ماهان شبکه ایرانیان

احیای تمدنی، دینی و هویتی جهان اسلام در پاسخ اهانت به رسول اکرم(ص)

چاپ دوازده کاریکاتور موهن به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) در روزهای اولیه سال ۲۰۰۵ در نشریه ای دانمارکی که به تدریج پس از مخالفت جریان های مردمی و حکومتی جهان اسلام، در تعداد دیگری از نشریات و جراید غربی نیز منتشر شد، به یک پدیده گسترده و پرانگیزه برای دفاع از پیامبر و ارزش ها و هویت اسلامی در قبال تهاجم فرهنگی غرب تبدیل شد.[۱]

احیای تمدنی، دینی و هویتی جهان اسلام در پاسخ اهانت به رسول اکرم(ص)

مقدمه

چاپ دوازده کاریکاتور موهن به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) در روزهای اولیه سال 2005 در نشریه ای دانمارکی که به تدریج پس از مخالفت جریان های مردمی و حکومتی جهان اسلام، در تعداد دیگری از نشریات و جراید غربی نیز منتشر شد، به یک پدیده گسترده و پرانگیزه برای دفاع از پیامبر و ارزش ها و هویت اسلامی در قبال تهاجم فرهنگی غرب تبدیل شد.[1]

حکومت دانمارک و پس از آن تمامی کشورهای غربی با تکیه و تمسک جدی به مسئله آزادی بیان و مطبوعات و تأکید بر غیرقابل تغییر بودن آن، نه تنها از انتشار این کاریکاتورها و اهانت به مقدسات ادیان الهی پشیمان نیستند، بلکه راه حل بحران حاصل را در تحول بینشی در جهان اسلام می دانند تا نسبت به ارزش های غربی و لیبرال دموکراسی و مقدسات لائیستی تمکین و چنان که فوکویاما توصیه می کند، از مواهب دموکراسی غربی بهره مند شود.[2]

اگرچه تلاش شد تا این اهانت بزرگ به روش های متعارف دیپلماتیک و حقوقی مورد پیگیری قرار گیرد، واکنش های عنادگونه حکومت دانمارک موجب شد تا عکس العمل وسیعی از سوی جهان اسلام و حرکت های خودجوش مردمی نسبت به این اقدام در سراسر کشورهای اسلامی و حتی غربی شکل گیرد که با تأکید و پای بندی بر اصالت های اسلامی و مقدسات الهی، نوعی «بازگشت به خویش» و «بیداری اسلامی در قبال اهداف و انگیزه های غربی» و تهاجم فرهنگی آنان در حال تکوین است.

با آنکه در گذشته نیز نمونه های دیگری از این اهانت ها، در اشکال و انواع مختلف از سوی نشریاتِ جوامع غربی صورت گرفته، با چنین واکنشی از سوی مسلمانان و کشورهای اسلامی مواجه نشده است. به نظر می رسد جنبش دفاع از پیامبر اکرم(ص) و مقدسات اسلامی، آغازی بر یک تحول بزرگ و دوره ای جدید در دفاع از ارزش های اسلامی باشد.

از این رو، در این پژوهش با مرور سیر تحولات، عکس العمل ها و بازتاب ها، به بررسی چرایی و دلایل واکنش ها می پردازیم و با تکیه بر تحلیل محتوای کنش ها و واکنش های صورت گرفته، ریشه های فکری این اهانت و عکس العمل جوامع اسلامی در بازاحیای تمدنی، دینی و هویتی را مورد توجه قرار خواهیم داد.

طرح مسئله، زمینه ها و پیگیری های اولیه

اگرچه این موضوع با انتشار دوازده کاریکاتور در روزنامه گیلاندز بوستن و اهانت به پیامبر اکرم(ص) آغاز شد، رهبر مسلمانان دانمارک اعلام کرد: «پشت سر اهانت به ساحت مقدس پیامبر، یک کتاب اهانت آمیز به این وجود مقدس قرار دارد که توسط «کوری بلوتیکن» با نام قرآن و زندگی محمد منتشر و در بین مردم این کشور رواج پیدا کرده است. وی در این کتاب مدعی است که پیامبر اسلام، یهودیان را حتی بیشتر از نازی های آلمان کشته است».[3]

نویسندۀ این کتاب ابتدا از کاریکاتوریست ها درخواست کرد تا در یک مجموعه، کاریکاتورهایی از پیامبر اکرم(ص) تهیه کنند که آنان نپذیرفتند. سپس وی از رئیس تحریریه روزنامه گیلاندز بوستن کمک خواست که وی چهل نقاش را دعوت کرد اما تنها دوازده نفر به این درخواست پاسخ مثبت دادند و کاریکاتورها در تاریخ 24 ژانویه 2005 در این روزنامه چاپ شدند.

پس از این اقدام،[4] مسلمانان دانمارک با هماهنگی قبلی، در نمازجمعه آن را به شدت محکوم و سپس با روزنامه مربوط برای اعتراض تماس گرفتند اما به آنها اعتنایی نشد. تماس با کاریکاتوریست ها و درخواست ملاقات با رئیس تحریریۀ روزنامه نیز با مخالفت روبه رو شد.

سپس درخواست ملاقات با وزیر کشور و پس از آن وزیر خارجه نیز رد شد. با ناامید شدن از مراجع مسئول در داخل دانمارک، مسئله به مسلمانان اروپا انعکاس یافت و از سازمان های اسلامی و اتحادیه علمای مسلمان درخواست کمک شد که متعاقب آن تلاش های رسانه ای در اعتراض به این اهانت آغاز گردید.

پس از تلاش های تبلیغاتی، اتحادیه عرب و سپس سازمان کنفرانس اسلامی نیز وارد موضوع شدند و مسئله در سطح جهانی در افکار عمومی مسلمانان منعکس و حرکت های اعتراض آمیز نسبت به این اهانت آغاز شد.

گروه سفرای کشورهای عربی در دانمارک و سپس نمایندگان اتحادیه عرب و هم زمان نیز یک کمیته از سازمان کنفرانس اسلامی مسئول پیگیری و ارتباط با حکومت دانمارک شدند.

اگرچه ملاقات ها و دیدارهای متعددی در این زمینه صورت گرفت، دولت دانمارک به جای برخورد مسئولانه با این اقدام موهن، مجدداً بر آزادی بیان و مطبوعات تأکید و اقدام نشریۀ مربوط در انتشار کاریکاتورها را مخالف قوانین دانمارک ندانست و حتی «راسموسن» نخست وزیر دانمارک از اینکه یازده سفیر از کشورهای عربی و اسلامی را برای ارائه توضیح به حضور نپذیرفت، دفاع کرد.[5]

ممکن است این سؤال به ذهن متبادر شود که چرا مسئولان دانمارکی و به تبع آن مسئولان اروپایی و امریکایی با دستاویز آزادی بیان و مطبوعات بر اقدام خود اصرار می ورزند و اینکه در جامعۀ اروپایی و غربی، چگونه زمینه سازی فرهنگی و تبلیغاتی صورت گرفته که بدین سادگی چنین اقداماتی را می پذیرند؟

بخش مهمی از پاسخ به سؤال فوق را در قسمت های بعدی خواهیم آورد؛ شاید چندان نیاز به ارائه فهرستی از اقدامات زمینه ساز طی سال های اخیر نباشد. اجمالاً اینکه پس از حوادث 11 سپتامبر و بهره برداری مقامات نئومحافظه کار، برای اتهام تروریسم به مسلمانان، سلسله اقدامات اجتماعی  فرهنگی، امنیتی و تبلیغاتی به شکل وسیعی علیه مسلمانان، مراکز اسلامی و حتی مساجد و رهبران مذهبی به اجرا درآمد و این موج به شکلی کاملاً هدایت شده در اروپا نیز دامن زده شد.

گزارش های منتشرشده حاکی است که دست کم 57 درصد مسلمانان امریکا، پس از حادثه 11 سپتامبر، در معرض سیاست نژادپرستی از سوی دستگاه های حکومتی، امنیتی و حتی رسانه های امریکایی قرار گرفته اند.[6] دست کم 960 مورد تعدی به مسلمانان امریکایی طی شش هفته پس از حادثه 11 سپتامبر، شاخص روشنی از فضای تحریک شده علیه مسلمانان در امریکا به دست می دهد.

مقامات امریکایی و لابی صهیونیسم در امریکا و اروپا برای کسب جبهۀ گسترده ای از حمایت بین المللی نسبت به سیاست مبارزه با تروریسم امریکا، امکانات رسانه ای و احتمالاً امنیتی خود را برای تحریک هرچه بیشتر افکار عمومی در اروپا بسیج کردند که حادثه انفجارهای لندن، سرفصل مهمی در این پروژه به حساب می آید و طی آن القاعده متهم شد، ولی طی ماه های گذشته، دستگاه های امنیتی انگلیس این اتهام را بی اساس اعلام کردند.

این موج ضداسلامی در فرانسه با موضوع استفاده از حجاب اسلامی دختران دبیرستانی و ایجاد منع قانونی برای فشار به جامعه اسلامی این کشور، دوره ای از تنش ها را دامن زد.

هلند که خود را در اروپا یک دولت با سیاست تسامح دینی و فرهنگی معرفی می کند، با ماجراسازی مبهم در قتل فردی به نام «وان کوخ» جریان ضداسلامی گسترده ای به راه انداخت و سپس قانون فشار بر مسلمانان را در مجلس این کشور به تصویب رساند.

جالب است بدانیم که هلند از دیرباز پناهگاه یهودیان فراری از کل اروپا طی دو جنگ جهانی بوده و حضور و نفوذ صهیونیست ها در این کشور به کاوش و جست جوی چندانی نیاز ندارد.[7]

البته این بی پروایی در اهانت به مقدسات الهی که با رواج تفکر لائیستی دامن زده می شود، دامن ادیان دیگر را نیز گرفته است. همین نشریه، سه سال قبل با انتشار تصویری از حضرت مسیح(ع) موجب نارضایتی و تحریک احساسات مسیحیان شد که پس از اعتراض افکار عمومی، از آنان عذرخواهی کرد و در موارد دیگر با انتشار مقاله و تصویری، اعتراض کلیسای کاتولیک را نیز برانگیخت. در موارد دیگر یهودیان اروپا و تشکل های آنان نسبت به برخی مقالات و عملکردهای رسانه ای که به عنوان ضدیت با یهودیان ارزیابی شده بود، اعتراض و احکام دادگاه را به نفع خود تمام کردند.[8]

آنچه در این بین به خوبی آشکار است اینکه دوگانگی معیار در برخورد با مسلمانان و مقدسات آنان، اساس اعتراض و انتقاد گستردۀ مسلمانان اروپایی و جهان اسلام است.

شاید آنچه در روزنامۀ ایندیپندنت آمده مبنی بر اینکه «هدف اهانت کنندگان این بوده تا نشان دهند که مسلمانان نمی توانند جزئی از اروپا باشند و مسئله ادغام مسلمانان در جامعۀ اروپایی محتوایی ندارد»، بیان درستی از اقدام نشریه دانمارکی باشد.[9]

هم چنین بیان «المقری الادریسی» یکی از نمایندگان پارلمان مراکش و عضو «حزب عدالت و رشد» که یک جریان صهیونیستی را مسئول ایجاد درگیری بین مسلمانان و مسیحیان با هدف در تنگنا قرار دادن مسلمانان در غرب می داند، قابل توجه است؛ زیرا مهم ترین جریانی که از این درگیری در سطح گسترده ای سود می برد، صهیونیست ها هستند.

در دانمارک، تحریکات ضداسلامی تا حدی از سال های قبل اوج گرفته و منابع رسمی حکومتی با طرح قوانین ویژه ای در پارلمان آن کشور، به دنبال محدودیت های رسمی علیه جامعۀ اسلامی این کشور بوده اند. قانون مربوط از ورود ائمه جماعات مساجد به این کشور جلوگیری می کند و ائمه جماعات داخلی باید شغل دیگری برای معیشت خود داشته باشند، به زبان دانمارکی صحبت کنند و به ارزش های جامعۀ غربی احترام بگذارند و در صورت تخلف، به عنوان افراد نامطلوب از این کشور اخراج شوند.[10]

نتیجه اینکه انتشار کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام، حاصل روند چند سالۀ تبلیغات وسیع رسانه ای و غیررسانه ای بوده و یک اقدام آنی از سوی افرادی ماجراجو نبوده است و اصرار مقامات این کشور یا حمایت سایر رهبران غربی از این رویکرد حکومت دانمارک، پایه های دیگری دارد که در مباحث بعدی به آن می پردازیم.

عکس العمل ها و بازتاب ها

واکنش افکار عمومی و جهان اسلام به اقدام این نشریه دانمارکی که پس از آن در تعداد دیگری از نشریات غربی نیز ادامه یافت، در دو سطح رسمی  حکومتی و مردمی شکل گرفت.

در سطح حکومتی تقریباً از همان ابتدا، واکنش های رسمی جریان یافته، ولی از آنجا که سران بیشتر کشورهای اسلامی در مناسبات ویژه ای با امریکا به سر می برند و ناچارند ملاحظات و در واقع مطالبات امریکا را در مهار رشد اسلام گرایی یا گسترش انگیزه های اسلامی لحاظ کنند،[11] تقریباً از اوایل مارس 2006 شاهد نوعی توقف در مواضع رسمی حکومت های جهان اسلام هستیم. اگرچه در مجاری سیاسی  دیپلماتیک و عمدتاً هیئت های برگزیدۀ اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی تلاش هایی در جریان است تا در سطح اتحادیه اروپا و سازمان ملل، راهکارهای قانونی برای ممنوعیت تکرار این اهانت ها به تصویب برسد، اخبار منتشره هنوز چشم انداز موفقی را ثبت نکرده اند.[12]

با گسترش تظاهرات و اعتراضات مردمی و اعمال تحریم علیه کالاهای دانمارکی، اتحادیه اروپا از کشورهای اسلامی خواست تا با کمک هم از بحران موجود جلوگیری کنند و طرح مشترکی را که به «تسامح دینی» دعوت می کند، به سازمان ملل ارائه دهند. اتحادیه اروپا هیچ گونه محدودیتی را در قوانین آزادی بیان و مطبوعات نمی پذیرد و حتی در برخی مواضع خود، اقدام نشریه دانمارکی را توجیه می کند. پارلمان اروپا در همین زمینه اعلام کرده است که ایران و کشورهای عربی، اقدام به چاپ کاریکاتور علیه یهودیان می کنند و احترام به ادیان را در مورد یهودیان به اجرا نمی گذارند.[13]

پر واضح است که منظور پارلمان اروپا آن چیزی است که در خصوص رژیم صهیونیستی و اقدامات سرکوبگرانه علیه فلسطینی ها و ترور و کشتار مستمر مردم فلسطین در مطبوعات عربی و اسلامی چاپ می شود و در واقع، ماهیت صهیونیستی سیاست های پارلمان اروپا نیز در همین موضع گیری روشن می شود که هیچ اعتراضی را نسبت به جنایات صهیونیسم تحمل نمی کند. به بیان دیگر، هم چون دیگر قوانین موجود در اروپا، حمایت از صهیونیسم و رژیم صهیونیستی از مقدسات اروپایی و امریکایی است که حق اعتراض و افشای آن وجود ندارد و خلاف قانون تلقی می شود تا جایی که آن را معادل توهین به ادیان و ارزش های الهی قرار می دهند. در این زمینه، دیوید ایروینگ انگلیسی، از مورخان مشهور اروپایی، در 20 فوریه 2006 در اتریش به علت انکار و تردید در افسانۀ هولوکاست محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد. نمونه های فراوان دیگری نیز که روژه گارودی در صدر آنهاست و در مجازات های قانونی اروپایی از بسیاری حقوق مدنی محروم و جرایم نقدی پرداخت کرده یا به زندان رفته اند، در این زمینه وجود دارد.

البته روشن است که آزادی بیان و مطبوعات در خصوص صهیونیسم و رژیم صهیونیستی و جنایات صد ساله آنها در فلسطین مفهومی ندارد و به عنوان یهودی ستیزی معرفی و سرکوب می شوند.[14]

به هر حال، 57 کشور اسلامی پیش نویس طرحی را به سازمان ملل تقدیم کرده اند که اهانت به ادیان را ممنوع می داند و تحریک و تشویق علیه ادیان دیگر را، به عنوان «تهدید حقوق بشر» و «آزادی های اساسی» معرفی می کند.[15]

واکنش های رسمی کشورهای عربی و اسلامی را می توان در سطوح مختلفی قرار داد و در سه دسته نمادین معرفی کرد: دسته اول ملاحظات مناسبات با امریکا را دارند و حداکثر به کارویژه های تلاش های دیپلماتیک تکیه کرده اند تا خواسته های بوش را مبنی بر ضرورت جلوگیری از اعتراضات مردمی و پایان دادن به آن توسط حکومت های اسلامی و غربی، عملی کرده باشند.[16]

دسته دوم، اساس مشکل را در دیدگاه غربی و معیارهای دوگانه غربی نمی دانند و در واقع به توصیه های فوکویاما عمل می کنند و مشکل را در باورهای جامعه مسلمانان دانسته، راه حل برون رفت از بحران جاری را گسترش «لیبرالیسم اسلامی» یا «تسامح اسلامی» می دانند.

دسته سوم در مواضع شفاف تری، ریشه بحران را در نوع اندیشه و رفتار غربی می دانند که با تحریک باندهای صهیونیستی عمل می کنند و این اقدام را بخشی از یک روند هدفمند برای مسخ ارزش های الهی و مقدسات دینی تلقی می کنند.

واکنش های مردمی و در حقیقت غیررسمی که اساس جنبش فراگیر اسلامی در قبال اقدام نشریه دانمارکی است، گستردگی و کارکردهای قابل توجهی داشته و پایه نگرانی نظام های غربی است. افکار عمومی جهان اسلام که در قید ملاحظات رسمی نبوده و طی پنج سال گذشته، نسبت به عملکرد، سیاست ها و اهداف امریکایی  غربی، شناخت و اعتراض وسیعی از خود نشان داده، با انگیزه و اقتدار از ساحت پیامبر اکرم (ص) به دفاع پرداخته و بدون توجه به مرزهای سیاسی و جغرافیایی، یک پدیدۀ گسترده و واحد جهانی از هویت و فرهنگ اسلامی را به نمایش گذاشته است. مشارکت تمام جوامع اسلامی و حتی اقلیت های مسلمان در کشورهای غربی و امریکا در اعتراضات مستمر که سطوحی از اشکال خشم و اعتراض را شامل می شود، حکومت های غربی را به چالش کشیده است. شاید بتوان گفت واکنش های صورت گرفته طی ماه های گذشته از سوی مجامع مردمی و افکار عمومی جهان اسلام، حاصل تراکم یافته سیاست های امریکا و غرب طی سال های پس از 11 سپتامبر علیه جهان اسلام است. آنچه توسط امریکا در افغانستان یا در عراق به اجرا درآ‎مده، اعتقاد قاطعی در منطقه به وجود آورده که شعارهای «دموکراسی سازی» و «برکناری دیکتاتورها» یا «مبارزه با تروریسم» تنها دروغ های بزرگی هستند که با هدف گسترش سطله دائمی امریکا، غرب و صهیونیسم عنوان می شوند. این مسئله ای است که وزیر خارجه فنلاند در هلسینکی در بیانی ملایم بدان اعتراف دارد. وی اعلام کرد: «از 11 سپتامبر رهبران اروپایی در یک تصورِ واحدِ اشتباه، با یک نگاه به تمامی مسلمانان نگریستند و از هم سبقت گرفتند. عمق این اشتباه... است که رسانه ها در برخورد با امور اسلامی و مسلمانان روا می دارند».[17]

واکنش های مردمی به شکل وسیعی تقریباً در تمام کشورهای عربی، اسلامی و غیراسلامی استمرار داشته و در برخی موارد به مراکز و سفارت خانه های دانمارک نیز حملاتی صورت گرفته است[18] و به علت درگیری های حاصله بین مردم و نیروهای پلیس در کشورهای مختلف تعدادی نیز کشته و زخمی یا دستگیر شده اند.[19] به دنبال تلاش و اقدام تجمعات و گروه های مردمی  اسلامی برای اقامه دعوی و شکایت از نشریۀ دانمارکی طی تظاهرات مستمر در پاکستان، رهبران مذهبی این کشور برای اجرای حکم شرعی در مورد کاریکاتوریست ها جایزه تعیین کردند.[20]

در کنار واکنش های فوق، کنگره جهانی حمایت از پیامبر اکرم(ص) در بحرین تشکیل و سیصد شخصیت اسلامی در آن شرکت کردند. این کنگره که سه محور زیر را مورد بحث قرار داد، طی بیانیه ای مصوبات خود را اعلام کرد:[21]

1. استراتژی حمایت از پیامبر(ص)؛

2. ماهیت اهانت به پیامبر(ص)؛

3. ابزار و وسایل عملی برای حمایت از پیامبر اکرم (ص)؛

در این نشست ضمن محکوم کردن اقدام نشریه دانمارکی موارد زیر تصویب شد:

1. ایجاد سازمان جهانی حمایت از پیامبر اکرم(ص)؛

2. درخواست عذرخواهی فرهنگی از انتشار کاریکاتورها و ارائه تصویر صحیح از پیامبر اکرم(ص)؛

3. استمرار تحریم کالاهای دانمارکی؛

4. ایجاد صندوق بین المللی حمایت از پیامبر اکرم(ص)؛

5. تأسیس دفتر حقوقی و قانونی حمایت از پیامبر اکرم(ص).

بازتاب این کنگره و مصوبات آن شکست جدیدی برای دانمارک ارزیابی شد.[22] هم زمان با حرکت های اعتراض آمیز مردمی، در حرکتی خودجوش، تحریم کالاهای دانمارکی در تمام کشورهای اسلامی گسترش یافت که به جز بازتاب های مالی و خسارت های اقتصادی برای شرکت های دانمارکی، نمادی از حرکت دسته جمعی و جهانی برای دفاع از مقدسات اسلامی بود.

بنا به گزارش های منتشرشده، دست کم سیصد مؤسسه و شرکت دست به تحریم محصولات بزرگ ترین تولیدکنندۀ محصولات لبنی اروپا زده اند که در کشورهای عربی و اسلامی بازار مصرف بزرگی را به خود اختصاص داده است.[23] روابط عمومی شرکت آرلا (دانمارکی) اعلام کرد: «آنچه آن شرکت طی چهل سال بنا کرده است، طی پنج روز بر باد رفت». مقامات دانمارکی با اجرای تحریم مردمی در کشورهای عربی و اسلامی، نگران 6/2 درصد از مجموع صادرات خود هستند که معادل 23 میلیارد کرون می شود.

این گزارش اعلام کرده است که شرکت های مشترک دانمارک  سوئد روزانه ده میلیون کرون خسارت می بینند. شرکت محصولات لبنی آرلا اعلام کرده است که با اعمال تحریم بر روی کالاهای این شرکت، سالانه 488 میلیون دلار خسارت خواهد دید[24] و دانمارک سالانه 1400 فرصت شغلی را از دست خواهد داد. مسئولان دانمارکی با اجرای تحریم محدود، سود سالانه 813 میلیون دلاری در خاورمیانه را از دست خواهند داد.

ارزش صادرات مرغ دانمارکی به خاورمیانه 12 درصد کل صادرات به خاورمیانه را تشکیل می داده که خسارت 180 میلیون دلاری را به دانمارک تحمیل کرده است.

در اقدام نمادین دیگری از سوی صراف های مصر، کار با واحد پول دانمارک و نروژ متوقف شده که با توجه به دیدار هفتگی دوهزار جهانگرد دانمارکی از مصر، حرکت توریستی به مصر با مشکل جدیدی مواجه شده و سفارت دانمارک به دنبال بررسی و رفع مشکل است.[25]

روزنامه ایرانی همشهری نیز در اقدامی جدید یک مسابقه بین المللی کاریکاتور در مورد هولوکاست را مطرح کرد و با عملیات روانی خود در قبال این افسانۀ صهیونیستی، بر انفعال مجامع غربی افزود.

در کنار مسئله تحریم دریایی دانمارک و کشتی های آن در بنادر کشورهای عربی  اسلامی که در نشست وزرای خارجی کشورهای عربی در قاهره مورد بررسی قرار گرفت، ایران نیز اعلام کرد قراردادهای تجاری خود را که شامل محصولات لبنی، غذایی، صنعتی و طرح های بزرگ بالغ بر 3/1 میلیارد کرون واردات از دانمارک و 92 میلیون کرون صادرات به آن کشور می شود، لغو کرده است.[26] اگرچه رسانه های دانمارکی اعلام کرده اند تحریم بر اقتصاد داخلی دانمارک اثری ندارد، در صورت گسترش سیاست تحریم به تمام محصولات و مبادلات تجاری با دانمارک و توسعه آن به بخش های رسمی و حکومتی در کشورهای اسلامی  عربی، حجم خسارت های دانمارک، آمارهای بزرگ تری را در برخواهد گرفت؛ به ویژه اینکه اوضاع اقتصادی کشورهای اروپایی در سایه افزایش قیمت نفت و رکود اقتصادی در امریکا و اروپا و الزام آنها به تعامل اقتصادی و تبادل تجاری با کشورهای خاورمیانه و کشورهای عضو اوپک، تنگناهای جدیدی را برای دانمارک شکل خواهد داد.

بدین ترتیب، بازتاب واکنش های صورت گرفته به سرعت نتایج اولیه خود را نشان داد. شرکت های دانمارکی «آرلافودز» و «لیوفارما» با انتشار بیانیه عذرخواهی در مطبوعات عربی و پذیرش درخواست شرکت های تجاری عربی و اسلامی مبنی بر ضرورت قطع مبادلات تجاری آن شرکت ها با اسرائیل به دنبال بهبود روابط تجاری خود با خاورمیانه اند.[27] به طوری که دیوید فلسر، سفیر رژیم صهیونیستی در دانمارک، در حال بررسی موضوع برای مقابله با این موج ضدصهیونیستی از سوی شرکت های دانمارکی است.

مقامات اروپایی برای جلوگیری از تحریم موجود یا گسترش آن به سطوح رسمی و حکومتی، مراجعه به سازمان تجارت جهانی را عنوان کردند، ولی کارشناسان حقوقی سازمان تجارت جهانی اعلام کردند که آن سازمان بین تحریم مردمی که از سوی شرکت های خصوصی صورت می گیرد با تحریم های حکومتی تفاوت قائل است و نمی تواند آنها را مجبور به خرید کالاهای کشور دیگری کند.[28]

اگرچه مقامات حکومتی دانمارک از اقدام دو شرکت مذکور ابراز نارضایتی کردند، عملاً مجبور به اعلام تأسف از انتشار کاریکاتورهای موهن نسبت به پیامبر اکرم(ص) شدند.

علاوه بر عذرخواهی نروژ و فنلاند، اظهار تأسف نخست وزیر دانمارک، راسموسن، و عذرخواهی مدیر مسئول روزنامۀ دانمارکی کارستن گوستی، تأسف اتحادیه اروپا و محکوم کردن این توهین از سوی واتیکان و اینکه آزادی بیان برای توهین به ادیان نیست و استعفای روبرتو کالدیرولی، وزیر اصلاحات کابینه برلوسکونی، مقامات دانمارکی دست به بسیج دیپلماتیک زدند تا حمایت بیشتری از سوی کشورهای غربی و امریکایی کسب کنند.[29] با وجود این، موجی از جدل های سیاسی در اروپا به وجود آمده و گفتمان اروپایی  اسلامی (از توصیه های فنلاند) در دستورکار اتحادیه اروپا قرار گرفته است.

