افسرده‌ هستید؟ شاید نه، اگر شما یک نارسیست یا خودشیفته‌اید

اما سه مطالعه بریتانیایی اکنون نشان می‌دهند که داشتن مقداری از خودشیفتگی ممکن است چندان هم چیز بدی نباشد. اما چگونه؟ در واقع محققان نشان داده‌اند که خودشیفتگی باعث بوجود آدمن درجه‌ای از سختی ذهنی می‌شود که می‌تواند در هنگام مواجهه با انتقاد، شک به خود و عدم اعتماد به نفس، ما را تقویت کند و در آن شرایط از ما محافظت کند.

افسرده‌ هستید؟ شاید نه، اگر شما یک نارسیست یا خودشیفته‌اید

آیا خود را انسان مهمی می‌دانید و احساسی لبریز از “اهمیت دادن به خود” را دارید؟ آیا احساس می‌کنید که بهتر و مهم‌تر از دیگران هستید، و آنها اهمیت چندانی ندارند؟ اگر چنین است، احتمالاً شما به عنوان یک فرد “خودشیفته‌” و ناراحت کننده‌ترین فرد در یک جمع شناخته می‌شوید.

اما سه مطالعه بریتانیایی اکنون نشان می‌دهند که داشتن مقداری از خودشیفتگی ممکن است چندان هم چیز بدی نباشد. اما چگونه؟ در واقع محققان نشان داده‌اند که خودشیفتگی باعث بوجود آدمن درجه‌ای از سختی ذهنی می‌شود که می‌تواند در هنگام مواجهه با انتقاد، شک به خود و عدم اعتماد به نفس، ما را تقویت کند و در آن شرایط از ما محافظت کند.

کاستاس پاپاگورگیو، نویسنده اصلی مطالعات جدید توضیح داد: “این مطالعه نشان داد که حداقل برخی از جنبه‌های خودشیفتگی می‌تواند به افراد کمک کند تا در برابر انواع خاصی از آسیب‌های روانی، به عنوان مثال علائم افسردگی و استرس، از خود مقاومت نشان دهند.”

او افزود: “خودشیفتگی با اعتماد به نفس سالم و برونگرایی رابطه مثبتی دارد. مثبت ماندن، تمرکز روی اهداف و انجام کارها، نوعی پیشرفت توانایی است.

در این آزمایش، تقریباً 700 شرکت کننده در مجموع بین سنین 22 تا 25 سال شرکت داشتند. کلیه پرسشنامه‌های تکمیل شده، برای سنجیدن درجه گرایش‌های خودشیفتگی، سختی ذهنی و استرس طراحی شده بود. شرکت‌کنندگان همچنین بر اساس داشتن بیش از یک نوع خودشیفتگی رتبه بندی شدند.

درجه‌های بالاتر خودشیفتگی به عنوان “خودشیفتگی آسیب پذیر” شناخته می‌شود. آسیب پذیری این نوع خودشیفتگی ریشه در ناامنی و احساس همیشه تدافعی دارد که فرد در چنین حالتی ممکن است رفتار دیگران را در ذهن خود خصمانه و تهدیدآمیز ببیند.

داشتن سطح بالایی از “خودشیفتگی آسیب پذیر” دیگر به سختی ذهنی بیشتر و یا توانایی بیشتر در ایجاد دفاع ضد گلوله در برابر انتقاد و افسردگی مرتبط نیست. این ارتباط در درجه پایینی از خودشیفتگی وجود دارد.

اما آیا تلقین و گرایش به خودشیفتگی، تنها یا بهترین راه رسیدن به موفقیت و جلوگیری از افسردگی است؟

پاپاگورگیو تأکید کرد که مطالعات وی بر روی خودشیفتگی شدید یا بیماری بالینی معروف به “اختلال شخصیتی خودشیفتگی” متمرکز نشده است. در عوض، “جنبه‌های ویژگی شخصیتی خودشیفتگی که در یک طیف ظاهر می‌شود” مورد بررسی قرار گرفته است.

اما او موافقت کرد که خودشیفتگی سمی لزوماً باعث عزت نفس سالم به سمت “راهی برای ورود به موقعیت‌های اجتماعی بیشتر” نمی‌شود.

او اضافه کرد: “تقویت خود در قالب خودشیفتگی ممکن است در مواجهه با یک چالش واقعی مؤثر باشد؛ برای مثال شاید این خصوصه بتواند ذهن و اعتماد به نفس او را در هنگام یک مسابقه ورزشی تقویت کند.”

راهکارهای مختلفی برای پیشگیری و مقابله با افسردگی وجود دارد، از جمله تغییر در نحوه تفکر و نگرش نسبت به خود، جهان و روابط.

نویسندگان این مطالعات پیشنهاد نمی‌دهند که مردم باید به عنوان روشی برای جلوگیری از افسردگی، تلاش به رسیدن به خودشیفتگی داشته باشند، اما آنها می‌گویند: “تنها این ویژگی شخصیتی که ما آن را خودشیفتگی می‌نامیم، شامل برخی خصوصیات است که ممکن است خطر افسردگی را کاهش دهد.”

نکته مهم این است که “افراد خودشیفته، اما نه خیلی زیاد، نیز از عزت نفس بالایی برخوردار هستند.” افسردگی تا حد زیادی یک “اختلال عزت نفس است.” افرادی که دچار افسردگی هستند، اغلب احساس می‌کنند بی فایده هستند، هیچ کس به آنها اهمیتی نمی‌دهد و نمی‌توانند هیچ کاری را درست انجام دهند.

بنابراین، داشتن عزت نفس بالا به طور طبیعی باعث می‌شود فرد کمتر دچار افسردگی شود. نکته مهم این است که در دوزهای متوسط، سختی ذهنی که از ویژگی‌های خودشیفتگی است، می‌تواند یک دارایی باشد که به افراد کمک می‌کند تا بتوانند با سختی‌های زندگی بجنگند و به سرعت زخم‌های خود را بهبود دهند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان