به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، این نویسنده در دومین عصرانه کتاب (طرح معاونت اجتماعی فرهنگی مترو تهران در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی) که به کتاب «پدر، عشق، پسر» او اختصاص داشت، درباره شیوه روایت این رمان توضیح داد و گفت: از خیلی سالها پیش آرزو داشتم که کتابی در مورد امام حسین(ع) بنویسم و از این طریق به ایشان عرض ادب کرده و قطرهای از این دریا را به مخاطبان انتقال بدهم. با این حال احساس کردم نزدیک شدن به خورشید امام حسین(ع) کار سادهای نیست و هرچقدر نزدیکتر شویم، به ذوب شدن خودمان میانجامد. بنابراین احساس کردم بهتر است در گام اول از آینهها و کسانی که به نوعی جلوهگر ابعادی از ایشان هستند، آغاز کنیم. بر همین اساس، اولین آینه حضرت علیاکبر (ع) بود. ایشان به دلیل انطباق وجوه عدیدهای با امام حسین (ع) و پیامبر اکرم (ص) انتخاب خوبی بودند.
شجاعی تاکید کرد: حتی باید بگویم که الهام نوع روایت این کتاب نیز از خود اهل بیت سلامالله علیها بود. یک زمان هست که نویسنده به دنبال کار تحقیقاتی، ادبیاتی، هنری و ... است. مطمئنا چنین کاری خروجی خودش را دارد. اما در مقابل، یک زمانی هست که شما حقیقتی را میدانید و آن را با جان، گوشت و پوست خود لمس کردهاید و حالا میخواهید با چنین حقالیقینی بنویسید؛ در این زمان، آن چیزی که از شما تراوش میکند در اراده خودتان نیست.
این نویسنده در پاسخ به سوالی مبنی بر روایت مستندات تاریخی در رمانهای خود گفت: توجه داشته باشید که نویسندگی مبتنی بر تخیل است و شعر و نثر اگر فاقد تخیل باشد، ارزش چندانی ندارد. حال سوال این جا است که مرز تخیل و مقید بودن به مستندات در کجا است؟ آنچه در طی سالها بدان رسیدهایم این است که در مورد معصوم، هیچ سخن، رفتار و کرداری نباید خلاف واقع و غیرمستند باشد. در پایان کتاب «پدر، عشق، پسر» هم میبینید که مستندات آورده شده؛ حتی تاکید داشتم که شماره صفحه آن منبع نیز آورده شود.
او افزود: در مورد اینکه رمز این داستان چیست باید بگویم که رمز ماندگاری آثار خلوص است. در ارادت به اهل بیت باید به این نکته توجه کنیم که وقتی بحث محبت، کرامات و عنایت اهل بیت میشود، مردم تا چه اندازه پای کار هستند اما یک زمانی اگر کسی بخواهد اهل بیت را وسیلهای برای اهداف خود قرار بدهد، سخت میشود. این همان اتفاق وحشتناکی است که در جامعه ما خیلی رخ میدهد و ضربات زیادی از این ناحیه میخوریم. نام امام حسین(ع) و حضرت عباس (ع) وجود دارد اما عموما در جهت بهرهبرداری از آنان است؛ چه منِ مداح که میخواهم از امام حسین پول دربیاورم، چه مجری، چه نویسنده، فیلمساز، مدیر، سیاستگذار و... اگر قرار باشد که اهل بیت را خرج خودمان کنیم هم نامردی و بیمعرفتی است و هم دقیقا خلاف آن چیزی است که قرار است در این آثار اتفاق بیفتد و صدمات و ضربههای سنگینی خواهد داشت. این که کاری ماندگار شود، خیلی مهم نیست. باید به این توجه کنیم که کرامات اهل بیت و بزرگی آنان زمانی محقق میشود که ما با اخلاص در این راستا کار کنیم. اما اگر قرار باشد که برای چهار روز مدیریت بیشتر از آنان استفاده کنیم و به نوعی پوشش برای اهداف مادی ما تبدیل شوند، به همان اندازه که در یک طرف اثرات مثبت میبینیم، در طرف دیگر اثرات منفی میبینیم و پیامدهای اخروی و دنیوی آن غیر قابل بیان است.
نویسنده کتاب «آفتاب در حجاب» در بخش دیگری از سخنان خود گفت: همه کارها و ادبیات و کتاب هدفی را دنبال میکند و آن هم این است که ما به امام حسین (ع) نزدیک شویم و اخلاق و سجایای ایشان را بیشتر در خودمان بنیان نهیم. ادبیات مستقلا موضوعیت ندارد و همه اینها وسیله است که بتوانیم به این آفتاب و نقطه اوج نزدیکتر شویم. اگر قرار باشد که دم از عشق به امام حسین(ع) بزنیم و خلاف مسیر ایشان حرکت کنیم و به نوعی در مسیری حرکت کنیم که دقیقا در مقابل امام حسین میایستد، هیچ ارزشی ندارد. امام حسین(ع) فقط برای ماه محرم و صفر نیست. ایشان به عنوان بزرگترین الگویی است که شما میتوانید خوبیها را در ایشان متجلی ببینید.
او ادامه داد: اگر ما به عنوان شیعه و محب امام حسین(ع)، اولین قدمها را برنداریم، ادعایمان باطل است. مطمئنا اولین قدم ادعای محبت، تبعیت از امام حسین(ع) است و از آن مقدمتر معرفت نسبت به ایشان است. در حقیقت، اگر ادعا میکنیم که ایشان را دوست داریم، باید او را بشناسیم و از ایشان تبعیت کنیم. اگر خلاف آنچه خواسته است، حرکت کنیم، هر چه قدر هم که دست و پا بزنیم، مسیر باطل است. من فکر میکنم باید از این فرصتها استفاده کنیم که به عنوان شیعه و محب اهل بیت، اسباب زینتشان باشیم نه اسباب عار و ننگ. داستان ما در ابتدا به معرفت و سپس به تبعیت میرود. اگر ما واقعا ملت حسینی باشیم، این ظلمها در کشور ما رخ نمیدهد.
این نویسنده سپس بیان کرد: همانطور که میدانید، امام حسین(ع) قصد جنگیدن نداشتند و عرصه را بر او تنگ کردند. ایشان بارها و بارها تلاش کردند تا لشگریان روبهرو را نصیحت کنند. بعضی از مقاتل نوشتهاند که ایشان از صبح تا ظهر عاشورا هفت بار جامه جنگ را درآوردند، لباس پیامبر را بر تن کردند و موعظه کردند. نصیحتی که به بیدار شدن خود آنان و رستگاریشان کمک میکرد. حضرت میفرمایند که این نصیحتهای من اثر نمیکند چرا که شکمهای شما از لقمه حرام پر شده است. اگر جمله را به عنوان یکی از رمزهای تولی و تبری امام حسین(ع) در ذهن داشته باشیم، وضعمان دگرگون میشود. این که نان حرام با زندگیمان چه میکند. شاید بتوان گفت که بزرگترین تعزیت که برای اهل بیت وجود داشت این بود که کارهای زشتی با نام اسلام و مسلمان انجام میشد. امام سجاد(ع) در یکی از سخنان خود بعد از عاشورا میفرمایند که «اینها ادعا میکردند که قربة الیالله آمدهاند تا پدرم را بکشند». دقت کنید که این موضوع خیلی حرف است. یعنی اگر دقت کنید، از بین تمام ظلمهایی که در دل تاریخ انجام شده است، آنهایی تلختر بوده است که ادعای قداست در دلشان وجود داشته است؛ از فرعون بگیرید که به جای خدا مینشیند تا جایی که یزید و معاویه خود را به عنوان امیرالمومنین معرفی میکنند. این حیلهای است که به راحتی قابل گذشت نیست و لعنت اهل بیت(ع) را تا آخر عمر پشت سر دارند.
در بخش دیگر این برنامه از دو برگزیده عصرانه کتاب در حضور سیدمهدی شجاعی و احسان بیسادی، معاون اجتماعی فرهنگی مترو تهران تقدیر شد. نفر اول این مسابقه، مهدیه شاهدی و نفر دوم محمد شاهباغی بود.
بیسادی پس از اهدای جوایز در سخنانی کوتاه گفت: برنامه عصرانههای کتاب با برنامهریزیهای متعدد در ایستگاههای مترو برگزار خواهد شد. امسال تمرکز جدی بر مساله کتاب گذاشتهایم و مجموعهای از برنامهها را درباره کتابخوانی قرار دادهایم. برای مثال، طرحی را داشتیم که مسافران میتوانستند کتابهایی را در مترو بخوانند. علاوه بر این، احداث پنج کتابخانه عمومی در مترو را همزمان با روز کتاب یعنی در 24 آبان مدنظر داریم. همچنین کتاب مترو اقدام دیگری است که در ایستگاههای مترو خواهیم داشت. سعی میکنیم مترو تهران را به سمت درگیر شدن با کتاب و فرهنگ مطالعه ببریم. انشاءالله الگویی برای سایر مراکز عمومی شهر تهران باشد.
شجاعی در پایان برنامه تاکید کرد: بزرگترین مصیبت جامعه ما دوری از کتاب است و جدیترین رمز رستگاری به اعتقاد بنده کتاب است. هیچ چیز نمیتواند جای کتاب را بگیرد. این روزها کتاب هووهایی پیدا کرده و خیلی چیزها وجود دارد که مانع میشود به کتاب برسیم. با این حال، آن تاثیر عمیق و ماندگار فقط با کتاب اتفاق میافتد.