ماهان شبکه ایرانیان

آسیب شناسی فهم آیات قرآن از دیدگاه امام محمد باقر (ع)

پنجمین ستارۀ فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت و طهارت، حضرت امام محمدباقر(ع) در روز سوم ماه صفر و به نقلی در روز اول ماه رجب سال ۵۷ ه

آغازین سخن

پنجمین ستارۀ فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت و طهارت، حضرت امام محمدباقر(ع) در روز سوم ماه صفر و به نقلی در روز اول ماه رجب سال 57 ه. ق در مدینۀ منوره دیده به جهان گشود.[1] پدرش حضرت علی بن الحسین(ع) و مادرش حضرت فاطمه(س) دختر امام حسن مجتبی(ع) است که امام صادق(ع) از آن بانو با تعبیر «کانت صدیقه لم یدرک مثلها فی آل الحسن»[2] یاد نموده است؛ لذا امام باقر(ع) نخستین کسی است که پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادرش از نسل امام حسن(ع) است.[3]

آن بزرگوار بعد از شهادت پدرش حضرت امام سجاد(ع) در سال 95 ه. ق کشتی هدایت امت اسلامی را در میان دریای متلاطم حوادث رهبری کرد و به مدت 19 سال و چند ماه زعامت شیعیان را عهده دار شد و سرانجام در روز هفتم ماه ذی الحجه سال 114 ه ق در سن 57 سالگی به دستور هشام بن عبدالملک دهمین خلیفه بنی امیه مسموم شد و در مدینه به شهادت رسید.[4]

آن حضرت در دوران امامت خویش فرصت های مناسبی را برای گسترش فرهنگ قرآنی و استحکام معارف شیعی و ترویج آن در میان اقشار مختلف مسلمانان به دست آورد؛ به طوری که با اندک مطالعه در سیرۀ آن بزرگوار می توان به حضور گستردۀ آیات وحیانی در تمام زوایای زندگی شان پی برد.

امام محمد باقر (ع) در سیرۀ قرآنی خود عموم مسلمانان را به بهره گیری از آیات این کتاب فراخوانده است و برای آنکه مبادا افراد نسبت به قرآن دچار سوءفهم شوند با تعابیر گوناگون نسبت به آفات فهم این کتاب هشدار داده است.

به بهانۀ شهادت آن امام همام(ع) در این فرصت به سراغ رهنمودهای گهربارشان در زمینۀ آسیب شناسی فهم آیات قرآن رفته تا آموزه های این کتاب به طور صحیح مورد فهم و تبیین قرآن پژوهان قرار گیرد.

تفسیر به رأی

اولین عامل آسیب زا در فهم صحیح آیات قرآن «تفسیر به رأی» است؛ یعنی قرآن پژوه بدون توجه به گفتار و روایات پیشوایان معصوم (ع)، پیش داوری ها و آرای خود را اساس کار قرار دهد و براساس آن آیات قرآن را تبیین و تفسیر نماید. این گونه تفسیر یک نوع تحریف معنوی قرآن محسوب می شود. تفسیر به رأی اگر نتیجه اش هم درست باشد کار خطایی است.[5]

مرحوم علامه طباطبایی«ره» می گوید:

«تفسیر به رأی آن است که انسان بخواهد با همان قواعد و اصولی که کلام دیگران را بررسی می کند، آیات الهی را نیز همان گونه بررسی نماید.»[6]

امام محمدباقر(ع) در مکتب تفسیری خود پویندگان راه قرآن را از این نوع تفسیر نهی نموده است. قتاده بن دعامه (از تابعین مدرسۀ عراق که روایات فراوانی در تفسیر دارد) می گوید: روزی نزد امام محمدباقر(ع) آمدم، امام فرمود: ای قتاده تو فقیه اهل بصره هستی؟ گفتم: چنین می پندارند. حضرت فرمود: به من خبر رسیده است که تو قرآن را تفسیر می کنی. آیا آیات این کتاب را با علم تفسیر می کنی یا با جهل؟ گفتم: با علم، امام فرمود: اگر با علم تفسیر می کنی من از تو سئوالی دارم، گفتم: بپرس. امام (ع) از معنای آیه ای سئوال نمود و من پاسخ نادرست دادم. ابوجعفر مرا متوجه اشتباهم نمود و فرمود: وای بر تو ای قتاده! اگر قرآن را با رأی و دیدگاه شخصی خود تفسیر کنی، هم خود هلاک شده ای و هم دیگران را هلاک نموده ای.[7] از این روایت استفاده می شود که تفسیر قرآن باید براساس علم و آگاهی باشد و در غیر این صورت موجب هلاکت خود مفسر و دیگران خواهد شد.

غفلت از روایات

به دلیل پیوندی که پیشوایان معصوم(ع) با قرآن دارند، سخنان و رهنمودهای آن بزرگواران باید همواره مور استفادۀ مفسران و قرآن پژوهان قرار گیرد؛ بنابراین عدم آگاهی از روایات معصومین(ع) یا عدم استناد به گفتار آنان در تفسیر، خود یکی از آسیب های بزرگ فهم صحیح قرآن است؛ زیرا در بسیاری از موارد بدون توجه و تمسک به روایات، مقصود و مراد واقعی آیات برای قرآن پژوه روشن نخواهد شد.

امام باقر(ع) می فرماید: شخصی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! شب جنب شدم و آبی برای غسل کردن نداشتم. حضرت(ص) فرمود: پس چه کردی؟ عرض کرد بر روی خاک غلتیدم. پیامبر(ص) فرمود: این کار درازگوشان است. خداوند متعال می فرماید: «...فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صعِیدًا طیِّبًا...»[8] آنگاه پیامبر(ص) دستانش را بر زمین زد و تیمم کرد و بدین گونه تیمم را تفسیر نمود.[9]

اگر به چنین روایتی از امام محمدباقر(ع) توجه نمی کردیم، چگونه این آیۀ شریفه را معنا می کردیم؟ همچنین وقتی واژۀ قرآنی بین دو یا چند معنا مشترک باشد و مراد واقعی را نتوانیم تشخیص دهیم، برای روشن شدن آیه ناچاریم به قول پیامبر(ص) یا امامان معصوم (ع) تمسک جوییم.

بی توجهی به آیات دیگر

یکی دیگر از آسیب های فهم قرآن، غفلت از انطباق آیات الهی است؛ به این معنا که آیات قرآن تنها برای مردم خاصی و در زمان خاص نازل نشده است، بلکه این کتاب تا قیام قیامت، بشریت را به سوی سعادت ابدی رهنمون می سازد.

خداوند سبحان محتوا و قالب معجزۀ جاوید خود، قرآن را به گونه ای تنظیم کرده تا همواره سفره گسترده ای باشد که همگان در هر عصری بر سر آن بنشینند و از نعمت های معرفتی آن استفاده کنند. تاریخ قرآن نشان می دهد که این کتاب در هر زمانی، باب معارف جدیدی را به روی متفکران گشوده و میوه های بهشتی معرفتش در هر عصری، صاحب نظران مستعد را تغذیه کرده است.

امام محمدباقر(ع) می فرماید:

«آیات قرآن همانند خورشید و ماه دائماً در حال جریان و تابش جدیدند.»[10] به همین علت آن حضرت در موارد بسیاری برای آیات قرآن کارکردهای جدیدی را متناسب با زمان ذکر کرده است.

بنابراین قرآن کتابی است همگانی و همیشگی که بر گذشته، حال و آینده منطبق می شود. مثلاً آیاتی که در شرایط خاصی برای مؤمنان زمان نزول و تکالیفی را تعیین می کند، بر مؤمنانی هم که پس از عصر نزول همان شرایط را دارند، حاکمیت دارند و آنان بی کم و کاست همان تکالیف را دارند. آیاتی هم که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش می کند، کسانی را که به آن صفات متصف هستند در هر زمان و مکانی که باشند، شامل می شود.

خطا در بهره گیری از علوم ادبی

قرآن کریم به زبان عربی نازل که قواعد مخصوصی دارد و شناخت آن در فهم کلام بسیار مؤثر است. ناآگاهی مفسر و قرآن پژوه از معانی ساخت های گوناگون علوم عربی، او را در فهم صحیح آیات الهی ناکام خواهد گذاشت، بنابراین نباید آیات قرآن را به گونه ای تفسیر کرد که برخلاف قواعد مسلم زبان عربی باشد. ائمه اطهار(ع) در بیان مفاهیم قرآن برای مشتاقان از این علوم ادبی استفاده می کردند.

