در یکی از روزهای اوایل سپتامبر که هوا صاف و روشن بود، امانوئل مکرون داخل کاخ ریاستجمهوری در الیزه درحال تامل در مورد اعتراضات جلیقهزردها در 12 ماه خستهکننده گذشته بود که در سراسر کشور دست به اعتراض زده و نوک پیکان اعتراضاتشان مکرون را نشانه رفته بود. بیتردید همین کافی بود تا هر رهبری را به خشم آورد و باعث شود «از کوره در رود.» با این حال، مکرون که بر مبل چرمی خود تکیه زده دیدگاه دیگری دارد. او، درحالیکه آفتاب عصرگاهی سایه خود را روی چمنهای کاخ الیزه افکنده، میگوید: «جلیقهزردها به نوعی برای من خیلی خوب بودند چون به یادم آوردند که چه کسی باید باشم.» این مساله که مکرون «چه کسی باید باشد» دغدغه ذهنی بسیاری از فرانسویها و مردمان دیگر در گوشه و کنار جهان طی برههای است که مکرون به الیزه وارد شده است. «ویوین والت»، در گزارش 19 سپتامبر برای مجله «تایم» نوشت: مکرون ابتدا و مهمتر از همه خود را در جامه یک مصلح میدید که به سوی برچیدن قواعدی حرکت میکند که به باور او چند سالی است چشمانداز اقتصادی فرانسه را در چنبره خود فرو برده و موجب خفگی نسبی اقتصاد این کشور شده است. او و حزب متبوعش «جمهوری به پیش» (LREM) مالیات بر ثروت ثروتمندترین ساکنان فرانسه را کنار گذاشتند، مقررات پرپیچ و خم کاری را اصلاح کردند و استخدام و اخراج کارگران برای شرکتها را کمهزینهتر ساختند.
اما مکرون خود را در کسوت یک رهبر جهانی هم میدید. در دو سال پس از پیروزیاش، مکرون حدودا 42 ساله، خود را وارد هر بحران بینالمللیای کرده و درصدد پر کردن خلأیی است که از غیاب آنگلا مرکل، صدراعظم ضعیف آلمان، بریتانیای در گیر و دار برگزیت، و ترامپی که از نقش رهبری جهانی شانه خالی میکند، شکل گرفته است. در یک اتحادیه اروپای شکننده، مکرون به آرامی میکوشد تا دستور کار حول مسائل کلیدی مانند محیطزیست، دفاع، تجارت و اطلاعات مربوط به حریم خصوصی را شکل دهد. «تایم» در گزارش روی جلد خود در نوامبر 2017، او را «رهبر بعدی اروپا» نامیده بود و در زیر تیتر هم چنین آورده بود: «البته اگر او بتواند فرانسه را هدایت کند.» طی سال گذشته، او سخت کوشیده بود تا به پرسش مطرح شده در «زیرتیتر» عنوان روی جلد تایم پاسخ دهد. زمانی که رئیسجمهور گامهای بزرگی در عرصه جهانی برمیداشت و رویای اصلاحات دور از دسترس را برای متحول ساختن فرانسه میدید، بسیاری از کسانی که به او رای داده بودند مضطرب شدند. از همان ابتدا، برخی در فرانسه مکرون را «همهچیزدان متکبر» میدیدند که گذشتهاش بهعنوان یک بانکدار او را در جرگه نخبگان مورد تنفر قرار داده بود. مکرون کار چندانی برای تخفیف دادن آن باور در زمانی که در قدرت بود انجام نداد؛ کنار گذاشتن مالیات بر ثروت، میلیونها ثروتمند فرانسوی را نجات داد. او به سرعت با لقب «رئیسجمهور ثروتمندان» معروف شد.
