شهوت، برآیند قوه جاذبه
از نظر آموزه های قرآن، نفس انسانی دارای قوای سه گانه شناختی، جذبی و دفعی است. هر یک از این سه قوه به انسان این امکان را می دهد تا نیازهای خویش را به طور کامل برآورده سازد. قوه عاقله به عنوان قوه شناختی به انسان کمک می کند تا حق و باطل، خیر و شر، خوب و بد، زشت و زیبا را بشناسد و گرایش ها وگریزش های خویش را بر اساس آن ساماندهی کند. قوه جاذبه کمک می کند تا هر آن چیزی که نیاز تن و روان است، جذب کند واشتهای سیری ناپذیرش را برای حفظ و حیات و بقای خود تامین کند و قوه دافعه کمک می کند تا هر آنچه می تواند حیات و بقای انسان را تهدید کند، دفع کرده و با غضب از خود دفاع نماید.
البته مسئولیت قوه عاقله فراتر از حوزه شناختی است؛ زیرا افزون بر حفظ مسئولیت شناختی، در عمل مدیریت و مهار قوای جاذبه شهوانی و دافعه غضبانی را به عهده دارد و همچنین اجازه نمی دهد تا مراتب پایینتر قوای شناختی وهم و خیال به بیراهه برود، بلکه از وهم و خیال برای اهداف عقلایی بهره می گیرد.
اگر هر یک از قوای جاذبه و دافعه و نیز مراتب پایین قوه شناخت یعنی واهمه و متخیله با مدیریت عقل به فعالیت خود ادامه دهند، انسان نه تنها بقای خویش را حفظ می کند، بلکه در مسیر کمالی بدرستی گام بر می دارد و صفات الهی سرشته در ذات خویش را ظهور و بروز می دهد و خدایی شده و مظهر ربوبیت خدا می شود. به هر حال، درباره قوای نفسانی از جمله شهوت و غضب نمیبایست قضاوت نادرستی داشته باشیم و گمان بریم که این قوای نفسانی جز ضرر و زیان برای انسان سودی ندارند، بلکه اگر این قوای نفسانی نباشند، حیات و بقای انسان در دنیا با خطر مواجه می شود؛ زیرا انسان برای بقای خویش همان طوری که نیازمند دفع خطرات و تهدیدات به بهرهگیری از غضب و قوه دافعه است، همچنین برای حفظ بقا و حیات خویش، نیازمند قوه جاذبه است تا با شهوت خویش هر آنچه نیاز است جذب کرده و بقا و حیات خویش را تضمین کند. به سخن دیگر، شهوت به معنای میل و رغبت هر آن چیزی است که اشتهای انسانی بدان گرایش دارد تا از این طریق بقای خویش را تضمین کند. شهوت اختصاص به غذا ندارد که تضمین کننده بقای جسم انسان است؛ بلکه شامل شهوت جنسی هم می شود که ضامن بقای نسل انسانی است؛ زیرا بقای موجودی تنها به بقای خودش نیست، بلکه به بقای نسلی است که از وی باقی می مانند. از همین رو همه گیاهان و حیوانات دارای ثمرات و فرزندانی هستند که تضمینکننده بقای نسلی آنها است.
مهار شهوت، نه سرکوب آن
براساس دیدگاه قرآن، هر قوه از قوای نفس همانند امور دیگر هستی بر اساس قاعده حق و عدل است. این بدان معنا خواهد بود که قوه جاذبه همانند قوه عاقله در بهترین حالت و شکل خود آفریده شده است به طوری که چیزی را کم یا زیاد ندارد و «قدر» و میزان و تناسب کامل در آن رعایت شده است؛ همان طوری که در ریاضیات و حساب و اعداد این امور رعایت شده است. خدا میفرماید: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛ خدایی که هر چیزی را که آفریده نیکو کرده است.(سجده، آیه 35) بنابراین، همان طوری که درخت و اسب را «احسن» آفریده است، نفس انسانی از جمله قوای شهوانی و غضبانی را «احسن» آفریده است؛ زیرا اگر این احسن بودن در جزئیات نباشد، کلیات نیز نمی تواند «احسن» باشد؛ در حقیقت این احسن بودن در جزئیات احسن بودن کلیات را تحقق می بخشد. از سوی دیگر نفس انسانی در حالت استوا(شمس، آیه 7؛ سجده، آیه 9) و عدالت(انفطار، آیه 7) آفریده شده است به طوری که در «احسن تقویم»(تین، آیه 4) قرار گرفته است. این بدان معناست که «قدر» انسان و نفس انسانی، به گونه ای برخوردار از هر چیزی است که بدان نیاز دارد و همان طوری که از بیرون، برخوردار از عقل و وحی بیرونی است، از درون از عقل فطری و الهام درونی برخوردار است و راه هدایت یعنی دسترسی به کمال و رهایی از نقص و متاله شدن را می داند و می تواند.(طه، آیه 50؛ روم، آیه 30؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ عبس، آیات 19 و 20) بر این اساس، هر قوه ای از قوای نفسانی در «احسن» و نیکو بودن هیچ کم و کسری ندارد؛ چنانکه اگر این قوای نفسانی نباشد، انسان نه تنها چیزی کم دارد، بلکه ابزاری ندارد تا به کمال برسد یا بقای خویش را تضمین کند. بنابراین، تبدیل یعنی جایگزینی برای «خلق» الهی نیست(روم، آیه 30)؛ و انسان باید به گونه ای عمل کند تا بتواند از این قوای خلقی الهی که تبدیل در آن راه ندارد، به بهترین وجه بهره مند شود. به سخن دیگر، حذف و تبدیل خلق از جمله قوه جاذبه و دافعه امکان پذیر نیست؛ هر چند که «تغییر» آن شدنی است.(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53) بنابراین، هر کسی باید بکوشد تا بر اساس اسلام و ابزارهای کشف آن یعنی عقل فطری و نقل وحیانی عمل کند تا تغییرات در نفس و قوای آن مطابق جریان عدالت و حق باشد و انسان را به کمال بایسته و شایسته اش برساند. عمل بر اساس این ساختار همان مهار عقلی و نقلی قوای نفسانی است. خدا در قرآن هشدار می دهد که اگر این گونه عمل نشود، انسان گرفتار افراط و تفریط می شود. در مقام افراط اجازه می دهد تا قوای نفسانی به سمت فجور و دریدگی رفته و «قدر» و مقدرات هر چیزی را نادیده گرفته و حق و حقوق هر چیزی را چنانکه باید و شاید ادا نکند بلکه زیاده روی و اسراف کرده و این گونه با ظلم کردن، عدالت را زیر پا گذاشته و از جاده عدالت خارج و در نهایت سقوط کند.(شمس، آیات 7 تا 10) یا اینکه در مقام تفریط، به گونه ای عمل می کند که موجب سرکوب قوای نفسانی می شود و این گونه نسل و حرث را در معرض خطر قرار می دهد؛ چنانکه رهبانیت و ریاضت های غیر شرعی از مصادیق بارز چنین سرکوب گری است.(حدید، آیه 27)
از نظر قرآن، عقل و نقلی که قائل به افراط و تفریط باشد، هر دو از دایره گرایش های انسانی خارج می شوند؛ زیرا عموم مردم اجازه نمی دهند تا قوای نفسانی سرکوب شوند؛ چنانکه بسیاری از مردم حاضر نیستند در شهوت و غضب به جایی برسند که نظم اجتماعی را به هم بزنند. این گونه است که هر عقل و نقلی که به افراط و تفریط دعوت می کند، از دایره گرایش های مردمی و اجتماعات انسانی کنار گذاشته می شود؛ چنانکه رهبانیت مسیحی کنار گذاشته شده یا عقل سوسیالیستی سرکوب گر لیبرالیسم کنار گذاشته شده است. همچنین لیبرالیسم افراطی با مخالفت اجتماع گرایان مواجه شده و محدودیت های قانونی برای آن اعمال می شود. به سخن دیگر، هر گونه افراط و تفریطی که مایه نادیده گرفتن قوای نفسانی باشد، از سوی توده های مردم کنار گذاشته می شود؛ حال به اسم اسلام یا لیبرالیسم یا هر عنوان دیگری باشد. از نظر اسلام همان اندازه که به قوه عاقله نیاز است به قوای دیگر جاذبه و دافعه نیاز است و نمی توان و نمی بایست شهوت و غضب را حذف یا سرکوب کرد؛ چنانکه جایز نیست که آنچنان به قوای جاذبه و دافعه بها داده شود که بر قوه عقل سوار شود؛ در حالی که اکثریت مردم این گونه عمل می کنند؛ چنانکه امیرمومنان علی(ع) می فرماید: کَمْ مِنْ عَقْلٍ اَسِیر تَحْتَ هَوَیً اَمِیر؛ چه بسیار عقلی که تحت فرماندهی هواهای نفسانی اسیر است.(نهجالبلاغه، دشتی، ج 1، ص 347) و نیز میفرماید: رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ[لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُه؛ چه بسیار عالمی که بی خردی، او را کشت و علمش سودی برایش نداشت.(همان، ص 333)
عفت، راهی برای مهار عقلانی شهوت
ازدواج یکی از مهم ترین راه هایی است که می توان با آن شهوت را در مسیر صراط مستقیم هدایت نگه داشت؛ زیرا عقل و نقل به این امر حکم می کنند که شهوت را می توان با چنین شیوه، مدیریت و مهار کرد و برای بقای حرث و نسل و خویش استفاده کرد. البته ممکن است برای همگان شرایطی برای مهار شهوت جنسی از طریق ازدواج فرهم نشود؛ در اینجا قرآن پیشنهاد می کند تا از طریق دیگری به نام «عفت» به مهار شهوت جنسی بپردازند تا شرایط برای ازدواج فراهم آید. خدا می فرماید: و کسانى که وسیله ازدواج نمى یابند، باید پاکدامنى و عفت پیشه کنند، تا آن که خداوند از کرم خویش، آنان را بى نیاز نماید. از آیه به دست می آید که دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست، بلکه انسان می تواند با صبر و عفّت، خود را در مسیر راه و هدایت الهی نگه دارد. اینکه انسان عفت ورزد به عنوان یک واجب دینی مطرح است و نباید شخص به بهانه اینکه شهوت جنسی خود را ارضا کند، از هر راهی بهره گیرد، بلکه باید عفت ورزد. البته افراد غیر متأهل و جوانان بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند، از همینرو خداوند در فرمان به عفّت، آنان را مخاطب قرار داده و عفت را بر آنها واجب کرده است. همچنین جوانان به خاطر فراهم آوری امکانات ازدواج، به سراغ تهیّه مال از راه حرام نروند و عفّت و تقوا از خود نشان دهند. به سخن دیگر، همان طوری که دنبال شهوت حرام نباید بروند دنبال مال حرام نروند تا شرایط ازدواج را برای خود فراهم کنند؛ زیرا هدف نیک هرگز وسیله را توجیه نمی کند. از نظر قرآن، همگان برای ایجاد شرایط مساعد ازدواج باید تلاش کنند و در این میان خانواده و حکومت مسئولیت مضاعف دارد تا با دادن بخشی از مال و امکانات، شرایط ازدواج جوانان را فراهم آورند(نور، آیه 32)؛ اما حال اگر دولت یا خانواده به مسئولیت خویش عمل نکردند و از مال و ثروت و انفال کمکی برای این امر ننمودند، نباید جوانان به سراغ مال حرام یا همسر از طریق حرام مانند زنا بروند، بلکه عفت ورزند. اینکه قرآن بر عفّت به عنوان یک واجب تاکید دارد، در حقیقت تاکید بر ایجاد حالت روحی و روانی است که موجب نگه داشت نفس از طغیان ورزی است؛ زیرا عفت، حالتى از حالت هاى نفس است که با وجود آن، شهوت نمىتواند بر نفس غلبه کند .( مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 573 «عفّ».)
عفت اختصاص به شهوت جنسی ندارد، بلکه نسبت به شهوت مالی یا هر شهوت دیگری نیز به کار می رود؛ از این رو خدا در قرآن از عفت مالی نیز سخن به میان آورده است (بقره، آیه 273؛ نساء، آیه 6) بر این اساس در فرهنگ اسلامی، عفّت، خوددارى نفس از شهوات نفسانى و تمایلات غیر شایسته، در هر شخص و در هر موضوع، نامیده مىشود .(التحقیق، حسن مصطفوی، ج 8 ، ص 180، «عفّ».) در اصطلاح علم اخلاق ، عفّت، به انقیاد قوّه شهویّه، در مقابل امر و نهى عقل، همچون ازدواج و خوردن در حد اعتدال عقلى و عرفى تعریف شده است.(جامعالسعادات، ج 2، ص 17.)به هر حال، از نظر قرآن، حفظ و صیانت از قوه جاذبه و شهوانی با مدیریت و مهار قوه عاقله امری لازم و ضروری است تا انسان از هر گونه فحشاء و منکرات و رفتارهای نابهنجار در رفتار اجتماعی در امان بماند. از همینرو عفت امری ارزشمند دانسته شده است؛ زیرا مدیریت قوه جاذبه و شهوت با عقلانیت الهی و فطری موجب می شود تا شهوت در مسیر درست مهار و مدیریت و به کار گرفته شود و موجبات رشد و تعالی انسان گردد، نه آنکه عامل سقوط انسان شده و موجب بروز رفتارهای نابهنجار و فجورآمیز شود. (بقره، آیه 273؛ مجمع البیان، ج 1 - 2، ص 666 ؛ الکشاف، ج 1، ص 318(
نشانه های عفت مداری
کسانی که به مهار شهوت از طریق عفت مداری اقدام می کنند، در نفس و رفتار به گونه ای عمل می کنند که می توان آنان را از غیر عفیف باز شناخت. انسان عفیف تلاش می کند تا از هر گونه اختلاط میان مرد و زن پرهیز کند(قصص، آیه 23)، و از هرگونه سخن و حرکات و رفتارهای تحریک آمیز اجتناب می کند (نور، آیه 31؛ احزاب، آیات 32 و 33)، و از آرایش و بدننمایی که از آن به تبرج و برج سازی اندام های جنسی تعبیر می شود، خوداری می نماید.(احزاب، آیه 33)همچنین شخص عفیف از فحشاء و زنا اجتناب می کند(نساء، آیه 25؛ مائده، آیه 5) و نگاه خویش را حفظ کرده و هیز و تیز به زنان و مردان نامحرم نمی نگرد(نور، آیات 30 و 31) و به گونه ای عمل می کند که ضامن حجب و حیا باشد.(بقره، آیه 273) بی گمان عفیف در پوشش نیز مراعات اصول ارزشی را می کند و به گونه ای خود را می پوشاند که عامل تحریک نباشد. (احزاب، آیه 33)تحقق این شرایط زمانی خواهد بود که شخص واقعا بخواهد خدا ترس و متقی باشد و برای شهوت جنسی و غلبه هواهای نفسانی، از مسیر عبودیت و بندگی خارج نشود و تحت ربوبیت الهی در مسیر کمالی باقی بماند.(یوسف، آیات 24 و 53)به هرحال، جوانان برای آنکه از شهوت جنسی در امان بمانند باید عفت ورزند، البته کسب عفت و این حالت باطنی و روحی زمانی است که انسان بتواند تزکیه نفس کند و مهار قوای شهوانی را در اختیار قوه عاقله قرار دهد. چنین کاری بسیار سخت و دشوار است و لوازم و الزاماتی دارد که باید آنها را شناخت و عمل کرد.
شیوه های مدیریت غریزه جنسی و کنترل (مثبت) شهوت برای عفت ورزی
1. برخی داروهای گیاهی در کاهش غریزه جنسی تأثیر زیادی دارند، مثل سداب که گیاهی است دارای برگ های ریز و باریک، ولی بسیار بدبو که به یونانی فیجن و در شمال ایران (تنکابن و مناطق دیلمان)«پیم» نامیده می شود. عصاره و جوشانده برگ آن مصرف می شود. نام این گیاه در لغت نامه دهخدا آمده که می توانید اطلاعات بیشتر را از آن بگیرید.
2. از غذاهایی که طبع سرد دارند مثل عدس، لبنیات بخصوص ماست و سبزی و کاهو و کلم زیاد استفاده کنید.
3. از خوردن مواد غذایی انرژی زا و محرک که طبیعت گرم دارند، مانند: عسل، خرما، پیاز، موز، اردهشیره، قاووت، سیر، تخم مرغ، فلفل و انواع ادویه جات، گردو، پسته و... پرهیز شود یا به حداقل برسد.
4. یکی دیگر از راه های کنترل غریزة جنسی، دوری از پر خوری است. از این رو در روایات اسلامی از روزه داری به عنوان عامل تعدیل غریزه جنسی یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «ای جوانان، هر یک از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج کند. اگر قدرت ندارد، روزه بگیرد، زیرا روزه گرفتن برای کنترل شهوت مفید است».( مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج100، ص220، ح20، بیروت، دار احیاء التراث، 1403 ق. )
5. فرد مبتلا سعى کند به هنگام خواب شکمش بیش از حد معمول پر نباشد.
6. از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى هاى جنسى و تحریک کننده جدا پرهیز کند.
7. قبل از خواب حتما مثانه خود را تخلیه نماید.
8. از نوشیدن افراط گونه آب و مایعات پرهیز کند (به خصوص شب ها و قبل از خوابیدن).
9. هیچ گاه بدن عریان خود را در آینه نگاه نکند.
10. هرگز به رو نخوابد. هنگام خواب سر و دست ها از زیر پتو ولحاف بیرون باشد.
11. به منظور تخلیه انرژى زائد بدن به طور منظم و زیاد ورزش کند.
12. هیچ گاه بیکار نباشد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه، ورزش, عبادت و... پر کند.
13. هفته اى یکى دو روز روزه مستحبى بگیرد و اگر توان آن را ندارد و یا شرایط روزهگرفتن مهیا نیست، حداقل میزان صرف غذا را کاهش دهد و به حداقل خوراک اکتفا کند.
14. با نامحرم رفتار متکبرانه داشته باشد و از سخنان ملایمت آمیز با آنها خوددارى کرده و از نرمى در کلام با آنها اجتناب ورزد.
15. هیچ گاه با نامحرم و جنس مخالف در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقى نماند، حتى براى آموزش و...
16. قرآن زیاد بخواند و درباره معانى آیات آن فکر کند.
17. از فعالیت بیش از حد در فضای مجازی اعم از اینترنت و شبکه های اجتماعی خارجی و داخلی اجتناب کنید.
18. توکل، دعا، عبادت و... سرلوحه برنامه روزانه باشد.