زراره فقیه شیعه و تربیت شدۀ مکتب امام باقر(ع) می گوید: روزی به امام محمدباقر(ع) عرض کردم: از کجا فهمیدید که مسح بر قسمی از سر و پاها کفایت می کند؟ حضرت خندید و فرمود: چون خداوند در قرآن فرمود: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ» فهمیدیم که باید کل صورت شسته شود. سپس فرمود: «وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ و ایدیکم الی المرافق» و بعد کلام را تغییر داد و فرمود: «امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ».

از «بِرُؤُسِکُمْ» به دلیل آمدن حرف «باء» فهمیدیم که مسح بر بخشی از سر کفایت می کند نه همۀ سر. سپس خداوند متعال لفظ «ارجل» را به «رأس» عطف نموده است مانند عطف «ایدی» به «وجوه»، در این صورت می فهمیم که مسح پا نیز قسمتی از پا خواهد بود نه تمام پا و رسول خدا(ص) این آیه را به همین صورت برای مردم تفسیر کردند، ولی مردم آن را تباه کردند.[11]

از اینکه حضرت امام باقر(ع) خندید شاید بتوان استفاده کرد که می خواست به زراره بفهماند که اگر او به کمک علم نحو در این آیه دقت می کرد، می فهمید که چرا باید بخشی از سر و پا را مسح نمود.

بی توجهی به دلایل عقلی

عقل در مکتب حیات بخش اسلام از جایگاه والایی برخوردار است و خداوند متعال در بسیاری از آیات قرآن مردم را به خردورزی دعوت نموده است. دانشمندان علوم دینی نسبت به جواز استفاده از دلایل عقلی در تفسیر قرآن اختلاف دارند. برخی مانند اخباریان به کلی آن را غیرمجاز می شمارند و گروهی با رعایت برخی شرایط آن را مجاز می دانند.

حقیقت این است که عقل یکی از ارزشمندترین نعمت های الهی در وجود انسان است و باید از یافته های قطعی آن به عنوان قرینه در فهم آیات قرآن استفاده کرد. پیشوایان معصوم(ع) همگی در تبیین و تفسیر آیات قرآن برای دیگران از یافته های عقلی قطعی استفاده می کردند.[12]

یکی از یاران امام محمدباقر(ع) در مورد آیۀ «هوَ اللَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض»[13] سئوال کرد، حضرت(ع) فرمود: خداوند در همه جا هست. پرسید: آیا با ذات خود همه جا هست؟ فرمود: وای بر تو! اماکن ظروف اند. وقتی بگویی خدا با ذات خود در مکان است، باید او را در ظرف بدانی، در صورتی که خداوند از مخلوقاتش جداست و از نظر علم، قدرت و سلطه بر تمام پدیده ها احاطۀ کامل دارد.[14]

تفسیر قرآن براساس قرائت غیرواقعی

از جمله آسیب های تفسیر قرآن این است که قرآن پژوه و مفسر نتواند قرائت واقعی قرآن کریم را به دست آورد و طبق آن آیات را تبیین و تفسیر نماید. منشأ این آسیب آن است که به رغم وجود حافظان قرآن، در منابع روایی و علوم قرآنی قرائت های مختلفی برای برخی از کلمات قرآن نقل شده است که این اختلاف قرائت ها در تفسیر آیات تأثیر دارد.[15]

برخی به اشتباه می پندارند طبق قرائت های هفتگانه ای که ابوبکربن مجاهد در اوایل قرن چهارهم هجری از میان قرائت ها برگزید می توان قرآن را تفسیر کرد. مثلاً در آیۀ 6 سورۀ مائده شماری از قاریان هفتگانه[16] حرف «لام» را در کلمۀ «ارجلکم» به کسره و عده ای به فتحه قرائت کرده اند. ابن جریر طبری هر دو قرائت را پذیرفته و گفته است باید در وضو پاها را هم شست که با این کار شست و شو و مسح انجام گیرد که هرکدام از این دو کار لازمه اش یک قرائت از این آیۀ شریفه است.[17]

این در حالی است که طبق روایات، قرآن کریم به یک قرائت نازل شده است. امام محمدباقر (ع) در این باره می فرماید: «ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجیء من قبل الرواه؛[18] قرآن یکی است و از جانب یک خدا نازل شده است و اختلاف بر سر قرائت آن از سوی راویان [قاریان] صورت گرفته است» و چون پیامبراکرم (ص) قرآن را به یک قرائت برای مردم خوانده است، مفسر باید آیات این کتاب را طبق قرائت واقعی تفسیر کند وگرنه در بسیاری از آیات مقصود حاصل نمی شود.

