به قلم : محمود سعید
تحریریه زندگی آنلاین : جامعه ایرانی در خصوص سن ازدواج، با دو مشکل عمده مواجه است: ازدواجهای زودهنگام و مواجهه با پدیده کودکهمسری و ازدواجهای دیرهنگام. یک سؤال بنیادین که اغلب افراد درگیر با جوانها و نوجوانها میپرسند، این است که سن مطلوب برای ازدواج، چه سنی است؟ طبیعی است که این سن برای پسران و دختران، سنهای متفاوتی است، اما بخشی از ازدواجها در ایران، در سنین خاصی رخ میدهد که خارج از پذیرش عرف تلقی میشود. طی دهههای اخیر، دولتها هم تلاش داشتهاند که آمار ازدواج را افزایش داده و آمار طلاق را پایین بیاورند اما بهنظر میرسد چالشهای بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد که مانع از تحقق چنین هدفگذاریهای اجتماعی کلان میشود. مشکلات مربوط به اشتغال، هزینههای زندگی (بهویژه در شهرهای بزرگ)، تغییر در ارزشها، تهیه مسکن و سایر مسائل، همه و همه میتواند بر سن ازدواج تأثیر بگذارد. هرچند درصد ناچیزی از افراد هم هستند که علیرغم داشتن همه شرایط برای ازدواج یا دستکم بخش زیادی از شرایط، برای ازدواج اقدام نمیکنند؛ اما این طیف از افراد بهدلیل کم بودن تعدادشان، زیاد در معرض تحلیل نیستند؛ اما همین افراد هم گاهی بهعنوان الگوهایی برای جوانان تلقی میشوند و افزایش این طیف، میانگین سنی ازدواج در جامعه بالاتر نیز میرود.
بیشتربخوانید:
از زبان آمار...
در آمار مربوط به سال 1394 در ایران بیشترین ازدواج پسران مابین 20 تا 24 سال و ازدواج دختران از سن 15 تا 19 سال انجام میشود و حدود 84 درصد ازدواجها برای مردان در سنین 20 تا 34 سالگی و حدود 79 درصد برای زنان در سنین 15 تا 29 سالگی ثبت شده است. در واقع 86 درصد از مردان در سن 20 تا 34 سالگی ازدواج میکنند و 85 درصد از زنان در سنین 15 تا 29 سالگی در کشور ازدواج میکنند. آمارها و شاخصهای متعددی، از موفقتر بودن ازدواجهای صورتگرفته در سنین 20 تا 24 سالگی حکایت دارند، براساس آمارهایی که بهدست آمده، بهترین ازدواجها در بین سنین 20 تا 24 رخ میدهد و با بالا رفتن سن ازدواج، تعداد طلاق در زنان از شش به 22٫5 درصد و در مردان از 5٫6 به 32 درصد افزایش یافتهاست. آمار و ارقام همچنین بیانگر این است که ازدواج زنان و مردان در ایران در گستره سنی 35 ـ 12 سال برای زنان و 40 ـ 15 سال برای مردان در نوسان است. جمعیت مجردان قطعی که بین 30 تا 65 سال را شامل میشود یک میلیون و 220 هزار نفر است و بر اساس سرشماری سال 1385، 23 میلیون نفر هرگز ازدواج نکردهاند.
یک مسیر سنگلاخ!
شاید اولین مشکل در خصوص سن ازدواج، پدیده کودکهمسری باشد که در شمارههای پیشین ماهنامه دنیای زنان، بهتفصیل در این خصوص مطالبی منتشر شده است. طبق برخی از تعاریف جهانی، ازدواج کودکان یا کودکهمسری نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به 18 سالگی وارد پیمان زناشویی میشود. عموماً عبارت «کودکهمسری» (گاهی این پدیده ذیل کودکآزاری تعریف میشود) در مورد کودکان دختری بهکار میرود که با مردان بزرگسال بهخاطر اجبار حاصل از سنتهای قومی یا مشکلات اقتصادی خانواده، ازدواج میکنند. اگرچه نمیتوان بهطور قطعی از سن خاصی برای ازدواج سخن گفت، اما بهنظر میرسد ازدواج در برخی از سنین بسیار پایین و قبل از رسیدن به بلوغ فکری، جسمی و عاطفی، میتواند ناهنجاریهای روانی و آسیبهای اجتماعی را پدید آورد. بهعبارتی دیگر، ظهور و بروز برخی از ناهنجاریهای اجتماعی، ناشی از عدم درک متقابل طرفین ازدواج از همدیگر باشد که این عدم درک متقابل از مسائل مختلفی ناشی میشود که یکی از این عوامل بسیار تاثیرگذار و پربسامد، نداشتن قدرت درک، ارزیابی و تحلیل کنشها و واکنشهای روانی و رفتاری است. هرچند در این بین، عدهای هم هستند که اعتقاد دارند، ازدواج در سنین پایین موجب میشود که میزان انحرافهای اجتماعی، بهشدت کاهش یابد.
بیشتربخوانید:
چرا کودکهمسری؟
کم نیستند خانوادههایی که بدون ثبت رسمی ازدواج، دخترانشان را به عقد مردی بزرگسال در میآورند. گفته میشود بیش از پنج درصد ازدواجها مربوط به ازدواج با کودکان زیر 15 سال است که رقمی بیش از 28 هزار کودک دختر را در هر سال شامل میشود. بیشترین آمار ازدواج و طلاق کودکان هم در استانهای سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجانشرقی و غربی، فارس، زنجان، تهران، همدان و مازندران ثبت شده است. ازدواج اجباری کودکان مسئلهای است که در بسیاری از کشورها نیز ریشه تاریخی دارد. حتی در برخی کشورها، هنوز هم ازدواج دختران 9 ساله امری عادی تلقی میشود؛ بنابراین ریشههای این مسئله در اعماق باور برخی جوامع محلی رسوخ کرده که حل آن مستلزم اصلاح دیدگاه مردم نسبت به این رفتار است. همسرگزینی برای یک کودک، نامش ازدواج نیست، بلکه نوعی تحمیل است؛ چرا که کودک به امری واداشته میشود که به آن علاقه و حتی آگاهی ندارد. بیشک اگر کودک در شرایط نامطلوبی رشد کند، در اغلب مواقع، خواه ناخواه به سمت ناهنجاری کشیده خواهد شد. داشتن خانواده فقیر، حضور والدین معتاد و ... از جمله عواملی است که به پدیده «کودکهمسری» دامن زده است و قطعاً این نوع از ازدواجها تبعات بسیار زیانباری بههمراه دارد.
تجربه تلخ اجتماعی
پدیده کودکهمسری با وجود برخورداری از کارکردهایی که در برهههایی از تاریخ اجتماعی انسان چه بسا دارای کارکردهای مناسبی نیز بوده است، اما با پیشرفت و تحولات اجتماعی و فرهنگی حاصل از توسعه اقتصادی و صنعتی جوامع و نوسازی و مدرنیزاسیون آنها، امروزه آثار و تبعات آسیبشناختی مهمی را در پی دارد. برای پذیرش مسئولیت اجتماعی و اقتصادی بزرگ و سنگینی همچون همسری (اعم از زن یا شوهر)، پدری و مادری، نهتنها منجر به آسیبپذیری و عدم ماندگاری آنان در این نقشهای اجتماعی شده، بلکه سبب سستی بنیانهای خانواده، وقوع تجربه تلخ اجتماعی، آسیبپذیری جسمی و روحی فرد کودک و در نهایت محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی حاصل از انگ بیهمسری شده است. بهنظر میرسد تمتع و لذتجویی جنسی بیشتر مردان از طراوت و دوشیزگی دختران است که میل به «ناهمسنگزینی» در همسریابی مردان را تقویت کرده و بخش قابل توجهی از دختران واقع در سنین کودکی، تحصیل و رشد جسمی و ذهنی را به همسری مردان بزرگسال درمیآورد. از دیگر دلایل کودکهمسری میتوان به اطاعتپذیری بیشتر و محض دختران از پسران یا زنان از مردان که ناشی از اندیشه و تجربه محدود و کمتر دختران نسبت به پسران اشاره کرد که آثار زیانبار این مسائل در آینده مشهود خواهد شد.
بیشتربخوانید:
بیماریهای جنسی ناشی از کودکهمسری
شاید یکی از ابتداییترین مسائل خطرناک و مورد بحث در خصوص کودکهمسری، موضوع سلامت جسمی و جنسی دخترانی باشد که در سنین پایین ازدواج به آنها تحمیل میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد که دختران در سنین پایین، بیشتر در معرض بیماریهای مقاربتی قرار دارند. طبق آمار، احتمال آلودگی به ویروس ایدز در دختران بیشتر از پسران است.
همچنین بیشترین آمار ابتلای دختران در سن 15 تا 24 است. در حالیکه بیشترین آمار پسران آلوده 10 سال بعد از این سنین است. بنابراین، در صورتیکه دختران در سن کم ازدواج کنند و همسرشان آلوده به ویروس ایدز یا دیگر بیماریهای مقاربتی باشد، احتمال آلوده شدن بیشتر است. انواع خاصی از ویروس HPV یا پاپیلومای انسانی میتوانند گونههای مختلفی از سرطان بهخصوص سرطان دهانه رحم را ایجاد کنند. دلایل شایع ابتلا به سرطان دهانه رحم، «ازدواج با همسری که در گذشته شرکای جنسی متعددی داشته»، «ازدواج کردن در کودکی»، «سطح وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی پایین و دسترسی کم به خدمات مراقبت بهداشتی» است. عوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از 15 سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کردهاند و این عوارض بیشتر آنها را در خطر مرگ قرار میدهد.
روان متلاشیشده
مورد مهم دیگری که از پیامدهای کودکهمسری عنوان شده، آسیبهای روانی و عاطفی است. نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اگر چنین ازدواجهایی به طلاق منجر شوند، آسیبهای آن شاید قابل فهم و ملموس باشد اما در صورت تداوم چنین ازدواجهایی، آثار زیانبار آن بهخوبی قابل ردیابی نیست. فقدان بهرهمندی از مزیت همسرگزینی اختیاری، در بلندمدت میتواند صدمات جبرانناپذیر روانی به فرد وارد کند. اغلب تحقیقات در زمینه کودکهمسری نشان میدهد که بخشی از خیانت به همسر در سایه کودکهمسری پدید آمده است. از سوی دیگر غالباً در پدیده کودکهمسری، دختران بعد از ازدواج دیگر نمیتوانند بهخوبی ادامه تحصیل بدهند و بنابراین صدماتی نیز از این باب متوجه این افراد میشود. اسماعیل ریاحی، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در خصوص کودکهمسری اعتقاد دارد: «بحث محرومیت از تحصیل یکی از این پیامدها است. اینکه دختران در سنین پایین ازدواج میکنند قاعدتاً از تحصیل محروم میشوند. از اینرو این دختران فرصتهای اندکی برای اشتغال و درآمدزایی دارند و لذا این دختران در صورتی که همسرانشان فوت یا متارکه کنند در برابر فقر آسیبپذیرتر میشوند و بحث زنانهشدن فقر مطرح میشود. از سوی دیگر، کیفیت زناشویی در اینگونه ازدواجها پایین است و رضایت زناشویی کاهش پیدا میکند.»
بیشتربخوانید: