ماهان شبکه ایرانیان

مردم چگونه با سیاست‌های اقتصادی همراه می‌شوند؟

دو بال مدیریت انتظارات

دنیای اقتصاد : «شفافیت» و «دیپلماسی ارتباطی» دو بال مهم جریان سیاست‌گذاری‌اند؛ بال‌هایی که مردم را با سیاست‌گذار همراه می‌کنند و سیاست‌های خوب را با دقت بیشتری به هدف می‌رسانند

مفهوم «انتظارات» چه نقشی در جریان سیاست‌های جدید ایفا می‌کند؟ مدیریت انتظارات تا چه حد می‌تواند یک سیاست را به مقصود برساند؟ انتظارات تمام تصمیمات آحاد اقتصادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. یک سیاست خوب می‌تواند با عدم توجه به مفهوم انتظارات، با همراهی عمومی مواجه نشود و در مقابل یک سیاست بد ممکن است به لطف همراهی اجتماعی به خوبی پیاده شود. براساس تئوری‌های اقتصادی، نطفه انتظارات به کمک دو دسته اطلاعات در اذهان عمومی شکل می‌گیرد؛ «انتظارات تطبیقی یا عقب‌نگر» و «انتظارات عقلایی یا آینده‌نگر». سیاست‌گذار می‌تواند با استفاده از دو بال «شفافیت» و «دیپلماسی ارتباطی» به هدایت این دو نطفه بپردازد. با استفاده از شفافیت مطلوب و دیپلماسی ارتباطی موثر، آحاد اقتصادی نه‌تنها سیاست‌های جدید را می‌پذیرند بلکه به فضای سیاست‌گذاری اعتماد می‌کنند. اما در صورتی که سیاست‌گذار با جامعه شفاف نباشد و نقاط ضعف و قوت سیاست‌های جدید را در اختیار عموم قرار ندهد، جامعه نه تنها سیاست‌های جدید را نمی‌پذیرد بلکه با سیاست‌های خوب آینده نیز به تقابل برمی‌خیزد.

نقش انتظارات در مسیر سیاست‌گذاری

یکی از مهم‌ترین متغیرهای اقتصادی «انتظارات» است. این متغیر در تمامی تصمیمات آحاد اقتصادی حضور فعال داشته و نقش می‌آفریند. فرق نمی‌کند آن تصمیم چقدر بزرگ باشد یا چقدر کوچک. از سرمایه‌گذاری در یک بازار مانند بازار سهام گرفته تا بیمه کردن یک دارایی و حتی ارزیابی یک سیاست اقتصاد کلان مانند اصلاح قیمت، همه به حد زیادی از انتظارات تاثیر می‌پذیرند. فردی که قرار است در یک بازار سرمایه‌گذاری کند، ابتدا به انتظار خود از آینده رجوع کرده، متغیرهای موثر بر آن بازار را ارزیابی می‌کند و در نهایت تصمیم به ورود یا عدم ورود به بازار می‌گیرد. در فرآیند خرید یک بیمه نیز افراد از متغیر انتظارات استفاده می‌کنند؛ فرد ابتدا احتمال حادثه در آینده را پیش‌بینی می‌کند، هزینه‌های حادثه را برآورد می‌کند سپس تصمیم به خرید یا عدم خرید بیمه می‌گیرد. ردپای این متغیر کلیدی در تصمیمات اجتماعی‌تر و اقتصاد کلان‌تر بیشتر دیده می‌شود. تصمیم به پذیرش یا عدم پذیرش افزایش قیمت بنزین یکی از این تصمیمات حوزه کلان اقتصادی است. انتظارات همان متغیری است که باعث می‌شود عموم مردم طرحی مانند افزایش قیمت بنزین را بپذیرند یا رد کنند؛ بنابراین ممکن است آحاد اقتصادی بر اساس انتظارات امروز به طرح اصلاح قیمت بنزین رای مثبت دهند؛ اما فردا که انتظارات آنها تغییر کرد حاضر به پذیرش همان طرح با همان چارچوب نباشند. افراد ابتدا دست به پیش‌بینی شرایط اقتصادی و وضعیت درآمدی- هزینه‌ای خود در آینده می‌زنند؛ در صورتی که چشم انداز آینده در اذهان عمومی مثبت و رو به بهبودی باشد، احتمال دارد افراد به لحاظ ذهنی هزینه افزایش قیمت بنزین را بپذیرند. اما در موقعیتی که افراد وضعیت معیشتی آتی خود را دشوارتر از وضعیت فعلی پیش‌بینی کنند، دیگر زیر بار پذیرش هزینه تصمیمات اینچنینی نخواهند رفت. بنابراین آن فرآیندی که ذیل آن افراد آینده را پیش‌بینی می‌کنند و نتیجه این پیش‌بینی را در تصمیمات خود ملاحظه می‌کنند، شکل‌گیری انتظارات است. به همین دلیل یکی از مهم‌ترین رسالت‌های سیاست‌گذاران هنگام سیاست‌گذاری مدیریت انتظارات عمومی است؛ یک سیاست کارآ در صورتی که با مدیریت انتظارات همراه نباشد ممکن است شکست بخورد و یک سیاست ناکارآ در صورتی که با انتظارات عمومی همراه باشد ممکن است با پذیرش عمومی همراه شده و منجر به نتیجه شود.

  نطفه تشکیل انتظارات

سیاست‌گذار به منظور استفاده صحیح از انتظارات در جریان سیاست‌گذاری، باید به 2 سوال مهم پاسخ دهد: اول اینکه گلوگاه تشکیل انتظارات کجاست؟ به عبارت دیگر، انتظارات افراد تحت چه متغیرهای مدونی شکل می‌گیرد؟ بعد از اینکه نطفه شکل‌گیری انتظارات شناسایی شد، سیاست‌گذار باید به این سوال پاسخ دهد که چطور و با استفاده از چه ابزاری انتظارات را مدیریت کند؟ به نحوی که این ابزار همسو با جریان سیاست‌های کارآ باشد. تئوری‌های اقتصادی پاسخ سوال اول را به وضوح داده است. بر مبنای تئوری‌های اقتصاد کلان، آحاد اقتصادی از دو دسته اطلاعات استفاده می‌کنند و انتظارات خود را شکل می‌دهند. اولین دسته اطلاعات «تطبیقی یا عقب نگر» و دومین گروه اطلاعات «عقلایی یا آینده نگر» است. بنابراین نطفه شکل‌گیری انتظارات آحاد اقتصادی از سوی این دو دسته اطلاعات شکل می‌گیرد. گروه اول اطلاعات قبلی‌اند. در جریان تصمیم به خرید یک سهام، خریدار ابتدا اطلاعات قبلی درخصوص روند گذشته قیمت سهم را ارزیابی می‌کند و از این اطلاعات برای خرید دلار کمک می‌گیرد. در فرآیند سیاست اصلاح قیمت حامل‌های انرژی، افراد و جامعه برمی گردند، تجربه اصلاحات مشابه قبلی را بررسی می‌کنند و پیامدهای اصلاح فعلی را ارزیابی می‌کنند؛ در صورتی که تجربیات قبلی اثرات مثبتی روی رفاه جامعه داشت، اطلاعات قبلی جریان سیاست‌گذاری را نیز همراهی می‌کند؛ اما در صورتی که سیاست‌گذار در تمامی تجربیات قبلی شکست خورده باشد و سیاست اصلاح قیمت همسو با تقویت رفاه اجتماعی نبوده باشد، آحاد اقتصادی با رجوع به گذشته نمی‌توانند سیاست جدید را بپذیرند. سوال این است که اگر سیاستی به لحاظ چارچوب و کیفیت، بهتر از تجربیات شکست خورده قبلی باشد، سیاست‌گذار چطور می‌تواند جریان انتظارات عمومی را مدیریت کند؟ اینجاست که نقش «انتظارات عقلایی» پررنگ می‌شود. در فرآیند انتظارات عقلایی، افراد تجربیات مشابه قبلی را نادیده می‌گیرند، صرفا بر کیفیت جریان سیاست فعلی متمرکز می‌شوند و دست به پیش‌بینی آینده می‌زنند. در مثال خرید سهم، سرمایه‌گذار صورت‌های مالی شرکت را بررسی می‌کند و به تخمین وضعیت مالی آینده شرکت و در نهایت قیمت سهم روی می‌آورد. در مثال اصلاح قیمت بنزین، آحاد اقتصادی تجربیات شکست‌خورده قبلی را نادیده می‌گیرند و به بررسی جزئیات اصلاح جدید می‌پردازند. در صورتی که جزئیات اصلاحات همسو با تقویت رفاه اجتماعی باشد، افراد حاضر به پذیرش آن هستند. اما در صورتی که چارچوب این سیاست به قسمی طراحی شده باشد که همسو با شرایط فعلی جامعه نباشد، مردم نه تنها آن را نپذیرفته بلکه با آن به مقابله برمی‌خیزند. بعد از اینکه نطفه‌های شکل‌گیری انتظارات شناسایی شد، این سوال مطرح می‌شود که سیاست‌گذار چطور انتظارات را مدیریت کند؟

  نقش شفافیت در مدیریت انتظارات

مهم‌ترین متغیری که به تنظیم و مدیریت انتظارات عموم کمک می‌کند «شفافیت» جریان سیاست‌گذاری است. شفافیت هم در اطلاعات تطبیقی و هم در اطلاعات عقلایی خود را نشان می‌دهد. در واقع، در صورتی که اطلاعات راجع به سابقه یک سیاست یا یک تصمیم در اختیار عمومی نباشد، افراد قادر به تحلیل عقب‌نگر اطلاعات نیستند. یا در صورتی که اطلاعات و چارچوب جزئی مربوط به سیاست فعلی در دست عموم قرار نگیرند، آحاد اقتصادی چطور مزایا و معایب طرح مذکور را شناسایی کنند؟ مهم‌ترین نسخه در دسترس سیاست‌گذار برای مدیریت انتظارات عمومی «شفافیت» است. شفافیت به این معنا که سیاست‌گذار ضمن ارائه اطلاعات مربوط به سیاست‌های مشابه قبلی، چارچوب سیاست فعلی را نیز با شفافیت کامل در اختیار عموم قرار دهد. این اطلاعات در جریان تصمیم آحاد اقتصادی قرار می‌گیرند و پذیرش یا عدم پذیرش سیاست‌های جدید را تحت تاثیر قرار می‌دهند. البته در کنار شفافیت در ارائه اطلاعات، دیپلماسی ارتباطی سیاست‌گذار با عموم جامعه نیز نقش قابل توجهی در تشکیل انتظارات عمومی دارد. در صورتی که سیاست‌گذار چارچوب، مزایا و معایت سیاست جدید را به خوبی در فضاهای عمومی در اختیار شهروندان قرار دهد، اعتماد جامعه به فضای سیاست‌گذاری بیشتر شده و احتمالا تصمیمات اجتماعی نیز همسو با جریان سیاست‌گذاری خواهد بود. اما در صورتی که سیاست‌گذار صادقانه به توضیح مزایا و معایب سیاست جدید نپردازد، عموم جامعه نه‌تنها طرح یادشده را نپذیرفته بلکه فضای سیاست‌گذاری را نیز غیر قابل اعتماد قلمداد می‌کند. در صورتی که این حلقه معیوب تکرار شود؛ به این معنا که سیاست‌گذار شفافیت و دیپلماسی ارتباطی را در جریان سیاست‌گذاری‌ها فراموش کند، نه‌تنها سیاست فعلی شکست می‌خورد، بلکه تمامی سیاست‌های آینده در معرض خطر عدم پذیرش عمومی قرار می‌گیرند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان