به گزارش مشرق، تابهحال شده به آینده بشریت فکر کنید؟ احتمالا زیاد هم به این موضوع فکر کردهاید ولی تا چندسال بعد را تصور کردهاید؟ 10 سال؟ 20 سال؟ یا حتی 50 سال؟ برای ما ایرانیها پیشبینی سال بعد هم کار واقعا دشواری است. بااینحال، محمدعلی میقانی در اولین رمان خود تحتعنوان حصار، پا را فراتر از یک دهه یا نیمقرن گذاشته و با جسارت و تکیه بر قوه تخیلش ما را به صدسال آینده ایرانزمین برده است.
داستان کتاب حصار که در ژانر علمی-تخیلی نگاشته شده، روایتگر حوادثی است که در سال 1488 و در شهر گرگان برای ساکنان یک شهر مدرن رخ میدهد. میقانی بدون اتلاف وقت سر اصل مطلب رفته و داستان کتابش را از میانه و در آزمایشگاهی فوقپیشرفته آغاز کرده است. دو تن از شخصیتهای اصلی داستان درون حصاری که از ناکجاآباد ظاهر شده است، محبوس شدهاند و با استفاده از تکنولوژی و علم نیما کهن سعی دارند از این مخمصه و چالش عظیم رهایی پیدا کنند. از همان ابتدا چشمتان با فناوریها و تجهیزات زیادی مواجه میشود که ممکن است کمی درک آنها برایتان سخت به نظر برسد.
با وجود این نویسنده کوشیده بدون توضیحات طولانی و خستهکننده، اطلاعات و توصیفاتی مجمل از کارکرد و ظاهر این ابزار پیچیده برای مخاطب تداعی کند. از آنجا که زاویه دید این روایت کتاب بهصورت دانای کل است، با شخصیتهای زیادی در فصول و صحنههای گوناگون آشنا میشویم که هریک بنا به اهمیت و تصمیمگیریهایش، بهنحوی در پیشبرد خط اصلی داستان نقش بسزایی دارند. قهرمان اصلی داستان که محسن کهن نام دارد، مثل برادرش یک نابغه و مخترع است. او نهتنها باید با مشکل حصار مرموزی که مثل دیواری نامرئی سر به فلک کشیده و مردم را در تنگنا قرار داده، دستوپنجه نرم کند بلکه باید آشفتگی و مشکلات ناشی از حصار را نیز مدیریت کند. اما چالش دیگری که همانند خوره جانش را آزار میدهد گم شدن همسر و فرزندش بیتا و امیرعلی است.
محسن برای عبور از حصار هرکاری میکند ولی این برادرش نیماست که به تجهیزات و علم عبور از دیواره نفوذناپذیر حصار واقف است ولی کار دشوارتر از اینهاست. نیما هنگام عبور از حصار دچار آسیبدیدگی ذهنی و فراموشی میشود و هرچه را که در این زمینه میدانسته، به فراموشی سپرده است.
رمان حصار سعی کرده فناوریهای بسیاری ازجمله وسایلنقلیه هوایی، داروهای بهشدت موثر و پیشرفته و سایر نوآوریها و دستاوردهای بشر در صدسال آینده را به تصویر بکشد و تا حد مطلوبی در این زمینه موفق بوده است.
نکتهای که نویسنده سعی داشته به مخاطب نشان دهد این است که بشر هر چقدر هم با غرور به دانش و اختراعاتش افتخار کند، بدون اتصال قلبی و ایمان به معبودش باز هم موجودی ناقص و کوچک دربرابر قدرت بیکران و قهر پروردگارش است. پروردگاری که با کوچکترین ارادهای میتواند تمام ستونهای سست علم و دانش ناچیز بشر را نابود و دنیا را بر سرش خراب کند. بههمینخاطر میتوان توحید و همبستگی را یکی از درونمایههای اصلی این کتاب برشمرد. از نکات مثبتی که در کتاب حصار وجود دارد میتوان به شخصیتهای زیاد، فصول جذاب با پایانبندیهایی که شما را وادار به ادامه دادن میکند، اشاره کرد.
نثر روان کتاب هم یکی دیگر از ویژگیهای این اثر است که خواندن را برای مخاطب آسان و شیرین میکند. با وجود این، این کتاب مثل بسیاری از رمانهای نویسندگان کار اولی، دارای نقاطضعفی است که البته با کسب تجربه در گذر زمان و مطالعه نویسنده در کارهای بعدی قطعا تبدیل به نقاطقوت خواهند شد. یکی از ایراداتی که به این کتاب وارد است مکالمه میان شخصیتها و فضاسازی دقیقتر با توجه به زاویه دید دانای کل است.
گفتوگوها گاها به صحنه نمیخورد و یا آن حسی را که نیازمند آن صحنه است، بهخوبی القا نمیکند و همین امر ممکن است کمی برای مخاطب غیرطبیعی به نظر برسد. درمورد فضاسازی و توصیفات هم باید گفت که دست نویسنده بسیار بازتر از این بوده و میتوانسته درونیات، افکار، احساسات و جزئیات بیشتری درباره ظواهر شخصیتها و صحنههای گوناگون را بسیار واضحتر و دقیقتر در ذهن خواننده تداعی کند. روند داستان گاهیاوقات بهقدری سریع میگذرد که ممکن است یکبار دیگر برگردید و بخوانید تا گنگ بودن آن بخش را هضم کنید. ایراداتی هم به انتخاب کلمات وارد است. تکرار افعال در دو سه خط متوالی و یا علائم نگارشی غیرضروری در گفتوگوها که میشد زمان بیشتری را وقف پرورش آنها کرد.
در رابطه با فیزیک کتاب هم باید گفت که طراحی مناسب جلد، عنوان درخور کتاب، جنس سبک و رنگ کاغذ آن همگی دست در دست هم دادهاند تا مخاطب خوانش شیرینی را برای ساعاتی تجربه کند. در پایان باید بگویم اگر علاقه به کتابهای علمی-تخیلی همچون کتاب «زایو» دارید، کتاب محمدعلی میقانی میتواند شما را برای چندساعتی به آینده ببرد و سفری پرتنش را برایتان به ارمغان بیاورد.
*امیرحسین قاضی / فرهیختگان