شما به کشور خدمت کردهاید و سوءتفاهم بوده و پاسپورتم را پس دادند.
قصد ندارید به ایران برگردید؟
بعید میدانم کسی در دنیا به وطنش علاقه نداشته باشد. من هم مثل دیگران به ایرانی بودنم افتخار میکنم و لحظهشماری میکنم به وطنم برگردم؛ اما متأسفانه در حکم من آمده که به محض ورود بازداشت شوم. وقتی شما بهواسطه ادعای یک متهم دیگر مینویسید من به کمپین ترامپ کمک کردهام، فکر میکنید میتوانم به کشور برگردم؟
مدعی هستید به کمپین ترامپ کمک مالی نکردهاید؟
آخر دروغ را باید جوری بیان کنند که مرغ پخته بال درنیاورد. معلوم است که خیر.
دو سؤال غیرمرتبط با این پرونده میپرسم؛ اول اینکه شما گویا به باشگاه پرسپولیس تهران هم کمک مالی میکردهاید.
در یک مورد بله. زمانی که سردار رویانیان در رأس باشگاه قرار داشت جلساتی با آقای پروین و آقای احمد یوسفی داشتم، چون باشگاه پرسپولیس بهخاطر شکایت وینگادا ممکن بود به لیست سیاه فیفا برود؛ مبلغی در حدود 200 هزار دلار به تیم پرسپولیس کمک کردم. البته پیش از آن هم افرادی پیشنهاد داده بودند که به هیئتمدیره باشگاه پرسپولیس بروم که قبول نکردم و هم آن زمان و هم امروز معتقدم فوتبال ما گرفتار سیاسیبازی است و شفاف نیست و بههمیندلیل هرگز نزدیک فوتبال نشدم.
سؤال غیرمرتبط دومم درباره تصاویری است که روی اینترنت از شما در حال بازی پوکر وجود دارد. خودتان آن تصاویر را منتشر کردهاید؟
خیر، همان افراد و جریانهایی که مایل نبودند من به ایران برگردم این تصاویر را منتشر کردند. پوکر در غرب یک ورزش فکری مانند شطرنج است و من هم در یک تورنمنت در سال 2010 شرکت کردم و مقام هفتم را هم به دست آوردم. ایرانیها خوشبختانه باهوش هستند و هرجا که سخن از رقابت فکری و ورزشی باشد موفق هستند. پس از آن تورنمنت هم بهدلیل اینکه احساس کردم این بازی ممکن است با فرهنگ ما چندان سازگار نباشد، دیگر چنین کاری نکردم. من نه قرار بوده نماینده مجلس یا رئیسجمهور بشوم که بخواهم خودم را پاک نشان بدهم نه تمایلی به پاکنشاندادن خودم دارم. من یک کارآفرین هستم و به کارهایی که برای کشورم انجام دادهام افتخار میکنم و سهم زیادی در استخراج نفت امروز ایران دارم، چون بسیاری از این دستگاههای حفاری را من به ایران آوردهام. میدانم که بسیاری از مطالب را نمیتوانید چاپ کنید، اما هرجا بیش از حد ثروت جمع شود، حضور دستگاههای پرقدرت مثل شمشیر دولبه عمل میکند و میتواند خوب یا بد باشد.
سؤال آخر اینکه شما در هر دو دادگاه به رأی صادرشده اعتراض خواهید کرد؟
من دو روز قبل اعتراضم را به دادگاه ایران تقدیم کردم. درباره دادگاه لندن هم شرایط کمی پیچیدهتر است و اینجا پول بسیار مهم است. من برعکس بعضی از آقایان که چاه پولشان تمامشدنی نیست، امکانات مالی محدودی دارم و نتوانستم هزینههای سنگین وکیل در دادگاه لندن را هم پرداخت کنم و خودم از خودم دفاع کردم و به قولی خودم به خودم باختم؛ اما امیدوارم بتوانم به حکم دادگاه لندن هم اعتراض کنم.