شناسه : ۱۸۶۴۹۹۳ - شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۱
پایان سال پرآشوب
اعتراض؛ میراث ۲۰۱۹ برای ۲۰۲۰
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، درحالیکه همه به این باور رسیده بودند که بهار عربی دیگر مرده، تظاهرات خیابانی سراسر منطقه را فراگرفت. اینکه اعتراضات در چند ماه گذشته منطقه را فراگرفت، ابدا به این معنا نیست که سال جدید یعنی 2020 قدرت مردم سیاستها را در جهان عرب شکل خواهد داد؛ شاید اینچنین به نظر برسد اما نظر تحلیلگران با چنین ایدهای متفاوت است.
تمرکز رسانههای جهانی بر تظاهرات در هنگکنگ شاید باعث شد تا بسیاری فراموش کنند مردم سودان، الجزایر و مراکش ماهها قبل از هنگکنگ به خیابانها آمده بودند. علاوه بر این کشورها مصر، هرچند محدود و عراق و لبنان هم شاهد اعتراضات بودند.
پاسخ واشنگتن هم به این اعتراضات با توجه به واکنشهای زودهنگام احساسی این کشور در بهار عربی در سالهای 2011 و 2012، بسیار محدود بوده است. دموکراسی در کشورهایی که شاهد بهار عربی بودند، بهجز در تونس در مصر، لیبی، یمن و سوریه نهتنها هرگز به نتیجه نرسید بلکه تناقضات سیستم سیاسی این کشورها هم همچنان حلوفصل نشده است. در عوض رهبران سیاسی از فشار برای سرکوب کسانی که به مشکلات کشورهایشان میپرداختند، استفاده کردند.
اعتراضات فعلی در سراسر منطقه نشان میدهد این استراتژی تا چه اندازه اشتباه بوده است. مسئله روشن این است که مردم خاورمیانه از شرایط فعلی با آزادی و فرصتهای اقتصادی محدود، ناراضی هستند. اگر ماجرا را از این زاویه نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که همان زمینههایی که در اعتراضات سال 2010 وجود داشت، همچنان در اعتراضات 2019 وجود دارد و احتمالا در سال 2020 هم باقی خواهد ماند.
حال سؤال این است که چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پاسخ صادقانه و متفکرانه این است که هیچکس نمیداند اما اقدام جوانان عراقی که جانشان را در این اعتراضات در میدان تحریر بغداد به خطر میاندازند، احتمالا به سیاستهای آزادانه، مسئولانه و دموکراتیکتر منجر نخواهد شد. بهتر این است که به تظاهرات در جهان عرب اینچنین نگاه کرد که احتمالا این تحولات در سال 2020 ممکن است به نتایجی از انسداد کامل سیاسی تا جنگ داخلی و کودتا و حتی دموکراسی منجر شود.
اینکه این اعتراضات تا این مدت مثلا در الجزایر که اکنون 11 ماه است شاهد اعتراضات است، ادامه داشته بسیار تأثیرگذار است اما همین موضوع نشان میدهد که نه آنها و نه اهالی قدرت تمایلی به دستیابی به توافقی دوجانبه ندارند و هیچکدام نمیتوانند راهحلی برای دیگری تعیین کنند.
اما نمیتوان نادیده گرفت که مردم در این اعتراضات خود دستاوردهایی هم داشتهاند. با همه این اتفاقات این معترضان الجزایری بودند که عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیسجمهور قدرتمند و پیر خود را مجبور به کنارهگیری کردند و احتمالا با الگوبرداری از تجربه دوستان مصری خود که در اینکه نمیتوان به ارتش اعتماد کرد، به اعتراضات مردمی خود ادامه دادند. ارتش با وجود تمام قدرت خود نتوانست معترضان را در هم بشکند. بااینحال برای معترضان، سیستمی که آنها علیه آن برخواستهاند، همچنان دستنخورده باقی مانده و حتی به نظر میرسد ضعیف هم نشده است.
انتخابات اخیر که قرار بود به این وضعیت حلنشدنی خاتمه دهد، با وجود پیروزی عبدالمجید تبونه با کسب 58 درصد آرا، تغییر اندکی به دنبال داشته است. بسیاری از مردم الجزایر در اعتراض به اینکه رئیسجمهور جدید یکی از ابزارهای ارتش است و در اعتراض به انتخابات به خیابانهای این کشور آمدهاند. آنها میگویند، این انتخابات تلاشی برای تضعیف معترضان و خواستههای آنها برای تغییرات اساسی سیاسی بوده است.
علاوه بر این الجزایر، عراق هم این روزها شاهد رویارویی بینتیجه میان سیاستمدارانی است که از سیستم حکومتی طایفهای سود میبرند؛ ساختاری که پس از تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003 ایجاد شد و اکنون معترضان خواهان سیستم و ساختاری جدید هستند. سیاستمداران عراقی اکنون با یکدیگر برای انتخاب نخستوزیر جدید و عمل به وعدههای خود برای اصلاحات قوانین انتخاباتی درگیر هستند. خواستههای معترضان بدون اینکه در خلال این سیستم فاسد و ناکارآمد کم شود، در حال پیگیری است.
باوجوداینکه معترضان عراقی قدرت تغییر نخستوزیر را دارند و میتوانند همچنان در خیابانها بمانند اما به نظر میرسد که در تحلیل اهداف بزرگتر خود ناتوان بودهاند. سیاستمداران و احزاب این کشور از قِبل سیستم موجود ثروتمند شدهاند و برای دفاع از چنین سیستمی دست به هر کاری میزنند اما پاسخی برای این اعتراضات ندارند. حتی خشونتهایی که منجر به کشتهشدن بیش از 400 نفر و زخمیشدن بیش از هزار نفر شد هم نتوانست آنهایی را که برای تغییر به خیابان آمده بودند، آرام کند و نتیجه تا امروز بنبست بوده است.