بی توجهی به بطن آیات

از روایات پیشوایان معصوم چنین استفاده می شود که آیات قرآن همان گونه که دارای معانی ظاهری هستند، معانی ژرف و پنهان تری نیز در نهان دارند که باطن آنهاست و این معانی باطنی را با تسلط به زبان عربی و رعایت اصول و قواعد ادبی نمی توان پیدا کرد.

جابربن یزید می گوید: دربارۀ تفسیر آیه ای از امام باقر(ع) سئوال کردم، حضرت آن را جواب داد. دوباره سئوال کردم؛ حضرت جواب دیگری داد. عرض کردم: یابن رسول الله! قبلاً همین سئوال را کردم شما به گونۀ دیگری جواب دادید، فرمودند: «ان للقرآن بطناً للبطن بطن و له ظهر و للظهر ظهر؛[19] برای قرآن باطنی است و برای آن باطن، باطنی دیگر. قرآن ظاهری دارد و ظاهرش ظاهری دیگر.» بعضی افراد با توجه به این روایت تصور کرده اند که منظور از ظاهر و باطن قرآن این است که برخی از آیات جوانب مختلفی دارند. ممکن است آیه ای دارای جنبه های متعدد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی باشد، اما با توجه به بعضی دیگر از روایات، معلوم می شود که چنین قولی مخدوش است.[20]

بنابراین قرآن کریم در ورای معارف ظاهری، معارف نهفتۀ باطنی دارد که برخی مراتب باطن این کتاب را جز پیامبر(ص) و امامان(ع) کسی نمی داند.

شایان ذکر است که برخی از افراد از بطن قرآن سوءاستفاده می کنند و معتقدند که مراد از قرآن، باطن آن است نه ظاهرش و نسبت باطن به ظاهر مانند نسبت مغز است به پوست و عمل به باطن قرآن آدمی را از ظاهر آیات بی نیاز می سازد. این گونه افراد به «باطنیان» مشهور هستند و هیچ دلیل عقلی و نقلی بر این باور خود ندارند.[21]

پی نوشت

[1] اعیان الشیعه، سیدمحسن امین، ج 1، ص 650.

[2] بحارالانوار، علامۀ مجلسی، ج 46، ص 215.

[3] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 285.

[4] همان، ص 286.

[5] دانشنامۀ جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج 7، ص 625.

[6] المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج 3، ص 76.

[7] روضۀ کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ص 142، حدیث 485.

[8] سورۀ نساء، آیۀ 43.

[9] البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم بحرانی، ج 1، ص 24.

[10] تفسیر عیاشی، محمدبن مسعود عیاش سمرقندی، ج 1، ص 10.

[11] تفسیر نورالثقلین، علی بن جمعه حویزی، ج 1، ص 596.

[12] مجلۀ معرفت، شماره 71، آبان 1382، ص 32.

[13] انعام، 3.

[14] بحارالانوار، ج 3، ص 29.

[15] نک: اتمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج 2، ص 49-42.

[16] این هفت قرائت عبارتند از: قرائت عبدالله بن عامر دمشقی، ابن کثیر مکی، عاصم کوفی، ابوعمرو بصری، حمزۀ کوفی، نافع مدنی و کسایی.

[17] جامع البیان، محمدبن جریر طبری، ج 4، ص 467.

[18] اصول کافی، ج 2، ص 630.

[19] قرآن در اسلام، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، ص 70.

[20] نک: البیان فی تفسیر القرآن، ابوالقاسم خویی، ص 398.

[21] مأخذ قبل، شماره 26، پاییز 1377، ص 29.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان