شناسه : ۱۹۵۶۰۷۷ - دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۲۴
اقتصاد جهان پس از کرونا
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، شش ماه، یک سال یا ده سال دیگر کجا خواهیم بود؟ سایمون مر، محقق اقتصاد زیستمحیطی در دانشگاه سوری، میگوید شبها که دراز میکشم به آینده عزیزانم فکر میکنم، به دوستان و خانواده آسیبپذیرم. با اینکه از خیلیهای دیگر خوششانسترم؛ برای روزهایی که مرخصی استعلاجی هستم، حقوق خوبی میگیرم و میتوانم از خانه کار کنم، باز هم نمیدانم برای کارم چه اتفاقی میافتد. من در انگلستان هستم؛ جایی که دوستانم کسبوکار خصوصی خود را دارند که ماههاست درآمدی نداشتهاند و دوستانی که هماکنون شغل خود را از دست دادهاند. قرارداد کاریام که 80درصد درآمدم را دربرمیگیرد، در ماه دسامبر تمام میشود. ویروس کرونا ضربه شدیدی به اقتصاد وارد کرده است. وقتی قراردادم تمام شود و نیاز به کار جدید داشته باشم آیا کسی استخدامم میکند؟ احتمال وقوع چندین اتفاق در آینده وجود دارد که همه آنها به عملکرد دولتها و جوامع در مقابله با ویروس کرونا و عواقب اقتصادی آن بستگی دارد. امیدوارم از این بحران بتوانیم برای بازسازی، تولید بهتر و انساندوستانه استفاده کنیم؛اما ممکن است وارد دوران بدتری شویم. سایمون مر تحقیقی را براساس اصول اقتصاد مدرن نوشته است: زنجیره عرضه جهانی، کارمزد و بهرهوری. او میگوید در اقتصاد دینامیک به چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی دامن زده میشود و سلامت روح و روان و فیزیکی کارمندان در نظر گرفته نمیشود. اگر قرار است آینده آرامی از لحاظ زیستمحیطی و اجتماعی داشته باشیم، باید اقتصاد را تغییر دهیم. با شیوع ویروس کرونا این موضوع به روشنی آشکار شده است. از لحاظ اقتصادی چهار احتمال امکانپذیر است: افول تمدن، سرمایهداری دولتی قدرتمند، سوسیالیسم دولتی رادیکال و تغییر به سمت جامعهای بزرگ براساس کمکهای متقابل. گونههای مختلفی از هر کدام از این موارد ممکن است اتفاق بیفتد.
تغییرات کوچک هیچ اثری ندارد
ویروس کرونا مانند تغییرات اقلیمی بخشی از مشکل ساختار اقتصادی است. با اینکه هر دو مشکلات «محیط زیستی» یا «طبیعی» به نظر میآیند اما هر دو اجتماعمحور هستند. درست است که گازهای گلخانهای گرما را جذب میکند و موجب گرمشدن کره زمین میشود اما این تعریف از تغییرات اقلیمی خیلی سطحی است. برای اینکه تغییرات اقلیمی را خوب بفهمیم، باید دلایل اجتماعی را درک کنیم که به خاطر آن گازهای گلخانهای را تولید میکنیم. با ویروس کرونا هم همینطور باید برخورد کنیم. کرونا ویروس است اما مدیریت اثرات آن نیازمند درک رفتار انسان و پیشزمینه وسیع اقتصادی آن است.
اقتصاد شکننده
قرنطینه روی اقتصاد جهانی فشار میآورد. ما با رکود جدی روبهرو هستیم. این فشارها باعث شده تا رهبران دنیا شرایط قرنطینه را آسانتر بگیرند. دونالد ترامپ دستور داد تا اقتصاد آمریکا در عرض سه هفته به حالت عادی برگردد. ژائیر بولسونارو، رئیسجمهوری برزیل گفت که زندگی ادامه دارد، باید شغلمان را حفظ کنیم و به حالت عادی برگردیم. بوریس جانسون که به اندازه بقیه خوشبین نبود، گفت انگلیس 12 هفته وقت نیاز دارد. حتی اگر جانسون هم درست بگوید، دفعه بعد با ظهور اولین نشانه یک بیماری پاندمیک، نظام اقتصادی ما سقوط خواهد کرد. دلایل اقتصادی این سقوط کاملا مشخص است. کسبوکارها برای سودآوری به وجود میآیند. اگر نتوانند تولید کنند، نمیتوانند چیزی بفروشند؛ در نتیجه بدون هیچ سودی توانایی پرداخت حقوق شما را ندارند. کسبوکارها برای مدت کوتاهی کارمندانی را که نیاز فوری به آنها ندارند نگه میدارند؛ آنها میخواهند وقتی که فعالیتهای اقتصادی دوباره پا گرفتند، تقاضا را برآورده کنند. اما اگر شرایط خوب نباشد، آنها نمیتوانند به کار خود ادامه دهند. پس مردم شغل خود را از دست میدهند یا ترس از دستدادن آن را دارند. پس کمتر خرید میکنند و این چرخه ادامه پیدا میکند تا وارد رکود اقتصادی شویم. در بحرانهای عادی نسخهپیچیدن راحت است. دولت خرج میکند و آنقدر خرج میکند تا مردم بتوانند دوباره درآمد داشته باشند و مصرف کنند. اما این کارها در این شرایط کارساز نخواهند بود؛ چون اینبار نمیخواهیم چرخه اقتصاد راهاندازی شود. تحقیقات نشان میدهد اگر شرایط قرنطینه در شهر ووهان چین زود لغو شود چین پیک دوم موارد مبتلا را در سال 2020 تجربه خواهد کرد. جیمز میدوی، اقتصاددان، مینویسد واکنش درست در برابر ویروس کووید 19 اقتصاد زمان جنگ نیست که در آن تولید چند برابر میشود. بلکه در حال حاضر نیاز به اقتصاد «ضد جنگ» و کاهش تولید داریم پس به یک ذهنیت جدید در اقتصاد نیاز است.
چهار احتمال برای آینده
برای اینکه بتوانیم آینده را تصور کنیم، از تکنیکی در زمینه مطالعات آینده استفاده میکنیم. میتوانید دو فاکتور مهم برای ادارهکردن آینده را بگیرید و تصور کنید اگر دو فاکتور دیگر را با یکدیگر ترکیب کنید چه اتفاقی میافتد. فاکتورهایی که در این گزارش در نظر گرفتهایم، ارزش معاملهای و تمرکزگرایی هستند. آیا از منابع موجود برای مبادلات و پول بیشتر استفاده میکنیم یا برای استفاده بیشتر از زندگی؟ تمرکزگرایی به روشهای اداره امور برمیگردد؛ چه به وسیله واحدهای کوچک یا یک نیروی فرماندهی بزرگ. ما میتوانیم به این فکر کنیم که چه اتفاقی میافتد اگر با ترکیب این چهار مورد سعی کنیم با ویروس کرونا مقابله کنیم:
سرمایهداری دولتی
سرمایهداری دولتی واکنش عمدهای است که هماکنون در سراسر دنیا دیده میشود؛ چیزی که در انگلستان، اسپانیا و دانمارک مشاهده میکنیم؛ جوامعی که ارزش معاملهای را بهعنوان نوری که اقتصاد را هدایت میکند، دنبال میکنند اما میدانند وقتی که بحران بازارها را فرا گیرد، دولت باید کمک کند. حالا که نیروی کار به علت بیماری یا ترس از بیماری توانایی کارکردن ندارد، دولت بستههای کمکی را سرازیر میکند. انتظار میرود این روش برای کوتاهمدت جواب دهد. در نخستین قدم کسبوکارها میتوانند به کار خود ادامه دهند؛ جایی که نیروی کار مستقیما حمایت میشود مثلا در انگلستان کارفرماها بستههای کمکی را دریافت میکنند و بین کارمندان پخش میکنند. میزانی که هر کارمندی دریافت میکند بستگی به این دارد که آن کارمند در بازار چقدر ارزش مبادلهای ایجاد میکند تا اینکه چقدر کارش مفید است. آیا این میتواند سناریو موفقی باشد؟ شاید به شرطی که ویروس کووید 19 ثابت کند که در کوتاهمدت قابل کنترل است.
افول تمدن
این بدترین سناریوست؛ اگر همچنان روی ارزش مبادلهای بهعنوان اصول هدایتکننده تکیه کنیم و آنهایی را که بر اثر بیماری یا بیکاری از دایره بیرون ماندهاند حمایت نکنیم- شرایطی که تاکنون آن را تجربه نکردهایم- کسبوکارها شکست میخورند و کارمندان گرسنگی میکشند چون هیچ مکانیسمی برای حمایت از آنها در برابر واقعیات خشن بازار وجود ندارد. در این میان از بیمارستانها هم حمایت نمیشود و مردم میمیرند. افول تمدن درنهایت یک موقعیت ناپایدار است که به ویرانی منجر میشود. آیا این امکانپذیر است؟ نگرانی اصلی این است که در دوران همهگیری این اتفاق ممکن است به طور اشتباهی یا عمدا رخ دهد. اشتباه بزرگ آنجاست که دولتها نتوانند در این دوران راهحل اصلی را پیدا کنند.
سوسیالیسم دولتی
نکته اصلی در سوسیالیسم دولتی در مواردی مانند دولتیشدن بیمارستانها و حقوق کارمندان ابزاری برای حمایت از بازارهای رقابت و راهی برای محافظت از زندگی است. در این سناریو دولت بخشهایی از اقتصاد را که برای زندگی حیاتی است، حمایت میکند؛ تولید مواد غذایی، انرژی و مسکن. درنهایت دولت به تمام شهروندان برای دسترسی به کالاهای مختلف ابزاری میدهد؛ چه نیازهای اولیه باشند و چه کالاهای دیگری که برای تولید آنها نیاز به نیروی کار کمتری است. شهروندان دیگر کارفرمایان را واسطهای میان آنها و نیازهای اولیه زندگی خود نمیدانند.
کمکهای متقابل
این دومین آیندهای است که در آن روشهای محافظت از زندگی را بهعنوان اصول هدایتکننده اقتصاد میپذیرد. اما در این سناریو دولت نقش تعیینکننده و اصلی ندارد بلکه افراد و گروههای کوچک جوامع خود را حمایت میکنند.
چیزی که مشخص است تمام این سناریوها ممکن است ما را بترساند اما امید را هم به همراه دارد. ویروس کووید 19 کمبودهای بسیاری را در سیستم موجود پررنگ کرده است. برای مقابله با آن باید تغییرات بزرگی در زندگی اجتماعی خود ایجاد کنیم. تغییرات اجتماعی میتواند از خیلی جاها شروع شود. مهمترین وظیفه ما این است که خواستار رفتارهایی براساس ارزشهایی مانند اهمیتدادن و مراقبتکردن از دیگران، زندگی و دموکراسی باشیم.