سپس در نوامبر 2018 مکرون طرح افزایش مالیات بر سوخت را در راستای کمک به پرداخت هزینههای بلندپروازانهاش در مورد انرژی سبز افزایش داد. هزاران نفر خشمگین شدند و همین مساله «مواد» و «انرژی لازم» را برای فوران تمامعیار خشم جنبش «جلیقهزردها» فراهم کرد. برخلاف طغیانهای مردمی دیگر که هرازگاهی در دهههای گذشته فرانسه را در خود فرو میبرد، این بار این جنبش از سوی سازمانهای کارگری و دانشجویی سازمان داده نشد؛ این جنبش بیرهبر به شکل قارچگونه در فیسبوک ریشه دواند و سپس در سراسر کشور فعال شد و معترضانش با پلیس درگیر شدند، موانع را خرد و خاکشیر میکردند و در آخر هر مانعی در سر راهشان را طی چند ماه گذشته آتش زدند. تا ماه دسامبر، محبوبیت مکرون به 23 درصد کاهش یافت و همین او را واداشت که از طرح عجولانهاش برای بستن مالیات بر سوخت عقبنشینی کند و متعهد شود که 11 میلیارد دلار اضافی به مزایای اجتماعی اختصاص دهد. مکرون با در دست داشتن طرح بلندپروازانهاش، سفری یک ماهه را برای شنیدن سخنان مردم در کشور آغاز کرد؛ سفری که وی آن را «جدل بزرگ»
(big debate) نامیده بود. او گفت که این سفر را از خشونتهای خیابانی آموخت. منظور او این بود که از طبقه متوسط فرانسه بسیار فاصله گرفته و با این سفر میخواست این دوری را جبران کند. مکرون میگوید: «چالش من گوش دادن به مردم است، بسیار بهتر و بسیار بیشتر از آنچه در ابتدا گوش میدادم.»
چنین به نظر میرسد که دیدارهای او در شهرهای مختلف فرانسه ضامن ریاستجمهوری او بوده است. محبوبیت مکرون اکنون در میان 34 تا 43 درصد در نوسان است و این 10 درصد بالاتر از ماه ژانویه است. با وجودی که تظاهرات شنبههای جلیقهزردها و درگیریشان با پلیس همچنان ادامه دارد اما حقیقت این است که تعداد جلیقهزردها رو به افول گذارده است. ظاهرا اعتماد به نفس در او جان تازهای گرفته است. در یک تغییر آشکار از آخرین دیدار «تایم» با او در سال 2017، مکرون امروز حالتی آرامتر و غیررسمیتر دارد. او در پیراهنی تابستانی، به صندلی تکیه داده و به تامل عمیقی در مورد دوران حضور پرتلاطمش در قدرت و آنچه پیش روست میپردازد. او دیگر آن مردی نیست که خشنترین سالهای فرانسه مدرن را با جلیقهزردهایی از سر گذراند که انتقاداتی گزنده روانه او میکردند؛ او مردی آرامتر نسبت به قبل به نظر میرسد. با این حال، دوستانش میگویند او در پس پرده متحمل سختیها و مرارتهایی شده است و روزهای سختی را از سر گذرانده است. «اسماعیل املین»، مشاور قدیمی مکرون که الیزه را در ماه فوریه ترک کرد، میگوید: «لحظات بسیار سختی بهویژه از نظر فردی وجود داشت. او میدانست از زمانی که تصمیم به متحول ساختن کشور گرفتهایم، ممکن است هزینههایی در کار باشد و باید این هزینهها را پرداخت.»
مکرون اشتباهات روزهای اولیه خود را به شتابش برای انجام تغییرات و اصلاحات نسبت میدهد. او اقرار میکند که با آگاهی کمی نسبت به تاثیرات و پیامدهای این تغییرات و اصلاحات به پیش میرفت. او میگوید: «من احتمالا این حس را دامن زدم که میخواهم حتی در برابر مردم هم اصلاحات کنم. حتی گاهی بیصبری و ناآرامیام برای اصلاحات به منزله بیصبری نسبت به مردم فرانسه احساس میشد. مساله این نیست.» او میافزاید، در عوض بیصبری من همانا بیصبری در برابر سیستم بود: «اکنون، فکر میکنم که باید زمان بیشتری را برای توضیح و تبیین اینکه در کجا هستیم و دقیقا چه میخواهیم اختصاص دهیم.» او که در نیمه راه دوران 5 سالهاش قرار دارد قسمت دوم آنچه که او آن را «انقلاب» خود مینامد را ادامه میدهد. در داخل، او از اتحادیههای کارگری میخواهد تا مستمریهای بهشدت پرهزینه دولتی را اصلاح کنند و در سیاست خارجی هم بهدنبال ایفای نقش صلحخواهی و صلحسازی است؛ او همچنان تلاش میکند تا رهبران روسیه، اوکراین و آلمان را برای حل جنگ در مرز شرقی اوکراین گرد هم آورد و نیز سخت تلاش دارد ترامپ را به دیدار با رئیسجمهور ایران ترغیب کند. او باید متقاعد شده باشد که بهعنوان رئیسجمهور «چه کسی باید باشد.» اما همزمان، او میگوید که تجربه ریاستجمهوریاش تاکنون یک حس متضاد برایش به ارمغان آورده؛ از یکسو احساس تنهایی میکند و از سوی دیگر، در معرض دید همگان قرار گرفته است. مکرون میافزاید او در «دره مرگ» قرار دارد، میان ایجاد اصلاحات و دیدن ثمرهاش: «پایان دره مرگ روزی است که به نتیجه رسیده باشیم.»
مکرون معتقد است، در سوی دیگر این دره، یک کشور تحول یافته قرار دارد: «ساختن این فرانسه جدید دغدغه من است.» با این حال، در این مسیر است که بزرگترین مشکلات قرار دارد. مطمئنا، برخی چیزها از زمانی که مکرون به قدرت رسیده بهتر شدهاند. بر اساس آمار اتحادیه اروپا، نرخ بیکاری 5/ 8 درصد در فرانسه کمترین میزان بیکاری در بیش از یک دهه است و این درحالی است که زمانی که مکرون به قدرت رسید این نرخ 5/ 9 درصد بود. سرمایهگذاری مستقیم خارجی در فرانسه در سال گذشته بیشترین میزان ظرف یک دهه بود و انتظار میرود رشد هم در سال 2019 به شکل آهسته و پیوسته 3/ 1 درصد باشد. با این حال، بدهی عمومی فرانسه تقریبا 100 درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده تا حدودی به این دلیل که بیش از 5 میلیون نفر هنوز در بخش متورم خدمات کشوری کار میکنند و بخشی هم به این خاطر که مکرون میلیاردها دلار برای آرام کردن جلیقهزردها هزینه کرد. بنابراین، مکرون «بازگشت» [خود به اوج] را شروع کرد- آنچه که فرانسویها بهدنبال کندی دوره تابستان بهکار میبرند- آن هم با فشار برای بازسازی اساسی یکی از مهمترین نهادهای فرانسه: مستمریهای دولتی که 14 درصد از بودجه عمومی را میبلعند. اولین چیزی که روی لبه تیغ قرار گرفت امتیازات ویژه برای دهها شغلی بود که از سوی اتحادیههای کارگری طی دههها ایجاد شده بودند.
اتحادیهها همچون دفعات گذشته واکنشی دقیق نشان دادند آنگاه که با سیاستمداران اصلاحطلب مواجه شدند؛ آنها دست از کار کشیدند. پاریس و دیگر شهرها تقریبا در 13 سپتامبر زمینگیر شدند آنگاه که کارگران حملونقل عمومی دست به اعتصاب زدند. در 16 سپتامبر، پرستاران، پزشکان و حتی وکلا در اعتراض، دست به راهپیمایی زدند. مکرون در مواجهه با اقدام اتحادیهها برای دست کشیدن از کار، اصرار کرد که با مشورت تغییراتی اعمال خواهد کرد. در نظر کسانی که مدافع اصلاحات بودند، این امر بسیار محتاطانه بهنظر میرسید. «دانیل اوردونز»، اقتصاددان ارشد فرانسوی درشرکت پیشبینیهای جهانی «Oxford Economics»، میگوید: «او کمکم دارد سیاستمدار میشود. او این آزادی را دارد که هر کاری میخواهد انجام دهد.» اما در نگاه دیگران، بهویژه چپها، مکرون میکوشد تا یک «اقتصاد آزادکاری» [gig economy: اقتصاد گیگ فضایی است که در آن شغلهای موقت فراگیر هستند و سازمانها یا شرکتها، با کارگران مستقل بهصورت آزاد و موقت کار میکنند. فعالیت نیروی کار انعطافپذیر و پارهوقت است و دیگر درآمد ماهیانه ثابت با جزئیات سنتی آن وجود ندارد، بلکه بهتناسب کار و خدمات، حقوق و دستمزد نیز مستقل دریافت میشود] تشکیل دهد که در آن مردم از خود مراقبت میکنند. بسیاری از فرانسویها میترسند مزایای ارزشمندی که برای نسلها حفظ کرده بودند را از دست بدهند. «توماس پیکتی»، اقتصاددان چپگرای فرانسوی در 10 سپتامبر در لوموند، با بازتاب عیب جویان اندیشه مکرون نوشت: «روشن است که دولت فعلی درباره هر مفهومی از عدالت اجتماعی مشکل بزرگی دارد.»
وقتی مکرون از ایجاد اقتصاد سبز با نوآوری در بطن اصلی آن سخن میگوید، چنین بهنظر میرسد که گویی او بهجای توصیف یک کشور درحال توصیف یک استارتآپ است. او میگوید: «برای ساخت این کشور جدید، این فرانسه جدید قرن 21، این لازم است.» اما فرانسه کهن- که در آن میلیونها نفر به حمایت از یک دولت با مخارج زیاد متکی هستند- همچنان قابلتوجه است. این پس از مصاحبه تایم با مکرون روشن شد زمانی که ما او را تا Bonneuil-sur-Marne – یک بخش طبقه متوسط در 10 مایلی جنوب غرب شهر- همراهی کردیم. طبق برنامهای با همکاری دولت، شرکتها حدود 120 نفر را که برای مدتی طولانی بیکار بودند بهکار گرفتند و به آنها پیشنهاد تحصیل و سوق دادنشان به سوی نیروی کار عادی ارائه دادند.
خشم و اعتراض فرانسویها در ماههای گذشته در حقیقت اعتراض به نابرابری و کنار گذاشتن عدالت اجتماعی در سیاستهای اقتصادی دولت فرانسه در یک دهه گذشته بود. برای معترضان فرانسوی که درآمدی کمتر از 1500 یورو در ماه دارند، تامین نیازهای اولیه به سختی صورت میگیرد و میتوان گفت این اعتراضات نتیجه سیاستهای ریاضتی در 10 سال گذشته است. در هر حال، مکرون در آن سفر خود به یک کارخانه سر زد و حدود یک ساعت با کارگران در مورد شرایط کاری و زندگیشان گپ زد. او از مهاجران جدید – که برای شرکت Veja کفش بستهبندی میکردند و ادوات الکترونیکی از رده خارج را برای بازیافت بستهبندی میکردند- پرسید: «چطور به فرانسه آمدید؟» سرانجام، او یک صندلی برداشت و به انبار رفت و آنجا را به اتاق دیدار تبدیل و چند ساعتی آنجا نشست و با کارگران گفتوگو کرد. حدود 200 مقام محلی و کارگر پشت میکروفون رفتند و به نوبت در مورد بوروکراسی دولتی شکایت کردند و به رئیسجمهور گزارش دادند که چگونه برنامههای شغلی زندگیشان را تغییر داده است. مردی به مکرون گفت که «پس از 5 سال بیکاری، این دورههای آموزشی به داد من رسید.» مکرون با خوشحالی گفت: «براوو! خبر خیلی خوبی بود.»
او آنچه را که باور دارد برای فرانسه در حال وقوع است «شکر اندود» نکرد [لاپوشانی نکرد]. او به جمعیت گفت: «جامعه دچار نوعی گسستگی است و این چیزی است که ما کم و بیش درحال تجربه آن هستیم. اگر نتوانیم مشکل فقر گسترده را مرتفع سازیم، این مساله همچنان موجب فرسوده شدن ما میشود.» مکرون گفت که دولت او 1/ 1 میلیارد دلار در سال آینده صرف این برنامه میکند. این درحالی است که سال گذشته این رقم 900 میلیون دلار بود. هدف از این بودجه ایجاد 175 هزار شغل جدید است. ناگهان راهروی کارخانه از تشویق حضار منفجر شد. اما مخارج سنگین مکرون خطری برای کاهش محدودیت 3 درصدی کسری بودجه فرانسه است که اتحادیه اروپا برای دولتهای عضو الزامی کرده است [منظور این است که کسری بودجه عمومی کشورهای قاره سبز نباید کمتر از 3 درصد تولید ناخالص داخلیشان باشد]. «دانیل گروس»، مدیر مرکز مطالعات سیاسی اروپا در بروکسل میگوید: «آنچه مکرون میخواهد تغییر قاعده اتحادیه اروپاست که میگوید باید بدهی خود را هر سال کاهش دهید. فکر نمیکنم مکرون چنین کند.» مکرون باید با این مساله در بروکسل مواجه شود همان جایی که او از نفوذ فراوانی برخوردار است. اما در داخل، او استعفا نداد تا بازنده این نبرد نباشد. در فرانسه هنوز به او رئیسجمهور ثروتمندان میگویند. مکرون میگوید: «برایم مهم نیست که آیا این درست است یا نه. من مسوول هستم. من رهبر هستم. مهم نیست دیگران چه میگویند؛ رئیسجمهور ثروتمندان یا رئیسجمهور فقرا یا چیز دیگر. در کشور ما، ما بهگونهای رهبران را دوست داریم که میخواهیم بکشیمشان.» اگر مکرون در داخل کشورش دست بازی در حلوفصل امور داشته باشد، احساس مسوولیت خواهد کرد تا از آینده آزادیهای اروپایی هم مراقبت کند. یکی از مهمترین چیزها برای باقی مانده دور دوم او این است: «بنبست فعلی دموکراسیهای ما و خطر بزرگ عدم موفقیتی که داریم.»
محمدحسین باقی