ماهان شبکه ایرانیان

وبلاگ مشرق

روایت عطریانفر از مشکلات اصلاح‌طلبان پس از رحلت امام ! / تحقیر ایران بخاطر پاسپورت آلمان

یک مقام دولت اصلاحات بدون اشاره به دستاوردهای مجلس یازدهم و سفر رئیس مجلس به خوزستان اظهار کرده است که با مشارکت ۴۰ درصدی نمی‌توان تغییری در کشور ایجاد کرد!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.  

*** 

با مشارکت 40 درصدی تغییری ایجاد نمی‌شود، مگر مردمداری و قوانین بهتر!

علی صوفی، فعال اصلاح‌طلب و از پرچمداران تحریم انتخابات در ایران به تازگی در مصاحبه با خبرآنلاین در اشاره به انتخابات 1400 گفته است: مردم نسبت به کل مجموعه –نظام- بی اعتماد شده اند و اصلا ربطی به اصلاح طلب و اصولگرا ندارد و مردم اصلاح طلبان و اصولگرایان و همه را به نوعی در به وجود آمدن این وضعیت مقصر می دانند!

او می‌افزاید: همانطور که عرض کردم گفتمان باید تغییر کند تا مردم به آن جلب شوند چون اصل و اساس، مردم هستند و اگر مردم به انتخابات امیدوار شوند و پای صندوق های رای بیایند قطعا شانس اصلاح طلبان بیشتر خواهد شد.

صوفی همچنین گفته است:

"با این 40 درصدی که در انتخابات 98 حضور پیدا کردند، نمی شود تغییری به وجود آورد، بلکه آن 60 درصد باقیمانده را باید امیدوار کرد. اگر آن 60 درصد بخواهد امیدوار شود هم احتیاج به گفتمان و فضای جدیدی است. یعنی باید یک فضای متفاوت از گذشته پدید آید، فضایی که واقعا انتخاب کننده اصلی، مردم باشند و فیلترهایی که به ناحق گذاشته شده است، برداشته شود. "

او تصریح می‌کند: مثلا نظارت استصوابی به دوره قبل برگردد یعنی از حالت استصوابی خارج شود و به قبل از انتخابات مجلس چهارم برگردد، به این معنا که تایید صلاحیت ها در هیئت های اجرایی با استعلام از 4 منبع قانونی تعریف شده انجام شود و دیگر بعد از این کسی روی صلاحیت ها دست نگذارد. [1]

*اصلاح‌طلبان و ستاد تحریم انتخابات که موفق شد مشارکت کسانی از مردم در انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 را کاهش دهد؛ هم‌اکنون به جای عذرخواهی و اعتراف در پیشگاه نظام و مردم و در پرتو عدم رصد پروژه تحریم انتخابات از سوی خواص؛ مشغول پخت و پز یک تحریم دیگر برای انتخابات 1400 هستند!

افرادی که رجال سیاسی و نمک‌خوردگان نظام اسلامی بودند اما در قبل از انتخابات مجلس یازدهم صراحتا مردم را به عدم حضور در انتخابات تشویق کردند و کسانی از خودشان هم گفتند که در انتخابات شرکت نمی‌کنند تا به زعمشان نظام اسلامی بی‌اعتبار شود.

سخنان فعلی صوفی هم نه سخنان یک رجل سیاسی که صحبت‌های یک فرد خوشنود از کاهش مشارکت است که همچنان مشغول خط و نشان کشیدن برای نظام اسلامی و تهدید دوباره برای کاهش مشارکت کسانی از مردم است.

از سمت دیگر اگرچه مشارکت مردم در انتخابات امری بسیار مهم است اما حیات انتخابات به "قانون" است و حتی خود اصلاح‌طلبان نیز اذعان دارند که با مشارکت کم یا زیاد؛ اما انتخابات 1400 نیز همچون انتخابات 98 با ملاک قانون برگزار خواهد شد.

آقای صوفی همچنین بوضوح می‌داند که مسئله "تغییر" هم وابسته به ذات کاندیداهاست نه به میزان مشارکت مردم!

اگرچه تأکید می‌کنیم که مشارکت بیشتر، زمینه‌های بهتری برای تحقق وعده کاندیداها فراهم می‌کند اما ذات تغییر به میزان کارآمدی کاندیداها وابسته است.

مقوله‌ای که در اردوگاه اصلاحات کمتر ردّی از آن یافته‌ایم و امروز حتی نوجوانان دبیرستانی هم می‌دانند که مشکلات فعلی کشور و گرانی‌ها ثمره مدیریت همزمان اصلاح‌طلبان در دولت، مجلس دهم و شورای شهر است. (جالب است که صوفی نقش اصلاح‌طلبان در مشکلات موجود می‌داند اما عنوان می‌کند که مردم به همه بی‌اعتماد شده‌اند!)

مجلس یازدهم نیز تا امروز به اثبات دوست و دشمن دستاوردهایی بسیار بیشتر از تمام عمر مجلس دهم و اکثریت اصلاح‌طلبش داشته است و تنها در یک نمونه ساده می‌توان به مردم‌مداری نمایندگان مجلس و در صحنه بودن آنان برای شنیدن صدای مردم، طرح مجلس برای کالابرگ و مالیات بر خانه‌های خالی که همگی منجر به سهل‌تر شدن معیشت برای مردم خواهد شد اشاره کرد.

دقت شود که همین دستاوردها نیز می‌تواند 60 درصدی که در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکردند را به حضور در انتخابات‌های بعدی تشویق کند. و این حقیقتی است که صوفی و امثال صوفی قصد مواجهه با آنرا ندارند.

***

حکمرانی شکست‌خورده آلمان با مالیات 40 درصدی خوب است، حکمرانی پیروز ایران و مالیات ارزان بد!

تحقیر ایران بخاطر پاسپورت آلمان

محمود سریع‌القلم از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و فردی که گفته می‌شود مشاور رئیس‌جمهور روحانی بوده است، به تازگی در یادداشتی با عنوان "درس‌هایی از حکمرانی‌ آلمانی‌ها" که سایت جماران آنرا منتشر کرد، نوشت: مشارکت مردم، جریان‌های حرفه‌ای و بخش خصوصی در فرایند تصمیم‌سازی‌های ملی، آلمان را به کشوری منحصر به فرد در تنظیم قرارداد اجتماعی تبدیل کرده است. برخلاف کشورهای جهان سوم که تجمیعی از لایه‌های متناقض هستند و به سختی بتوان عملکرد افراد و دستگاه‌ها را شناخت، آلمان شاید شفاف‌ترین کشور جهان از نظر اندیشه و تصمیم سازی تلقی شود.

او همچنین می‌نویسد: آلمانی‌ها چهار درس کلیدی به واسطۀ فاجعۀ جنگ جهانی دوم آموختند: 

1_تسلطِ یک طرز تفکر در جامعه به بسیاری تصمیم‌های اشتباه منجر می‌شود.  

2_وجود یک حزب فراگیر تنها به پوپولیسم منتهی می‌شود.

 3_ بدون اجماع سازی میان دولت و ملت، جامعه روی رشد، پیشرفت و ثبات را نخواهد دید و

 4_ بدون مناظره در سطح جامعه نمیتوان به توسعه دست یافت.

در ادامه یادداشت سریع‌القلم و در جملاتی که کنایه بیشتری خطاب به ایران دارند، می‌خوانیم: دو جنگ جهانی اتفاق افتاد تا اندیشۀ حکمرانی در آلمان از ایده آلیسم به رئالیسم تبدیل شود. دو جنگ جهانی اتفاق افتاد تا آلمانی‌ها متوجه محدودیت‌های خود شوند. در کنار اطمینانی که آلمانی‌ها به اروپا و جهان می‌دادند که میخواهند یک قدرت اقتصادی باشند مستقیم و غیرمستقیم تلاش میکردند تا دو آلمان وحدت یابند تا جایی که هانزدیتریش گنشر وزیر خارجه پس از وحدت دو آلمان و در اوج قدرت فردی و حزبی استعفا کرد و گفت: من در سیاست دیگر کاری ندارم چون هدفِ سیاسی زندگی من، یعنی وحدت دو آلمان تحقق یافت.

این فعال اصلاح‌طلب در بخش پایانی یادداشت خود نیز نوشته است: یکبار این نویسنده از یک رئیس جمهور آلمان سئوال کرد که چرا آلمان با این همه سرمایۀ اجتماعی بین المللی، نقش پررنگ تری در سطح جهانی ایفا نمیکند: او در پاسخ گفت: مردم آلمان اجازه نمی‌دهند. [2]

*ما پیش از این در وبلاگ مشرق به کرّات توضیح داده‌ایم که یکی از دستاویزهای رجال اصلاح‌طلب برای جعل روایت از ایران و از جهان پیرامون؛ امید بستن به بی‌مطالعگی مخاطب و ندانستن واقعیت‌ها از سوی مردم است.

امیدی که ما نمی‌دانیم تا چه اندازه می‌تواند درست باشد!؟

جالب است که ما این را هم نمی‌دانیم که سریع‌القلم بعنوان "تئوریسین وابستگی" و کسی که "استقلال" را صراحتاً نفی می‌کند [3] تا کجا می‌تواند به یک جهان ساختگی در ذهن خود علاقه پیدا کند که حتی پس از ماجرای "ماسک دزدی" توسط کشورهای اروپایی و آمریکا در ایام کرونا و حتی با اینکه می‌داند حاکمیت ضعیف آلمان هنوز هم مشغول پرداخت درآمدهای این کشور بعنوان خسارت جنگ جهانی است و یا در مظان آن قرار دارد؛ اما باز هم حاضر به دفاع از حکمرانی در این کشورهاست!؟

سریع‌القلم چطور به خود اجازه می‌دهد حکمرانی کشوری را به ایران اسلامی دیکته کند که تا 40 درصد از شهروندان خود مالیات می‌گیرد و حتی از آنهایی که فعالیت مذهبی دارند؛ "مالیات کلیسا" هم می‌ستاند!؟

کشوری که حتی برلوسکونی، نخست وزیر اسبق ایتالیا ترجیح میداد به جای ملاقات با صدر اعظمش، با تلفن موبایل صحبت کند و آلمانی‌ها هم در مقابل این تحقیر راه به جایی نبردند...

امثال سریع‌القلم در چه درکی از جهان و معیشت قرار دارند که حکمرانی در ایران که ارزان‌ترین نان، مالیات و سوخت را به شهروندان خود ارائه می‌کند را سرزنش می‌کنند و لب به ستایش کشورهایی می‌گشایند که شهروندان خود را با مالیات جان به لب کرده‌اند.

البته از کسی که تئوریسین برجام است، شعارهای انتخاباتی روحانی را تنظیم کرد و صراحتا دشمن مفهوم "استقلال" است؛ تعجبی نیست که به تقدیس هژمون وابسته و شکست خورده آلمانی بپردازد...

بلکه تعجب از کسانی است که چنین حرف‌هایی را باور کنند و اسیر شده در گرداب "سیاه‌نمایی"؛ مثبتاتی که انقلاب اسلامی برای شهروندانش پدید آورده است را نبینند.

بدیهیست که نقش خواص کشور در این میانه و در روشنگری پیرامون پمپاژ این سخنان، یک ضرورت است.

لازم به توضیح است که اشاره سریع‌القلم به "درس گرفتن آلمانی‌ها از جنگ جهانی" در حالی است که حاکمیت آلمان از جنگ جهانی تاکنون عملا اختیار خاصی از خود نداشته است که بخواهد از چیزی درس بگیرد یا نگیرد و بلکه تمام همّ و غمّش را صرف سیر کردن مردم نژاد ژرمن کرده است...

اظهارات این فرد مبنی بر اینکه "آلمانی‌ها به اروپا و جهان اطمینان میدادند که میخواهند یک قدرت اقتصادی باشند" نیز اشاره‌ای صریح دارد به اظهارات چند سال قبل او که گفته بود: "ما میان قدرت‌یابی داخلی و قدرت سیاست خارجی هنوز تصمیم جدی نگرفته‌ایم. کشوری می‌تواند در صحنه سیاست خارجی قدرت خودش را تداوم دهد که در صحنه داخلی مرتباً قدرت تولید کند. " اظهاراتی که توسط مرعشی نیز با تأکید بر اینکه "ایران باید انتخابات کند که یک کشور انقلابی باشد یا اقتصادی!؟ " بسط بیشتری یافت.

سریع‌القلم که سوابق فراوانی در ناسزاگویی به جامعه ایرانی هم دارد در جریان برجام گفته بود: لبوفروش‌ها و راننده تاکسی‌ها دانشی درباره مسائل کشور ندارد (که بخواهد اظهار نظر کند)!

جالب است که حتی در حاکمیت گران و شکست خورده آلمان هم هیچ روشنفکری پیدا نمی‌شود که اینطور خطاب به مردم خود ناسزاگویی کند...

***

"اصلاح‌طلبان پس از امام(ره) در فضای ترس و نگرانی پایدار قرار گرفتند"

روایت عطریانفر از مشکلات اصلاح‌طلبان پس از  رحلت امام (ره)

محمد عطریانفر، فعال اصلاح‌طلب و از بازداشت‌شدگان فتنه سال 88، به تازگی در بخشی از یک گفت‌وگو با خبرآنلاین اظهار کرده است:

"اصلاح طلبان در روزگار کنونی در حیرت بزرگ و سردرگمی قراردارند.  آنها پس از رحلت امام خمینی (ره) تا به امروز در فضای ترس و نگرانی پایدار به کنش سیاسی می‌پردازند. "

او می‌افزاید: اصلاح طلبان به موجب این که از فرصت برابر برای مقابله با جناح سیاسی رقیب برخوردار نیستند، نمی‌توانند یک آرایش منظم سیاسی به خود بگیرند و همواره از فرصت‌های پیش آمده  برای نبرد شبه پارتیزانی در عالم سیاست، بهره می‌گیرند.

عطریانفر در این اظهارات همچنین مدعی "کمک حاکمیت به اصولگرایان" نیز شده است! [4]

*آقای عطریانفر البته به مخاطب خود نمی‌گوید که اصلاح‌طلبان هیچیک از دشمنی‌های علنی، فتنه‌گری‌های خیابانی و اظهارات خود مبنی بر قبول نداشتن ولایت فقیه را هم در زمان حیات امام راحل انجام نداده بودند!

و البته معلوم نبود اگر جرأت این کار را می‌داشتند الآن در کجا بودند؟

او همچنین از بیان این نکته مهم نیز طفره رفته است که اصلاح‌طلبان مانایی خود را چگونه مدیون سماحت مقام معظم رهبری در فتنه 78، در فتنه 88 و در فتنه آبان 98 هستند و چگونه هنوز تشکل اصلاح‌طلب مجمع روحانیون مبارز از دفتر رهبری شهریه می‌ستاند.

عطریانفر همچنین در حالی مدعی کنشگری سیاسی در شرایط ترس پایدار پس از امام راحل است که اصلاح‌طلبان در طول 30 سال گذشته صاحبان بلامنازع 6 دولت بوده‌اند و تنها یک دولت بوده که ظاهرا مورد خواست آنان نبوده است!

اکنون مخاطبان هستند که بایستی قضاوت کنند اظهارات عطریانفر درباره ترس پایدار اصلاح‌طلبان پس از رحلت امام، واقعیت است یا مسئولیت‌گریزی و مقصّرتراشی و فتنه‌انگیزی!؟

ادعای او مبنی بر کمک حاکمیت به اصولگرایان هم در واقع اعتراض به رفتارهای عقلانی و قانونی اصولگرایان است.

رفتاری که در اردوگاه اصلاحات خلاف آن توصیه و ترویج می‌شود و بالنتیجه وقتی آقایان درگیر پرونده‌های امنیتی و سیاسی می‌شوند؛ اما همچنان مایلند بر عرصه‌های قدرت حضور داشته باشند و به جای خدمتگزاری به مردم؛ با چپاول بیت‌المال به پیشبرد منویات براندازانه بیاندیشند. بدیهیست که لطیفه‌ای از این مضحک‌تر در گوش تاریخ سیاست شنیده نخواهد شد...

ما همچنین از باب کنایه به آقای عطریانفر عرض می‌کنیم که این نمک‌نشناسی در قبال رهبر معظم انقلاب که امثال آقای عطریانفر مدیون سماحت ایشان در سال 88 و در مابقی قضایا هستند؛ هرگز رسم مروّت نیست و تاریخ هم هرگز قضاوت خوبی درباره این ناجوانمردی نخواهد داشت!

***

1_ khabaronline.ir/news/1428911

2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1467917

3_ https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/03/18/763082

4_ khabaronline.ir/news/1428922

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان