* تیمهای غیرفوتبالی سرخابی: شنیده میشود هیاتمدیره استقلال تصمیم گرفته به تیمداری این باشگاه در رشته کشتی پایان بدهد. حضور در این رشته ورزشی ابتکار احمد سعادتمند، مدیرعامل پیشین و معزول باشگاه استقلال بود و همان موقع هم مکرر به او گوشزد شد که باشگاههای پرسپولیس و استقلال با این همه بحران مالی نباید درگیر اداره تیمهای غیرفوتبالی باشند. این تجربه بارها در دو باشگاه آزمایش شده و شکست خورده است. همین الان بازیکنان تیمهای واترپلو و شطرنج پرسپولیس که هر دو در دوره مدیریت محمدحسن انصاریفرد تشکیل شدند، بابت مطالبات معوقشان شکایت دارند. بدیهی است که حضور در رشتههای غیرفوتبالی مخصوص دوران شکوفایی مالی است. تازه این دو تیم اگر پولی هم در بساط داشته باشند بهتر است اول صرف تیمهای پایه خود کنند.
* سیاستهای انحصارگرایانه: جذب و استفاده از بازیکنان و مربیان خارجی جدید در لیگ بیستم فوتبال ممنوع شده و این موضوع صدای همه کارشناسان را درآورده است؛ مخصوصا که 15 بازیکن خارجی باقیمانده از فصل گذشته اغلب درخشش خوبی داشتهاند. تا به حال تمامی قوانین انحصارگرایانه در فوتبال ایران شکست خورده است؛ از منع جذب گلر خارجی تا بازنشستگی اجباری مربیان بالای 65 سال. قطعا قانون اخیر هم به زودی ملغی خواهد شد؛ قانونی که تنها ثمره آن، افزایش سرسامآور قیمت بازیکنان ایرانی بود.
* شکایت از داوری: سالهاست که تیمهای مختلف لیگ برتری بلافاصله بعد از پایان مسابقاتی که در آن نتیجه نگرفتهاند، با تنظیم و ارسال متن رسمی و حقوقی برای فدراسیون فوتبال از داور مسابقه شکایت میکنند. این اتفاقی است که در سراسر جهان اگر بینظیر نباشد، بسیار کمنظیر است. همه دنیا میدانند که نتیجه یک بازی فوتبال بعد از پایان مسابقه تغییر نمیکند، اما در ایران به وفور از این دست شکایات داریم که طبیعتا همه آنها هم بینتیجه است. هرچند بعضا گفته میشود هدف باشگاهها از این کار، تحت فشار گذاشتن فدراسیون و داوران برای مسابقات بعدی و نیز القای کفایتمندی کادرفنی و مدیریتی باشگاه به افکار عمومی است. این یعنی ما کارمان خوب بود؛ بقیه عوامل اجازه موفقیت ندادند. عذر بدتر از گناه، آماتوربازی تام و تمام.
* صدورکارت هواداری: برای پایانبندی این گزارش مصداقهای دیگری هم داریم؛ مثل بایگانی کردن شماره پیراهن بازیکنان که معمولا بعد از مدتی نقض میشود. با این حال اجازه بدهید به صدور پیاپی و بیشمار کارتهای هواداری در باشگاههای محبوب اشاره کنیم. شناسنامهدار کردن هواداران در سراسر جهان مرسوم و بسیار هم سودمند است، اما در ایران هر مدیری در پرسپولیس، استقلال یا تراکتور منصوب میشود، فورا یک کارت جدید برای هواداران صادر میکند. حتی کارتهای هواداری با ویژگیهای شتابی هم دیگر بکر و جدید نیستند. در نتیجه الان ممکن است یک هوادار این تیمها 10 مدل کارت داشته باشد، اما هیچکدام به دردش نخورد و اسمش هیچ کجای اسناد باشگاه ثبت نباشد. وقتی هر سه ماه یک مدیرعامل عوض میشود، مگر میتوان انتظار دیگری هم داشت؟