سولانا، هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برای مهار گسترش اعتراضات و بازتاب های آن، به کشورهای منطقه و ترکیه و مصر سفر کرده و طی تماس با اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی، همکاری مشترک اتحادیه اروپا و سازمان های یادشده را درخواست کرده است.[30]

بوش و مقامات امریکایی که از یک سو برای چاپ کاریکاتورها اعلام تأسف کرده بودند، در مقابل گسترش خشم افکار عمومی جهان اسلام و با بهانه قرار دادن برخی حوادث در حمله به مراکز دانمارکی، حمایت خود را از دانمارک و تأکید بر آزادی بیان و مطبوعات اعلام کردند. دستگاه دیپلماسی امریکا نیز در فشار آشکار به مسئولان کشورهای عربی  اسلامی ضرورت جلوگیری از اعتراضات را خواستار شد. لذا حکومت دانمارک با طفره رفتن از عذرخواهی رسمی و برخورد قانونی با عاملان این اهانت، مجدداً اقدام نشریه مربوط را غیرقانونی ندانست. «فلیمینگ روز» صاحب ایدۀ اصلی کاریکاتورها نیز با حضور در مؤسسه بروکینگ از اقدام خود دفاع کرد.[31]

در عین حال، حکومت دانمارک در شرایطی انفعالی، حتی در دیپلماسی خود در خاورمیانه دچار مشکل شده و سفر نخست وزیر این کشور به هندوستان، به علت احتمال گسترش تظاهرات و برخوردهای مسلمانان به تعویق افتاده است.[32]

چرایی و اسباب تشدید واکنش ها

برخورد دوگانه غرب با مسائل مسلمانان در موضوعات مشابه با حوادثی که برای مسیحیان یا صهیونیست ها رخ می دهد و پافشاری آنان بر ارزش های جامعۀ غربی و بی اعتنایی به مقدسات دیگر ادیان از یک سو، حکومت دانمارک را به اقدامات بسیار محدود در این زمینه هدایت کرد و از سوی دیگر، به طولانی شدن و گسترش واکنش های جامعه مسلمانان منجر شد. در حقیقت، جامعۀ غربی که دست کم طی پنج سال گذشته زیر شدیدترین تبلیغات هدایت شده علیه مسلمانان و اعتقادات آنها قرار داشته، به شکل طبیعی، مسلمانان را معادل تروریست و اعتقادات آنها را به عنوان نمادهای منفی و شر قرار داده است.

در این بین جایگاه و عملکرد نئومحافظه کاران امریکایی و ابزارهای رسانه ای و مراکز مطالعاتی نخبگان فکری آنان که همفکران زیادی در اروپا دارند، به منظور گسترش فضای بین المللی مطلوب برای سیاست های امریکا در اروپا و نقاط دیگر جهان، از موقعیتی ویژه برخوردار است. هم چنین لابی و محافل صهیونیستی در امریکا و اروپا، عامل مهمی در گسترش اندیشه های لائیک یا ضداسلامی بوده و در تحریک افکار عمومی اروپا علیه مسلمانان فعالانه حضور داشته اند.

زمینه ها و ابزارهای فوق و عوامل زیر را می توان اسباب تشدید واکنش های جامعۀ اسلامی در قبال این رویداد دانست:

1. حمایت های غرب از اقدام نشریه دانمارکی

این پشتیبانی در سطوح دیپلماتیک و تبلیغاتی، نشست های منطقه ای و دوره ای و تماس های سیاسی ابراز شده و با انتشار مجدد این کاریکاتورها در برخی نشریات اروپایی یا اقدامات تحریک آمیز مانند پوشیدن پیراهن هایی که کاریکاتورهای یادشده بر روی آنها چاپ شده بودند و حمایت برخی احزاب راست گرا در انگلیس، سوئد، ایتالیا و... به بحران موجود دامن زده است.

2. بهره برداری از عنوان آزادی و دموکراسی

تمام محافل غربی، رسانه ها، مقامات و شخصیت های اروپایی و امریکایی با تأکید بر آزادی و دموکراسی از یک سو، خود را طرف دار این مفاهیم نشان داده اند و از سوی دیگر، جامعه اسلامی را متهم به فقدان آن کرده و با همین پوشش به توجیه این اقدام موهن پرداخته اند.

3. رشد جریان ضداسلامی در غرب

همان گونه که پیشتر بدان اشاره شد، تبلیغات هدایت شده و برنامه ریزی شدۀ نئومحافظه کاران، جریان های لیبرال و دست راستی و لابی های صهیونیستی، فعالانه برای توجیه سیاست مبتنی بر قدرت که با هدف گسترش سلطۀ غرب در خاورمیانه دنبال می شود، اسلام و مسلمانان را جبهۀ شر و پلیدی قرار داده تا هرگونه اقدام علیه آنان موجّه جلوه گر شود؛ به طوری که افکار عمومی غرب عامل تمام مشکلات، ناامنی ها و بی ثباتی خود را مسلمانان و اسلام بدانند.

علاوه بر عوامل فوق، سرسختی مقامات دانمارکی و تکبّر اولیه تا حد عدم پذیرش و ملاقات با نمایندگان کشورهای عربی و اسلامی، به تشدید واکنش ها و اعتراضات اسلامی منجر شده و تمایلی جدی برای گسترش واکنش علیه عاملان اقدام مذکور و حامیان آن به وجود آورده است؛ به طوری که در نظرسنجی صورت گرفته 7/90 درصد خواستار گسترش تحریم علیه دانمارک و حامیان اقدام یادشده شده بودند.[33]

تحلیل محتوایی ریشه های اقدام موهن و واکنش ها

به راستی چرا به یک جنبش ضداسلامی در غرب دامن زده می شود و طی آن بر مقدسات اسلامی می تازند و آن را به سخره می گیرند؟ چگونه است که در تنوع فرهنگی جهان واحد، اصالت ارزش های غربی و بلکه ضرورت گسترش و پذیرش آن در جوامع اسلامی با اصرار دنبال می شود؟ واکنش های صورت گرفته تا چه حد موفق بوده اند و چه باید کرد؟ و حرکت گستردۀ اعتراضات اسلامی چه پیامی دارد؟

فوکویاما معتقد است لیبرالیسم و دموکراسی اروپایی برتر از نوع امریکایی آن است و از آنجا که در نشست های مشترک اروپایی و امریکایی در مالت و بارسلون طی دورۀ اول ریاست بوش که هدف سلطه کامل بر خاورمیانه را دنبال می کند، نتوانستند به نتیجه برسند، در نشست ناتو در استانبول نوعی هماهنگی و توافق، بین امریکا و اروپا شکل گرفت تا در راهبردی مشترک، فرایند سلطه بر خاورمیانه عملی شود. بر همین اساس، اروپا طرح مشارکت اروپایی  مدیترانه ای را در برنامه های خود قرار داده است.

فوکویاما می گوید: «شرط مصالحۀ اروپایی و اسلامی، تغییر تفکر در عالم اسلامی است[34] و در واقع، مصالحه بین اسلام و دموکراسی است! اگر کشورهای اسلامی به سوی دموکراتیزه شدن و لیبرالیسم پیش نروند، در بلندمدت نمی توان دموکراسی را در این کشورها جا انداخت».

آنچه فوکویاما بیان می کند، راه حلی برای برون رفت امریکا از مشکلات موجود و استمرار بخشیدن به راهبردهای سلطه بر خاورمیانه است.

در واقع باید گفت امریکا و غرب برای عملی کردن طرح خاورمیانه، با تکیه بر شعار دموکراسی سازی، به دنبال تقویت جریان های لیبرالیستی در جوامع شرقی و اسلامی برآمدند، ولی از آنجا که در سیاست به قدرت رساندن جنبش های لیبرالیستی در کشورهای اسلامی به نتیجه نرسیده اند، به دنبال تقویت موج جنبش های لائیک برآمده اند. لذا در قالب آزادی بیان و مطبوعات نمادهای تابوشکنی را در یک جریان هدفمند و تدریجی به اجرا می گذارند.

مرکز کارنگی در واشنگتن طی گزارشی مسئله فوق را مورد بررسی قرار داده و می گوید:[35] «تنها راه اصلاح سازمان های اسلامی، مذاکره با مؤسسات و حکومت هایی است که به ضرورت رشد دموکراسی در خاورمیانه ایمان دارند و آن را به سود همه می دانند».

مشکل غرب و مؤسسات بین المللی این است که سازمان های اسلامی، دیدگاه خود را در مسائل مهم، مبهم بیان می کنند. غرب و مؤسسات بین المللی فکر می کنند که جنبش های سیاسی لائیک توانمندی، صلاحیت و شایستگی لازم را برای این تحول دموکراتیک دارند، در حالی که روشن شده است که در کشورهای عربی، جنبش های لیبرالیستی که قادر به بسیج طرف داران زیادی باشند، وجود ندارند و گروه های اسلامی در آیندۀ نزدیک، مهم ترین نیروی سیاسی در این کشورها خواهند بود.

این نخبگان معتقدند جهان اسلام باید از تاریخ، تمدن و فرهنگ خود جدا شود و میراث فرهنگ غربی را بپذیرد تا پروسه جهانی سازی در بعد فرهنگی با یکسان سازی فرهنگی پیش برود.

خوب است به نکته دیگری نیز بپردازیم که در راستای اندیشه های غربی یاد شده است.

غربی ها با متهم کردن مسلمانان به تروریسم، در واقع آنان را در موضعی انفعالی قرار می دهند تا مطابق ضوابط و استانداردهایشان، خود را غیرتروریست نشان دهند و در مسیر این اصلاح، الگوی تجویزشدۀ غربی را به اجرا بگذارند که به «لیبرالیسم اسلامی» معروف است.

استراتژی ایجاد تحریک در مسلمانان از سوی غرب براساس «مناسبات قدرت» اعمال می شود و با مطلق دانستن آزادی و به کارگیری مناسبات قدرت اشغال عراق و افغانستان و تهدید کشورهای دیگر را تحت عنوان «ضرورت تغییر رفتاری آنان» توجیه می کند. در این نگاه امریکایی  غربی، مفهومی به نام آزادی برای دیگران مطرح نیست و بنا به دیدگاه بوش، «هرکس با او نیست، دشمن اوست»، و هیچ کس حق تردید در افسانه های صهیونیسم را ندارد و رهبران خونریز رژیم صهیونیستی نماد صلح و دموکراسی(!) معرفی می شوند. این به معنی آزادی یکی و فقدان آزادی دیگری است که معیاری دوگانه در رفتار غربی ها محسوب می شود؛ امریکا با اشغال عراق، دنبال آزادسازی است! و با ویران سازی و کشتار، به دنبال آبادانی!

این دوگانگی رفتاری، در بنیان های فکری و شناختی غرب و ارزش های آنها ریشه دارد که ارزش های دیگران را ارزش نمی دانند تا به آن احترام بگذارند. لذا دیگران را دعوت به اعتدال و تسامح می کنند و قوانین، عرف و ارزش های خود را ثابت و اساسی می پندارند که دیگران باید بدان عمل کنند.

در حقیقت، آزادی مفهومی بزرگ است که بر هوشمندی انسان و تحریک احساسات آن دلالت دارد و بر سمت گیری های رفتاری آن حاکم است، ولی این مفهوم با شبکه ای از مفاهیم دیگر مانند برابری و عدل مرتبط است.

در سوسیالیسم، کمونیسم و بلوک شرق، شعار «برابری» اساس است و در غرب بر مسئله «آزادی» تکیه می کنند، ولی در دیدگاه اسلامی «عدالت» اساس هر کاری است. در نظام های سوسیالیستی آزادی و عدالت از دریچه برابری و مساوات مفهوم پیدا می کنند و در نظام سرمایه داری و لیبرالیسم غربی عدالت و برابری تنها از منظر آزادی فهمیده می شوند، ولی در بینش اسلامی آزادی و برابری تنها با ترازوی عدالت به اجرا درمی آیند. این بدان مفهوم است که مرز آزادی هر کس تا جایی است که آزادی دیگری محدود و پایمال نشود، یعنی آزادی مطلق نیست و باید با ضوابط مدنی، حقوق بشر و بین المللی محدود شود. دیدگاه اسلامی آزادی را محدود به منافع مردم و دیگران، عدل و برابری، عرف ها و ارزش ها می داند و آزاد کسی است که ملتزم و مسئول باشد.

مسیحیت لائیستی حاکم بر غرب در نگاهی تاریخی، حاصل رویدادهای دورۀ حاکمیت کلیسا و دین گریزی ناشی از عملکرد رهبران کلیساست و لذا امروز با همان ذهنیت های تاریخی و تحریک سیاست سازان جدید و حاکم بر امریکا و لابی های صهیونیستی، با دین دشمنی می ورزد و آن را برای جهان مضر می پندارد.

اینکه غرب لائیسم را پایه زندگی اجتماعی و فرهنگی خود قرار داد، حق اوست، ولی اینکه برای جهانی سازی آن اصرار دارد، متکی بر اندیشه های گسترش سلطه بر جهان است که بر مناسبات قدرت نیز تکیه زده است.

دکتر ریاض جرجور، دبیرکل گروه عربی گفتمان مسیحی  اسلامی، معتقد است: «حوادث اخیر نشان داد که اروپا از موضع حمایت از آزادی بیان به موضع مخالفت با ارزش های دینی رسیده است که مسئله کاریکاتورها و اهانت به پیامبر اسلام، بخشی از نزاع بین غرب و لائیسم با دین است».[36]

به نظر می رسد اهانت به پیامبر اسلام از یک پشتوانه کاملاً فکری و هدایت شده برخوردار است و لذا وسعت یافتن واکنش های اسلامی نیز این بار از یک هوشمندی و درک جدید از این اقدام موهن برخوردار است. در حقیقت، شاخص مردمی و خودجوش بودن عکس العمل های اسلامی، اگرچه می توانست با تلاش ها و واکنش های رسمی و حکومتی به کارکردهای سریع تر و قوی تر دست یابد، از سوی دیگر، حاکی از نوعی خودآگاهی و بازگشت و تمسک به ارزش های اسلامی و دفاع از مقدسات است که در مقابل هجوم فرهنگی غرب با هدف سلطه، باز احیای تمدنی، فرهنگی و هویتی را نوید می دهد.

اگرچه اعتراضات و واکنش ها به نتایج کامل و نهایی خود نرسیده و نیازمند تداوم و پیگیری بیشتر است، نگرانی غرب از به خطر افتادن پروژۀ سلطه و گسترش موج همبستگی اسلامی و مخالفت با سیاست های سلطه غربی زمینه را برای تصویب قوانین و مقررات بین المللی جهت جلوگیری از تکرار این اهانت ها فراهم می کند.  

پی نوشت ها

[1] برای مطالعه بیشتر در مورد نقش توسعه در قدرت ملی بنگرید به: آدرین لفت ویک، سیاست و توسعه در جهان اسلام، ترجمه ع. خسروی و م. میرمحمدی، تهران: مؤسسه مطالعات بین المللی تهران، 1384.

[2] محمد خلیفه، «همبستگی تمدن ها یا جنگ افکار»، روزنامه الخلیج، 2/4/2006.

[3] احمد فتحی، سایت اسلام آن لاین، 2/2/2006.

[4] بلال التلیدی، سایت اسلام آن لاین، 22/3/2006.

[5] سایت الجزیره، 21/2/2006.

[6] سایت الجزیره، 22 /8/2005.

[7] بلال التلیدی، پیشین.

[8] هادی یحمد، مصاحبه با اولیویه روا (از محققان مسائل اسلامی اروپا)، سایت اسلام آن لاین، 5/2/2006.

[9] معتز الخطیب، سایت اسلام آن لاین، 10/2/2006.

[10] سایت الجزیره، 20/9/2002.

[11] سایت الجزیره، 23/2/2006.   

[12] سایت الجزیره، 11/3/2006.

[13] سایت الجزیره، 16/2/2006.

[14] سعید ابومعلا، سایت اسلام آن لاین، 1/3/2006.

[15] سایت الجزیره، 14/2/2006.

[16] سایت الجزیره، 23/2/2006.

[17] علی اوحیده، «ازمه الثقه لاتزال باقیه بین اروبا و دول الاسلامیه»، سایت عرب آن لاین، 21/3/2006.

[18] سایت الجزیره، 7 و 11/2/2006 و سایت اسلام آن لاین، 4/2/2006.

[19] سایت الجزیره، «احتراق قنصلیه ایطالیا ببنغازی و قتلی فی احتجاجات الرسوم»، 18/2/2006.

[20] سایت الجزیره، 21/2/2006

[21] فؤاد وسام، «منظمه العالمیه لنصرۀ النبی»، سایت اسلام آن لاین، 24/3/2006.

[22] نضال ابوعارف، «استمرار المقاطعه هزیمه لنا»، سایت اسلام آن لاین، 25/3/2006.

[23] سایت الجزیره، 29/1/2006.

[24] سایت الجزیره، 1/2/2006.

[25] سایت الجزیره، «تفاهم خسائر الاقتصاد الدانمارکی»، 7/2/2006.

[26] سایت الجزیره، «المقاطعه الاسلامیه کابوس حقیقی فی واقع الشرکات الدانمارکیه»، 20/2/2006.

[27] سایت الجزیره، «منظمه التجاره العالمیه تسمح بالمقاطعه الشعبیه»، 10 /2/2006.

[28] سایت الجزیره، «استنفار دیپلماسی بالدانمارک سبب ازمه الرسوم الکاریکاتیر»، 1/2/2006.

[29] علی اوحیده، پیشین.

[30] سایت الجزیره، 19 /2/2006.

[31] سایت الجزیره، 16/2/2006.

[32] سایت الجزیره، 19/3/2006.

[33] سایت الجزیره، 6/2/2006.

[34] محمد خلیفه، پیشین.

[35] روزنامه شرق الاوسط، 6/4/2006.

[36] سعید ابومعلا، «المسیحیه و ازمه الرسوم»، دور مأمول، سایت اسلام آن لاین، 1/3/2006.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان